برگزاری کارگاه نیمروز با تاریخ شفاهی
کارگاه علمی - پژوهشی «نیمروز با تاریخ شفاهی»، سهشنبه دوازدهم آذر 1398، با سخنرانی «دکتر مرتضی نورایی» و «دکتر معصومه گودرزی»، به همت انجمن تاریخ محلی ایرانیان و گروه تاریخ و ایرانشناسی دانشگاه اصفهان، در دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه برگزار شد
.
.
مشارکت تاریخی؛ مقدمه مشارکت اجتماعی
. دکتر نورایی در آغاز این نشست، درباره اهمیت «تاریخدرمانی» سخن گفت و افزود: «اصطلاح تاریخدرمانی یا “HISTORY THERAPY” اولینبار در کتاب «دون کیشوت» نوشته سروانتس بهکار برده شده است. ممکن است در جامعه ندانیم مشکل از کجاست، اما تشخیص میدهیم که حالمان خوب نیست. همین تشخیصها موجب ایجاد دپارتمانهای مختلف تاریخنگاری شده و از اتفاق، تاریخ شفاهی یکی از شَقهای تاریخدرمانیِ بسیار موثر است. یکی از حیطههایی که مورد توجه مورخان این دوره قرار گرفت، این بود که غایبین تاریخ، چه کسانی هستند؟ در نهایت متوجه شدند که فضاهایی در سنت قدیم و سنت مدرن تاریخنگاری وجود دارد که به آن پرداخته نشده، که به این فضاها در اصطلاح، «جهانهای گمشده» میگویند. جهانهای گمشده به این معنی است که اگر ما از آن خبر نداریم، به معنای عدمِ وجودِ آن نیست. برای مثال، اگر از شما بخواهم زندگیتان را نقل کنید، خیلی از قسمتهایش را به یاد نمیآورید. آیا این قسمتها جزو عمر شما نیست؟ ما به عنوان مورخان عادل، باید توجه داشته باشیم که در توزیع تاریخ نگاری، به جهانهای گمشده هم بپردازیم. مورخان دهه 60، سه طیف کارگران، زنان و بیسوادان را جزو غایبین تاریخ دانستند. این سه سطح وسیع، شامل جهانهای گمشدهای شدند که از اتفاق، بخش اعظمی از دنیای ما بوده و هستند. نکته دیگری که مطرح شد، این بود که پُرسروصداترین قشر تاریخ که بقیه اقشار را هم تحت شعاع قرار دادند و همیشه ثبت شدهاند، «سیاستمداران» هستند. قسمتی خودشان حکومت کردند، نوشتند و نوشته شدند. قسمتی هم مستندات تاریخی تولید کردند؛ پس هم نویسندهاند و هم نوشته شدهاند. وقتی شما آزادی و دموکراسی را در حوزه تاریخ دارید، به این معناست که تاریخنگاری در همه طبقات اجتماعی و جوانب مختلف و جهانهای گمشده، باید حضور داشته باشد. همه باید در تاریخ، حاضر باشند. پس فلسفه وجودی تاریخ شفاهی این بود. آلن نویز، با سربازان جنگ جهانی مصاحبه کرد؛ نه با فرماندهان ارتش، چون مکالمات و دستورات فرماندهان ارتش، در کاغذها ثبت و نوشته میشد و با خبرنگاران مصاحبه میکردند. اما پایه اصلی هر جنگ، بر قاعده آن جامعه است. در جامعهای که اندیشه دموکراسی وجود دارد، اگر قاعده آن جامعه دیده نشود و مشارکت اجتماعی کم باشد، منجر به شکاف اجتماعی خواهد شد. مشارکت تاریخی، مقدمه مشارکت اجتماعی است. حضور در گذشته برای ما مورخان، به معنای فعال بودن در آینده است. جوامع هم از دهه 60 تا 80 الگو گرفتند تا گوشه و کنار جامعه برای برنامهریزی آینده، حضور فعال داشته باشند. به همین خاطر، برای تاریخ شفاهی دو عنوان درنظر گفته شده: یکی «تاریخ زنده» و دیگری «تاریخ آینده.»
. ادامه مقاله به پیوست ارائه شده است.
. دکتر نورایی در آغاز این نشست، درباره اهمیت «تاریخدرمانی» سخن گفت و افزود: «اصطلاح تاریخدرمانی یا “HISTORY THERAPY” اولینبار در کتاب «دون کیشوت» نوشته سروانتس بهکار برده شده است. ممکن است در جامعه ندانیم مشکل از کجاست، اما تشخیص میدهیم که حالمان خوب نیست. همین تشخیصها موجب ایجاد دپارتمانهای مختلف تاریخنگاری شده و از اتفاق، تاریخ شفاهی یکی از شَقهای تاریخدرمانیِ بسیار موثر است. یکی از حیطههایی که مورد توجه مورخان این دوره قرار گرفت، این بود که غایبین تاریخ، چه کسانی هستند؟ در نهایت متوجه شدند که فضاهایی در سنت قدیم و سنت مدرن تاریخنگاری وجود دارد که به آن پرداخته نشده، که به این فضاها در اصطلاح، «جهانهای گمشده» میگویند. جهانهای گمشده به این معنی است که اگر ما از آن خبر نداریم، به معنای عدمِ وجودِ آن نیست. برای مثال، اگر از شما بخواهم زندگیتان را نقل کنید، خیلی از قسمتهایش را به یاد نمیآورید. آیا این قسمتها جزو عمر شما نیست؟ ما به عنوان مورخان عادل، باید توجه داشته باشیم که در توزیع تاریخ نگاری، به جهانهای گمشده هم بپردازیم. مورخان دهه 60، سه طیف کارگران، زنان و بیسوادان را جزو غایبین تاریخ دانستند. این سه سطح وسیع، شامل جهانهای گمشدهای شدند که از اتفاق، بخش اعظمی از دنیای ما بوده و هستند. نکته دیگری که مطرح شد، این بود که پُرسروصداترین قشر تاریخ که بقیه اقشار را هم تحت شعاع قرار دادند و همیشه ثبت شدهاند، «سیاستمداران» هستند. قسمتی خودشان حکومت کردند، نوشتند و نوشته شدند. قسمتی هم مستندات تاریخی تولید کردند؛ پس هم نویسندهاند و هم نوشته شدهاند. وقتی شما آزادی و دموکراسی را در حوزه تاریخ دارید، به این معناست که تاریخنگاری در همه طبقات اجتماعی و جوانب مختلف و جهانهای گمشده، باید حضور داشته باشد. همه باید در تاریخ، حاضر باشند. پس فلسفه وجودی تاریخ شفاهی این بود. آلن نویز، با سربازان جنگ جهانی مصاحبه کرد؛ نه با فرماندهان ارتش، چون مکالمات و دستورات فرماندهان ارتش، در کاغذها ثبت و نوشته میشد و با خبرنگاران مصاحبه میکردند. اما پایه اصلی هر جنگ، بر قاعده آن جامعه است. در جامعهای که اندیشه دموکراسی وجود دارد، اگر قاعده آن جامعه دیده نشود و مشارکت اجتماعی کم باشد، منجر به شکاف اجتماعی خواهد شد. مشارکت تاریخی، مقدمه مشارکت اجتماعی است. حضور در گذشته برای ما مورخان، به معنای فعال بودن در آینده است. جوامع هم از دهه 60 تا 80 الگو گرفتند تا گوشه و کنار جامعه برای برنامهریزی آینده، حضور فعال داشته باشند. به همین خاطر، برای تاریخ شفاهی دو عنوان درنظر گفته شده: یکی «تاریخ زنده» و دیگری «تاریخ آینده.»
. ادامه مقاله به پیوست ارائه شده است.
+
دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۰۴
منبع:
سایت تاریخ شفاهی
نظر شما