دکتر عبدالمهدی رجایی
بلدیه و بهداشت اصناف شهر اصفهان در دوره پهلوی اول
چندی پس از مشروطه در اصفهان « اداره حفظ الصحت » زیر نظر بلدیه و به ریاست محمدحسن میرزا قاجار آغاز به کار کرد.از اقدامات این اداره در آن روزهای پس از مشروطه می توان به واکسیناسیون بیماری آبله در شهر اصفهان اشاره کرد. باید بگوییم در اوان مشروطیت ادارة بلدیه اصفهان راه درآمد ثابتی نداشت که بتواند به امور معمول و جاری شهر بپردازد چه رسد به بخش بهداشت و درمان. البته امور نظافت شهر به شکل افتان و خیزان انجام می شد. اما تأکید این مقاله بر اقدامات بهداشتی و درمانی شهر اصفهان در دورة رضاشاه می باشد. چنان که می دانیم تحولات جنگ جهانی اول و نابسامانی های سیاسی و اقتصادی همراه با آن موجب شده بود که اقدامات بلدیهها پس از مشروطه متوقف شود و در سال 1309 ش با تصویب قانون جدید بلدیهها در مجلس، این انجمن های بلدی در سراسر کشور احیاء گردیده و نظارت بر کار بلدیهها را بر عهده گرفت.
هم زمان با افزایش درآمدهای بلدیهها و نیز درخواست های مصرانه شهروندان، که به امور بهداشت و درمان توجه بیشتری نشان می دادند، بلدیهها نیز اداره صحیحه در زیر مجموعه خود تأسیس کرده و پزشک بلدی استخدام کردند و با قدرت قاهری که یافته بودند، برای اصناف مختلف شهر نظام نامه هایی را نوشته اجرای آنها را خواستار شدند. نظام نامه قهوه خانهها و نیز دکان های طباخی اولین انها بود. بعدها برای حمام های شهر ، قصابی ها، سلاخ خانهها و کلیة اصنافی که به نوعی با سلامت مردم سروکار داشتند نظام نامه نوشته و امور بهداشتی انها را به سامان کردند. همین زمان مریض خانه خورشید ( بیمارستان نور ) و نیز بیمارستان امین نیز راه اندازه شده و به دست بلدیه اصفهان اداره می شد. خوب است بدانیم امور درمانی بعدها در سال 1320 به ادارة بهداری منتقل شده و از بلدیه یا شهرداری منفک گردید. در اینجا فعالیت های بهداشتی بلدیه اصفهان را در رابطه با اصناف شهر مرور می کنیم. اخبار مذکور از روزنامه اخگر انتخاب شده اند. ابتدا نظرات روزنامه راجع به تهیه و ارسال نظام نامه های قهوه خانهها و دکان های طباخی «روز گذشته پاکتی محتوی دو ورقه اعلان، که یکی راجع به نظامنامة قهوهخانهها و دیگری مربوط به نظامنامة دکاکین طباخی بود از طرف ادارة بلدیه به ادارة ما واصل گردید، نظامنامههای مزبور عین نظامنامههایی است که از طرف وزارت داخله برای قهوهخانهها و خوراکپزیهای شهر تهران تنظیم و در چند ماه قبل به موقع اجرا گذارده شده، ما بسیار مسروریم که این قبیل نظامات صحی و در عین حال اخلاقی را از طرف وزارت جلیله داخله در کار اجرا و عملی شدن مینگریم.
