دکتر عبدالمهدی رجایی

دکتری: تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵

تاریخ اجتماعی اصفهان در دهه چهل و پنجاه از نگاه طنز نوروز جمشاد

تاریخ اجتماعی اصفهان در دهه چهل و پنجاه از نگاه طنز نوروز جمشاد تاریخ اجتماعی را فقط از طریق بیان روایات و وقایع تاریخی یا مصاحبه فعال نمی توان دریافت. شاید به دلیل گستردگی حوزه تاریخ اجتماعی است که ما از میان مطالب طنز روزنامه های اصفهان در دهه چهل و پنجاه به دنبال درک تاریخ اجتماعی آن روزگار بر آمده ایم. پس دست به دامن یکی از طنز پردازان اصفهان در آن روزگار شده ایم. آری شخصی به نام نوروز جمشاد ( زاده 1303 ) که شغل معلمی داشت، اهل قلم و نوشتن هم بود. او علاوه بر کتاب هایی که درحوزه بازی ها و فولکور اصفهان نوشته است، در مطبوعات آن روزگار نیز مطالب طنزی قلمی می‌کرد. نوشته هایی که علاوه بر تلخند، تصویرهایی از زندگی اجتماعی آن روزگار اصفهان را از خلال آن می‌توان دریافت. این حوزه ها بر اساس تقسیم بندی کتاب به هفت طبقه تقسیم شده اند: فصل اول: نظری به همه جا / فصل دوم:رفتارها و تیپ های اجتماعی / فصل سوم: زن و خانواده / فصل چهارم: نقد نظام اداری / فصل پنجم : مدیریت شهری / فصل ششم : حمل و نقل و فرهنگ رانندگی / فصل هفتم : بازار و اصناف . صاحب این قلم که در حوزه تاریخ اجتماعی اصفهان دارای چندین اثر می‌باشد، تصمیم گرفت به بازنویسی، تقسیم بندی و ارائه نوشته های نوروز جمشاد بپردازد. به همین خاطر مطالب درج شده از وی در روزنامه های آن دوران بازنویسی شده و در کتاب «تاریخ اجتماعی اصفهان در دهه چهل و پنجاه» گرد آمدند.
پیوست‌ها
این کتاب بازتاب بخشی از روحیات مردم اصفهان نیز هست چرا که طنز، لطیفه و بداهه‌گویی، موضوعاتی هستند که اهالی نصف‌جهان بسیار با آن آشنا بوده و در سراسر کشور بدان شهره‌اند. آنها به سپهر فرهنگی این کشور «تأتر انتقادی» را عرضه کرده‌اند که مخلوطی از «طنز و واقعیت» است. اما فقط گوشه ای از طنز اصفهان در تأتر این شهر بروز و ظهور دارد. نکته جالب آن که بهار هر دو یعنی طنز تأتری و طنز مطبوعاتی در دهه چهل و پنجاه بود. اینجانب پیوندی میان این طنز و تأتر انتقادی را زمانی درک کردم که فرزند نوروز جمشاد به من گفت که بعضی از تأترهای ارحام صدر را پدر او می‌نوشته است.
کاوش در طنز نوروز جمشاد به ما یاد آور می‌شود که «طنز و واقعیت» که مبتنی بر «طنز برای اصلاح» است و نه «طنز برای خنده» در تمامی نوشته‌های او عیان می‌باشد. او در بعضی یادداشت‌هایش این رویکرد را آشکارا گفته و حتی مشکلاتی را که این نگاه برایش پیش آورده، برشمرده است. در یادداشت «نویسندگی هم شد کار؟!» می‌خوانیم«از میان طبقات مختلف نویسندگان آن دسته از نویسندگانی که مطالب اجتماعی و انتقادی می‌نویسند و زشتی‌ها و ناهنجاری‌های مردم را آشکار می‌کنند، و بدی‌ها را روی دایره می‌ریزند، از همه بیشتر پاداش نویسندگی و شب زنده‌داری‌های خود را به صورت فحش و ناسزا دریافت می‌کنند! منتقدین اجتماعی علاوه بر این که هر روز به وسیلة نوشته‌های خود چنته‌های خود را مملو از بدحرفی و خرده گیری می‌سازند، یک دردسر بزرگشان هم این است که می‌بینند گوش کسی به حرف‌های آنها بدهکار نیست و برای اصلاحاتی که پیشنهاد کرده‌اند هیچ کس قدمی فراتر نمی‌گذارد و گوش‌های خوانندگان پیوسته یکی در است و دیگری دروازه» (متن کتاب) در مطلب «شلاق انتقاد» وقتی از دوستش شنید که اگر در میان کاسبکاران و یا موتور سواران اقلیتی خلاف می‌کنند، چرا شما همگی آنها را به باد انتقاد می‌گیرید پاسخ داد گفتم «رفیق عزیز! حرف تو درست ولی اگر بدکاران و زشتکاران هر چقدر هم که در اقلیت باشند، با شلاق انتقاد کوبیده نشوند، رفتار و کردار خود را صحیح و درست می‌پندارند و بر شدت عمل خود می‌افزایند. مثلا همین موتورسوارانی که این روزها تا این حد آتش می‌سوزانند حاصل بی‌توجهی نسبت به آنهاست. چنانچه از اول مزاحمین را کوبیده بودند، و با انتقاد صحیح با آنها روبرو شده بودند، کار به برداشتن لوله اگزوزها، کیف‌زدن‌ها و سرعت و سبقت‌های ناروا و سایر دردسرها نمی‌کشید.» و در آخر به او گفت «حرف آخر من هم این است که خوب‌ها وظایف خود را همیشه مطابق با سلیقه اجتماع انجام می‌دهند و اجر و پاداش آنها هم احترام مردم و ثواب آخرت است ولی بدها که بر خلاف مصالح جامعه قدم بر می‌دارند، باید با انتقاد راهنمایی و با قانون مجازات گردند.»(متن کتاب) اصولاً نقد اجتماعی و این که منتقد نگران رفتارهای اقلیتی باشد، بسیار سخت است. چون در هر دوره ای آن گونه اقلیت‌های نافرمان وجود دارند. از همین دریچه نوروز جمشاد متهم به این بود که «خشت بر دریا» می‌زند. و پاسخ جمشاد هم این بود که «بدون شک در گفتن اثری هست که در نگفتن نیست» (متن کتاب ) نوروز جمشاد هم جسارت آن را داشت که رفتارهای اجتماعی و فردی نابهنجار را به شلاق انتقاد بکوبد، و هم حوصله این را داشت که نظام اداری و مدیریتی شهر را به چالش بکشد و حرف‌های «مگو» را از کاستی‌ها و سوء مدیریت‌ها فریاد بزند. نتیجه آن هم امروز پس از نیم قرن عاید شهر شده است. بسیاری از پیشنهادات و راهنمایی‌های او اثر خود را گذاشته و در رفتارهای فردی و جمعی مردم شهر و نیز مدیریت سازمان‌ها اثرات مثبت خود را بر جای نهاده است.
اینک برای این که گستره نگاه طنز نوروز جمشاد را دریابیم بخش هایی از کتاب را خواهم آورد:
ادامه مطالب به پیوست ارسال گردید.
+ پنجشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۲۲
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: