دکتر سید رسول ابطحی

دکتری: دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز

دامنی از تاریخ

دامنی از تاریخ «پل تامپسون» در کتاب خویش«صدای گذشته» برای نشان دادن رابطه‌ی بین تئوری و کار میدانی و این که تاریخ شفاهی چگونه می‌تواند شکاف‌های موجود بین نظریات تئوریک و وقایع تاریخی را پر کند، مثال‌های متعددی از کاربرد تاریخ شفاهی را ذکر می‌کند که در این نوشته به یک نمونه از آن اشاره می‌شود.
    از آنجا که مبنای تاریخ شفاهی انجام مصاحبه است، آن هم مصاحبه‌هایی از نوع گسترده که مبنای تحقیق را تشکیل می‌دهند، نمونه‌ی زیر می‌تواند نشان‌گر مکان مصرف مصاحبه و تاریخ شفاهی برای درک زوایا و ابهامات موجود از روابط طبقات مختلف جامعه در برهه‌ای از تاریخ یک منطقه یا محل در ارتباط با یک نهاد اجتماعی باشد.
    «پیتر فریدلندر» (peter Friedlander) در مقدمه‌ی کتاب خویش با عنوان «پیدایش یک اتحادیه‌ی کارگران خودروسازی محلی 1939- 1936م، مطالعه‌ای در طبقه و فرهنگ» مشخص کرده که چگونه تحقیق او پیش رفته است. او در نقطه‌ی شروع، داده‌های مشخصی مانند آمار سرشماری کل، تاریخ‌ها و یک گزارش مشخص از مدارک معاصر داشت. او همچنین تئوری‌های عمومی مختلفی مانند تضاد طبقاتی زیربنای تاریخ کارگری مارکس و مفهوم عقلانیت و فردگرایی ماکس وبر را به عنوان یک اصل برای دوره‌ی بورژوازی در اختیار داشت. اما شکاف‌ها خیلی زیاد بود. هیچ گونه شواهد مستندی از دیدگاه‌ها در کارخانه نسبت به قدرت گردانندگان آن و اینکه این دیدگاه‌ها با تشکیل اتحادیه‌ی صنفی چگونه تغییر یافت، وجود نداشت. همچنین اطلاعاتی درباره‌ی این که چه کسانی هسته‌ی درونی رؤسای اتحادیه را تشکیل می‌دادند و چگونه اینها به گروههای اجتماعی در درون کارخانه مربوط بودند، آیا این رهبران، نظرات کارگران را رهبری یا نمایندگی می‌کردند یا این رهبران از کدام گروه‌های اجتماعی کارگران در کارخانه بودند، چگونه دیدگاه‌های آنها درباره‌ی تلاش‌های اتحادیه متفاوت بود و چگونه این مسائل زندگانی شخصی و نظرات آن‌ها را تغییر داد، وجود نداشت.
    در نتیجه مفاهیم تئوریک در این تحقیق به نتیجه نرسید، خاصه اینکه تلاش اتحادیه‌ی صنفی فقط در میان یک جامعه‌ی سرمایه‌داری صنعتی بسیار پیشرفته اتفاق نیفتاده بود. اکثریت کارگرانی که به شهر مهاجرت کرده بودند و کار می‌کردند دارای سوابق اجتماعی متفاوتی بودند. تقلای آنها برای متحد شدن، بخشی از یک تغییر وسیع‌تر از فرهنگ اجتماعی در افراد و خانواده‌های مهاجر بود. در میان این افراد، اسلاوهای مذهبی مسلک، ملی‌گرایان انقلابی کرواسی، صنعت‌کاران اسکاتلندی و یانکی، خانواده‌های کشاورز آپاچی و سپاه‌پوستان آمریکایی شهرنشین وجود داشتند. این‌ها گروه‌های غالب با فرهنگی مخصوص و در واقع مواد اصلی برای تفسیر بودند. اما آن گونه که فریدلندر متوجه شد: «تاریخ‌نگاری کارگری که تمایل داشته تا حضور کارگران را به عنوان یک طبقه‌ی مدرن، منفرد و عقلانی در نظر بگیرد، معمولاً فرآیند متحد شدن آنها در قالب اتحادیه‌ها را کمتر در اشکال عقلانی، نهادینه و  هدفمند فرض کرده است و مشکل فرهنگ و خوی آنها را با سکوت خویش، نادیده گرفته است.»
