دکتر عبدالمهدی رجایی
دکتری:
تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵
گاراژهای مسافربری، قطعه ای از تاریخ ناگفته چهارباغ
علاقه به تاریخ چهارباغ و گذشته آن در میان مردم اصفهان بسیار زیاد است. انعکاس این علاقه را باید در مجلات محلی یافت که هر یک سعی می کنند از تاریخ این خیابان مطالبی داشته باشند. گاهی پیران شهر را گرد آورده و از گذشته این خیابان سوالاتی می کنند. مغازه هایی که در این خیابان برقرار بودند و هر کدام امتیاز و نامی داشتند. تحولاتی که در این خیابان اتفاق می افتاد.
علاقه به تاریخ چهارباغ و گذشته آن در میان مردم اصفهان بسیار زیاد است. انعکاس این علاقه را باید در مجلات محلی یافت که هر یک سعی می کنند از تاریخ این خیابان مطالبی داشته باشند. گاهی پیران شهر را گرد آورده و از گذشته این خیابان سوالاتی می کنند. (تاریخ شفاهی چهارباغ )مغازه هایی که در این خیابان برقرار بودند و هر کدام امتیاز و نامی داشتند. تحولاتی که در این خیابان اتفاق می افتاد.
افرادی که نامشان با چهارباغ گره خورده بود. جوانانی که بعد از ظهر خود را به پرسه زدن در این خیابان می گذرانیدند. نیمکت ها و سایه درختان چهارباغ هم به این صفا و فضا کمک می کرد. دیدارها و ملاقات ها و گفتگوها در حاشیه و نیمکت های این خیابان صورت می گرفت.
سینماها و تاتر چهارباغ. و اینک گاراژهای چهارباغ. خلاصه چهارباغ چکیده و نمایشگاه «تاریخ اجتماعی اصفهان» در دهه های اخیر بوده است. شاید بتوان روزی کتابی نوشت به نام «خاطرات چهارباغ» که بخشی از این خاطرات و تصاویر را در دل خود ثبت و ضبط کرده باشد. اما نکته ای که در این مطلب می خواهم بر این خاطرات و تصاویر بیفزایم آن است که این مرکزیت و شاهرگ اصلی شهر بودن، بارهای زیادی را نیز بر دوش این خیابان نهاده بود . (مثل امروز که کانال مترو از دل و روده های آن باید به اجبار بگذرد!) از جمله آن که وقتی اتوبوس های بین شهری و شرکت های تعاونی مسافربری تاسیس شدند، اولین جایی که به ذهن صاحبان این شرکت ها آمده بود، استقرار در خیابان چهارباغ بوده است. این وضع به تدریج گسترش یافت و تی بی تی، گیتی نورد، میهن نورد، ترانسپورت و خلاصه همه آمدند و بساط خود را در این خیابان یا نزدیک به این خیابان پهن کردند. (از دفتر تعاونی گیتی نورد که در هتل جهان برقرار بود پیشتر سخن گفتیم.)
بدین طریق یک عامل مخل و مزاحم در این خیابان ظهور کرد . می توان تصور کرد وقتی زمان حرکت یک اتوبوس به سمت شهری دیگر رسیده بود، جمعیت زیادی از مشایعت کنندگان و خانواده شخص، به محل آمده تا مسافر خود را راهی دیار غریب نمایند! همین امر چهارباغ را قفل می کرد. نکته دیگر آن بود که حوادث و تصادفات زیادی به این واسطه در خیابان شلوغ چهارباغ حادث می شد که انگیزه نگارش این مقاله نیز تصادف یک اتوبوس تی بی تی با یک دوچرخه سوار 14 ساله بود. چند دهه مطبوعات محلی از لزوم انتقال این گاراژها به خیابان دیگری نوشتند تا این که در زمانی که بر بنده معلوم نیست این گاراژها به خیابان مسجد سید یا محمدرضاشاه آن روز منتقل شدند.
این وضع ادامه داشت تا حدود سال 1370 که ترمینال کاوه افتتاح شد و تمامی این تعاونی ها بدانجا رفتند. از این همه فقط مسافری بری مینی بوسی نجف آباد ـ اصفهان در ابتدای خیابان مسجد سید باقی مانده بود که آنهم در سال قبل به انتهای خیابان نواب صفوی ترمینال صمدیه رفت و خیابان مسجد سید به کلی از تعاونی های مزاحم پاک گردید. گفتنی است هنوز هم در خیابان مسجد سید مغازه هایی یافت می شوند که بر شیشه ها و ویترین آنها تابلو تهران ـ بندرعباس ـ شیراز ـ تبریز ـ کرمان و ... دیده می شود.
این متن از روزنامه اصفهان مربوط به سال 1346ش است.
چرا این گاراژهای مزاحم وسط شهر را به خارج شهر انتقال نمی دهند؟
عرض سواره روهای چهارباغ برای کشیدن بار اتومبیل های سواری و اتوبوس های شهری از بس کفایت می کند با عبور و مرور اتوبوس های تورها ، سرباری هم بر آن افزوده شده ، چندین گاراژ مسافربری در این خیابان تاسیس کرده اند که همه روزه از صبح تا عصر و تا آخر شب مزاحم عابرین و متفرجین این خیابان می باشند. از این بدتر دو گاراژ دیگر در تنگ ترین خیابان ها و کوچه های مرکزی این شهر یکی به نام «تی بی تی» در کوچه ای تنگ از خیابان شیخ بهایی و دیگری به نام «ایران پیما» در خیابان تنگ و کم عرض شاه (طالقانی فعلی) تاسیس شده که واقعا ایجاد کمال ناراحتی را برای عابرین پیاده و سواره کرده اند . و همه روز مکرر موجب تعطیل عبور و مرور قسمتی از این دو خیابان می گردند. عصر ها و صبح ها بروید ببینید مقابل گاراژ های گیتی نورد و ترانسپورت و مهین نورد چه خبر است. چه ازدحامی است و چگونه راه عبور و مرور این قسمت از چهارباغ را قطع می کنند. همین پریروز بود که یکی از اتوبوس های لنگ دراز تی بی تی نوجوان 14 ساله را شهید کرد . صاحبان حریص اینها می گویند به ما جا بدهید تا برویم جای دیگر! مگر روز اول شهربانی و یا استانداری آنها را دعوت کرد که بساط ستوه آور خود را در خیابان چهارباغ یا در کوچه های تنگ شیخ بهایی جای دهند؟
(اصفهان، اردیبهشت 1346)
افرادی که نامشان با چهارباغ گره خورده بود. جوانانی که بعد از ظهر خود را به پرسه زدن در این خیابان می گذرانیدند. نیمکت ها و سایه درختان چهارباغ هم به این صفا و فضا کمک می کرد. دیدارها و ملاقات ها و گفتگوها در حاشیه و نیمکت های این خیابان صورت می گرفت.
سینماها و تاتر چهارباغ. و اینک گاراژهای چهارباغ. خلاصه چهارباغ چکیده و نمایشگاه «تاریخ اجتماعی اصفهان» در دهه های اخیر بوده است. شاید بتوان روزی کتابی نوشت به نام «خاطرات چهارباغ» که بخشی از این خاطرات و تصاویر را در دل خود ثبت و ضبط کرده باشد. اما نکته ای که در این مطلب می خواهم بر این خاطرات و تصاویر بیفزایم آن است که این مرکزیت و شاهرگ اصلی شهر بودن، بارهای زیادی را نیز بر دوش این خیابان نهاده بود . (مثل امروز که کانال مترو از دل و روده های آن باید به اجبار بگذرد!) از جمله آن که وقتی اتوبوس های بین شهری و شرکت های تعاونی مسافربری تاسیس شدند، اولین جایی که به ذهن صاحبان این شرکت ها آمده بود، استقرار در خیابان چهارباغ بوده است. این وضع به تدریج گسترش یافت و تی بی تی، گیتی نورد، میهن نورد، ترانسپورت و خلاصه همه آمدند و بساط خود را در این خیابان یا نزدیک به این خیابان پهن کردند. (از دفتر تعاونی گیتی نورد که در هتل جهان برقرار بود پیشتر سخن گفتیم.)