البته مملکتی که پا به دایرة ترقی میگذارد باید کلیة نواقصش متدرجاً رفع و به طور کلی درتمام امور و مصالح اجتماعی راه پیمای اوج صعود ترقی و تعالی بشود. راستی خیلی زشت است که در این قهوهخانههای کثیف روی پارههای حصیر (پلاس)شده یا در آشپزیهای کثیف امروزی مثل حیوان روی زمین سرپا نشسته، با چنگال طبیعی یعنی پنج انگشت آلوده به چرک و کثافات خویش مشغول خوراک شود. یا در دکان فلان سیرابپزی که حقیقتاًَ مشاهدة ادبار و کثافتش خود موجب تهوع و ملال است، یک دیزی صد سالة چرکین سیرابیدر مقابل خود روی زمین گذارده و به حالت سرپا نشسته و گرم خوردن آن مواد پر از کثافت شود. اصلاح این قبیل نواقص اجتماعی و اخلاقی البته باید در سایة تعمیم معارف صورت بگیرد. ولی ما اگر بخواهیم تا طرز چیز خوردن خود را هم به تعمیم معارف محول سازیم، بنابر این باید سالها به انتظار اصلاح معایب خویش نشسته، و خود را درانظار خودی و بیگانه خوار و بیمقدار نماییم.در هر صورت ما با انتشار این دو نظامنامه امیدواریم کم کم کارکنان بلدیه طریقة کارکردن را یاد گرفته، به مصالح اجتماعی اهالی اصفهان پی برده، و با نشر این قبیل نظامات متدرجاً مردم را از این طرز زندگانی غیر آبرومند خلاصی بخشند.و نیز امیدواریم که هر چه زودتر راجع به اصلاح اوضاع حمامها، سقاخانهها، سلاخ خانهها، قصابیها (که در مواقع اعتدال هوا به هر لاشة گوسفند و بز و میش هزارها زنبور و مگس میریزند و طبعاً اینها مایحتاج عمومی را مسموم مینمایند)یخچالیها، بقالیها و غیره تصمیماتی مقرون به قواعد صحی گرفته، با هر شدت و زحمتی هم که باشد، آنها را به موقع اجرا بگذارند... ما با آنکه تصدیق داریم با اجرای این قبیل نظامات یک عده از کسبة فقیر دستخوش زحمت و فلاکت میشوند و شاید هم مجبور به ترک مشاغل دیرینة خویش گردند، معهذا زحمت و فلاکت عدة معدودی را بهتر از هلاکت یک جمع کثیری ودر مخاطره بودن صحت عمومی میدانیم». ش 47، 14 دی 1307.
سه سال بعد روزنامه اخگر از وضعیت بد بهداشتی شهر فریاد بر آورد و تقریباً تمامی اصناف شهر را مورد انتقاد سخت قرار داد که باید وضع بهداشتی آنها ، تحت نظر بلدیه ، اصلاح گردد او به مسئولین وقت بلدیهها نوشت:«مرحمت فرموده یک دفعه برای تجربه هم که باشد به یکی از دکانهای آشپزی نزدیک گردیده، و به دقت اوضاع داخلی آن را ملاحظه کنید. از دم دکانهای آقایان بقالباشیها، شماعیها، قصابها، خبازها، قهوهچیها، خوراکپزیها و امثالهم نیز عبور نمایید و در طرز کسب و کار آنها قدری دقیق و باریک بشوید تا آن وقت ببینید که چگونه طرز عمل اینها با طرز عمل کسبة متوحشترین بلاد آفریقا هم چندان فرق زیادی ندارد.
قنادی شهر شما که به مناسبت شغلش باید دارای نظیفترین دکانها باشد، نیز از حیث کثافت کم از قصاب شما نمیآورد. حمامیما هم اصول کارش با اصول کار حمامیهای صد سال قبل، که در کتاب «حاج بابا» به خوبی شرح کثافتهای حمامهایشان داده شده، ابداً تغییری ننموده. سبزی فروش سبزیهای خود را در همان نقطهای از نهر آب میشوید که در مقابل او فلان ضعیفة «دواچی شوی» ] کهنه بچه [مشغول شستن کثافات دواچیهای یک عده از بچههای محله است. و اگر قدری هم مجرای نهر را گرفته بالاتر بروید خواهید دید که یک لاشة مردة سگ در یک گوشة همان نهر افتاده و قدری آن طرف هم آقای کلاه مالباشی مشغول شستن کلاههای خویش و سیاه کردن نهر است...
خدمات آقای کناسباشی نیز به مزید کثافتکاری کسبة اصفهان کمکهای بزرگی میکند که اگر از کلیة کثافات این شهر هم چشم پوشی نماییم، تنها همین یک مسأله کافی است که جسم و روح اهالی اصفهان را مریض و ناتوان نموده و آنها را به وادی خاموشان سوق بدهد.علاج اینها چیست؟ فقط جدیت و باز هم جدیت. فقط نیت خیر و باز هم نیت خیر. قصاب، بقال، نانوا، قناد و سبزیفروش و غیرهم اگر میخواهند کسب کنند، اگر میخواهند از این راهها استفاده و ارتزاق نمایند، باید آنها را به رعایت اصول صحی مجبورشان نمود. باید آن تغار صد سالة بقال و خمرة کثیف دویست سالة او را، که در آن پنیر میریزد، شکست و او را به استعمال ظروف لعابی یا تغار و خمرههای کاشی لعابدار مجبور ساخت و تازه به همین اندازه هم اکتفا نکرده و هر هفته یاهر ماه یک بار او را وادار ساخت که خمره و تغارهای مذکور را با آب جوش شسته و نظیف نماید«.ش 631، 27 مرداد 1310.
روزنامه اخگر مسلخ یا کشتارگاه شهر را نیز از نظر دورنداشت و راجع به اوضاع بهداشتی آن و عدم توجه مسئولین شهرداری راجع به آن نوشت « دو سال است که مبلغ نه هزار تومان دولت برای ساختمان یک باب مسلخ در شهر اصفهان اعتبار داده است و جای بسی شگفتی است که این قدر رئیس و مرئوس که آمده و رفتهاند تاکنون نخواستهاند این مبلغ را به کار انداخته و یک باب مسلخ آبرومند برای شهر عظیمیمثل اصفهان بنا نمایند. اصفهان امروز دارای سه مسلخ است که فیمابین هر یک از آنها نیز راه زیادی فاصله است و یک نفر طبیب مسلخ ناچار است به این هر سه مسلخ، آن هم در یک یا دو ساعت فاصله سرکشی نموده و گوسفندها را تحت معاینه در آورد. آیا انجام این مقصود صورت پذیر است؟ معاذ الله. مسلخ شهر در هر حال باید منحصر به فرد گردیده و از این صورت فلاکت و کثافتبار کنونی رهایی یابد. در مسلخهای امروزی که عبارت از دو سه بنای محقرِ کثیفِ تنگ و کوچک است، همه روزه صدها گوسفند ذبح میشود و حال آن که نه جوی آبیاز میان آنها جاری است و نه جای مخصوصی برای ریختن کثافات درون گوسفندها دارند.
گوسفندها را میکشند، پوستش را میکنند و همان طور شست و شو نداده و با حال کثافتبار روی گردة یک نفر شاگرد قصاب که لنگ بسیار کثیفی را به پشت خود کشیده، میاندازند. یا چند لاشة آنها را بار یک الاغ کوچک، که دارای کثیفترین پالانهاست، مینمایند و در بین راه گردوخاک خیابانها از یک طرف روی این لاشه مینشیند و از طرف دیگر یک قسمت دیگر از سر و دستهای حیوان مذبوح روی خاک و خاشاک خیابانها و کوچهها کشیده شده و تازه وقتی به در دکان قصابیمیرسد باید به قناره دکانی کشیده شود که بوی عفونت و کثافت آن محلهای را درعذاب میگذارد. حالا ما میخواهیم سؤال کنیم، آیا با داشتن نه هزار تومان، چه چیز رؤسای سابق را وادار کرده است که به اجرای این مقصود نپرداخته باشند؟ دلیلش معلوم است: بیحسی و بیحالی ایشان. بیاطلاعی و عدم عشق و حرارت آنها به کار. وگرنه ساختمان یک باب مسلخ و مجبور کردن قصابها به رعایت اصول صحی و حمل و نقل گوشت با وسایل صحیحتر، اگر قدری دقیق شوید هم چه اشکال بزرگی را نداشته و نخواهد داشت. » ش 632، 28 مرداد 1310.
فریادهای روزنامه چندی بعد به ثمر نشت و گویا شهرداری اصفهان به دکان های طباخی هشدار داده بود که نظافت را رعایت کنند«از طرف ادارة بلدیه چند روزی است که به دکانهای آشپزی، بریانی، چلوکبابیو غیره دستور داده شده که قسمت خوراکپزی خود را به عقب دکانها برده و میز و صندلی برای واردین بگذارند و کاملاً اجرای اصول صحی و نظافت را رعایت نمایند. برای نظافت دکانهای قصابی نیز دستوراتی داده شده.
نظر روزنامه اخگر: استخدام طبیب بلدی و رسیدگی به امر نظافت دکانهای خوراکپزی و قصابیاز اقدامات خوب بلدیه است و امیدواریم که در سایة جدیت حکمران معظم و ریاست محترم بلدیه هرچه زودتر این دو مقصود مهم صورت عمل به خود بگیرد». ، ش657، 15 مهر 1310.
اقدام دیگر اداره بلدیه در سال 1311 آن بود که برای اصناف کتابچه معاینه صحی یا همان «پروانه سلامت» صادر کرد.«از طرف ادارة بلدیه به اصناف خوراکپز و میوهفروش و قناد و حمامیو مستخدمین میهمانخانهها اخطار شده است، که بر طبق نظامنامة معاینة صحی بلدی، اصناف فوق باید از این تاریخ تا دو ماه دیگر در صحیة بلدی معاینه شده و کتابچة معاینة صحی، که مجانی است، دریافت داشته و همیشه با خود داشته باشند که در موقع مراجعة به مأمورین صلاحیتدار بلدی ارائه دهند و پس از خاتمه مدت دو ماه متخلفین مورد تعقیب قرار خواهند گرفت.» ، ش 821، 24 بهمن 1311.
پس از چندی اداره بلدیه یخچال های شهر را نیز مورد نظر قرار داد و مقرراتی را برای تهیه هر چه بهتر و بهداشتی تر بخ در شهر وضع نمود. گفتنی است یخچالها در واقع موضع پستی بودند که در زمستان آب مادی را در آنها جمع کرده تا یخ بزنند و در تابستان از این یخ استفاده می نمودند
«نظر به این که در زمستان، موقع یخبندی در یخچالهای اصفهان، یخ را بدون رعایت صحی تهیه مینمایند، لذا از طرف ادارة بلدیه از کلیة یخچالها التزام گرفته شده است که درموقع یخبندی یا از آب چاه تهیة یخ نمایند، یا کلیة یخچالها از مادی قمش آب بگیرندکه از طرف بلدیه در آن موقع با مراقبتهای لازمه جلوگیری از آلوده کردن و کثافت آب مادی مزبور به عمل آید، تا یخ شهر خوب تهیه گردد و نیز به مالکین یخچالها هم اخطار شده است که وسایل به موقع اجرا گذاردن دستور فوق را برای مستأجرین خود فراهم نمایند. »ش 855، 8 تیر1312.
بلدیه حتی به سراغ غسال های شهر هم رفت و از آنها خواست برای رعایت بهداشت ، جنازهها را جهت شستشو و غسل به خانه های خود نبرند!!«چون بر طبق راپورتهایی که به صحیة بلدیه رسیده، غسالها، در اثر رقابت شخصی، اموات را به منازل خود برده و غسل میدادهاند و بدین جهت ممکن بوده است که میتی تا یک شبانه روز دفن نشود و این عمل موجب سرایت امراض مسریهای که میت داشته است به دیگران بشود، لذا از عموم غسالها از طرف صحیه بلدی التزام گرفته شده است که اموات را مستقیماً به قبرستان برده، در غسالخانه غسل داده، دفن نمایند.» ش 860، 26 تیر 1312.
این سه اخطار اخری بلدیه اصفهان نیز از عجایب است ممنوعیت فروش البسه اموات برای غسال هاو جلوگیری از استعمال سرب به جای قلع در مسگری ها« از طرف ریاست بلدیه دستور به متصدی تفتیش داده شده که مراقبت در امور غسالخانهها و جلوگیری از استعمال و فروش البسة اموات و ضدعفونی نمودن نعش کشها بنمایند و همچنین قدغن و مراقبت کنند که حضرات صنف مسگر به جای قلع، سرب استعمال نکنند. » ش 935، 27 فروردین 1313.
حتی آسیاب های شهر نیز مورد مداقه و نظر بلدیه قرار گرفت و برای آنها هم قوانینی نوشته و اعمال شد« چون وضعیت ساختمان طاحونههای شهر و حومه مطابق اصول صحی نیست و اغلب خبازان به ادارة بلدیه شکایت نمودهاند که خرابی نان به واسطة مخلوط شدن گچ و خاک کف طاحونه و دیوارهای اطراف آن است، لذا از طرف ادارة بلدیه به کلیة مالکین و مستأجرین طاحونهها اخطار شده است که تا 15 مرداد 1313 باید طاحونههای خود را مطابق دستور ذیل ساختمان نمایند:1ـ کف کارخانه و گودال گردان باید با سنک کرونی فرش باشد.2ـ دیوارهای کارخانه و گودال از کف به بالا باید سه رگ کاشی ساختمان شود. از کاشی به بالا دیوار و طاق باید سفید گردد. چنانچه در مدت مقرر مالکین و مستأجرین اقدام به ساختمان طبق دستور فوق ننمودند، ادارة بلدیه از نقطه نظر حفظالصحه عمومی طاحونه را تعطیل خواهد نمود». ش 950، 28 خرداد 1313.