    حتی وقتی که یک چهارچوب آشکار مارکسیستی در تاریخ کارگری به کار رفته است، تمایل غالب به سمت دیدن بخشی از جامعه به عنوان یک فرد بوده است. در واقع، مشکل اینجاست که تشکیل یک نهاد به عنوان نتیجه‌ی یک فرآیند عقلانی درون یک خودآگاهی نیمه‌ فردی توضیح داده می‌شود؛ تصوراتی که یکی از مشکلات اساسی تفکر تاریخی را نادیده می‌گیرد، یعنی مشکل طبیعت روابط موجود در میان لایه‌های فراوانی از واقعیت اجتماعی و ساختاری پیچیده از فرهنگ‌ها و روابط، که گسترش می‌یابد و با دیگر عوامل تعامل پیدا می‌کند.
     وقتی که تحقیق به پیش رفت، مشخص شد که فقط کارگران ماهر پروتستان آمریکایی را می‌توان در قالب مفاهیم عقلانی و فردگرایانه‌ی کلاسیک توضیح داد؛ گروهی که قسمت عمده‌ی رهبری را به عهده داشتند.
    صرف نظر از گروه‌هایی که هیچ‌گونه احساس علاقه‌ای نسبت به اتحادیه نداشتند، آپاچی‌ها  به شکل انفرادی، هر چند بر اساس عمل بر یک بنیان اخلاقی، بعد از بقیه و دیر هنگام، وقتی که به اتحادیه و درستی آن اعتقاد پیدا کردند، به آن پیوستند. سپس آنها مانند فرقه‌های مذهبی خویش به اتحادیه وفادار باقی ماندند. مهاجران قدیمی اروپای شرقی بیشتر نسبت به آنچه که در رابطه با روابط اخلاقی یا اجتماعی درست یا نادرست به نظر می‌رسید، نگران بودند و به شکلی آشکار به عنوان یک گروه عمل می‌کردند. آنها هر چند شخصاً ترسو و مطیع بودند، اما از آنجا که مدیریت و رؤسای آن را دوست نداشتند، تبدیل به حامیان اتحادیه شدند. در عوض، بچه‌های آنها فعال‌تر و صریح‌تر بودند. به ویژه گروهی از جوانان لهستانی که به گنگ‌های محل وابسته بودند یک نقش ویژه‌ای را در این درگیری بازی کردند. مانند اسلاوهای قدیمی، آنان دسته جمعی و گروهی اقدام می‌کردند اما خودآگاهی سیاسی و اجتماعی کمی داشتند. آنها عمل‌گرا، فرصت‌طلب و ستیزه‌جویانی بی‌پروا برای شکستن یک قرارداد با اعتصاب کردن و جلوگیری کردن از اینکه افرادی اعتصاب را بشکنند، بودند. گویی که اتحادیه برای آنها یک گنگ بهتر و بزرگ‌تر بود.
     فقط وقتی که این گروه‌ها و دیدگاه‌های آنها شناخته شدند، گزارش درگیری اتحادیه و کارفرمایان می‌توانست به شکل معناداری بازسازی شود. در ابتدای کار نه تنها هیچ کدام از این اطلاعات در دسترس نبود بلکه اساساً احساس نیاز به دانستن آنها هم وجود نداشت. کشف این اطلاعات و رشد و گسترش یک تفسیر از این اطلاعات همراه با هم، در طول مدت 18 ماه به طول انجامید. فریدلندر با رهبر اتحادیه، ادموند کورد، صحبت کرد. کورد به شکلی استثنایی یک حافظه‌ی دقیق و پر از اطلاعات داشت و هر چه بیشتر بر وقایع گذشته تمرکز می‌کرد، بیشتر به خاطر می‌آورد. فریدلندر یک هفته‌ی کامل را با او در طی سه جلسه سپری کرد و هر کدام از این جلسات طولانی منجر به نوشتن پیش‌نویس‌ها، اظهارات، سئوالات و بحث‌ها شد. در بین یکی از دو فاصله‌ی بین جلسات، شش ساعت گفتگوی تلفنی ضبط شده انجام دادند. همچنین هفتاد و پنج صفحه نامه‌نگاری بین این دو نفر انجام شد. آنها نه تنها باید وقایعی را که نیاز داشتند بازسازی می‌کردند، بلکه می‌باید به یک فهم متقابل و زبان مشترک هم برای تبادل اطلاعات می‌رسیدند.
     بدین گونه بود که فریدلندر با یک گزارش پرمحتوا که  مخلوطی از وقایع و تفاسیر بود، توانست بنیانی برای نشان دادن تفاوت‌های موجود بین نسل‌ها و همچنین بین گروه‌های مختلف اجتماعی در کارخانه از طریق تاریخ شفاهی از یک خودآگاه به خودآگاهی دیگر پی‌ریزی نماید.  
+ پنجشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۳۲
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: