دکتر علی رستم‌نژاد

دکتری: دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان

نگاهی دیگر به فضائل بلخ

نگاهی دیگر به فضائل بلخ تقریباً 10 سال پس از تألیف کتاب، شهر بلخ در آتش تهاجمات مغول سوخت و ویران گردید. این امر یکی از ارزشهای مهم کتاب است، زیرا عوامل سقوط و انحطاط را می‌توان در آن به روشنی دید. -- علی رستم نژاد نشلی
پیوست‌ها
فضائل بلخ
مولف به عربی: شیخ الاسلام صفی المله والدین ابوبکر عبدا.. عمر بن بن محمد ابن داود واعظ بلخی متولد احتمالاً 513- زنده تا 610 هـ.ق کتاب در سال 610 هـ .ق. در بلخ تحریر شد.
مترجم فارسی: عبدا... محمد ابن حسین حسینی بلخی در سال 676. ترجمه شد.
تقریباً 10 سال پس از تألیف کتاب، شهر بلخ در آتش تهاجمات مغول سوخت و ویران گردید. این امر یکی از ارزشهای مهم کتاب است، زیرا عوامل سقوط و انحطاط را می‌توان در آن به روشنی دید. فساد اداری، سیاسی، اجتماعی و اخلاقی ترسیم شده در کتاب از عوامل انحطاط بنای رفیع تمدن ایرانی – اسلامی از درون، قبل از تهاجم خونبار مغول بود، تقریباً مانند اتفاقی که در عصر ساسانیان در آستانه تهاجم اعراب رخ داد. کتاب در واقع دست خواننده و محقق را می‌گیرد و به کوچه و پس کوچه‌ها‌ی شهر بلخ در آستانه تهاجم می‌برد. به بافت اجتماعی، روحیات، اعتقادات و به مردم – بطورخلاصه تاریخ اجتماعی – می‌پردازد. دیگر صحبت از بی‌درایتی سلطان محمد، دخالتهای ترکان خاتون، طمع غایرخان ... بعنوان علل عدم توانایی ایرانیان در مقابله با تهاجم مغولان نیست، بلکه صحبت از بافت اجتماعی است و از انحطاط اخلاقی و اجتماعی و از شرایطی که در داخل ،جامعه ایرانی – اسلامی را عقیم ونازا کرده بود و رو به احتضار درآورد. دور شدن از اندیشه خرد گرایانه ایرانشهری، تعطیل شدن حیات عقل و اندیشه، خاموش شدن چراغ علم، روی آوردن به اندیشه عرفانی، صوفیگری و دنیاگریزی و مهم‌تر از هم خرافه باوری و خرافه پروری و مشیت انگاری، بر حیات اندیشه ایران در آستانه تهاجم بیرونی سایه افکند بود. این مسائل ایران اسلامی را از درون تهی و آماده سقوط سیاسی بزرگ کرده بود. برای روشن شدن بیشتر بحث نمونه‌هایی از کتاب ارائه می‌شود.
در حدیثی منسوب به پیامبر که بنظر می‌رسد در بلخ متواتر بوده و مورد پذیرش عقلای قوم! در مورد بلخ اینگونه آمده است: «به خراسان شهری است که نام وی بلخ است و مرویرا چهار دروازه است و بر هر دروازه آن هفتاد هزار فرشته است که مر این شهر را محافظت می‌کنند تا روز قیامت. [و] استغفار و تکبیر و تحمید و تهلیل می‌گویند و ثواب آن را به اهل بلخ می‌بخشند» [ص25] «در شهر بلخ پیغامبری [ایوب] مدفون است و به سبب مرقد او بلاها از شهر مرفوع است» (ص 26) «زبان بهشتیان فارسی دری است و ایوب شهید می‌گوید که پارسی دری زبان اهل بلخ است» و جالب اینکه از زبان حسن بصری نقل کرده‌اند که «اهل بهشت را زبان پارسی است» (ص 29)
اینها، تنها نمونه‌ای از روایتها و اعتقادات خرافی اهل بلخ بود، نمونه‌های دیگری نیز در کتاب ذکر شده که باعث حیرت می‌شود، شاید بیش از آنچه که مولف در کتابش آورد. در کوچه‌های شهر بلخ جاری بوده و ذهن و زبان مردم شهر را پر کرده بود. این خرافه باوری و اعتقاد به مشیت و تقدیر الهی شهر را در مقابل تهاجم مغولان منفعل ساخت. شهری که باستانی‌ترین شهر بزرگ حوضه آمو دریا، و پس از اسکندر مرکز دولت یونانی – باختری و در زمان ساسانیان اقامتگاه یکی از چهار مرزبان خراسان بود (بارتولد. 1352: 3-192) چنان قتل عامی در آن صورت گرفت که به قول جوینی: «مدتها وحوش از لحوم ایشان خوش عیشی می‌راندند» (به نقل از بیانی، 1370: 104)
منابع:
1- بارتولد. و.و. 1352. ترکستان نامه. جلد اول. ترجمه کریم کشاورز. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
2- بیانی، شیرین. 1370. دین و دولت در ایران عهد مغول. جلد اول. تهران: نشر دانشگاهی.
3- واعظ بلخی، ابوبکر عبدا... . 1350. فضائل بلخ، تصحیح عبدالحی حبیبی. تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
+ شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۳۶
نظرات
محمد حسین  فروغی
محمد حسین فروغی، سلام نوشته ی شما قبول است. این کتاب با نام و محتوا و تاریخچه ای که از سر گذرانده بی نظیر است. اگر نقشه ی بلخ را از گوگل ارت بگیریم و با مزار شریف در دوازده کیلومتری آن مقایسه کنیم خیلی چیزها دستگیرمان خواهد شد
شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۴۳
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: