رشد شهرنشینی در عصر سلجوقی و تاثیر آن برساختار شهرهای تبرستان
سرزمین های حاشیه ی جنوبی دریای خزردر تاریخ ایران، روندی متفاوت را در تکامل حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود نسبت به سایر نقاط ایران گذرانده اند...
چکیده
سرزمین های حاشیه ی جنوبی دریای خزردر تاریخ ایران، روندی متفاوت را در تکامل حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود نسبت به سایر نقاط ایران گذرانده اند. در نظر بسیاری، جغرافیای تبرستان و روانشناسی تاریخی مردمان این ناحیه سبب شده، تبرستان بسیار دیرتر از سایر نقاط ایران با تحولات سایر نقاط جهان اسلام از جمله رشد شهر نشینی و شهر سازی مواجه گردد.
نخستین شهر ها در تاریخ تبرستان فاقد تعریف و ساختار های شناخته شده برای یک شهر حتی در عصرخود بودند. وابستگی به اقتصاد کشاورزی زمینه ساز تداوم این نوع شهر ها گشت؛ شهر هایی چون فریم، شهمار که عنوان شهر داشته اما از ساختاری روستایی درفضای انسانی و طبیعی خود برخوردار بودند. حاکمیت سلجوقیان بر ایران با رشد شهرنشینی و اقتصاد متکی بر تجارت در ایران هم زمان بود. تبرستان در این دوران (606-466 ﻫ . ق) به واسطه ی تاثیر پذیری در عرصه ی سیاست و اقتصاد از سلاجقه و سایر حکومت های محلی آن دوران، وارد عصر نوینی گشت. این دوران با رشد و توسعه ی شهرها در تبرستان همراه بود. رشد و توسعه ی شهرهای تاریخمند تبرستان چون آمل، ساری، مامطیر و غیره یادگار این دوران هستند. هرچند برخی از این شهر ها در گذشته نیز بوده اند اما بیشتر در تعریف قصبه قرار می گرفتند. تحولات در عرصه ی سیاست و اقتصاد، فضای روستایی این به اصطلاح شهرها را به تعریف واقعی یک شهر در عصر تاریخی مورد نظر نزدیک ساخت.
این نوشتار سعی دارد رشد شهرها در تبرستان را به عنوان بخشی از فرایند، رشد شهرنشینی در عصر سلجوقیان مورد بررسی قرار دهد.
واژگان کلیدی:تاریخ، سلجوقیان، تبرستان، شهرنشینی، شهرها.
1. مقدمه
رشد شهرنشینی از شاخصه های تاریخ قرون میانه ی ایران می باشد. این بازه ی تاریخی که تحولات تاریخی حد فاصل قرن چهارم تا ششم هجری قمری را در بر می گیرد، با حاکمیت سیاسی ترکان سلجوقی بر جهان اسلام هم زمان بوده است. رشد تجارت و بازرگانی از شاخصه های تاریخ اقتصادی این دوران است که به تبع آن رشد شهرها و شهرنشینی را در ایران و جهان اسلام با خود به همراه داشته است.
پیدایی شهرها حادثه ای خلق الساعه نیست بلکه روند تدریجی حرکت رو به جلوی یک جامعه ی انسانی در گزار از کشاورزی و دامپروری -که شیوه ی معیشت نخستین انسان بوده- به تجارت و بازرگانی است، از این روی در تعریفی که از شهر ارائه می گردد بازار یعنی مکانی برای داد و ستد ویژگی اصلی آن محسوب می گردد. این روند در دوران حاکمیت سلجوقیان در ایران به اوج خود رسید یعنی شهرهای بسیاری در این عصر در نقاط مختلف پدیدار گشته و مردمان آن از راه داد و ستد به امرار معاش پرداختند.
حیات اقتصادی جامعه ی ایران به طور سنتی بر کشاورزی استوار بوده است؛ یعنی اکثریت ایرانیان از راه کشاورزی یا مشاغل وابسته به آن امرار معاش می نمودند. این شیوه ی حیات اقتصادی بر محیط زندگی آنان نیز تاثیرگذار بوده است. این مساله زمانی نمود بهتری می یابد که از سرزمین های جنوبی دریای خزر و طبرستان یاد می گردد؛ سرزمینی که حیات مردمان آن به طور سنتی با اقتصاد کشاورزی پیوند یافته است. هرچند در تاریخ طبرستان با نام شهرهایی مواجه می شویم اما در مقایسه با شهرهای سایر نقاط ایران از قدمت، اصالت، اهمیت و پویایی چندانی برخوردار نبوده اند، شاید وابستگی به اقتصاد کشاورزی و جدا افتادگی جغرافیایی از دلایل این عدم تحول بوده باشد.
تحولات منجر به رشد شهرها و شهرنشینی در عصر سلجوقی به تبع خود در مقیاسی پایین تر منجر به تحولاتی در حیات شهرهای طبرستان شد و بسیاری از قصبات و شهر های کم اهمیت در سایه ی حمایت و کوشش حکومت های محلی این ناحیه به تعریف یک شهر در عصر مورد نظر نزدیک شدند. با توجه به مقدمه ی مطرح شده این پرسش مطرح می گردد:
1- تحولات اقتصادی عصر سلجوقی چگونه بر رشد شهرها ی طبرستان تاثیرگزار بوده است؟
در برابر پرسش فوق این فرضیه مطرح شده است:
1- رشد تجارت و بازرگانی و به تبع آن شهرنشینی در طبرستان، انعکاسی از رشد اقتصاد متکی بر تجارت در عصر سلجوقی بوده است.
2. شهرهای طبرستان
اغلب منابع تاریخ قرون میانه ایران از شهرهای آمل ،ساری، مامطیر، ترنجه، میله، مهروان، طمیس، ناتل، شالوس، رویان وکلار (ابن رسته، 1365: 176 ) به عنوان بخشی از شهر های طبرستان یاد کرده اند. البته برخی نیز گرگان ،دهستان، آبسکون، طالقان، سمنان، دامغان و بسطام را نیز به اشتباه جزو طبرستان آورده اند (ابن اسفندیار،1366: 22؛ادریسی ، ج2،بی تا: 678). اما توصیفی که منابع و سفرنامه ها از محیط و فضای انسانی این اماکن ارائه داده اند، کمتر شبیه به شهرهای عصر خود و بیشتر شبیه به قصبه هایی خودکفا و کشاورزی محور می باشند.
پیوستگی آبادی ها در جغرافیای طبیعی مازندران سبب گشته بسیاری از مورخان قادر به تشخیص روستا، قصبه و شهر در این نواحی نباشند، به همین دلیل منابع نام شهرهای متعددی را ذکر کرده اند که برخی از آن ها در چارچوب وتعریف شهر قرار نمی گرفته اند. اقتصاد روستایی غالب بر سراسر ناحیه، حتی شهرها نیز می توانسته دلیل خطای مورخان بوده باشد.
ابن اسفندیار که منبعی مورد اطمینان درباره ی طبرستان و مازندران است از بیست و هفت شهر یاد کرده است که در کنار سیصد پارچه ده قرار داشته اند. برخی از آثار حدود اقلیم طبرستان را از ارّان تا جرجان واز دریای خزر تا طالقان دانسته اند ( همدانی، 1375: 460). آخرین شهر مازندران در غرب شالوس (چالوس) ودر شرق تمیشه (طمیس ) بوده است. در این حدفاصل شهرهای میله، ترنجه، مامطیر، مهروان وآمل قرار داشت.
در قرون نخستین اسلامی مهم ترین شهرهای نواحی جلگه ای آمل وساری بوده است. هرچند این دو شهر در داخل طبرستان از قدمت و اهمیت تاریخی برخوردار است اما در منابع قرون اولیه ی اسلام چندان مورد توجه نبوده است، برخی بر این اعتقادند که علت کم توجهی خلفا به این سرزمین ها در ابتدا عدم رونق تجاری آن بود. اهمیت این سرزمین ها زمانی مطرح شد که از قرن چهارم هجری – مقارن با توسعه اقتصاد متکی بر تجارت در عصر سلجوقی-پرورش کرم ابریشم و صدور آن سبب اهمیت این ناحیه گردید (مرعشی، 1363: 21)، در واقع رونق ناشی از داد و ستد ابریشم در این نواحی موجب مطرح شدن بسیاری از شهرها در این ناحیه گشت. برای نمونه، طمیس که از شهرهای تولید کننده و فروشنده ی ابریشم بود در منابع قرن پنجم هجری به عنوان شهری مهم یاد شده درحالیکه تا پیش از این تاریخ اشاره ی چندانی به آن نشده،. در کنار شهرت ابریشم؛ وجود دیواری بلند که دورتادور این شهر کشیده شده و برای ورود به طبرستان باید از آن وارد شد(همدانی، 1375: 460) بر اهمیت آن افزود، وجود دیوار دفاعی دورتادور این شهر یادآور ساختار سنتی شهرهای نواحی مرکزی ایران در عصر سلجوقیان بود.
پس از ورود اعراب تا زمان حمله ی مغول، شهر جلگه ای آمل، تختگاه حاکمان مسلمان یعنی نمایندگان خلیفه به شمار می آمد. در ساختار شهری آمل عناصر رایج در آن عصر مشاهده نمی شود، هر چند این شهر نیز مانند ساری دارای دارالحکومه، بازار و مسجد جامع بوداست، اما برخلاف اکثر شهرها برج و بارو، که مربوط به سیستم دفاعی شهر های قرون میانه بوده مشاهده نمی گردد و به جای آن گرداگرد شهرربض بود. هرچند فقدان ساختار دفاعی جدی در کنار رونق تجارت و بازرگانی دلیلی بر امنیت آن شهربوده اما بیانگر تفاوت ساختار شهری آن بوده است.
مقدسی آمل را شهری با پارچه های زیبا، وسایل رفاهی و بیمارستان و دو مسجد جامع معرفی می کند ( مقدسی، 1385: 526) که یکی از این مساجد در کنار بازار قرار داشت. این ویژگی مرکز شهر در قرون میانه به دلیل اهمیت و جایگاه طبقه ی تجار و بازرگانان بود. معمولاً مسجد جامع نقشی فراتر از کاربرد مذهبی داشته و محل تجمع بازاریان و طبقات مختلف اجتماعی بوده است. وجود مسجد جامع، بیمارستان و مدارس بیانگر مدنیت بالای این شهر می باشد (لسترنج، 1377: 395). باید گفت،شیوه ی تولید رایج در جوامع بر شکل اقتصادی و روابط جوامع تأثیر گذار است، در ساختار شهری آمل قرون میانه نیز این ارتباط نمایان بوده است.
آمل را در این دوره شهری پر رونق و بزرگ تر و آبادتر از قزوین توصیف کرده اند (لسترنج ، 1377: 395 ؛ مقدسی ، 1385: 526) که بندر علمده (عین الهم) نقش ارتباطی و اقتصادی آن را بازی می کرده است. اغلب منابع الهم ( علمده امروزی) را که شهری بندری در ساحل خزر بوده به عنوان شهر مهم طبرستان یاد کرده اند. عین الهم یا علمده امروزی و آبسکون مهم ترین بندرگاه های حاشیه ی جنوبی دریای خزر در این دوره (حدود العالم ، 1362 : 146) بود که به احتمال فراوان مسیر ارتباطی مردم طبرستان با قفقاز و ترکستان، روسیه و اروپای شرقی بوده است.
در مقابل مسلمان نشین آمل، ساری به عنوان پایگاه خاندان های ایرانی چون آل باوند و آل قارن به ایفای نقش می پرداخت. منابع شهر ساری را در این زمان بزرگ تر و پررونق تر از قزوین دانسته اند (اصطخری، 1368 :172). البته منظور از ساری نواحی کوهستانی جنوب آن است که شامل چندین آبادی و قصبه در شهریار کوه به مرکزیت فریم بود، حاکمان این نواحی پس از ورود اسلام تلاش فراوانی در حفظ آداب و سنن و معانی و مفاهیم بومی خود و آنچه از دوران باستان باقی مانده بود نمود. این اندیشه به طور طبیعی در ساختارهای محیطی آن نیز تاثیرگذار بوده و تفاوت هایی را در این شهر در مقایسه با شهر آمل موجب گشت. این تقابل بین مردم نواحی آمل، لاریجان و رویان با مردمان ناحیه شهریارکوه، ساری و فریم در سده های بعد نیز ادامه یافت. پس از تحکیم قدرت باوندیان ساری به شهر اول طبرستان و آمل به شهر دوم طبرستان تبدیل شد ( یعقوبی، 1347: 52).
از دوران شاه غازی باوندی که اصلاحاتی در زمینه ی تجارت و شهرسازی در ناحیه انجام دادآثار فراوانی در تختگاه او ساری باقی مانده، مانند مقبره ی شاه غازی در محله ی گاوپوستی ساری که ظاهراً مکان مدرسه ای بوده که او تأسیس نمود. آب انباری نیز به نام وی وجود دارد، محله ی مسجد زنگو در ساری نیز مکانی است که شاه غازی در آن مورد حمله ی اسماعیلیه قرار گرفت. ابن اسفندیار نیز از دار الکتبی به نام شاه غازی نام برده است ( عبدی طبری،1383: 534). ساری دارای چندین بازار و یک بارو بود که گرد آن خندقی حفر شده بود و با رشد شهرنشینی در آن آب انبار، پل و بناهای عام المنفعه ی بسیاری ساخته شد. با این توصیفات ساختار شهری ساری در عصر سلجوقی به تعریف و معیار بسیاری از شهرهای هم عصر خود نزدیک شد، در حالیکه تا پیش از رشد تجارت در طبرستان اغلب شهرهای ناحیه فاقد ویژگی های شهری چون مسجد، کتابخانه، آب انبار و غیره بوده اند.
رایج شدن ساخت خانقاه از ویژگی های شهرهای قرون میانه به ویژه عصر سلجوقی است که با رشد شهر های تجاری و شهرنشینی در طبرستان نیز قابل مشاهده بوده و به بخشی از ساختار شهری طبرستان تبدیل گشت، بسیاری از شاهزادگان محلی در طبرستان دست به احداث خانقاه زده اند که کارکرد تجاری داشته و مکانی عام المنفعه برای کاروان ها به حساب می آمده؛ خانقاه ها علاوه بر کارکرد مذهبی آن، به ویژه نزد عرفا و درویشان استفاده ی اقتصادی نیز داشته است و بسیاری از کاروان های تجاری در مسیر جاده ی ابریشم و سفر از طریق دریای خزر به سرزمین های اروپای شرقی از این خانقاه ها استفاده می کردند دو نمونه ی بارز سنت خانقاه سازی توسط دو زن در قلمرو باوندیان دیده می شود یکی همسر نجم الدوله قارن که خواهر شاه سلجوقی بود و دیگری کنیز، خواجه یعقوب مجوسی که اسپهبد علاء الدوله علی او را نزد خود به ساری برد (ابن اسفندیار، 1366: 62). این دو زن اماکن موقوفه و خانقاه های بسیاری بنا کردند. خاتون سلجوقی وصیت کرد که پس از وفاتش کابین وی بخشیده شود و از اموالش در مازندران خانقایی ساخته شود (ابن اسفندیار، 1366: 64).
از ویژگی های یک شهر در ایران قرون میانه وجود عناصری چون دارالحکومه بود که از آنجا به ادراه ی شهری پرداختند وآن جا محل حضور نخبگان سیاسی بود. شارستان که محل زندگی بزرگان شهر بود، کهن دژ یا بعدها ارگ که امنیت نظامی شهر را تعیین می نمود، میدان و بازار مسجد جامع که در مرکز شهر قرار داشت و قلب اقتصاد شهری محسوب می شد و در نهایت حومه که اراضی کشاورزی و محل زندگی طبقات پایین بود.
دو شهر نوظهور تر طبرستان که در نتیجه رونق تجارت وبازرگانی از روستا یا قصبه به شهر تغییر هویت داده یا به بیان بهتر تکامل یافتند، شهمار و فریم بوده، حسام الدوله، اردشیر باوندی در فریم قصری با سه بام بر روی هم بنا کرد و به دور آن حصاری محکم و خندقی تعبیه کرد که مطابق با دارالحکومه و ارگ بود. در حومه ی شهر نیز که بیرون از حصار قرار داشت رباطی بزرگ و کاروانسرایی ایجاد نمود و پنج دروازه برای شهر قرار داد (دهکده اسفندین فعلی) در این شهر اغلب عناصر شهری که در بالا از آن یاد شد وجود داشت. در مرکز این شهر حتی پیش از زلزله ی فریم که منجر به ویرانی شهر و بنای مجدد آن در اواخر دوره ی باوندی شد بازاری وجود داشت که هر پانزده روز یک بار بر پا می شد که در آن به خرید و فروش کنیز می پرداختند (حدود العالم، 1362 :147)، برده از کالاهای تجاری سودآور در این عصر محسوب می شده که مولف حدودالعالم به رونق تجارت آن در این شهر اشاره کرده، این بازار پر رونق در عصر سلجوقی نیز وجود داشته و این شهر را به بازاری پر رونق تبدیل نموده است.
3. رشد تجارت
با افزایش فعالیت های تجاری در طبرستان، شهرنشینی نیز رشد نمود. شهر در اصطلاح اقتصادی به فضایی گفته می شود که اقتصاد آن متکی بر بازار و تجارت است نه کشاورزی. پیش از سیاست های تازه ی شاه غازی از خاندان باوند، شهرنشینی در قلمرو حکومت های محلی طبرستان چون باوندیان، زیاریان و حتی تمامی سرزمین های ساحل جنوبی دریای خزر مشمول این تعریف نمی شد. علت این امر عدم آشنایی آنان با جامعه ی شهری نبود، چرا که شهر و شهر نشینی در تاریخ ایران از پیشینه خوبی برخوردار بود، بلکه جغرافیای خاص این ناحیه و معانی، ایده ها، اعتقادات، ترس ها و انگیزه های مادی و غیر مادی بود که بر اندیشه ی بومیان و زمینداران این ناحیه حکمفرما بوده از موانع رشد تجارت وبه تبع آن شهرنشینی و توسعه ی شهرها در طبرستان محسوب می شده است.
از قدیم این اندیشه در بین مالکین و اشراف وجود داشت که تجارت و بازرگانی و کنار گذاردن اقتصاد کشاورزی، سلسله مراتب اجتماعی را که در آن فرد زمیندار مورد احترام زیردستان می باشد را دچار تغییر می نماید. این اندیشه همواره یکی از موانع رشد شهرها در نواحی جغرافیایی بود که اقتصاد کشاورزی داشتند. با این وجود شهرهایی چون طمیسه، ساریه، مامطیر، آمل، ناتل و کلار پیش از این دوران در طبرستان وجود داشت (ابن حوقل، 1366: 118) اما با تحولات یاد شده ساختار شهری بسیاری ازز این شهرها دگرگون گشت.
4. نتیجه گیری
رشد تجارت و بازرگانی علاوه بر تاثیرگذاری برحیات اجتماعی و اقتصادی مردمان هر زیست بوم جغرافیایی، موجب تغییراتی درساختار محیطی–شهر یا روستای- و ساخت و سازهای انسانی در محیط می گردد. سیاست های منجر به رشد تجارت و بازرگانی در طبرستان، در راستای تحولات اقتصادی قلمرو سلجوقیان قابل بررسی است، در واقع رونق اقتصادی در سرزمین های تحت امر دولت مرکزی موجب تاثیرگذاری بر سایرنواحی گشت. در عصر سلجوقیان، سلسله های محلی طبرستان هم پای دیگر دولت های محلی سعی نمودند به توسعه ی شهرنشینی بپردازند.
در داخل طبرستان نیز سیاست هایی چون کاهش مالیات تجارت، حمایت حاکمان محلی از طبقه ی نوظهور بازاریان و پیشه وران وکاهش قدرت سیاسی طبقه ی بزرگ مالکان سبب شکوفایی تجارت در ناحیه گشت به نحوی که ابن اسفندیار مورخ محلی، طبرستان را خالی از مفلسان می داند.
رشد تجارت و بازرگانی بسیاری از قصبه ها و روستاها چون فریم و شهمار را به شهر تبدیل نمود و در ساختار سنتی و روستایی بسیاری از شهرهای کهن چون آمل و ساری تغییراتی ایجاد نمود، این شهرها از این تاریخ از ساختارهای شهری مشابه عصر خود برخوردار گردیدند به بیانی دیگر رشد شهر نشیی و بالندگی شهرها در عصر سلجوقی منجر به تولد و رشد شهرنشینی و شهرها در طبرستان قرون میانه گشت.
منابع و مآخذ
- ابن اسفندیار کاتب، بهاﺀالدوله محمدبن حسن. (1366). تاریخ طبرستان. تصحیح عباس اقبال.تهران:خاور. چ2.
- ابن حوقل، سفرنامه ابن حوقل، (1366). ایران در صورة الارض.ترجمه دکتر جعفر شعار.تهران :امیرکبیر، چ2.
- ابن رسته،احمد بن عمر. (1365). اعلاق النفیسه. ترجمه حسین قره چانلو.تهران:امیرکبیر.
- ادریسی،الشریف. ( بی تا ). نزهة المشتاق فی اختراق الافاق.ج2.دمشق:مکتبة شقافة الدینیة.
- اصطخری،ابواسحق ابراهیم. ( 1368). مسالک والممالک. به اهتمام ایرج افشار. تهران:انتشارات علمی و فرهنگی. چ 3.
- برزگر،اردشیر. (1380). تاریخ طبرستان.تهران:رسانش.ج2.
- عبدی طبری،ایمان. ( 1382). ابن اسفندیار پدر تاریخ مازندران،مجموعه مقالات فرهنگ مازندران.
- لسترنج،گی. ( 1377). جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. چ3.تهران:انتشارات علمی و فرهنگی.
- مقدسی،ابو عبدالله محمد بن احمد. ( 1385). احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم.ترجمه علینقی منزوی.چ2.تهران:انتشارات کومش.
- مرعشی،ظهیرالدین. ( 1363). تاریخ طبرستان و رویان و مازندران.مقدمه از محمد جواد مشکور،به کوشش محمد حسین تسبیحی.تهران:نشر گسترده.
- مجهول المولف. ( 1362). حدود العالم من المشرق الی المغرب. به کوشش منوچهر ستوده.تهران:طهوری.
- همدانی،محمد بن محمود. ( 1375). عجایب نامه. ویرایش جعفر مدرس صادقی. تهرات:نشر مرکز.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب. ( 1347). البلدان.ترجمه محمد ابراهیم آیتی.تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
سرزمین های حاشیه ی جنوبی دریای خزردر تاریخ ایران، روندی متفاوت را در تکامل حیات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود نسبت به سایر نقاط ایران گذرانده اند. در نظر بسیاری، جغرافیای تبرستان و روانشناسی تاریخی مردمان این ناحیه سبب شده، تبرستان بسیار دیرتر از سایر نقاط ایران با تحولات سایر نقاط جهان اسلام از جمله رشد شهر نشینی و شهر سازی مواجه گردد.
نخستین شهر ها در تاریخ تبرستان فاقد تعریف و ساختار های شناخته شده برای یک شهر حتی در عصرخود بودند. وابستگی به اقتصاد کشاورزی زمینه ساز تداوم این نوع شهر ها گشت؛ شهر هایی چون فریم، شهمار که عنوان شهر داشته اما از ساختاری روستایی درفضای انسانی و طبیعی خود برخوردار بودند. حاکمیت سلجوقیان بر ایران با رشد شهرنشینی و اقتصاد متکی بر تجارت در ایران هم زمان بود. تبرستان در این دوران (606-466 ﻫ . ق) به واسطه ی تاثیر پذیری در عرصه ی سیاست و اقتصاد از سلاجقه و سایر حکومت های محلی آن دوران، وارد عصر نوینی گشت. این دوران با رشد و توسعه ی شهرها در تبرستان همراه بود. رشد و توسعه ی شهرهای تاریخمند تبرستان چون آمل، ساری، مامطیر و غیره یادگار این دوران هستند. هرچند برخی از این شهر ها در گذشته نیز بوده اند اما بیشتر در تعریف قصبه قرار می گرفتند. تحولات در عرصه ی سیاست و اقتصاد، فضای روستایی این به اصطلاح شهرها را به تعریف واقعی یک شهر در عصر تاریخی مورد نظر نزدیک ساخت.
این نوشتار سعی دارد رشد شهرها در تبرستان را به عنوان بخشی از فرایند، رشد شهرنشینی در عصر سلجوقیان مورد بررسی قرار دهد.
واژگان کلیدی:تاریخ، سلجوقیان، تبرستان، شهرنشینی، شهرها.
1. مقدمه
رشد شهرنشینی از شاخصه های تاریخ قرون میانه ی ایران می باشد. این بازه ی تاریخی که تحولات تاریخی حد فاصل قرن چهارم تا ششم هجری قمری را در بر می گیرد، با حاکمیت سیاسی ترکان سلجوقی بر جهان اسلام هم زمان بوده است. رشد تجارت و بازرگانی از شاخصه های تاریخ اقتصادی این دوران است که به تبع آن رشد شهرها و شهرنشینی را در ایران و جهان اسلام با خود به همراه داشته است.
پیدایی شهرها حادثه ای خلق الساعه نیست بلکه روند تدریجی حرکت رو به جلوی یک جامعه ی انسانی در گزار از کشاورزی و دامپروری -که شیوه ی معیشت نخستین انسان بوده- به تجارت و بازرگانی است، از این روی در تعریفی که از شهر ارائه می گردد بازار یعنی مکانی برای داد و ستد ویژگی اصلی آن محسوب می گردد. این روند در دوران حاکمیت سلجوقیان در ایران به اوج خود رسید یعنی شهرهای بسیاری در این عصر در نقاط مختلف پدیدار گشته و مردمان آن از راه داد و ستد به امرار معاش پرداختند.
حیات اقتصادی جامعه ی ایران به طور سنتی بر کشاورزی استوار بوده است؛ یعنی اکثریت ایرانیان از راه کشاورزی یا مشاغل وابسته به آن امرار معاش می نمودند. این شیوه ی حیات اقتصادی بر محیط زندگی آنان نیز تاثیرگذار بوده است. این مساله زمانی نمود بهتری می یابد که از سرزمین های جنوبی دریای خزر و طبرستان یاد می گردد؛ سرزمینی که حیات مردمان آن به طور سنتی با اقتصاد کشاورزی پیوند یافته است. هرچند در تاریخ طبرستان با نام شهرهایی مواجه می شویم اما در مقایسه با شهرهای سایر نقاط ایران از قدمت، اصالت، اهمیت و پویایی چندانی برخوردار نبوده اند، شاید وابستگی به اقتصاد کشاورزی و جدا افتادگی جغرافیایی از دلایل این عدم تحول بوده باشد.
تحولات منجر به رشد شهرها و شهرنشینی در عصر سلجوقی به تبع خود در مقیاسی پایین تر منجر به تحولاتی در حیات شهرهای طبرستان شد و بسیاری از قصبات و شهر های کم اهمیت در سایه ی حمایت و کوشش حکومت های محلی این ناحیه به تعریف یک شهر در عصر مورد نظر نزدیک شدند. با توجه به مقدمه ی مطرح شده این پرسش مطرح می گردد:
1- تحولات اقتصادی عصر سلجوقی چگونه بر رشد شهرها ی طبرستان تاثیرگزار بوده است؟
در برابر پرسش فوق این فرضیه مطرح شده است:
1- رشد تجارت و بازرگانی و به تبع آن شهرنشینی در طبرستان، انعکاسی از رشد اقتصاد متکی بر تجارت در عصر سلجوقی بوده است.
2. شهرهای طبرستان
اغلب منابع تاریخ قرون میانه ایران از شهرهای آمل ،ساری، مامطیر، ترنجه، میله، مهروان، طمیس، ناتل، شالوس، رویان وکلار (ابن رسته، 1365: 176 ) به عنوان بخشی از شهر های طبرستان یاد کرده اند. البته برخی نیز گرگان ،دهستان، آبسکون، طالقان، سمنان، دامغان و بسطام را نیز به اشتباه جزو طبرستان آورده اند (ابن اسفندیار،1366: 22؛ادریسی ، ج2،بی تا: 678). اما توصیفی که منابع و سفرنامه ها از محیط و فضای انسانی این اماکن ارائه داده اند، کمتر شبیه به شهرهای عصر خود و بیشتر شبیه به قصبه هایی خودکفا و کشاورزی محور می باشند.
پیوستگی آبادی ها در جغرافیای طبیعی مازندران سبب گشته بسیاری از مورخان قادر به تشخیص روستا، قصبه و شهر در این نواحی نباشند، به همین دلیل منابع نام شهرهای متعددی را ذکر کرده اند که برخی از آن ها در چارچوب وتعریف شهر قرار نمی گرفته اند. اقتصاد روستایی غالب بر سراسر ناحیه، حتی شهرها نیز می توانسته دلیل خطای مورخان بوده باشد.
ابن اسفندیار که منبعی مورد اطمینان درباره ی طبرستان و مازندران است از بیست و هفت شهر یاد کرده است که در کنار سیصد پارچه ده قرار داشته اند. برخی از آثار حدود اقلیم طبرستان را از ارّان تا جرجان واز دریای خزر تا طالقان دانسته اند ( همدانی، 1375: 460). آخرین شهر مازندران در غرب شالوس (چالوس) ودر شرق تمیشه (طمیس ) بوده است. در این حدفاصل شهرهای میله، ترنجه، مامطیر، مهروان وآمل قرار داشت.
در قرون نخستین اسلامی مهم ترین شهرهای نواحی جلگه ای آمل وساری بوده است. هرچند این دو شهر در داخل طبرستان از قدمت و اهمیت تاریخی برخوردار است اما در منابع قرون اولیه ی اسلام چندان مورد توجه نبوده است، برخی بر این اعتقادند که علت کم توجهی خلفا به این سرزمین ها در ابتدا عدم رونق تجاری آن بود. اهمیت این سرزمین ها زمانی مطرح شد که از قرن چهارم هجری – مقارن با توسعه اقتصاد متکی بر تجارت در عصر سلجوقی-پرورش کرم ابریشم و صدور آن سبب اهمیت این ناحیه گردید (مرعشی، 1363: 21)، در واقع رونق ناشی از داد و ستد ابریشم در این نواحی موجب مطرح شدن بسیاری از شهرها در این ناحیه گشت. برای نمونه، طمیس که از شهرهای تولید کننده و فروشنده ی ابریشم بود در منابع قرن پنجم هجری به عنوان شهری مهم یاد شده درحالیکه تا پیش از این تاریخ اشاره ی چندانی به آن نشده،. در کنار شهرت ابریشم؛ وجود دیواری بلند که دورتادور این شهر کشیده شده و برای ورود به طبرستان باید از آن وارد شد(همدانی، 1375: 460) بر اهمیت آن افزود، وجود دیوار دفاعی دورتادور این شهر یادآور ساختار سنتی شهرهای نواحی مرکزی ایران در عصر سلجوقیان بود.
پس از ورود اعراب تا زمان حمله ی مغول، شهر جلگه ای آمل، تختگاه حاکمان مسلمان یعنی نمایندگان خلیفه به شمار می آمد. در ساختار شهری آمل عناصر رایج در آن عصر مشاهده نمی شود، هر چند این شهر نیز مانند ساری دارای دارالحکومه، بازار و مسجد جامع بوداست، اما برخلاف اکثر شهرها برج و بارو، که مربوط به سیستم دفاعی شهر های قرون میانه بوده مشاهده نمی گردد و به جای آن گرداگرد شهرربض بود. هرچند فقدان ساختار دفاعی جدی در کنار رونق تجارت و بازرگانی دلیلی بر امنیت آن شهربوده اما بیانگر تفاوت ساختار شهری آن بوده است.
مقدسی آمل را شهری با پارچه های زیبا، وسایل رفاهی و بیمارستان و دو مسجد جامع معرفی می کند ( مقدسی، 1385: 526) که یکی از این مساجد در کنار بازار قرار داشت. این ویژگی مرکز شهر در قرون میانه به دلیل اهمیت و جایگاه طبقه ی تجار و بازرگانان بود. معمولاً مسجد جامع نقشی فراتر از کاربرد مذهبی داشته و محل تجمع بازاریان و طبقات مختلف اجتماعی بوده است. وجود مسجد جامع، بیمارستان و مدارس بیانگر مدنیت بالای این شهر می باشد (لسترنج، 1377: 395). باید گفت،شیوه ی تولید رایج در جوامع بر شکل اقتصادی و روابط جوامع تأثیر گذار است، در ساختار شهری آمل قرون میانه نیز این ارتباط نمایان بوده است.
آمل را در این دوره شهری پر رونق و بزرگ تر و آبادتر از قزوین توصیف کرده اند (لسترنج ، 1377: 395 ؛ مقدسی ، 1385: 526) که بندر علمده (عین الهم) نقش ارتباطی و اقتصادی آن را بازی می کرده است. اغلب منابع الهم ( علمده امروزی) را که شهری بندری در ساحل خزر بوده به عنوان شهر مهم طبرستان یاد کرده اند. عین الهم یا علمده امروزی و آبسکون مهم ترین بندرگاه های حاشیه ی جنوبی دریای خزر در این دوره (حدود العالم ، 1362 : 146) بود که به احتمال فراوان مسیر ارتباطی مردم طبرستان با قفقاز و ترکستان، روسیه و اروپای شرقی بوده است.
در مقابل مسلمان نشین آمل، ساری به عنوان پایگاه خاندان های ایرانی چون آل باوند و آل قارن به ایفای نقش می پرداخت. منابع شهر ساری را در این زمان بزرگ تر و پررونق تر از قزوین دانسته اند (اصطخری، 1368 :172). البته منظور از ساری نواحی کوهستانی جنوب آن است که شامل چندین آبادی و قصبه در شهریار کوه به مرکزیت فریم بود، حاکمان این نواحی پس از ورود اسلام تلاش فراوانی در حفظ آداب و سنن و معانی و مفاهیم بومی خود و آنچه از دوران باستان باقی مانده بود نمود. این اندیشه به طور طبیعی در ساختارهای محیطی آن نیز تاثیرگذار بوده و تفاوت هایی را در این شهر در مقایسه با شهر آمل موجب گشت. این تقابل بین مردم نواحی آمل، لاریجان و رویان با مردمان ناحیه شهریارکوه، ساری و فریم در سده های بعد نیز ادامه یافت. پس از تحکیم قدرت باوندیان ساری به شهر اول طبرستان و آمل به شهر دوم طبرستان تبدیل شد ( یعقوبی، 1347: 52).
از دوران شاه غازی باوندی که اصلاحاتی در زمینه ی تجارت و شهرسازی در ناحیه انجام دادآثار فراوانی در تختگاه او ساری باقی مانده، مانند مقبره ی شاه غازی در محله ی گاوپوستی ساری که ظاهراً مکان مدرسه ای بوده که او تأسیس نمود. آب انباری نیز به نام وی وجود دارد، محله ی مسجد زنگو در ساری نیز مکانی است که شاه غازی در آن مورد حمله ی اسماعیلیه قرار گرفت. ابن اسفندیار نیز از دار الکتبی به نام شاه غازی نام برده است ( عبدی طبری،1383: 534). ساری دارای چندین بازار و یک بارو بود که گرد آن خندقی حفر شده بود و با رشد شهرنشینی در آن آب انبار، پل و بناهای عام المنفعه ی بسیاری ساخته شد. با این توصیفات ساختار شهری ساری در عصر سلجوقی به تعریف و معیار بسیاری از شهرهای هم عصر خود نزدیک شد، در حالیکه تا پیش از رشد تجارت در طبرستان اغلب شهرهای ناحیه فاقد ویژگی های شهری چون مسجد، کتابخانه، آب انبار و غیره بوده اند.
رایج شدن ساخت خانقاه از ویژگی های شهرهای قرون میانه به ویژه عصر سلجوقی است که با رشد شهر های تجاری و شهرنشینی در طبرستان نیز قابل مشاهده بوده و به بخشی از ساختار شهری طبرستان تبدیل گشت، بسیاری از شاهزادگان محلی در طبرستان دست به احداث خانقاه زده اند که کارکرد تجاری داشته و مکانی عام المنفعه برای کاروان ها به حساب می آمده؛ خانقاه ها علاوه بر کارکرد مذهبی آن، به ویژه نزد عرفا و درویشان استفاده ی اقتصادی نیز داشته است و بسیاری از کاروان های تجاری در مسیر جاده ی ابریشم و سفر از طریق دریای خزر به سرزمین های اروپای شرقی از این خانقاه ها استفاده می کردند دو نمونه ی بارز سنت خانقاه سازی توسط دو زن در قلمرو باوندیان دیده می شود یکی همسر نجم الدوله قارن که خواهر شاه سلجوقی بود و دیگری کنیز، خواجه یعقوب مجوسی که اسپهبد علاء الدوله علی او را نزد خود به ساری برد (ابن اسفندیار، 1366: 62). این دو زن اماکن موقوفه و خانقاه های بسیاری بنا کردند. خاتون سلجوقی وصیت کرد که پس از وفاتش کابین وی بخشیده شود و از اموالش در مازندران خانقایی ساخته شود (ابن اسفندیار، 1366: 64).
از ویژگی های یک شهر در ایران قرون میانه وجود عناصری چون دارالحکومه بود که از آنجا به ادراه ی شهری پرداختند وآن جا محل حضور نخبگان سیاسی بود. شارستان که محل زندگی بزرگان شهر بود، کهن دژ یا بعدها ارگ که امنیت نظامی شهر را تعیین می نمود، میدان و بازار مسجد جامع که در مرکز شهر قرار داشت و قلب اقتصاد شهری محسوب می شد و در نهایت حومه که اراضی کشاورزی و محل زندگی طبقات پایین بود.
دو شهر نوظهور تر طبرستان که در نتیجه رونق تجارت وبازرگانی از روستا یا قصبه به شهر تغییر هویت داده یا به بیان بهتر تکامل یافتند، شهمار و فریم بوده، حسام الدوله، اردشیر باوندی در فریم قصری با سه بام بر روی هم بنا کرد و به دور آن حصاری محکم و خندقی تعبیه کرد که مطابق با دارالحکومه و ارگ بود. در حومه ی شهر نیز که بیرون از حصار قرار داشت رباطی بزرگ و کاروانسرایی ایجاد نمود و پنج دروازه برای شهر قرار داد (دهکده اسفندین فعلی) در این شهر اغلب عناصر شهری که در بالا از آن یاد شد وجود داشت. در مرکز این شهر حتی پیش از زلزله ی فریم که منجر به ویرانی شهر و بنای مجدد آن در اواخر دوره ی باوندی شد بازاری وجود داشت که هر پانزده روز یک بار بر پا می شد که در آن به خرید و فروش کنیز می پرداختند (حدود العالم، 1362 :147)، برده از کالاهای تجاری سودآور در این عصر محسوب می شده که مولف حدودالعالم به رونق تجارت آن در این شهر اشاره کرده، این بازار پر رونق در عصر سلجوقی نیز وجود داشته و این شهر را به بازاری پر رونق تبدیل نموده است.
3. رشد تجارت
با افزایش فعالیت های تجاری در طبرستان، شهرنشینی نیز رشد نمود. شهر در اصطلاح اقتصادی به فضایی گفته می شود که اقتصاد آن متکی بر بازار و تجارت است نه کشاورزی. پیش از سیاست های تازه ی شاه غازی از خاندان باوند، شهرنشینی در قلمرو حکومت های محلی طبرستان چون باوندیان، زیاریان و حتی تمامی سرزمین های ساحل جنوبی دریای خزر مشمول این تعریف نمی شد. علت این امر عدم آشنایی آنان با جامعه ی شهری نبود، چرا که شهر و شهر نشینی در تاریخ ایران از پیشینه خوبی برخوردار بود، بلکه جغرافیای خاص این ناحیه و معانی، ایده ها، اعتقادات، ترس ها و انگیزه های مادی و غیر مادی بود که بر اندیشه ی بومیان و زمینداران این ناحیه حکمفرما بوده از موانع رشد تجارت وبه تبع آن شهرنشینی و توسعه ی شهرها در طبرستان محسوب می شده است.
از قدیم این اندیشه در بین مالکین و اشراف وجود داشت که تجارت و بازرگانی و کنار گذاردن اقتصاد کشاورزی، سلسله مراتب اجتماعی را که در آن فرد زمیندار مورد احترام زیردستان می باشد را دچار تغییر می نماید. این اندیشه همواره یکی از موانع رشد شهرها در نواحی جغرافیایی بود که اقتصاد کشاورزی داشتند. با این وجود شهرهایی چون طمیسه، ساریه، مامطیر، آمل، ناتل و کلار پیش از این دوران در طبرستان وجود داشت (ابن حوقل، 1366: 118) اما با تحولات یاد شده ساختار شهری بسیاری ازز این شهرها دگرگون گشت.
4. نتیجه گیری
رشد تجارت و بازرگانی علاوه بر تاثیرگذاری برحیات اجتماعی و اقتصادی مردمان هر زیست بوم جغرافیایی، موجب تغییراتی درساختار محیطی–شهر یا روستای- و ساخت و سازهای انسانی در محیط می گردد. سیاست های منجر به رشد تجارت و بازرگانی در طبرستان، در راستای تحولات اقتصادی قلمرو سلجوقیان قابل بررسی است، در واقع رونق اقتصادی در سرزمین های تحت امر دولت مرکزی موجب تاثیرگذاری بر سایرنواحی گشت. در عصر سلجوقیان، سلسله های محلی طبرستان هم پای دیگر دولت های محلی سعی نمودند به توسعه ی شهرنشینی بپردازند.
در داخل طبرستان نیز سیاست هایی چون کاهش مالیات تجارت، حمایت حاکمان محلی از طبقه ی نوظهور بازاریان و پیشه وران وکاهش قدرت سیاسی طبقه ی بزرگ مالکان سبب شکوفایی تجارت در ناحیه گشت به نحوی که ابن اسفندیار مورخ محلی، طبرستان را خالی از مفلسان می داند.
رشد تجارت و بازرگانی بسیاری از قصبه ها و روستاها چون فریم و شهمار را به شهر تبدیل نمود و در ساختار سنتی و روستایی بسیاری از شهرهای کهن چون آمل و ساری تغییراتی ایجاد نمود، این شهرها از این تاریخ از ساختارهای شهری مشابه عصر خود برخوردار گردیدند به بیانی دیگر رشد شهر نشیی و بالندگی شهرها در عصر سلجوقی منجر به تولد و رشد شهرنشینی و شهرها در طبرستان قرون میانه گشت.
منابع و مآخذ
- ابن اسفندیار کاتب، بهاﺀالدوله محمدبن حسن. (1366). تاریخ طبرستان. تصحیح عباس اقبال.تهران:خاور. چ2.
- ابن حوقل، سفرنامه ابن حوقل، (1366). ایران در صورة الارض.ترجمه دکتر جعفر شعار.تهران :امیرکبیر، چ2.
- ابن رسته،احمد بن عمر. (1365). اعلاق النفیسه. ترجمه حسین قره چانلو.تهران:امیرکبیر.
- ادریسی،الشریف. ( بی تا ). نزهة المشتاق فی اختراق الافاق.ج2.دمشق:مکتبة شقافة الدینیة.
- اصطخری،ابواسحق ابراهیم. ( 1368). مسالک والممالک. به اهتمام ایرج افشار. تهران:انتشارات علمی و فرهنگی. چ 3.
- برزگر،اردشیر. (1380). تاریخ طبرستان.تهران:رسانش.ج2.
- عبدی طبری،ایمان. ( 1382). ابن اسفندیار پدر تاریخ مازندران،مجموعه مقالات فرهنگ مازندران.
- لسترنج،گی. ( 1377). جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. چ3.تهران:انتشارات علمی و فرهنگی.
- مقدسی،ابو عبدالله محمد بن احمد. ( 1385). احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم.ترجمه علینقی منزوی.چ2.تهران:انتشارات کومش.
- مرعشی،ظهیرالدین. ( 1363). تاریخ طبرستان و رویان و مازندران.مقدمه از محمد جواد مشکور،به کوشش محمد حسین تسبیحی.تهران:نشر گسترده.
- مجهول المولف. ( 1362). حدود العالم من المشرق الی المغرب. به کوشش منوچهر ستوده.تهران:طهوری.
- همدانی،محمد بن محمود. ( 1375). عجایب نامه. ویرایش جعفر مدرس صادقی. تهرات:نشر مرکز.
- یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب. ( 1347). البلدان.ترجمه محمد ابراهیم آیتی.تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
+
چهارشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۵۴
نظرات
علی اکبر عنایتی،
با سلام و سپاس فراوان ، پس از مطالعه مقاله زیبا و علمی تان طرح یک پرسش و بیان یک نکته به ذهنم خطور کرده است . نخست اینکه تطبیق بندر تاریخی عین الهم با علمده امروزی بر اساس چه شواهد ، اسناد و مدارکی صورت گرفته است ؟ دیگر ی نکته ایست که در مورد پاینخت خاندان قارن اشاره فرمودید و از ساری به عنوان مرکز حکومت قارنوندان یاد کردید . تا آنجاییکه می دانم قلمرو قارنیان مناطق کوهستانی از لاریجان تا هزار گری بوده که پس از پیدایی آل باوند کیوسیه محدود به منطقه کوهستانی لاریجان ، بندپی و سوادکوه شد. همچنین ونداد هرمزد احیاگر حکومت قارنی شهر هرمزد آباد را در لفور بنا کرد و این شهر را مقر فرمانروایی خود قرار داد.
چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۳۸
دکتر زمانه حسننژاد،
با سلام و سپاس فراوان از توجه جنابعالی. در ابتدا لازم به یادآوری است که این دست نوشته مربوط به سالیان پیش بوده و طی گذر زمان و مطالعات جدید، برخی نظرات اینجانب در این حوزه دچار تغییر گشته است.
اما در باب سوالات هرچند نزد آشنایان به این ناحیه مرکز قارنوندان ناحیه ای دیگر بوده البته در عصر مورد نظر در این نوشتار اما به دلیل عدم آشنایی خوانندگان غیر بومی، مکان حدود با شهر امروزی مطرح شده است.
در باب بندر نیز با توجه به اطلاعات منابع تاریخی و منابع مکمل و نام مشابه امروزی آن مطرح شده البته اگر جنابعالی نظر مستند دیگری در باب مکان این بندر دارید، می تواند یاری گر محققین در این باره باشد
چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۴۲
نظر شما