دکتر عبدالمهدی رجایی

دکتری: تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵

۱۶۵ سال پیش شهاب سنگی اطراف اصفهان افتاد

۱۶۵ سال پیش شهاب سنگی اطراف اصفهان افتاد تاریخ هواشناسی و پدیده های جوی از آن بخش هایی از تاریخ است که بسیار بسیار در ایران مغفول مانده است. یک دلیل آن که مطلعین و علاقمندان این بخش، منابع علمی برای نقب زدن به زمان و خبریافتن از گذشته ها را نمی شناسند...
تاریخ هواشناسی و پدیده های جوی از آن بخش هایی از تاریخ است که بسیار بسیار در ایران مغفول مانده است. یک دلیل آن که مطلعین و علاقمندان این بخش، منابع علمی برای نقب زدن به زمان و خبریافتن از گذشته ها را نمی شناسند.
آنها نمی دانند که همین داده های اندک را از دل کدام منابع تاریخی می توان دریافت اگر در این حوزه اطلاعاتی از قدیم مانده است بیشتر در دل سینه پیران قوم است که مثلاً از پدر پدر خود شنیده اند که فلان سال در اصفهان سیلی آمده که تا روی سی و سه پل را آب پوشانیده بود. یا چنان خشکسالی اتفاق افتاد که مردم به خوردن گوشت اسب و استر پرداختند. یا داده هایی از این دست که بسیار کلی و مبهم هستند.
بی گمان رسیدن به تاریخ هواشناسی هر محل نیازمند تحقیقات گسترده و پرحوصله ای است که باید کم کم به آن نیز وارد شد.  یک پدیده جوی در اطراف اصفهان که شانس آن را داشته است که ثبت و ضبط گردد مربوط به 165 سال  پیش است . این پدیده برخورد یک شهاب سنگ با زمین و سالم ماندن قسمتی از این شهاب سنگ است.
جالب است که مردم اصفهان به جای آن که قطعه شهاب سنگ را به آزمایشگاه (؟!)ببرند و داده های علمی از آن در آورند، نصف آن را برای دربار فرستادند. حالا ناصرالدین شاه با شهاب سنگ چه کرد؟ نمی دانم. شاید آن را برای شوخی و مسخره به طرف یکی از درباریان پرتاب کرده باشد!
گفتنی است در این زمان حکمران اصفهان حشمت الدوله بود. این مطلب  در روزنامه وقایع اتفاقیه در ستون اخبار اصفهان درج شده بود.
متن روزنامه
دیگر نوشته بودند که در این ایام دو مرتبه آثار رعد و صاعقه در اصفهان ظاهر شده به این طور که یک شب بدون این که ابری ظاهر باشد، روشنی تابید که تمام شهر روشن و منور گردید، ولی زیاده بر این چیزی معلوم نشد. بعد از دو سه روز، طرف های عصر صدای مهیبی مثل آواز توپ در آسمان ظاهر شد . بعد از آن روشنی مثل شعله آتش بزرگ که بسیاری از اهل شهر دیدند ، عیان گردید . فردای آن روز رعایای سدهی به شهر آمده و حکایت نمودند که این روشنی سه پارچه شده ، دو پارچه آن به زمین فرو رفت که از آب نیز گذشته، اثری از آنها ظاهر نیست و یک پارچه آن به قدر دو ذرع به زمین فرو رفته بود، بعد از آن که بیرون آوردند، پارچه سنگی به وزن دو من شاه ، که چهار من تبریز باشد، بود. نصف آن را به جهت تماشا، مصحوب چاپار به دربار همایون فرستادند که به نظر اولیای دولت علیه برسد.
(روزنامه وقایع اتفاقیه ،  ذی قعده 1272)
+ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۷:۳۱
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: