دکتر عبدالمهدی رجایی
دکتری:
تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵
تصمیم شهربانی اصفهان در شب عید ۱۳۴۵
شب عید سال 1345 شهربانی اصفهان برای خلوت شدن خیابان های اصلی شهر دست به ابتکار عجیبی زد بدین شکل که خیابان چهارباغ عباسی و سپه را برای عبور دوچرخه سواران بست...
در دفاع از دوچرخه سواران و انتقاد از این تصمیم شهربانی انتشار یافت که در پست بعد
به درج آن می پردازم. متن خبر را می آوریم (این قسمت ها در کتاب برگ هایی از تاریخ اجتماعی اصفهان معاصر وجود
دارد)
ممنوعیت برای دوچرخه سوارها
در این هفته اداره راهنمایی شهربانی اصفهان از راکبین عبور و مرور دوچرخههای اصفهان به خیابانهای سپه و چهارباغ قویاً و جداً جلوگیری به عمل آورد و این خیابانها را برای مسافرین ایام عید و ماشینهای سواری خلوت کرد. این اقدام سرکار سرهنگ پرتو، ریاست شهربانی اصفهان، در خور همه گونه تقدیر و تحسین است. زیرا بیبند و باری راکبین دوچرخه در این شهر به قدری بود که مردم پیادهرو، و رانندگان ماشینهای سواری را جداً مستأصل و بیچاره کرده بود و این دوچرخهسواران از لِنگ و پاچة مردم بیپناه پیادهرو رد میشدند! ممکن است این توهم پیش بیاید که در شب عید مردمِ دوچرخهسوار کار دارند و باید با این وسیله ایاب و ذهاب کنند و زودتر به کار و کسب خود برسند. در جواب این عده مردم باید گفت بیمزهگیهایِ خودِ این دوچرخهسواران بود که شهربانی را ناچار به این اقدام کرد.
یادم است چند سال پیش که در اروپا بودم از شهر هلند دیدن میکردم. ساعت 4 یا 5 بعد از ظهر بود که کارخانه فیلیپس تعطیل شد و متجاوز از هزار نفر زن و مرد و بچه و پیر و جوان با دوچرخه و پوشیدن لباسهای تمیز و خانمها با بهترین توالت و داشتن دوچرخههای بسیار عالی و مجهز به زنگ و چراغ و دینام و حتی آیینه از درب کارخانه بیرون آمدند و مانند سیل به خیابانهای اصلی شهر هجوم میبردند و در سر هر چهارراهی که میرسیدند این دوچرخه سوارهای شیکپوش یک مرتبه با ایستادن چند صف طولانی پشت چراغ قرمز توقف میکردند و وقتی چراغ راهنما سبز میشد به حرکت خود ادامه میدادند. و یادتان هم باشد که آن روز روزی 100 دوچرخه نمیدزدیدند و بدون پروانه، نداشتن ترمز و چراغ و دوپشته سوار نمیشدند.
(روزنامه مجاهد، اسفند 1344)
در این هفته اداره راهنمایی شهربانی اصفهان از راکبین عبور و مرور دوچرخههای اصفهان به خیابانهای سپه و چهارباغ قویاً و جداً جلوگیری به عمل آورد و این خیابانها را برای مسافرین ایام عید و ماشینهای سواری خلوت کرد. این اقدام سرکار سرهنگ پرتو، ریاست شهربانی اصفهان، در خور همه گونه تقدیر و تحسین است. زیرا بیبند و باری راکبین دوچرخه در این شهر به قدری بود که مردم پیادهرو، و رانندگان ماشینهای سواری را جداً مستأصل و بیچاره کرده بود و این دوچرخهسواران از لِنگ و پاچة مردم بیپناه پیادهرو رد میشدند! ممکن است این توهم پیش بیاید که در شب عید مردمِ دوچرخهسوار کار دارند و باید با این وسیله ایاب و ذهاب کنند و زودتر به کار و کسب خود برسند. در جواب این عده مردم باید گفت بیمزهگیهایِ خودِ این دوچرخهسواران بود که شهربانی را ناچار به این اقدام کرد.
یادم است چند سال پیش که در اروپا بودم از شهر هلند دیدن میکردم. ساعت 4 یا 5 بعد از ظهر بود که کارخانه فیلیپس تعطیل شد و متجاوز از هزار نفر زن و مرد و بچه و پیر و جوان با دوچرخه و پوشیدن لباسهای تمیز و خانمها با بهترین توالت و داشتن دوچرخههای بسیار عالی و مجهز به زنگ و چراغ و دینام و حتی آیینه از درب کارخانه بیرون آمدند و مانند سیل به خیابانهای اصلی شهر هجوم میبردند و در سر هر چهارراهی که میرسیدند این دوچرخه سوارهای شیکپوش یک مرتبه با ایستادن چند صف طولانی پشت چراغ قرمز توقف میکردند و وقتی چراغ راهنما سبز میشد به حرکت خود ادامه میدادند. و یادتان هم باشد که آن روز روزی 100 دوچرخه نمیدزدیدند و بدون پروانه، نداشتن ترمز و چراغ و دوپشته سوار نمیشدند.
(روزنامه مجاهد، اسفند 1344)
+
یکشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۳۰
نظر شما