دکتر نجمالدین گیلانی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
نقش حاکمان محلی در تحولات سیاسی ایران باستان
طبق نظریۀ تاریخ نگاری محلی در طول دکتر نورائی، حاکمان محلی در طول تاریخ نقش زیادی در تحولات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور داشتهاند. اگر تاریخ ایران باستان را ورق بزنیم خواهیم دید که حاکمان محلی در این دوره نقش چشمگیری در پایه گذاری حکومتهای ملی و بین المللی داشته اند. جدا از اینکه بخش عظیمی از شاهنامه فردوسی نیز شامل سرگذشت شاهان و حاکمان محلی شرق کشور یعنی خراسان بزرگ است که با روی کار آمدن قبیله پرنی (پارتها) که خود در ابتدا حاکمیت محلی داشتند؛ ملی شدند. در واقع «آنچه خود زمانی محلی بود، با شکل گیری حکومت پارتیان و با تبلیغات گوسان های پارتی ملی گردید و آنچه در آغاز خاص یک ایالت بود کشوری و عمومی گردید.» (رجوع شود به مقاله چرا پادشاهان ماد و هخامنشی در شاهنامه نیستند؟ احسان یارشاطر).
در دوران تاریخی ایران باستان نیز وضع به همین منوال بود. اگر شیوۀ فدرالی حکومت ایلامیان و ساتراپهای هخامنشی که هریک بر ایالتی حکومت می کردند را نادیده بگیریم! با ورود اسکندر به ایران تا سالیان سال شاهان محلی پارس یا فرَتَرکه ها حافظان سنتهای قدیمی و پاسدار آیین ها و نامها و مذهب هخامنشیان بودند. ساسانیان نیز که از حاکمان محلی پارس بودند به تدریج قدرت گرفتند و امپراتوری ساسانی را بنیان گذاری کردند. در عهد اشکانی و ساسانی خاندان های محلی (مهران، سورن، کارن، اسپهبد و...) همچنان موقعیت خود را حفظ کرده و نقش زیادی در فراز و فرود سلسله ها داشتند. چنانکه خاندان محلی ساسان با کمک دیگر حاکمان محلی سورن و اسپهبد توانستند قدرت را از اشکانیان بگیرند. یکی از افراد همین خاندان محلی سورن بود (ماهوی سوری) که در نهایت ضربه آخر را بر پیکره ساسانیان وارد کرد و یزگرد سوم را به قتل رساند. در قرون نخستین اسلامی نیز نقش حاکمان محلی در خراسان بزرگ و تشکیل سلسله های محلی طاهریان و سامانیان و... پررنگ است. دیگر حاکمان محلی نیز در طبرستان و خوزستان و دیگر نقاط کشور همچنان در تحولات سیاسی کشور نقش آفرین بودند. گرچه این فقط چکیدهای بود از جایگاه و نقش تعیین کنندۀ حاکمان محلی در ایران باستان و شرح آن در این مجال نگنجد، ولی با اطمینان می توان گفت در تاریخ ایران باستان حاکمان محلی به دلیل ساختار قدرت و شیوه حکومت داری در ایران باستان نقش کلیدی در تحولات سیاسی کشور داشتند.
در دوران تاریخی ایران باستان نیز وضع به همین منوال بود. اگر شیوۀ فدرالی حکومت ایلامیان و ساتراپهای هخامنشی که هریک بر ایالتی حکومت می کردند را نادیده بگیریم! با ورود اسکندر به ایران تا سالیان سال شاهان محلی پارس یا فرَتَرکه ها حافظان سنتهای قدیمی و پاسدار آیین ها و نامها و مذهب هخامنشیان بودند. ساسانیان نیز که از حاکمان محلی پارس بودند به تدریج قدرت گرفتند و امپراتوری ساسانی را بنیان گذاری کردند. در عهد اشکانی و ساسانی خاندان های محلی (مهران، سورن، کارن، اسپهبد و...) همچنان موقعیت خود را حفظ کرده و نقش زیادی در فراز و فرود سلسله ها داشتند. چنانکه خاندان محلی ساسان با کمک دیگر حاکمان محلی سورن و اسپهبد توانستند قدرت را از اشکانیان بگیرند. یکی از افراد همین خاندان محلی سورن بود (ماهوی سوری) که در نهایت ضربه آخر را بر پیکره ساسانیان وارد کرد و یزگرد سوم را به قتل رساند. در قرون نخستین اسلامی نیز نقش حاکمان محلی در خراسان بزرگ و تشکیل سلسله های محلی طاهریان و سامانیان و... پررنگ است. دیگر حاکمان محلی نیز در طبرستان و خوزستان و دیگر نقاط کشور همچنان در تحولات سیاسی کشور نقش آفرین بودند. گرچه این فقط چکیدهای بود از جایگاه و نقش تعیین کنندۀ حاکمان محلی در ایران باستان و شرح آن در این مجال نگنجد، ولی با اطمینان می توان گفت در تاریخ ایران باستان حاکمان محلی به دلیل ساختار قدرت و شیوه حکومت داری در ایران باستان نقش کلیدی در تحولات سیاسی کشور داشتند.
+
شنبه ۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۹:۲۰
نظر شما