دکتر عبدالمهدی رجایی

دکتری: تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵

زنده رود بوی اصفهان گرفت

 زنده رود  بوی اصفهان گرفت زنده رود بوی اصفهان گرفت زنده رود از مجلاتی است که در اصفهان انتشار می یابد. صاحب امتیاز و مدیر مسئول آن آقای حسام الدین نبوی نژاد است. شصتمین شماره آن که در بهار 1394 انتشار یافته ویژه نامه ای است که«راوی: شهر» نام گرفته است. مدیر مسئول در مقدمه آورده است «ادبیات و هنر جهان سرشار از حضور شهر در شعر و داستان و هنرهای تصویری و دیداری شاعران ، نویسندگان و هنرمندان است. آن چه در این شماره می خوانید ب
زنده رود بوی اصفهان گرفت زنده رود از مجلاتی است که در اصفهان انتشار می یابد. صاحب امتیاز و مدیر مسئول آن آقای حسام الدین نبوی نژاد است. شصتمین شماره آن که در بهار 1394 انتشار یافته ویژه نامه ای است که«راوی: شهر» نام گرفته است. مدیر مسئول در مقدمه آورده است «ادبیات و هنر جهان سرشار از حضور شهر در شعر و داستان و هنرهای تصویری و دیداری شاعران ، نویسندگان و هنرمندان است. آن چه در این شماره می خوانید بازتاب همین دیدگاه است. که در برگیرنده داستان کوتاه، جستار و عکس های فراهم آمده ای است که ...» با این حساب این شماره زنده رود رنگ و بوی اصفهان گرفته است آنهم در وجه ادبی آن. یعنی شامل حدود ده داستان کوتاه، ده جستار و مجموعه ای از عکس های زیباست. که بیشتر حول محور شهر اصفهان می چرخند. داستان ها را کاری ندارم. جستارها روایت شهر اصفهان است با زبان و قلمی زیبا و توصیفگر. جستارها و نویسندگان آنها از این قرارند:

سواد شهر: چشم اندازهای ورودی یک شهر (مهدی نفیسی)
سیاح پرسه زن در شهر (مهدی نفیسی)
سی و سه پل خوانی (فرزاد گلی)
شهر هزار تپه من (خاطره عزیزی)
سینما و پرسه های من در پرسه های دهه 1330 (حمید نفیسی)
دوره گردان مجنون شهر من (مازیار اخوت)
بامداد و خرید نان تازه (حمید رضا سپهری)
یک راهنمای شخصی برای گردش در دارالخلافه (مازیار اخوت) از کافه های جلفا تا حیاط خانه ما (ارش اخوت)


در میان این متن های زیبا که هر یک داستان تاریخی شهر یا تاریخ داستانی شهر اصفهان را بازگو می کردند چند مطلب برای من بسیار جالب بود. سینما و پرسه های من از مهدی نفیسی، فرزند ابوتراب نفیسی، از آن جهت جالب است که خاطرات برخورد فرزند یک استاد دانشگاه و پزشک شهر را با مقوله سینما در آن روزگار به نمایش می گذارد. او در ابتدای مطلب آورده است «تاریخ را افرادی با منظرها و تاریخچه های شخصی وفکری خاص خود می نویسند. مطلب حاضر نیز مقدمه و فشرده ای است از تاریخچه درگیری من با موضوع سینمای ایران»
 دوره گردان مجنون شهر من فهرستی از «بهلول» های اصفهان در دهه سی ارائه می دهد. و خاطراتی از سکنات و رفتارهای عجیب آنها را بازگو می کند. اقای ددوله از محله چهارسو،حسن چوب شکن از چهارسو مقصود،  آقای اخلاقی از چهارسو و اقای بیدمشکی از مسجد حکیم.
در آخر مازیار اخوت نتیجه می گیرد: «دوره گردان مجنون اصفهان یکی از عناصر اصلی محله های شهر به حساب می آمدند. عنصری هنجار گریز در بافت هنجار پسند محلی. شاخص شدن و شهرت آنها در محل حاصل همین هنجار گریزی بود که بیایند وسط میدان و بی اعتنا به آداب و هنجار های اخلاقی و رفتاری راه بیفتند در کوچه و بازار»
 مطلب یک راهنمای شخصی برای گردش در دارالخلافه بیش از همه رنگ و بوی تاریخ دارد و به معرفی یک متن از دوره صفوی می پردازد که شخصی به نام محمد منصور به دوستش نوشته . دوستی که قصد دیدار اصفهان را داشته است. مازیار اخوت در معرفی متن می گوید «راهنمایی بی نظیر برای سیر و سیاحت اصفهان در حدود 400 سال پیش . این که می گویم بی نظیر از چند نظر است : یکی این که تا آنجا که می د انم راهنمای سفر به اصفهان نداریم. از زبان کسی که دوره صفویه را زیسته باشد. و برای گشتن در پایتخت صفوی به گردشگر آدرس بدهد که کجاها را ببین حتماً . دوم این که این راهنما در واقع یک روایت صمیمانه است هم از شهر و هم از ارتباط بین دو دوست.»
متن ادبی و روایتگر از کافه های جلفا تا حیاط خانه ما یکی دیگر از بخش های مجله است. آرش اخوت مثل یک دوربین فیلم برداری مسیر رفت و برگشت به محل کارش را به قلم آورده است .(جلفا ـ بید آباد) آنهم با نگاه یک معمار شهر. ابتدای روایت: در جلفا از میان فضاهای به نسبت سرزنده ای عبور می کنم که به مدد کاربری های نیم بند عمومی و تغییر کاربری ها و بخصوص با وجود کافه های ریز و درشتی که این چند ساله در این بافت به هر زور و ضرب و اما و اگری که بوده شکل گرفته اند، سر زنده تر و عمومی تر شده اند. طیف متنوعی از جوان های متولد 60 به بعد و حتی نوجوان های طبقه متوسط ... اکثریت اعضای فعال فضاهای عمومی جلفا را تشکیل می دهند.... بیدآباد فضای عمومی ندارد و این به نظرم مهم ترین و بزرگترین عیب و کاستی بافت های تاریخی اصفهان است.من خیال می کنم فضای عمومی و سرزنده یکی از اصلی ترین ابزارهای احیای یک بافت فرسوده است. اما فضای عمومی اصیل شکل نمی گیرد مگر با وجود اهالی ای که ماندن و پلکیدن در خیابان و بیرون خانه را عیب نمی شمارند و کافه را جای الواط و اراذل نمی دانند. این شماره زنده رود با ده ها عکس رنگی و زیبا از نقاط مختلف شهر اصفهان مزین شده است. عکس هایی که بخش های تصویری این شماره از زنده رود هستند.
زنده رود. ویژه نامه راوی: شهر
شماره 60
قیمت 10 هزار تومان        
+ سه‌شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۹:۱۹
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: