دکتر عبدالمهدی رجایی
دکتری:
تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵
بلدیه و اصناف شهر اصفهان، قصاب ها و کشتارگاههای شهر
امروزه به مدد گسترش عمومی بهداشت، بعضی مسایل اصلا دیگر جزو معضلات و حتی مشکلات نیز محسوب نمی شوند. اما شاید هفتاد هشتاد سال پیش، موضوعی مثل کشتارگاه شهر و وضعیت قصاب ها جزو معضلات بهداشتی شهر محسوب می شد و آگاهان و دلسوزان جامعه بر آن بودند که به وضعیت نابسامان بهداشتی آن ها سر و سامان دهند.
اشاره
امروزه به مدد گسترش عمومی بهداشت، بعضی مسایل اصلا دیگر جزو معضلات و حتی مشکلات نیز محسوب نمی شوند. اما شاید هفتاد هشتاد سال پیش، موضوعی مثل کشتارگاه شهر و وضعیت قصاب ها جزو معضلات بهداشتی شهر محسوب می شد و آگاهان و دلسوزان جامعه بر آن بودند که به وضعیت نابسامان بهداشتی آن ها سر و سامان دهند. در این میان همه نگاه ها و انتظارات به بلدیه بر می گشت. این بلدیه بود که باید کشتارگاه بهداشتی راه انداخته و قصاب ها را مانع می شد که هر کجا و هر شکل که خواستند گوسفند ذبح کرده ، شهر را آلوده و گوشت کثیف به مردم نفروشند. این مقاله ماجرای ساختن کشتارگاه جدید شهر و فضایی را که در آن شهرداری اصفهان بالاخره ناچار شد ، با صرف هزینه ای سنگین ، کشتارگاه مدرن شهر را راه بیندازد به تصویر می کشد. گفتنی است مطالب آمده از روزنامه اخگر می باشند: در سال 1309 پزشک بهداری اصفهان ، دکتراحتشام ، ضمن بیان اقدامات خود در حفظ و ارتقای
بهداشت شهر راجع به مسلخ شهر نوشت:
«در این شهر قبل از تصدی این جانب 5 مسلخ رسمی در داخل و خارج شهر دایر بود و تمام قصابها آزاد و مختار بودند در هر کجا اراده نمایند، مثل کاروانسراها و سرگذرها، گاو و گوسفند ذبح نمایند و مانع و رادعی نبود. صحیه معتقد بود این وضعیت وآزادی مطلق موجب ازدیاد کثافات و مضر به صحیه عمومی است. بدواً اقدام در محدود کردن مسلخها گردید که تا مسلخ واحدی از طرف بلدیه تأسیس نشده موقتاً یکی در مشرق و دیگری در مغرب شهر معین گردید و قدغن شد سایر مسلخها بایر و متروک و در داخلة شهر کسی حق کشتار ندارد و یک نفر طبیب متخصص در بیطاری جهت مسلخ پیشنهاد گردید.و آقای دکتر سید اسماعیلخان نظامی معین شد و ضمناً نظامنامهای برای صنف قصاب تحت 9 ماده تدوین گردید»ش 484، 7 دی 1309. سال بعد روزنامه اخگر انتقادات شدیدی راجع به وضعیت مسلخ شهر در روزنامه خود منعکس کرد که نشان دهندة وضعیت بد مسلخ شهر ازنظر آن روزنامه است از سخنان روزنامه معلوم می شود که در آن زمان یعنی سال 1310 شهر اصفهان سه کشتارگاه داشته که وضعیت مناسبی نداشته اند هم چنین وسیله حمل و نقل گوشت نیز چندان خوشایند نبوده است.وی به وعده های شهر داری در این باره نیز اشاره دارد« دو سال است که مبلغ نه هزار تومان دولت برای ساختمان یک باب مسلخ در شهر اصفهان اعتبار داده است و جای بسی شگفتی است که این قدر رئیس و مرئوس که آمده و رفتهاند تاکنون نخواستهاند این مبلغ را به کار انداخته و یک باب مسلخ آبرومند برای شهر عظیمیمثل اصفهان بنا نمایند. اصفهان امروز دارای سه مسلخ است که فیمابین هر یک از آنها نیز راه زیادی فاصله است و یک نفر طبیب مسلخ ناچار است به این هر سه مسلخ، آن هم در یک یا دو ساعت فاصله سرکشی نموده و گوسفندها را تحت معاینه در آورد. آیا انجام این مقصود صورت پذیر است؟ معاذ الله. مسلخ شهر در هر حال باید منحصر به فرد گردیده و از این صورت فلاکت و کثافتبار کنونی رهایی یابد. در مسلخهای امروزی که عبارت از دو سه بنای محقرِ کثیفِ تنگ و کوچک است، همه روزه صدها گوسفند ذبح میشود و حال آن که نه جوی آبیاز میان آنها جاری است و نه جای مخصوصی برای ریختن کثافات درون گوسفندها دارند.
گوسفندها را میکشند، پوستش را میکنند و همان طور شست و شو نداده و با حال کثافتبار روی گردة یک نفر شاگرد قصاب که لنگ بسیار کثیفی را به پشت خود کشیده، میاندازند. یا چند لاشة آنها را بار یک الاغ کوچک، که دارای کثیفترین پالانهاست، مینمایند و در بین راه گردوخاک خیابانها از یک طرف روی این لاشه مینشیند و از طرف دیگر یک قسمت دیگر از سر و دستهای حیوان مذبوح روی خاک و خاشاک خیابانها و کوچهها کشیده شده و تازه وقتی به در دکان قصابیمیرسد باید به قناره دکانی کشیده شود که بوی عفونت و کثافت آن محلهای را درعذاب میگذارد. حالا ما میخواهیم سؤال کنیم، آیا با داشتن نه هزار تومان، چه چیز رؤسای سابق را وادار کرده است که به اجرای این مقصود نپرداخته باشند؟ دلیلش معلوم است: بیحسی و بیحالی ایشان. بیاطلاعی و عدم عشق و حرارت آنها به کار. وگرنه ساختمان یک باب مسلخ و مجبور کردن قصابها به رعایت اصول صحی و حمل و نقل گوشت با وسایل صحیحتر، اگر قدری دقیق شوید هم چه اشکال بزرگی را نداشته و نخواهد داشت.»، ش 632، 28 مرداد 1310.
در سال 1311 شهرداری اصفهان به قصاب ها هشدار داد که گوشت فاسد شده نفروشند:«نظر به این که در مسلخ همه روزه بیش از حد لزوم کشتار گوشت میشود و گوشتهای مصرف نشده را برای روزهای بعد نگاهداری مینمایند و بعد به فروش میرسانند، و نگاهداری گوشت مخصوصاً گوشت بز و میش باعث تولید امراض میشود، از طرف ادارة صحیه شرحی به حکومت نوشته شده و تقاضا شده است که به ادارة بلدیه دستور داده شود که دکاکین قصابیرا تفتیش نمایند که گوشتهای فاسد و مانده را به فروش نرسانند»، ش 806، 28 آذر 1311. سال بعد یعنی سال 1312 شهرداری ابتکاردیگری به خرج داد و برای حمل گوشت از کشتارگاه به قصابی ها گاری های مخصوصی معین کرد و از قصاب ها خواست گوشت را فقط با این گاری ها حمل کنند
«از طرف ادارة بلدیه برای حمل گوشت از مسلخ به مغازههای قصابی، مقرر شده است که گوشت را با گاریهای مخصوص حمل نمایند که نسبتاً از جذب کثافات عرض راه محفوظ باشد.» ش 872، 6 شهریور 1312.
سال 1312 بالاخره پی گیری های روزنامه اخگر پاسخ داد و مسلخ جدید شهرداری افتتاح گردید و شهرداری قصابی های شهر را وادار کرد که فقط در آنجا کشتار کنند«چون ساختمان مسلخ شهر، که از چندی پیش مطابق دستور صحی و به طرز جدید از طرف مالیه در اراضی جنب رودخانه شروع شده بود، تمام گردیده، لذا قدغن شده که در هیچ یک از مسالخ شهر کشتار نشود و کلیة کشتاری که در شهر میشود منحصراً در مسلخ جدید به عمل آید و چند روز است که در مسلخ نو کشتار میشود. »، ش 898، 29 آبان 1312.
مسلخ خوبی ساخته شده بود اما خود وضعیت بهداشتی قصابی ها زیاد خوشایند نبود . روزنامه اخگر یک جا در انتقاد ازوضعیت دکان های قصابی نوشت:«قصابهای ما، با آن همه مواظبتی که این روزها درحمل و نقل گوشت میشود، باز وقتی که لاشههای گوسفند را به دکان خود داخل میسازند، آنها را در معرض هوای آزاد قرار میدهند ودر نتیجه گرد و غبار خیابانها بر روی لاشهها نشسته و مخصوصاً در فصل تابستان هزارها زنبور و مگس روی آنها مینشینند. کارد و ساطور قصابی صبح و شام با آب جوش شسته نمیشود و تختة قصابی را آقای قصابباشی یا صاحب دکان از مرحوم جدش به ارث برده است! در حالی که اگر تمام جهات صحی در دکان قصابی رعایت شود تنها کثافت همین یک تخته برای آلوده کردن گوشت، که قوت غالب مردم است،کافی میباشد.، ش 999، 26 آذر 1313.
نمی دانم مسلخ قبلی که در جنب رودخانه ساخته شده بود چرا و کی به کارش پایان داده شد. هر چه بود به سال 1314 کشتارگاه جدید شهر در آن سوی دروازه طوقچی ساخته شد. به یاد داشته باشیم که این مسلخ مدرن چیزی غیر از مسلخ قبلی است که در اطراف رودخانه ساخته شده بود. روزنامه نگار طی گزارشی مفصل مسلخ جدید شهر را به توصیف نشسته است. شاید پیرمردان قوم بدانند قدیمی در جنب رودخانه دقیا کجا بوده و این مسلخ جدید اطر اف در وازه طوقچی دقیقا کجا بوده و اکنون به جای آن چه ساخته شده است. گزارش روزنامه با نگاهی به گذشته و مسلخ های قدیمی شهر آغاز شده است.
«در سابق ایام اصفهان دارای سه چهار مسلخ در سه چهار ناحیة اصفهان بود. مسلخ سابق عبارت از یک محوطة بسیار کثیفی بود که قصابها گوسفندها را در سر گودالهای پر ازخون و کثافت سر میبریدند. هر یک از این گودالها در اجارة یک یا چند نفر رعیت بود که مقداری خاک و خاشاک در آنجا میریختند و چند روز خون گوسفند با کثافات درونی آنها روی این خاک ریخته میشد و سپس رعایا در همان جا تهیة کود کرده، آن را به خارج میبردند و دوباره به جای آن خاک میریختند.
بدون اغراق اشخاص غیر معتاد به یکهزار ذرعی مسلخهای قدیم هرگز نمیتوانستند نزدیک شوند. چرا که بوی گند و تعفن آنها تا متجاوز از یک هزار ذرع دورتر از آن جایگاه نمونة ادبار و بدبختی و فلاکت متصاعد بود و شامة عابرین مجاور آنها را زحمت میداد.
در صورتی که امروز قضیه کاملاً بر عکس است. شما وقتی از دروازة طوقچی پانصد قدمی دورتر شدید در وسط قبرستان مخروبه و کثیف دیروزی طوقچی، بنای زیبا و با شکوهی را مشاهده میکنید که اطراف آن خیابانکشی و درختکاری و سبز و مصفا و حتی گلکاری گردیده و به جای منظرة وحشتخیز گذشته، منظرة زیبا و روح فزایی را مشاهده میکنید.
از سردرب با شکوه عمارت که داخل شدید روبروی شما بنای مسلخ و دست راست اتاقهای تجزیه خانه (لابراتوار) دکتر مسلخ و اعضای دفتری نمودار میگردد. وضعیت داخلة این بنای مسقف بزرگ که دارای طاق گنبدی و ستونهای عریض است، این طور است که اولاً تمامی سطح آن از قطعات بزرگ سنگ تراش پوشیده و بندهای آن با آهک سیاه کشیده شده و در هر چند ذرع فاصله یک جوی کوچک و طولانی به عمق نیم ذرع با آهک ساروج ساخته شده. گوسفندها را در سر این جوی ذبح میکنند و خونی که در این نهرها جاری میشود از مسلخ عبور، به حوضهایی که در فضای پشت مسلخ با سنگ و ساروج ساخته شده میریزد و در آن جا جمع شده، همان روز از طرف زارعین به خارج حمل میشود.
پس از آن که کشتار قصابها تمام شد و لاشههای آنها به وسیلة کامیونهای مخصوص حمل گوشت خارج شد، فوراً به وسیلة شیرهایی، که متصل به منبع بزرگ آبی است، چند نفر ایستاده و سطلها را پر از آب مخلوط با دواهای ضد عفونی نموده، تمامی سطح مسلخ و جویهای آن را کاملاً شستشو میدهند»، ش 1047، 26 خرداد 1314. چنان که دیدیم شهرداری اصفهان روزگاری بار سنگین بهداشت قصابی ها و کشتارگاه های شهر را نیز بر عهده داشت. نمی دانم امروزه بحث کشتارگاه شهر تا چه حد به شهرداری مربوط می شود. اما این مقاله نشانه سنگینی بار شهرداری اصفهان در دوره رضاشاه بود.
+
شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۰۸:۴۴
نظر شما