بدین طریق یک عامل مخل و مزاحم در این خیابان ظهور کرد . می توان تصور کرد وقتی زمان حرکت یک اتوبوس به سمت شهری دیگر رسیده بود، جمعیت زیادی از مشایعت کنندگان و خانواده شخص، به محل آمده تا مسافر خود را راهی دیار غریب نمایند! همین امر چهارباغ را قفل می کرد. نکته دیگر آن بود که حوادث و تصادفات زیادی به این واسطه در خیابان شلوغ چهارباغ حادث می شد که انگیزه نگارش این مقاله نیز تصادف یک اتوبوس تی بی تی با یک دوچرخه سوار 14 ساله بود. چند دهه مطبوعات محلی از لزوم انتقال این گاراژها به خیابان دیگری نوشتند تا این که در زمانی که بر بنده معلوم نیست این گاراژها به خیابان مسجد سید یا محمدرضاشاه آن روز منتقل شدند.
این وضع ادامه داشت تا حدود سال 1370 که ترمینال کاوه افتتاح شد و تمامی این تعاونی ها بدانجا رفتند. از این همه فقط مسافری بری مینی بوسی نجف آباد ـ اصفهان در ابتدای خیابان مسجد سید باقی مانده بود که آنهم در سال قبل به انتهای خیابان نواب صفوی ترمینال صمدیه رفت و خیابان مسجد سید به کلی از تعاونی های مزاحم پاک گردید. گفتنی است هنوز هم در خیابان مسجد سید مغازه هایی یافت می شوند که بر شیشه ها و ویترین آنها تابلو تهران ـ بندرعباس ـ شیراز ـ تبریز ـ کرمان و ... دیده می شود.
این متن از روزنامه اصفهان مربوط به سال 1346ش است.
چرا این گاراژهای مزاحم وسط شهر را به خارج شهر انتقال نمی دهند؟
عرض سواره روهای چهارباغ برای کشیدن بار اتومبیل های سواری و اتوبوس های شهری از بس کفایت می کند با عبور و مرور اتوبوس های تورها ، سرباری هم بر آن افزوده شده ، چندین گاراژ مسافربری در این خیابان تاسیس کرده اند که همه روزه از صبح تا عصر و تا آخر شب مزاحم عابرین و متفرجین این خیابان می باشند. از این بدتر دو گاراژ دیگر در تنگ ترین خیابان ها و کوچه های مرکزی این شهر یکی به نام «تی بی تی» در کوچه ای تنگ از خیابان شیخ بهایی و دیگری به نام «ایران پیما» در خیابان تنگ و کم عرض شاه (طالقانی فعلی) تاسیس شده که واقعا ایجاد کمال ناراحتی را برای عابرین پیاده و سواره کرده اند . و همه روز مکرر موجب تعطیل عبور و مرور قسمتی از این دو خیابان می گردند. عصر ها و صبح ها بروید ببینید مقابل گاراژ های گیتی نورد و ترانسپورت و مهین نورد چه خبر است. چه ازدحامی است و چگونه راه عبور و مرور این قسمت از چهارباغ را قطع می کنند. همین پریروز بود که یکی از اتوبوس های لنگ دراز تی بی تی نوجوان 14 ساله را شهید کرد . صاحبان حریص اینها می گویند به ما جا بدهید تا برویم جای دیگر! مگر روز اول شهربانی و یا استانداری آنها را دعوت کرد که بساط ستوه آور خود را در خیابان چهارباغ یا در کوچه های تنگ شیخ بهایی جای دهند؟
(اصفهان، اردیبهشت 1346)
+
یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۰۵
نظرات
دکتر محمد افقری،
مطلب بسیار جالبی بود آقای دکتر رجایی عزیز. سپاس فراوان.
یکشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۱۸
نظر شما