دکتر علی رستم‌نژاد

دکتری: دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان

در حاشیه نشست چهارم

در حاشیه نشست چهارم در حاشیه نشست چهارم از چناران تا شیروان صبح روزِ بعد از نشست (5شنبه 26 دی ماه 1392) در حالی که مباحث نشست را در ذهنم مرور می‌کردم، مسیر چناران به شیروان را سوار اتوبوسی با تعداد اندک مسافر طی می‌کردم. مقصدم مازندران بود، جایی که قرار است نشست پنجم در آنجا برگزار شود. از میان همه مباحث روز قبل، صحبت های آقای جابانی بیش از همه ذهن مرا مشغول ب...
در حاشیه نشست چهارم از چناران تا شیروان صبح روزِ بعد از نشست (5شنبه 26 دی ماه 1392) در حالی که مباحث نشست را در ذهنم مرور می‌کردم، مسیر چناران به شیروان را سوار اتوبوسی با تعداد اندک مسافر طی می‌کردم. مقصدم مازندران بود، جایی که قرار است نشست پنجم در آنجا برگزار شود.
از میان همه مباحث روز قبل، صحبت های آقای جابانی بیش از همه ذهن مرا مشغول به خود ساخته بود. شاید به دلیل اینکه مطالب ایشان با موضوع مقاله ام «فیروزه» قرابتی داشت. نمی دانم چرا ولی بی اختیار ـ البته مثل اغلب مسافرت‌هایم ـ کتابچه نقشه راه‌های ایران را از کوله ام درآوردم تا ببینم الان ـ ساعت 1 بعد از ظهرـ در کجای مسیر هستم. چه تصادفی در صفحه 8 کتاب اولین کلمه ای که توجه مرا جلب کرد «باجگیران» بود. از پنجره اتوبوس نگاهی به بیرون انداختم. تابلوی «آلماجق» نشانگر روستایی کوچک در کنار جاده بود. از روی نقشه متوجه شدم که تنها 20 کیلومتر با قوچان و ابتدای جاده‌ای که به باجگیران منتهی می‌شود، فاصله دارم. باجگیران نزدیکترین مدخل برای ورود به ترکمنستان و فیروزه می‌باشد. چند دقیقه ای درنگ و تابلوئی دیگر: «باجگیران 80». نقشه رو ورانداز کردم و دیدم تا «سرانی» تنها 120 کیلومتر فاصله دارم. اما اکنون برای من دست نیافتنی بود چون در مسیر فرعی قرار داشت. اما سرانی کجاست و چرا برایم مهم بود؟ سرانی منطقه حفاظت شده در مرز مشترک ایران و ترکمنستان است که از فراز کوه‌های آن ـ احتمالا کوپه داغ ـ منطقه فیروزه قابل مشاهده است. بر اساس مطالعات قبلی از سرانی تا فیروزه کمتر از 12 کیلومتر فاصله است.
به کوه‌هایی که در طرف راست ـ سمت شمال ـ قرار داشت خیره شده بودم و در ذهنم روند جدایی فیروزه از ایران را مرور کردم. از عهدنامه آخال (1299.ق/ 1881.م) تا قرارداد 1310.ق/1893.م و از عهدنامه مودت 1921 تا قرارداد 1333.ش/ 1954.م. مسایلی از این دست ذهنم را به خود مشغول ساخته بود. گهگاهی گله‌های کوچک در حال چرا، آبادی کوچکی در دوردست‌‌ها در پای کوه، خروپوف مسافر کناری و .... توجه ام را از فیروزه منحرف می‌ساخت. از شهر کوچک شیروان بدون احساس گذر از شهری گذشتم. به نقشه نگاهی انداختم و متوجه شدم که الان دقیقاً موازی فیروزه در حرکتم. به کوه‌های نیم سفید شمالی خیره شدم و باز هم مباحث فیروزه از ذهنم گذشت. لازم است نتیجه مقاله را در اینجا بیاورم:
توسعه‌طلبی ارضی روس‌ها از ابتدای قرن 13. ق/19. م در سرزمین‌های شمال ایران شروع گردید. روس‌ها نخست در غرب دریای مازندران طی دو دوره جنگ، بر اساس عهدنامه‌های گلستان و ترکمانچای ایالات قفقاز تا مرز ارس را از ایران جدا نمودند. در مناطق دریای مازندران و آسیای مرکزی، به بهانه برقراری نظم و امنیت مقاصد توسعه‌طلبانه خود را در این مناطق تعقیب کردند. بنابراین در سال 1299.ق/1881.م بر اساس معاهده آخال، مرزهای جنوبی روسیه را تا سرحدات کنونی ایران گسترش دادند. اما تعیین و تهدید دقیق خطوط مرزی بین دو کشور همچنان لاینحل باقی ماند.
از جمله نقاط مهمی که تعیین تکلیف آن تا بیش از هفتاد سال بخشی از مناسبات ایران و روسیه را به خود اختصاص داد، مساله قریه فیروزه بود. فیروزه از نظر منابع آبی وموقعیت نظامی منطقه‌ای مهم بود که در دامنه‌های شمالی کوه کوپه داغ امروزی قرار دارد و تسلط ایران بر فیروزه به معنی احاطه بر آن کوه‌ها بود. امروزه این قریه در فاصله 12 کیلومتری از خاک ایران قرار دارد و کوه کوپه داغ در خاک ترکمنستان واقع شده است که حدود 50 کیلومتر با عشق‌آباد، پایتخت کشور ترکمنستان فاصله دارد.
به جهت اهمیت ژنوپلیتیکی فیروزه، چندین عهدنامه، مقاوله‌نامه و قرارداد با موضوع قریه مزبور بین ایران و روس منعقد گردید که مالکیت بر آن به طور متناوب بین ایران و روسیه بر روی کاغذ دست به دست می‌گشت اما عملاً فیروزه هیچ‌گاه بعد از معاهده آخال تحت تصرف ایران نبود. در مجموعِ 5 قراردادی که به مسایل ارضی ایران و روس از 1299.ق/ 1881.م تا 1333 ش/ 1954.م پرداخته شد، در سه مورد از این قراردادها ـ 1299.ق/ 1881.م، 1299.ش/ 1921.م و 1304.ش/ 1926.م ـ حق حاکمیت ایران بر فیروزه به رسمیت شناخته شد و در دو قراردادـ 1310. ق / 1893.م و 1333. ش/ 1954.م حاکمیت روس‌ها به تصویب رسید. بنابراین منطقه ییلاقی و استراتژیک فیروزه پس از هفت دهه مناقشه مرزی، به دلیل سیاست‌های استعماری و توسعه‌طلبانه روس‌ها از ایران جدا شد. در حالی که حقانیت حاکمیت ایران بر این قریه بر طبق مستندات ارائه شده و قراردادهای منعقده حتی برای روس‌ها نیز مسلم بود. لازم به ذکر است که امروزه، فیروزه مهم‌ترین و شاید تنها منطقه ییلاقی و توریستی عشق‌آباد می‌باشد که حتی اقامتگاه تابستانی و تعطیلاتی رئیس‌جمهور ترکمنستان در این منطقه قرار دارد.
ای کاش یکی از سفرنامه‌های عهد قاجاری مربوط به این منطقه همراهم بود. این آرزوی من دست نیافتنی نبود. لپ تاپ رو باز کردم تا به یکی از سفرنامه ها نگاهی بیاندازم اما افسوس شارژ نداشتم. به سبک تاریخنگاری جایگزین (Alternat hisory) با خود اندیشیدم اگر فیروزه از ایران جدا نمی‌شد چه؟ اگر پس از قرارداد 1921 مانند آشوراده به دامن مام میهن باز می‌گشت آیا هنوز هم آنقدر برایم مهم بود که در مورد آن مقاله ای بنویسم و وقت بگذارم؟ اما حیف که نیست ولی اگر بود امروز شمالی‌ترین نقطه شهرستان شیروان بود. اما فیروزه های بسیاری در همین منطقه وجود دارند با تاریخ‌های بکر و دست نخورده. وقتی نقشه رو دقیق بررسی کردم، «فیروزه» را دیدم اما نه فیروزه مورد نظر که در موردش صحبت کردم. این فیروزه روستایی کوچک است در فاصله 20 کیلومتری جنوب غربی شهر بجنورد در مسیر بجنورد به شوقان. سرگذشت مردم این فیروزه به اندازه فیروزه جدا شده پر از فراز و نشیب‌های بسیاری است که هر مورخ محلی کار را می‌تواند به ذوق و شوق وادار کند. البته بخشی از ساکنان فیروزه پس از اشغال آنجا توسط روس‌ها به ایران کوچ کردند. شاید همین‌ها به یاد سرزمین آبا و اجدادی منطقه جدید را فیروزه نامیدند.
پس از بجنورد در نزدیکی‌های پیش قلعه و آشخانه جوانی سوار اتوبوس شد. باهم همسفر، هم سفره و هم صحبت شدیم و اطلاعات بسیار جالبی از منطقه اش برایم تعریف کرد. بسیار شنیدی و جالب که تا گرگان و حتی ساری بخش اعظم مباحث بین ما را به خود اختصاص داده بود. به هر حال اسناد و منابعی که در باب فیروزه با کمک دوست محققم مهدی احمدی جمع‌آوری کرده‌ام، ظرفیت تبدیل شدن به یک کتاب کامل را دارد. چرا که تملک بر فیروزه به مدت 70 سال باعث مناقشات مرزی ایران و روسیه بود. مسلماً اسناد روسی، موازی اسناد داخلی راهگشای خوبی در شرح و بررسی تاریخ جدایی فیروزه از ایران خواهند بود. خیلی مشتاق شدم که یکبار به فیروزه مسافرت کنم.
علی رستم نژاد نشلی
+ سه‌شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۵۳
نظرات
دکتر محمد افقری
دکتر محمد افقری، جناب رستم نژاد عزیز، مسلماً خاطرات این سفر در معیت شما و سایر دوستان انجمن همواره در ذهنم باقی خواهد ماند. خصوصاً اینکه در راه سفر به شهر مشهد از هم صحبتی با شما بسیار بهره‌مند شدم. دیگر آنکه بابت روزنوشت صمیمانه‌ای که با قلم توانمند خود نگاشته و ارسال نموده‌اید بسیار ممنونم. با اجازه شما این مطلب را به ایمیل همه دوستان ارسال می‌کنم و امیدوارم روزنوشت جالب شما فتح بابی باشد برای گفتگو و تبادل نظر بین اعضا.
سه‌شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۵۶
جمشید محمدی نشلی
جمشید محمدی نشلی، سلام آقای دکتر، برای اولین بار بود که در خصوص تاریخ محلی مطلبی خواندم ،سوز قلمت نشان از عشق وافر به این مرز و بوم دارد و اینکه چه راحت وطن در گذشته به تاراج رفت . در مورد تاریخ‌نگاری جایگزین بیشتر توضیح بدهید.
شنبه ۱ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۵۰
دکتر علی رستم‌نژاد
دکتر علی رستم‌نژاد، جمشید جان دوست عزیزم. از لطف جنابعالی سپاسگذارم. در باب تاریخ جایگزین در همین سایت یک مقاله مفصل به قلم استاد دکتر نورائی درج شده است. کافی است به بخش اعضا در نوار بالای سایت مراجعه کنید و روی پروفایل دکتر کلیک کنید. فهرست مطالب ایشون مندرج در سایت نمایش داده خواهد شد.
یکشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۱۲
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: