ولایات خزر در منابع تاریخی و جغرافیایی
اغلب منابع جغرافیایی و تاریخی بعد از اسلام به فضای طبیعی جنوب و جنوب شرقی دریای خزر را تبرستان و به نقاط جنوب غربی آن گیلان و گیلانات گفته اند. این منطقه در قرون نخستین اسلامی به دلیل عدم نفوذ مسلمانان از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و از سوی جغرافی نویسان تلاشی برای شناخت آن صورت نگرفته است
مختصری در باب جغرافیای تاریخی و جغرافیانویسان ولایات خزر
اغلب منابع جغرافیایی و تاریخی بعد از اسلام به فضای طبیعی جنوب و جنوب شرقی دریای خزر را تبرستان و به نقاط جنوب غربی آن گیلان و گیلانات گفته اند. این منطقه در قرون نخستین اسلامی به دلیل عدم نفوذ مسلمانان از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و از سوی جغرافی نویسان تلاشی برای شناخت آن صورت نگرفته است. سرزمین های جنوبی دریای خزر شامل استرآباد، مازندران، گیلان که خود شامل دیلم و تالش است، از بافت جغرافیایی و پوشش طبیعی شبیه به هم برخوردارند و در یک زیست بوم جغرافیایی می گنجند.
این ولایات در تقسیمات جغرافیایی مسلمانان بخشی از اقلیم چهارم محسوب می شد ( دمشقی، ص34 ). این نواحی جغرافیایی، سرزمین هایی پرآب، باتلاقی و پوشیده از جنگل های انبوه و اقلیمی پرباران بوده تا جایی که گاهی اوقات یک سال تمام باران می بارد و آفتاب ظاهر نمی شد ( ابن حوقل،ص123 ) و آب و هوایی نا سازگار داشته ( قزوینی، 175 ). ایالات شمالی ایران به واسطه ی مجاورت با دریای خزر از آب و هوای معتدل و مرطوب خزری برخوردار بوده و تا دوران معاصر، بخش وسیعی از اراضی آن جنگلی، پر درخت و عبور و مرور از آن دشوار بوده، مهم ترین ویژگی های طبیعی این زیست بوم جغرافیایی؛ وجود دریای خزر، جریان رودهای دائمی و فصلی، فاصله ی کم مکانی و رطوبت می باشد.
مهم ترین وتأثیرگذارترین ویژگی فضای جغرافیایی مورد بحث، همجواری با دریای خزر است. اصطخری به دریاچه بودن خزر اشاره کرده و می گوید : " در دریای خزر، هیچ جنسی از مروارید، مرجان و غیره وجود ندارد و مردم به جز ماهی از آن انتفاعی نمی برند " ( اصطخری، صص 7- 226 )؛ دریاچه ای که به آبهای آزاد مرتبط نیست و مسیر ارتباطی و اقتصای برای اقوام حاشیه ی آن در طول تاریخ بوده است. این دریاچه که مردم بومی حاشیه جنوبی اش آن را دریای تبرستان می خواندند به دلیل نزدیکی کرانه هایش (مقدسی ،ص27 ) سبب پیوند فرهنگی و نزدیکی مردمان حاشیه ی آن با یکدیگر بوده است.
ولایات ساحلی خزر از حیث تراکم جمعیت، پر تراکم ترین نقاط جغرافیایی ایران محسوب می شود که این امر با حرکت به نقاط مرکزی یعنی مازندران به اوج خود می رسد. از نظر فاصله ی مکانی نیز این ایالات در طول تاریخ همواره از کم ترین فاصله ی زمانی برخوردار بوده است، در این نواحی بین هیچ دونقطه ای جغرافیایی بیش از یک روز راه نبوده، ابن اسفندیار اشاره کرده که در طبرستان حتی یک وجب زمین بی منفعت وجود ندارد و همه ی اراضی به یکدیگر متصل و آبادند ( ابن اسفندیار، ج1، ص74 ). در واقع در طول نوار ساحلی در گیلان و مازندران با شهر ها و روستاهایی با جمعیت انبوه و فاصله ی کم در امتداد یکدیگر مواجه می باشیم؛ این ویژگی سبب شده در بسیاری از موارد حدود شهر ها و روستاها از یکدیگر قابل تمییز نباشد.
رابطه ی تنگاتنگ جغرافیا و تاریخ به ویژه در مبحث تاریخنگاری محلی سبب گشته کتب جغرافیایی به ویژه جغرافیای تاریخی برای بررسی تاریخ و جغرافیای تبرستان در قرون اولیه و میانه ی هجری مورد توجه قرار گیرند. آثاری مانند آثارالعباد و اخبارالعباد از زکریا بن محمود قزوینی در این زمره اند؛ وی که به هرودت قرون میانه و پلینی اعراب شهرت دارد اطلاعاتی درخور از جغرافیای شمال ایران در قرون میانه و اولیه هجری ارائه می دهد. نویسنده ی این اثر اعتقاد به تاثیر محیط برانسان داشته، او با نگاهی مردم شناسانه، برخی اعمال خلاف اخلاق را به مردمان ناحیه نسبت می دهد که بیانگر نگاه خصمانه ی منابع اسلامی به طبرستان در عصر نویسنده می باشد. هم چنین صورﺓ الارض از ابن حوقل که با دیدی جغرافیایی در سال 331ﻫ . ق نگاشته شده، به شرایط جغرافیای طبیعی و انسانی طبرستان به ویژه آمل اشاره کرده، او اطلاعات مفیدی از جغرافیای سیاسی طبرستان ارائه نموده است.
مسالک و ممالک ها آثاری بودند که در عصر خود از راه ها و شهرها خبر می دادند. از جمله ی مسالک و ممالک ها نوشته ی ابن خردادبه مربوط به قرن سوم هجری است و از آن جا که جزو اولین آثار جغرافیایی مسلمانان به حساب می آید دارای اهمیت می باشد. ابن خردادبه در اثرش از شهرهای طبرستان و گیلان پیش از ورود اعراب در ناحیه نام برده است. مسالک و ممالک اصطخری اثر جغرافیایی مربوط به قرن چهارم هجری است که نویسنده از هند تا مغرب سفر کرده و گزارش های ارزشمندی درباره ی آن سرزمین ها ارائه کرده، او به تولید ابریشم در طبرستان و جایگاه سیاسی برخی شهرهای شمالی ایران، از جمله ساری اشاره کرده است. المسالک و الممالک مربوط به سده پنجم نوشته ابو عبید بکری است. بکری از روابط دولت های حاشیه ی دریای خزر به ویژه با دربند اشاره کرده، وی در آندلس می زیسته که به دلیل بعد مسافت در ارائه اطلاعات جغرافیایی راجع به ایران دچار اشتباهاتی شده است. مسالک و ممالک ها در کنار ارائه اطلاعاتی از مسیرهای ارتباطی نواحی جنوبی دریای خزر با سرزمین های همسایه، به بافت جغرافیایی شهرها و آبادی های این ناحیه علی الخصوص در قرون اولیه ی هجری اشاره داشته است.
البلدان به احمد بن ابی یعقوب تعلق دارد که نویسنده ی اثر به سرزمین های مختلف سفر کرده و کتاب وی حاصل مشاهدات او از این سرزمین ها می باشد ، البلدان قدیمی ترین اثر جغرافیای به زبان عربی است که به جغرافیای نواحی جنوب دریای خزر توجه نموده است. حدود العالم من المشرق الی المغرب اثری مجهول المولف است و از وضعیت جغرافیایی طبرستان و گیلان قبل از سیطره ی کامل اعراب بر این ناحیه خبر می دهد. اعلاق النفیسه از ابن رسته نیز در زمره ی دیگر منابع جغرافیای اسلامی است که از جغرافیای طبیعی و انسانی سرزمین های حاشیه ی دریای خزر اطلاع می دهد. روش مولف در جغرافیانگاری به سبک جغرافیدانان یونانی بوده، هر چند، توصیفاتش درباره ی راه ها گویا نیست، ابن رسته به حملات ترکان به طبرستان اشاره کرده اما بیشتر از وضعیت آب و هوایی سرزمین های جنوبی دریای خزر صحبت کرده است.
تقویم البلدان از ابوالفدا اثری جغرافیایی است مربوط به اواخر قرن ششم هجری و اوائل قرن هفتم هجری که در آن از بنادر مهم دریای خزر نام برده شده لذا در جغرافیای سیاسی و تاریخ اقتصادی این نواحی ارزشمند است. احسن التقاسیم نوشته ی مقدسی مربوط به قرن چهارم هجری است؛ مقدسی بر خلاف بسیاری از کتب جغرافیایی دارای تجزیه تحلیل های عالمانه است. مقدسی به برخی از خصیصه های اخلاقی مردم طبرستان یاد کرده است که ما را کسب شناخت نسبت به تاریخ اجتماعی طبرستان یاری می کند. نزهه المشتاق فی اختراق الافاق نوشته ی الشریف الادریسی اثر قرن ششم هجری است که علاوه بر توصیف ناحیه از برخی مسیر های ارتباطی این سرزمین ها صحبت کرده است، اما به دلیل دوری صاحب اثر از مکان موضوع ما یعنی سرزمین های جنوبی دریای خزر، اطلاعاتی جالب اما همراه با خطا درباره ی قلمرو حکومت های محلی و خاندان های زمیندار این نواحی به ما می دهد. دیدگاه نویسنده از آن جهت که از غرب جهان اسلام به وقایع می نگرد، مورد توجه است. مجموعه این آثار جغرافیایی با توجه به ذکر ویژگی خاص جغرافیایی سرزمین های جنوبی دریای خزر، یاری گر محققان تاریخ را در تجزیه تحلیل وقایع می باشد.
اغلب منابع جغرافیایی و تاریخی بعد از اسلام به فضای طبیعی جنوب و جنوب شرقی دریای خزر را تبرستان و به نقاط جنوب غربی آن گیلان و گیلانات گفته اند. این منطقه در قرون نخستین اسلامی به دلیل عدم نفوذ مسلمانان از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و از سوی جغرافی نویسان تلاشی برای شناخت آن صورت نگرفته است. سرزمین های جنوبی دریای خزر شامل استرآباد، مازندران، گیلان که خود شامل دیلم و تالش است، از بافت جغرافیایی و پوشش طبیعی شبیه به هم برخوردارند و در یک زیست بوم جغرافیایی می گنجند.
این ولایات در تقسیمات جغرافیایی مسلمانان بخشی از اقلیم چهارم محسوب می شد ( دمشقی، ص34 ). این نواحی جغرافیایی، سرزمین هایی پرآب، باتلاقی و پوشیده از جنگل های انبوه و اقلیمی پرباران بوده تا جایی که گاهی اوقات یک سال تمام باران می بارد و آفتاب ظاهر نمی شد ( ابن حوقل،ص123 ) و آب و هوایی نا سازگار داشته ( قزوینی، 175 ). ایالات شمالی ایران به واسطه ی مجاورت با دریای خزر از آب و هوای معتدل و مرطوب خزری برخوردار بوده و تا دوران معاصر، بخش وسیعی از اراضی آن جنگلی، پر درخت و عبور و مرور از آن دشوار بوده، مهم ترین ویژگی های طبیعی این زیست بوم جغرافیایی؛ وجود دریای خزر، جریان رودهای دائمی و فصلی، فاصله ی کم مکانی و رطوبت می باشد.
مهم ترین وتأثیرگذارترین ویژگی فضای جغرافیایی مورد بحث، همجواری با دریای خزر است. اصطخری به دریاچه بودن خزر اشاره کرده و می گوید : " در دریای خزر، هیچ جنسی از مروارید، مرجان و غیره وجود ندارد و مردم به جز ماهی از آن انتفاعی نمی برند " ( اصطخری، صص 7- 226 )؛ دریاچه ای که به آبهای آزاد مرتبط نیست و مسیر ارتباطی و اقتصای برای اقوام حاشیه ی آن در طول تاریخ بوده است. این دریاچه که مردم بومی حاشیه جنوبی اش آن را دریای تبرستان می خواندند به دلیل نزدیکی کرانه هایش (مقدسی ،ص27 ) سبب پیوند فرهنگی و نزدیکی مردمان حاشیه ی آن با یکدیگر بوده است.
ولایات ساحلی خزر از حیث تراکم جمعیت، پر تراکم ترین نقاط جغرافیایی ایران محسوب می شود که این امر با حرکت به نقاط مرکزی یعنی مازندران به اوج خود می رسد. از نظر فاصله ی مکانی نیز این ایالات در طول تاریخ همواره از کم ترین فاصله ی زمانی برخوردار بوده است، در این نواحی بین هیچ دونقطه ای جغرافیایی بیش از یک روز راه نبوده، ابن اسفندیار اشاره کرده که در طبرستان حتی یک وجب زمین بی منفعت وجود ندارد و همه ی اراضی به یکدیگر متصل و آبادند ( ابن اسفندیار، ج1، ص74 ). در واقع در طول نوار ساحلی در گیلان و مازندران با شهر ها و روستاهایی با جمعیت انبوه و فاصله ی کم در امتداد یکدیگر مواجه می باشیم؛ این ویژگی سبب شده در بسیاری از موارد حدود شهر ها و روستاها از یکدیگر قابل تمییز نباشد.
رابطه ی تنگاتنگ جغرافیا و تاریخ به ویژه در مبحث تاریخنگاری محلی سبب گشته کتب جغرافیایی به ویژه جغرافیای تاریخی برای بررسی تاریخ و جغرافیای تبرستان در قرون اولیه و میانه ی هجری مورد توجه قرار گیرند. آثاری مانند آثارالعباد و اخبارالعباد از زکریا بن محمود قزوینی در این زمره اند؛ وی که به هرودت قرون میانه و پلینی اعراب شهرت دارد اطلاعاتی درخور از جغرافیای شمال ایران در قرون میانه و اولیه هجری ارائه می دهد. نویسنده ی این اثر اعتقاد به تاثیر محیط برانسان داشته، او با نگاهی مردم شناسانه، برخی اعمال خلاف اخلاق را به مردمان ناحیه نسبت می دهد که بیانگر نگاه خصمانه ی منابع اسلامی به طبرستان در عصر نویسنده می باشد. هم چنین صورﺓ الارض از ابن حوقل که با دیدی جغرافیایی در سال 331ﻫ . ق نگاشته شده، به شرایط جغرافیای طبیعی و انسانی طبرستان به ویژه آمل اشاره کرده، او اطلاعات مفیدی از جغرافیای سیاسی طبرستان ارائه نموده است.
مسالک و ممالک ها آثاری بودند که در عصر خود از راه ها و شهرها خبر می دادند. از جمله ی مسالک و ممالک ها نوشته ی ابن خردادبه مربوط به قرن سوم هجری است و از آن جا که جزو اولین آثار جغرافیایی مسلمانان به حساب می آید دارای اهمیت می باشد. ابن خردادبه در اثرش از شهرهای طبرستان و گیلان پیش از ورود اعراب در ناحیه نام برده است. مسالک و ممالک اصطخری اثر جغرافیایی مربوط به قرن چهارم هجری است که نویسنده از هند تا مغرب سفر کرده و گزارش های ارزشمندی درباره ی آن سرزمین ها ارائه کرده، او به تولید ابریشم در طبرستان و جایگاه سیاسی برخی شهرهای شمالی ایران، از جمله ساری اشاره کرده است. المسالک و الممالک مربوط به سده پنجم نوشته ابو عبید بکری است. بکری از روابط دولت های حاشیه ی دریای خزر به ویژه با دربند اشاره کرده، وی در آندلس می زیسته که به دلیل بعد مسافت در ارائه اطلاعات جغرافیایی راجع به ایران دچار اشتباهاتی شده است. مسالک و ممالک ها در کنار ارائه اطلاعاتی از مسیرهای ارتباطی نواحی جنوبی دریای خزر با سرزمین های همسایه، به بافت جغرافیایی شهرها و آبادی های این ناحیه علی الخصوص در قرون اولیه ی هجری اشاره داشته است.
البلدان به احمد بن ابی یعقوب تعلق دارد که نویسنده ی اثر به سرزمین های مختلف سفر کرده و کتاب وی حاصل مشاهدات او از این سرزمین ها می باشد ، البلدان قدیمی ترین اثر جغرافیای به زبان عربی است که به جغرافیای نواحی جنوب دریای خزر توجه نموده است. حدود العالم من المشرق الی المغرب اثری مجهول المولف است و از وضعیت جغرافیایی طبرستان و گیلان قبل از سیطره ی کامل اعراب بر این ناحیه خبر می دهد. اعلاق النفیسه از ابن رسته نیز در زمره ی دیگر منابع جغرافیای اسلامی است که از جغرافیای طبیعی و انسانی سرزمین های حاشیه ی دریای خزر اطلاع می دهد. روش مولف در جغرافیانگاری به سبک جغرافیدانان یونانی بوده، هر چند، توصیفاتش درباره ی راه ها گویا نیست، ابن رسته به حملات ترکان به طبرستان اشاره کرده اما بیشتر از وضعیت آب و هوایی سرزمین های جنوبی دریای خزر صحبت کرده است.
تقویم البلدان از ابوالفدا اثری جغرافیایی است مربوط به اواخر قرن ششم هجری و اوائل قرن هفتم هجری که در آن از بنادر مهم دریای خزر نام برده شده لذا در جغرافیای سیاسی و تاریخ اقتصادی این نواحی ارزشمند است. احسن التقاسیم نوشته ی مقدسی مربوط به قرن چهارم هجری است؛ مقدسی بر خلاف بسیاری از کتب جغرافیایی دارای تجزیه تحلیل های عالمانه است. مقدسی به برخی از خصیصه های اخلاقی مردم طبرستان یاد کرده است که ما را کسب شناخت نسبت به تاریخ اجتماعی طبرستان یاری می کند. نزهه المشتاق فی اختراق الافاق نوشته ی الشریف الادریسی اثر قرن ششم هجری است که علاوه بر توصیف ناحیه از برخی مسیر های ارتباطی این سرزمین ها صحبت کرده است، اما به دلیل دوری صاحب اثر از مکان موضوع ما یعنی سرزمین های جنوبی دریای خزر، اطلاعاتی جالب اما همراه با خطا درباره ی قلمرو حکومت های محلی و خاندان های زمیندار این نواحی به ما می دهد. دیدگاه نویسنده از آن جهت که از غرب جهان اسلام به وقایع می نگرد، مورد توجه است. مجموعه این آثار جغرافیایی با توجه به ذکر ویژگی خاص جغرافیایی سرزمین های جنوبی دریای خزر، یاری گر محققان تاریخ را در تجزیه تحلیل وقایع می باشد.
+
شنبه ۷ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۸:۲۵
نظر شما