دکتر مرتضی نورائی

رتبه علمی: استاد
عضو هیئت علمی: گروه تاریخ دانشگاه اصفهان
دکتری: دانشگاه منچستر انگلستان، ۱۳۷۹
کارشناسی ارشد: دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۷۰
کارشناسی: دانشگاه اصفهان، ۱۳۶۷

«تاریخ شفاهی» از منظر دکتر مرتضی نورایی/۱

«تاریخ شفاهی» از منظر دکتر مرتضی نورایی/1 دکتر مرتضی نورایی معتقد است، از زمانی که سازوکار ضبط صوت و مصاحبه فعال با بحث‌های نظری جمع شد، تاریخ شفاهی به یک روش و شیوه‌ای تبدیل شد که در تاریخ معاصر، جایگاه خاص خودش را دارد. چون مصاحبه فعال، یکی از نحله‌های تاریخ معاصر است. درباره آموزش تاریخ شفاهی به عنوان یک علم، بحث‌هایی وجود دارد. اما تاریخ شفاهی، بیشتر عملگراست.
دکتر مرتضی نورایی معتقد است، از زمانی که سازوکار ضبط صوت و مصاحبه فعال با بحث‌های نظری جمع شد، تاریخ شفاهی به یک روش و شیوه‌ای تبدیل شد که در تاریخ معاصر، جایگاه خاص خودش را دارد. چون مصاحبه فعال، یکی از نحله‌های تاریخ معاصر است. درباره آموزش تاریخ شفاهی به عنوان یک علم، بحث‌هایی وجود دارد. اما تاریخ شفاهی، بیشتر عملگراست.
به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، با وجود گسترش فعالیت شفاهی‌کاران در ایران، همچنان ابهامات، سوالات و تردیدهایی در زمینه بایدها و نبایدهای تاریخ شفاهی وجود دارد. از این‌رو در سه بخش، با دکتر مرتضی نورایی استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان و صاحب‌نظر در حوزه تاریخ شفاهی ایران به گفت‌وگو نشسته‌ایم.
وی برای طرح محرومیت‌زدایی بشاگرد و در زمینه جامعه‌شناسی تاریخی آن منطقه، ضمن سفرهای مکرر به منطقه دست به مصاحبه‌های وسیعی زد که نتیجه آن از سوی کمیته امداد امام خمینی(ره) با عنوان «جامعه‌شناسی تاریخی بشاگرد» در سال 1372 چاپ شد. آنگاه جهت پایان‌نامه دکتری، درباره تاریخ اجتماعی معاصر ایران، مطالعه موردی مشهد( 1914-1900) را صورت داد و برای کسب اطلاعات درباره جامعه‌شناسی تاریخی شهر مشهد، ناگزیر به مصاحبه شد. در سال‌های 1374 و 1375 مطالعات وسیعی درباره تاریخ شفاهی داشت و پس از پایان تحصیلات در سال 1379، تحقیقاتش را در عرصه بحث نظری و عملی تاریخ شفاهی به‌روز کرد. همچنین در سال‌های 1383 و 1384 چند پروژه در حیطه مسائل مرتبط با مصاحبه فعال انجام داد. یکی از آن‌ها با عنوان «تغییرات اجتماعی دوره پهلوی 1359-1300» برای صداوسیمای مرکز اصفهان بود که درباره چگونگی رکود و از بین رفتنِ برخی از اصناف و حرفه‌ها در راستای مدرن‌سازی شهر، مصاحبه‌های متعددی صورت داد. همچنین راهنمایی پایان‌نامه‌های متعددی در سطح کارشناسی ارشد و دکترا در زمینه‌های مختلف نظری و کاربردی تاریخ شفاهی را به فرجام رساند. سخنرانی‌ها، کارگاه‌های آموزشی، مقالات و تالیفات متعددی در زمینه تاریخ شفاهی در کارنامه دکتر مرتضی نورایی ثبت شده است.
سال 1383 اولین نشست آموزشی تاریخ شفاهی را در دانشگاه اصفهان برگزار کرد که از آن پس تاکنون، کم و بیش به طور سالانه این نشست‌ها در سراسر کشور، توسط انجمن تاریخ شفاهی ایران پیگیری شده است. به همین سبب، در اولین بخش از مصاحبه، به کم و کیف موضوع «تاریخ شفاهی» پرداخته‌ایم. ■ *آقای دکتر، هنوز درباره اینکه تاریخ شفاهی، علم است یا شیوه و روش، حداقل در ایران اتفاق نظری وجود ندارد. با توجه به اینکه تاریخ شفاهی برآمده از آمریکاست، آیا تعریف دقیقی از تاریخ شفاهی دارند؟
از آنجا که تاریخ شفاهی پدیده‌ای چندوجهی و میان رشته‎ای است، تعابیر و تعاریف واحدی، همه جنبه‌های آن را شامل نمی‌شود. از این جهت، بسته به اینکه از کجا به این منظر تاریخ‌نگاری نگریسته شود، تعریف می‌شود. در درجه نخست به هر حال تاریخ شفاهی، یک دیسیپلین، روش، شیوه و سازوکار است. تاریخ شفاهی، سال 1947 و حتی پیش از آن در دانشگاه‌های آمریکا، از سویی به عنوان راهی برای برون رفت از «بحران تاریخ‌نگاری» و ناکارآمدی تاریخ‌نگاری موجود و از سوی دیگر، پرداختن به تاریخِ دمِ دست، با تکیه بر گردآوری خاطرات و پس از آن با ضبط صوت و میکروفون مطرح شد. سپس از اوایل دهه 1950 تا دهه 1970، رفته رفته سازماندهی شده و شکل علمی به خود گرفت و رفته رفته به عنوان سازوکار علمی وآموزه میان رشته‌ای شناخته شد. اکنون در بیشتر دانشگاه‌های معتبر دنیا، دپارتمان‌ها و مراکز مستقل تاریخ شفاهی، دست به پژوهش‌های گوناگونی به ویژه در بازانگاری جهان‌های گم شده صورت می‌دهند. «آیا این به غیر از علم است؟» در همین راستا تاریخ شفاهی دچار پرسش‌های فلسفه انتقادی تاریخ نیز شد: «آیا شفاهی‌کاران، درگیر مصاحبه فعال(چالشی) هستند؟»، «آیا صرفاً به بازسازی واقعه و یا به حواشی و حولیات وقایع می‌پردازد؟» «بازانگاری پیرامونی رخدادها چه نقشی در فهم اصل وقایع دارد و مورخ شفاهی در این راستا چه کمکی به مورخان آینده می‌کند؟» و یا اینکه به «بحث‌هایی می‌پردازند که ضرورتِ زمان است و گذشته را بازتولید می‌کنند؟» و در نهایت «مورخان شفاهی چه نقشی در تاریخ‌مندی اجتماعی دارند؟»
* جز سربازان در جنگ جهانی اول و از آن پس، گروه های هدف تاریخ شفاهی چه کسانی بودند؟
بی‌شک در دهه‌های 60 و 70 میلادی زنان، کارگران و بی‌سوادان اهداف اصلی مورخان شفاهی بودند. چون آن‌ها نوشتن بلد نبودند و یا فرصتِ نوشتن نداشتند. مصاحبه باعث می‌شد که تجارب این قشر که اکثریت جامعه را داشتند، ثبت و ضبط شود. اما رفته رفته به این سوال رسیدند که آیا می‌خواهیم، عین واقعه یا حواشی آن را بررسی کنیم؟ برای مثال اگر اتفاقی در یک کارخانه افتاد، با کارگران درباره شرح واقعه مصاحبه کنیم؟ یا چیستی و چرایی آن واقعه را واکاوی کنیم؟ این نگاه، چند مکتب نگرشی در تاریخ شفاهی به وجود آورد. به این ترتیب مورخانِ شفاهی‌کار، به سمت بحث‌های نظری کشیده شدند. از زمانی که سازوکار ضبط صوت و مصاحبه فعال با بحث‌های نظری جمع شد، تاریخ شفاهی به یک روش و شیوه‌ای علمی تبدیل شد که در تاریخ معاصر، جایگاه خاص خود را باز کرد. چون مصاحبه فعال یا همان تاریخ شفاهی، یکی از نحله‌های تاریخ معاصر است. درباره آموزش تاریخ شفاهی به عنوان یک علم و مفهوم علمیت آن در زمینه معرفت شناسی، بحث‌هایی وجود دارد.
*شما به دو دیدگاه اشاره کردید: اول اینکه آیا تاریخ شفاهی باید اصل واقعه را از دید شاهدان موضوع، ثبت کند و یا ریشه‌های علل وقوع آن اتفاق را بررسی کند. آیا تاریخ شفاهی می‌تواند هر دو هدف را تامین کند؟
بله. مورخانِ معتقد به بازسازی وقایع، می‌گویند که هر واقعه، خود به خود در جاهای مختلف خود را به ثبت می‌رساند. اما وقتی درباره چیستی و چرایی واقعه صحبت می‌شود، گروه دیگری از مورخان شفاهی وارد می‌شوند. آن‌ها معتقدند که تاریخ شفاهی، تاریخ آینده است. یعنی مصاحبه‌هایی که اکنون گردآوری می‌کنیم، بی‌شک برای کمک به مورخ آینده است؛ نه مورخ کنونی؛ حداقل به آیندگان نشان می‌دهد که پرسش‌ها از کجا باید آغاز شود. پس وقتی به وقایعی مانند انقلاب اسلامی یا دفاع مقدس می‌پردازیم، در واقع می‌خواهیم به پرسش مورخان آینده، پاسخ دهیم. برای مثال: منظور شما از مصاحبه با جوانان دهه 50 شمسی چیست؟ آیا انقلاب اسلامی واقع شده یا نه؟ بی‌شک انقلاب اسلامی واقع شده است. بنابراین آنچه که امروز مورد سوال مورخ آینده – که ما اکنون در آینده انقلاب قرار داریم- است، این است که چه می‌خواستند و نتایج آن خواسته‌ها چه شد؟ یعنی حال و هوای آن دوره، ممکن است سوال مورخ 50 سال بعد از ما هم باشد. به این ترتیب، برای پاسخ به سوالات مورخان آینده، دست به مصاحبه می‌زنیم و این مصاحبه‌ها بیشتر سرمایه‌ای برای آینده است. این گروه از مورخان - از جمله خودِ من- معتقدیم که اگر تاریخِ غنی شده‌ای از طریق مصاحبه فعال داشته باشیم، می‌توان بر آینده هم چیره‌گی داشت. چیره‌گی بر آینده به مفهوم برنامه‌ریزی و هدفمندی است؛ یعنی آینده‌پژوهی. به همین دلیل است که تمام دنیا دست به دامن تاریخ شفاهی و مورخان شفاهی شده‌اند. کدام نظامی است که مایل نباشد که مانا باشد؟ حتی افرادی که با آن‌ها مصاحبه می‌کنیم، تمایل دارند که اسمشان در آینده بُرده شود. انسان موجودی است که همیشه دوست دارد آینده را در خدمت خودش داشته باشد. مورخانِ شفاهی معتقدند، ایجاد «تاریخیّت» و تداوم آن، با مصاحبه فعال امکان‌پذیر است. این تداوم، ناگزیر در ذهن‌ها وجود دارد. باید تبدیل به کلمه و کلمه تبدیل به سطر و خط و کتابت شود. سپس توسط مورخ آینده و برنامه‌ریزان سیاسی - فرهنگی کشور مورد استفاده قرار گیرد. به همین دلیل است که سازمان‌های مختلف، به سمت ثبت تاریخ شفاهیِ خودشان رفته‌اند. برای مثال، وقتی یک نفر به صورت پیوسته، تاریخ یک دانشگاه را بنویسد، باعث می‌شود که آیندگان، ابزارهای لازم برای برنامه‌ریزی درست برای آن را داشته باشند.
*با این ترتیب که گفتید، ثبتِ خودکارِ تاریخ اتفاق می‌افتد. حال این ثبت، به صورت نقل سینه به سینه انجام می‌شود و یا هر حزب و جبهه‌ای، از نگاه خودش تاریخ را می‌نویسد. در این میان، تشخیصِ تاریخِ واقعی اهمیت دارد. به نظر شما آیا تاریخ شفاهی، توانایی استخراج حقیقت از دلِ انبوهی از روایات را دارد؟
به هر حال، عده‌ای به این معتقدند که برخی از جنبه‌های وقایع، ثبت نمی‌شود. تاریخ، تجربه جمعی است؛ نه تجربه فردی. اگر شما رفتید و با کسی مصاحبه کردید و یک روایت منحصر به فرد گفت، این تاریخ نیست؛ بلکه یک تجربه شخصی است. وقتی عده زیادی، یک واقعه را به صورت واحد روایت کنند، تواتُر و آنگاه تجربه جمعی شکل می‌گیرد. معتقدیم که هر واقعه با توجه به میزان شعاعش، خود را به ثبت می‌رساند؛ حال در چرخه نامه‌نگاری‌های رسمی و غیر رسمی، روزنامه‌ها و یا خاطرات و افکار. اما آنچه در میان مصاحبه مدنظر است، این است که باید حواسمان باشد، یک تجربه واحد یک فرد را به تجربه جمعی بسط و تعمیم ندهیم. بحث دوم، حولیات یک واقعه است. این پیرامونی‌ها بسیار مهم‌تر به نظر می‌رسد؛ حواشی مهم‌تر از متن. چون چرایی و حواشی آن واقعه را نشان می‌دهد. برای مثال، پایان‌نامه‌ای درباره دانش‌آموزان انقلابی دهه‌های 50 و 60 شمسی – که در سن 17تا 18 سالگی در وقایع حضور داشتند- کار شده است. این پژوهش، نگاه دانش‌آموزان دوران انقلاب در این حرکت عظیم را مورد بررسی قرار داده است: چه می‌خواستید؟ و چه نتایجی به دست آمد؟ شاید این جنبه از انقلاب ثبت نشده باشد، اما این تجربه شخصی- دارای راویان منفرد اما متعدد- می‌تواند به تجربه جمعی تبدیل شود. از این جهت، تاریخ شفاهی کمک می‌کند تا گره‌های کور در ثبت و فهم گذشته، یک حرکت، جریان یا اتفاق را باز کرده و در تفسیر و شفاف‌سازی آن همیاری کند.
+ چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۰۴
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: