دکتر سید رسول ابطحی

دکتری: دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز

بفرمایید تاریخ

بفرمایید تاریخ تاریخ محلی همان تاریخ دم‌دست یا نزدیک به ماست که اگر به شکلی صحیح مورد توجه قرار گیرد، ارزش و اهمیت آن در سطوح گوناگون به ویژه در ایجاد انگیزه برای پژوهش در دانشجویان تاریخ آشکار می‌گردد.
    نوشته‌ی زیر با عنوان "Nearby  History"  تألیف دیوید کیویگ (David Kyvig) و میرون مارتی (Myron Marty) در کتاب "The pursuit of local history" است. این دو استاد تاریخ دانشگاه، به منظور دوری از چیزی که برداشت‌های نادرست از عبارت «تاریخ محلی» (به عنوان مثال، پژوهش محدود درباره‌ی امور بی‌اهمیت به روشی غیرحرفه‌ای) می‌دانند، عبارت «تاریخ دم دست یا نزدیک» (nearby history) را به کار می‌برند و بر اهمیت و ارزش آن تأکید می‌کنند. آنها به منظور آموزش بهتر آن، راهکارهایی را که حاصل تجارب خویش از تدریس تاریخ در دانشگاه‌های مختلف است، به معلّمان و مدرّسان تاریخ پیشنهاد می‌نمایند.
     جستجوی معنا در تاریخ همان جستجو در روابط و پیوندها است. ما هنگامی که بتوانیم به عنوان مثال بین مردم و مکان‌ها، بین علل و عواقب آنها، بین گذشته، حال و آینده ارتباط برقرار کنیم، در واقع توانسته‌ایم معنای آنها را درک نماییم. در واقع، در اثر فزونی این ارتباطات و ربط وقایع و امور گوناگون است که انواع مدل‌ها، تئوری‌ها و فرآیندها کشف و ابداع می‌گردد. بر همین قیاس، فهم تاریخ نیز عبارت از کشف ارتباطات بین امور مختلف است. در این عرصه، مورخان از دیگر پژوهش‌گرانی که بر یک یا دو جنبه از امور مانند اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روان‌شناختی و … تمرکز می‌کنند، متمایز می‌شوند. زیرا مورخان از تکنیک‌های دیگر رشته‌ها و پژوهش‌گران آنان استفاده می‌کنند تا ربط همه‌ی جنبه‌های  امور مختلف را با هم نشان دهند.
     اما آیا چنین اتفاقی (ربط جنبه‌های مختلف) در کلاس‌های درس تاریخ رخ می‌دهد و یا اینکه برای دانشجویان تاریخ جاذبه‌ای دارد؟ به احتمال زیاد نه. چرا که بیشتر دانشجویان تاریخ نه تنها از آموزش فعلی تاریخ در کلاس‌های درس دچار رخوت و کسالت می‌شوند بلکه اساساً با گذشته بیگانه هستند و گذشته برای آنها فاقد هر گونه اهمیت کاربردی در زندگی آنها می‌باشد. در تضاد با چنین بیگانگی و بی‌تفاوتی نسبت به تاریخ، توجه اشتیاق‌آمیز عامه‌ی مردم به قسمتی از گذشته وجود دارد که در ارتباط با زندگی روزمره‌ی آنان معنا می‌یابد. مثل توجه به تاریخ خانواده (تاریخ خاندانی)، تاریخ یک ساختمان، تاریخ یک محله، تاریخ یک سازمان و به طور خلاصه گذشته‌ای که به آن مردم نزدیک است. چیزی که ما آن را گذشته‌ی نزدیک یا دم‌دست (nearby past) یا تاریخ دم‌دست (nearby history)  می‌نامیم. این گذشته‌ی دم‌دست می‌تواند نقطه‌ی شروعی برای اهمیت بخشیدن به تاریخ و ایجاد اشتیاق در دانشجویان تاریخ باشد.
    این تاریخ دم‌دست عبارت از پژوهش درباره‌ی همه‌ی امور ممکن در محیط بی‌واسطه‌ی یک شخص و همچنین ایجاد رابطه و پیوند بین این امور است. چنین مطالعه‌ای هم از نظر علمی، هم از نظر آموزشی و هم از نظر کاربردی مشروعیت دارد و هدفمند است.
   از نظر علمی، در یک عرصه‌ی مشخص و از یک منظر تاریخی، گذشته را از لایه‌های پایینی جامعه تا بالای آن مورد مداقه قرار می‌دهیم. این نوع مطالعه در واقع فرصتی است برای مطالعه‌ی نقش تاریخی گروه‌های نژادی، خانواده‌ها، زنان، اقلیت‌ها و در کنار اینها پژوهش درباره‌ی ویژگی‌های منطقه‌ای و عواملی که مناطق مختلف را از یکدیگر متمایز می‌کنند.
    از نظر کاربردی، تاریخ دم‌دست مطالعه‌ی گذشته‌ای است که در اطراف ما جاری می‌باشد و آثار و عوارض آن حوادث مشهود است. به ویژه هنگامی که درباره‌ی افرادی پژوهش می‌کنیم که هنوز در قید حیات هستند یا پژوهش‌های انجام شده تا زمان مرگ آنها را شامل نشده است.
   از نظر آموزشی، اهمیت تاریخ و گذشته‌ی دم‌دست به آن اصل آموزشی برمی‌گردد که از معلمان می‌خواهد تا دانش‌آموزان خویش را از امور ملموس و عینی به امور ذهنی هدایت کنند. از این دیدگاه این نوع تاریخ، راهی برای انتقال اذهان از گذشته‌ی نزدیک و امور ملموس به گذشته‌ی دور و امور ذهنی است.
   از نظر هدفمندی، پژوهش درباره‌ی گذشته‌ی دم‌دست به دانشجویان آموزش جست‌وجو و پرسش‌گری می‌دهد. آنها بدون روشن کردن ذهن خویش درباره‌ی چرایی موضوع مورد مطالعه به سختی می‌توانند به جست‌وجو بپردازند. دانستن این چرایی باعث می‌شود که بر روی موضوع بهتر تمرکز کنند و در نتیجه بدانند که برای یافتن اطلاعات به کجاها باید مراجعه نمایند و چگونه این اطلاعات را دسته‌بندی، ارزیابی و تحلیل کنند تا بتوانند پژوهش خویش را به سرمنزل مقصود برسانند.
    در این راستا به منظور استفاده‌ی مؤثر از تاریخ دم‌دست در کلاس‌های درس، یک پژوهش‌گر باید فهم روشنی از اهداف خویش و ابزارهای مناسب برای رسیدن به این اهداف داشته باشد. اهدافی که شاید بتوان به وسیله‌ی راهکارهای پیشنهادی زیر به آنها دست یافت.
   1- در ابتدا بهتر است با این اصل شروع کرد که تاریخ را به دانشجویان خود ارائه ندهید بلکه تاریخ را از آنها بیرون بکشید. بدین منظور می‌توان از یک مدرک تاریخی شروع کرد. یعنی چیزی خاص که به گذشته‌ی دانشجو مربوط می‌شود مانند یک سند، یک اثر هنری، یک عکس یا حتی مدرکی که دانشجو از طریق مصاحبه‌ای ضبط شده با یک شخص آگاه می‌تواند به دست آورد. آن گاه از دانشجویان خواسته شود که هر چیز ممکن در رابطه با این مدرک را جمع‌آوری نمایند. به عنوان مثال، یک دانشجو فرم درخواست شغلی مادر بزرگش را که بعد از مرگ شوهر جوانش برای اداره‌ی زندگی به دنبال کار می‌گشت، یافت. این مدرک، نوه‌اش را به تحقیق درباره‌ی شرایط کار، وضیت اقتصادی و وضع زنان در جامعه‌ی آن روز، بررسی نحوه‌ی برخورد مردان با زنان شاغل در جامعه و … رهنمون شد.
    2- یکی از اهداف اساتید در تدریس تاریخ، تفهیم این مطلب به دانشجویان است که هر مدرک و اثر تاریخی باید در متن خویش (context) درک و تفسیر شود. در واقع هر مضمون و حادثه‌ی تاریخی در ارتباط با حوادث و مضامین دیگر معنا می‌یابد. در این رابطه دو نکته‌ی مهم وجود دارد. اول اینکه، حوادث فراوانی به طور هم زمان در ارتباط با افراد و مکان‌های زیادی اتفاق می‌افتند. در اینجا همزمانی، نوعی رابطه ایجاد می‌کند، اما روابط علی- معلولی در این همزمانی باید مورد توجه واقع شوند. نکته‌ی دوم عبارت از توالی وقایع و وقوع حوادث در پی یکدیگر است. زیرا اتفاقات تاریخی عواقبی دربردارند و منجر به تسلسل حوادث می‌شوند. درگیر کردن دانشجویان با مسأله‌ی همزمانی و تداوم حوادث در تحلیل‌های تاریخی بسیار مهم و باارزش است. بدین منظور می‌توان از دانشجویان خواست تا درباره‌ی تاریخ یک روز مهم در محله یا منطقه‌ی خویش بنویسند. مثلاً احداث یک مدرسه یا بیمارستان یا یک ساختمان مهم. اینکه دانشجویان چگونه چنین روزی را مهم تلقی می‌کنند، نشان دهنده‌ی آگاهی آنها به متن آن حادثه‌ی تاریخی و همزمانی و توالی وقایع در عرصه‌ی تاریخ است.
   3- هر چه یک دانشجوی تاریخ تحقیق خویش را پیش می‌برد، بهتر است که برای بیان یک داستان متناسب با آن تحقیق تلاش نماید. این باعث می‌شود که دانشجویان یک چارچوب ذهنی برای تحقیق خویش داشته باشند. لازم نیست که این چارچوب گسترده و پیچیده باشد. کافی است که عوامل زیر برای یک طرح ذهنی از داستان یک خانواده، یک سازمان یا یک جامعه در نظر گرفته شوند.
الف) توجه به خاستگاه‌ها: مردمی که در ایجاد آن نقش داشته‌اند و توجه به زمان آنها، مکان آنها و …  
ب) توجه به نیروهای محرکه: عوامل انگیزاننده‌ی مردم، نحوه‌ی کسب قدرت و استفاده از آن و همچنین نحوه‌ی اتخاذ تصمیمات.
 ج) توجه به حوادث مهم و تأثیرگذار (نقاط عطف): حوادثی که باعث تغییر، گذار از یک مرحله به مرحله‌ی دیگر و یا حتی باعث تدوام وقایع گذشته شده‌اند.
 د) توجه به عامل «شخصیت»: صفتی که یک دانشجو به عنوان ویژگی متمایزکننده‌ی یک شخص از دیگران تشخیص می‌دهد. در چنین داستانی باید به مردم در دو شکل فردی و گروهی پرداخته شود، زمان و مکان آن مشخص باشد، حوادث به شکل روشنی از یکدیگر تشخیص داده شوند و این داستان باید حاوی افکار و ایده‌هایی باشد.
    4- از آنجا که تحلیل تاریخ با عنایت به عامل تغییر در زمان، بخشی از کار مورخان است، بیان یک داستان از حوادث تاریخی باعث می‌شود که دانشجویان یاد بگیرند که گذشته با دو نوع تغییر ظریف و آشکار همراه بوده است. چه بسا مسائلی که اکنون برای ما آشکار و واضح هستند و در زمان خویش هم، مسائلی بسیار مناقشه‌برانگیز و دوران‌ساز بوده‌اند. از سوی دیگر حوادث بسیار ظریف و به ظاهر بی‌اهمیت در عرصه‌ی تاریخ بوده‌اند که در زمان وقوعشان مورد توجه واقع نشده‌اند، اما در بلندمدت باعث تحولاتی عظیم گشته‌اند، مثل تغییر در اندازه یا ساختار خانواده‌ها، تغییر در الگوهای اقتصادی، جذب اقلیت‌ها در فرهنگ غالب و عواملی دیگر که مورخان آنها را وقایع نهفته (latent events) می‌نامند. برای مورخان رابطه‌ی بین وقایع آشکار و نهفته از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا در واقع، جوهر و اصل تاریخ در ارتباط بین شرایط پنهان (که مرزهای وجودی انسان را مشخص می‌کنند) و مسائل آشکار (که مردم به شکلی آگاهانه با آنها درگیر هستند) می‌باشد. در این رابطه، درگیر کردن دانشجویان در استفاده از داده‌های آماری مخلوط از یک طرف و اطلاعاتی که از طرف دیگر از این داده‌ها درباره‌ی خانواده‌ها و افراد به دست می‌آید، می‌تواند درکی از این رابطه‌ی جوهری تاریخ به دانشجویان بدهد.
    5- استفاده‌ی صحیح از آثار گذشته از قبیل اسناد، آثار هنری، خاطرات و دیگر آثار باقی مانده، در فهم ما از گذشته بسیار مهم هستند. بنابراین باید به دانشجویان از روابط بین این آثار و حوادث و عقاید مربوطه تعلیم داد. در این راستا نباید به یک اثر بیش از آنچه توانایی بیان یک حادثه یا عقیده‌ی تاریخی را دارد، نسبت داد و به همین قیاس فقدان یک اثر هم در ارتباط با اهمیت آن باید تعبیر و تفسیر شود. بنابراین آثار باید به شکلی قابل دفاع و از طریق راه‌های قابل اثبات به حوادث ربط داده شوند و دانشجویان یاد بگیرند که چگونه می‌توانند درک تاریخی خویش را از ارتباط یک اثر به آثار دیگر ارتقا بخشند. از آنجا که آثار تاریخی در خلأ به وجود نمی‌آیند، کار دقیق با این آثار و جست‌وجو در رابطه‌ی آنها با یکدیگر و با عوامل دیگر می‌تواند به دانشجویان برای پاسخگویی به این سؤال مهم کمک کند: از کجا می‌دانیم که می‌دانیم؟
   6- و سرانجام به عنوان معلمان تاریخ باید به درگیر کردن همه‌ی دانشجویان در تاریخ، اعتقاد داشت. نباید تکالیف تاریخی را آن گونه تنظیم نمود که تنها دانشجویان برتر، توان پی‌گیری اهداف تاریخی را داشته باشند. دانشجویان متوسط و حتی پایین‌تر از متوسط هم حق دارند که به اندازه‌ی دانشجویان برتر تأثیر گذشته را بر وضعیت فعلی خویش دریابند.
    ماحصل کلام اینکه، پژوهش صحیح در تاریخ دم‌دست می‌تواند علاقه‌ی ما را به انجام پژوهش‌های تاریخی در سطحی بزرگ‌تر افزایش دهد، دانشجویان را به ارزش مطالعات تاریخی آگاه نماید و به غنی شدن مطالعات ملی و حتی جهانی منجر شود. فراموش نکنیم آنچه را که فیلسوف اجتماعی مشهور، هنری فورد، بر سر در موزه‌ی محلی خویش از مجموعه کارهای هنری و دستی مربوط به زندگانی مردم معمولی نصب کرده بود: «پدری که در گذشته می‌بینید، پدری است که می‌توانید در آینده ببینید.»    
+ یکشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۱۳
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: