دکتر فخری رضایی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
مسافر تهران
در نظر اول احتمال دارد که انتشار این کتاب ، قاعدتاً باید در ردیف سفرنامه ها منتشر شود ، در « مجموعه مطالعات اجتماعی » موجب تعجب برخی خوانندگان گردد. اما اگر کمی دقیقتر به محتوای کتاب بنگریم ، دلیل این انتخاب کاملاً روشن می شود . کتاب مورد نظر، براستی سفرنامه ای معمولی نیست بلکه، علیرغم حجم نسبتاً کوچک خود ، آکنده است از ملاحظات دقیق مردم شناسی و جامعه شناسی ...
ویتا سکویل –وست
دکتر مهران توکلی
نشر وپژوهش فرزان روز
1387 چاپ سوم
مسافر تهران
در نظر اول احتمال دارد که انتشار این کتاب ، قاعدتاً باید در ردیف سفرنامه ها منتشر شود ، در « مجموعه مطالعات اجتماعی » موجب تعجب برخی خوانندگان گردد. اما اگر کمی دقیقتر به محتوای کتاب بنگریم ، دلیل این انتخاب کاملاً روشن می شود . کتاب مورد نظر، براستی سفرنامه ای معمولی نیست بلکه، علیرغم حجم نسبتاً کوچک خود ، آکنده است از ملاحظات دقیق مردم شناسی و جامعه شناسی و سیاسی و اقتصادی ، آنچنان که بواقع معدودی از سفرنامه های پراهمیت و ماندنی ادوار گذشته شاهد بوده ایم.
آنچه دراینجا از زبان نویسنده، در مسیر مسافرت هایش به تهران ، ازجمله درباره مصر و چگونگی زندگی روستائیان آنجا ، وضعیت عدن ، عراق آن روز و نقش مأموران انگلیسی در برآوردن خاندان فیصل ، تاجگذاری در ایران پس از انقراض سلسله قاجاریه ، یا پیش بینی شهودی گونه درباره ی سرنوشت جامعه شوروی پس از انقلاب اکتبر می خوانیم، هرچند گذرا و به اختصار می نماید ، سرشار است از آگاهی ها و اطلاعات اصیل و دقیق جامعه شناختی و سیاسی و اجتماعی که براستی در سفرنامه های زیادی شاهد این همه داده های خواندنی در حجمی اندک نبوده ایم .
مسافر تهران کسی نیست جز خود نویسندۀ کتاب ، خانم ویتا سکویل – وست [1] ، که در اوایل سال 1926 به ایران سفر کرده است . سکویل – وست نام یکی از خانواده های اشرافی انگلیس است که از وصلت دو خانواده وست و سکویل ترکیب یافته . نام اصلی نویسندۀ کتاب ویکتوریا مری سکویل وست است که به سال 1892 در کنول ( در ایالت کنت انگلستان ) به دنیا آمد و درسال 1962 در همانجا درگذشت . شاعر و رمان نویس بود و ویتا سکویل وست را نام قلمی خود برگزید – یعنی نام نویسندگی او – و به همین نام مشهور است . در سال 1913 با یک روزنامه نگار و دیپلمات انگلیسی به نام سرهارولد نیکولسون ازدواج کردکه او نیز از خانواده های اشرافی و پسر سرآرتور نیکولسون بود . سر هارولد در1886 در تهران زاده شده بود و در 1909 به خدمت وزارت امورخارجه انگلیس درآمد و درکنفرانس صلح پاریس( سال 1919) از اعضای هیأت نمایندگی انگلستان بود . از آن پس در روزنامه های لندن نقد می نوشت و سپس از1925 تا 1927 در سفارت بریتانیا در تهران کنسول بود . از 1921 تا 1939 کتاب هایی در شرح احوال مردان ادب و سیاست نوشت ، از جمله زندگینامه پل ورلن شاعر فرانسوی ، لرد بایرن شاعر انگلیسی ، لرد کرزن سیاستمدار انگلیسی ، ونیز کتابی در « آشتی دادن متخاصمین » و کتاب دیگری در دیپلماسی .
ویتا زنی است با روحی سرکش و کنجکاو که به آداب و رسوم اشرافی عصر خود اعتنا ندارد و ذهنش از قید و بندهای نامعقول آن زمان آزاد است . بسیار اصلاح طلب است ، و به همین دلیل درمی یابیم که چرا در دو سالی که شوهر ویتا قنسول سفارت انگلستان در تهران بود خود او درانگلستان می زیست و تنها دو بار به ایران آمد که اولین آن بسیار کوتاه هم بود ؛ هر چند این گونگی روابط آنها ، ویتا را از اهدای مسافر تهران به شوهرش بازنداشت .
انگیزه هایی که دیگر جهانگردان را به ایران آورده است در مسافر تهران نبوده ، نه مأموریت دیپلماتیک و نظامی یا اقتصادی ، نه کاوش های باستان شناسی ، نه پژوهش علمی ، و نه مقاصد بازرگانی و صنعتی و غیر آن . اینها هیچِِ یک ویتا را به آمدن به ایران برنینگیخته است .انگیزه وی کنجکاوی وی بوده و میلش به سیرآفاق و انفس که پیش از آمدن به ایران از مصر و عراق هم دیدن کرد . پس خواننده می تواند از پیش بر این گمان باشد که کتاب او از خوشامدگویی ، مبالغه پردازی ، یا ساخت و پرداخت مطالب دور ازحقیقت عاری است . این گمان ، رفته رفته که با مسافر تهران همسفرمی شویم در ما قوت می گیرد .او را می بینیم که بر سر راه خود به هرکه و هرچه می بیند دل می دهد . به طبیعت و هر آنچه در آنست چه در روی زمین و چه در فضا و آسمان ؛ و البته بیش از همه به آدم ها توجه دارد و از آنها با ما سخن می گوید . شاعر است، شاعری بسیار رمانتیک که همه زیبایی ها و لطافت ها را ، خواه در گل و گیاه باشد خواه در سنگ وخاک و خاربنها ، یا دشت و کوه و برف وجویبار ، در هر چه می بیند می گیرد و وصف آن را بر ما بیان می کند .
کتاب مسافر تهران، دارای زمینه ای اجتماعی است؛ خود نویسنده هم امیدوار است که کتابش از هر گونه حدیث کشف جغرافیایی یا تحقیق باستان شناسی و هر شرح و توضیح تاریخی و علمی عاری و بری باشد.
انگیزه هایی که دیگر جهان گردان را به ایران آورده است در مسافر تهران نبوده، نه ماموریت دیپلماتیک و نظامی یا اقتصادی،نه کاوشهای باستان شناسی، نه پژوهش علمی و غیر آن. انگیزه این زن نویسنده، کنجکاوی است با نگاهی مردم شناسانه، سرزمین و مرم ایران را دوست می دارد. زیبایی های این سرزمین را ستایش می کند و زشتی هایش را نکوهش. خوبی ها و بدیهای ایرانیان آن زمان و فساد های دربار و دولت را از پرده بیرون می ریزد.
این کتاب خواننده ای را که از سفر نامه ها ، روایات خارق العاده و مبالغه آمیز می طلبد و یا از گذشته و تاریخ ایران، همیشه خوبی ها را می بیند و در گذشته زندگی می کند، راضی نخواهد کرد.
اما خواننده ای که روایات دل انگیز از زمانهای گذشته-چه خوب و چه بد- درباره زندگانی انسانها، وصف جامعه ، و رویدادهای سفر را می پسندد و ودوست دارد از خواندن این کتاب لذت خواهد برد.
ویتا سکویل-وست(Vita Sackville-West )- نویسنده کتاب -از روشن فکران انگلیسی در نیمه اول قرن بیستم به شمار می آید که در سال 1926 میلادی، یعنی همزمان با خلع سلطنت از قاجار و به سلطنت رسیدن رضاخان،به ایران سفر کرده است.
واژه های مردم ، ایران و ایرانی در کتاب مسافر تهران به وفور مشاهده می شود که شاید تا حدودی جنبه اجتماعی این کتاب را نشان دهد. دید اجتماعی نویسنده، حتی در روز تاج گذاری رضا خان، باز است وی که در روز تاج گذاری در تالار حاضر بوده شاید بیشتر از شخص شاه، اطرافیان و مناظر اطراف خود را دیده مثلا می نویسد" از سوراخ دیوارهای حیاط کاخ، توده های زباله را می شد دید که مرغها به کاویدن آنها مشغول بودند.
به اصفهان که می رسد شور و شوقش اوج می گیرد و توصیف هایش دل انگیز می شود . آنجا که در میدان نقش جهان از درویش نقال سخن می گوید و مسجد و بازار را رودرور می بیند می گوید : « در یک سوی میدان پهناور دروازه بزرگ آبی رنگ و گنبد فیروزه ای مسجد سربرافراشته بود . در سوی دیگر مدخل بازار تاریک و مرموز دهان گشوده بود . آز و نیاز رودررو ایستاده بودند .» ازپشت بام های شهر به جاده شیراز نگاه می کند و می گوید : « در این ماه آوریل وقت نداشتم که به آنجا بروم ، اما این لذتی بود که نمی توانستم از آن دل برکنم و برای زمان دیگری گذاشتم . از این رو در نگاهم نیاز بود اما اندوه و ناکامی نبود .» اصفهان آنچنان او را شیفته خود می کند که می گوید :« می دانستم که به اصفهان بازخواهم آمد ، چه دلخراش است که آدم به خود بگوید این شهری است که من هرگز نخواهم دید .» رفته رفته عاشق ایران می شود و می گوید : « باور کرده بودم که از ریشه هایم بریده و به آزادی رسیده ام اما اکنون می دیدم که عشق به ایران مرا در دام خود گرفتار کرده است .» ویتا زبان فارسی را به آن اندازه می دانسته که دربازگشت از اروپا شبی که دریک دهکدۀ لهستانی با همسفرانش چند ساعتی دریک کافه می گذرانند ، برای آنها از حافظ شعر بخواند : « آنگاه همه از من خواستند که به فارسی چیزی بگویم ، و من یک بیت از حافظ برایشان خواندم .»
درباره مردم ایران آن زمان هم خوبی ها و بدی ها را آن چنانکه دیده است بی پرده و بی پروا بر می شمارد. و برای ما ایرانیان هفتاد سال بعد عبرت انگیز است که می بینیم از آن دوران زیاد دور نشده ایم، و اگر خویشتن شناس باشیم از مسافر تهران درس ها می گیریم.
این کتاب خواننده ای را که از سفرنامه ها روایات خارق العاده و حیرت انگیز یا مبالغه آمیز می طلبد راضی نخواهد کرد ، اما خواننده ای که به زیبایی حساس است و روایات دل انگیز را از زمان های گذشته درباره زندگی انسان ها و حیوان ها ، وصف طبیعت ، رویدادهای سفر ، و بسیای نکات دیگر دوست دارد از همسفر شدن و همدلی با « مسافر تهران » به وجد خواهد آمد .
[1] - Vita Sackville-West
دکتر مهران توکلی
نشر وپژوهش فرزان روز
1387 چاپ سوم
مسافر تهران
در نظر اول احتمال دارد که انتشار این کتاب ، قاعدتاً باید در ردیف سفرنامه ها منتشر شود ، در « مجموعه مطالعات اجتماعی » موجب تعجب برخی خوانندگان گردد. اما اگر کمی دقیقتر به محتوای کتاب بنگریم ، دلیل این انتخاب کاملاً روشن می شود . کتاب مورد نظر، براستی سفرنامه ای معمولی نیست بلکه، علیرغم حجم نسبتاً کوچک خود ، آکنده است از ملاحظات دقیق مردم شناسی و جامعه شناسی و سیاسی و اقتصادی ، آنچنان که بواقع معدودی از سفرنامه های پراهمیت و ماندنی ادوار گذشته شاهد بوده ایم.
آنچه دراینجا از زبان نویسنده، در مسیر مسافرت هایش به تهران ، ازجمله درباره مصر و چگونگی زندگی روستائیان آنجا ، وضعیت عدن ، عراق آن روز و نقش مأموران انگلیسی در برآوردن خاندان فیصل ، تاجگذاری در ایران پس از انقراض سلسله قاجاریه ، یا پیش بینی شهودی گونه درباره ی سرنوشت جامعه شوروی پس از انقلاب اکتبر می خوانیم، هرچند گذرا و به اختصار می نماید ، سرشار است از آگاهی ها و اطلاعات اصیل و دقیق جامعه شناختی و سیاسی و اجتماعی که براستی در سفرنامه های زیادی شاهد این همه داده های خواندنی در حجمی اندک نبوده ایم .
مسافر تهران کسی نیست جز خود نویسندۀ کتاب ، خانم ویتا سکویل – وست [1] ، که در اوایل سال 1926 به ایران سفر کرده است . سکویل – وست نام یکی از خانواده های اشرافی انگلیس است که از وصلت دو خانواده وست و سکویل ترکیب یافته . نام اصلی نویسندۀ کتاب ویکتوریا مری سکویل وست است که به سال 1892 در کنول ( در ایالت کنت انگلستان ) به دنیا آمد و درسال 1962 در همانجا درگذشت . شاعر و رمان نویس بود و ویتا سکویل وست را نام قلمی خود برگزید – یعنی نام نویسندگی او – و به همین نام مشهور است . در سال 1913 با یک روزنامه نگار و دیپلمات انگلیسی به نام سرهارولد نیکولسون ازدواج کردکه او نیز از خانواده های اشرافی و پسر سرآرتور نیکولسون بود . سر هارولد در1886 در تهران زاده شده بود و در 1909 به خدمت وزارت امورخارجه انگلیس درآمد و درکنفرانس صلح پاریس( سال 1919) از اعضای هیأت نمایندگی انگلستان بود . از آن پس در روزنامه های لندن نقد می نوشت و سپس از1925 تا 1927 در سفارت بریتانیا در تهران کنسول بود . از 1921 تا 1939 کتاب هایی در شرح احوال مردان ادب و سیاست نوشت ، از جمله زندگینامه پل ورلن شاعر فرانسوی ، لرد بایرن شاعر انگلیسی ، لرد کرزن سیاستمدار انگلیسی ، ونیز کتابی در « آشتی دادن متخاصمین » و کتاب دیگری در دیپلماسی .
ویتا زنی است با روحی سرکش و کنجکاو که به آداب و رسوم اشرافی عصر خود اعتنا ندارد و ذهنش از قید و بندهای نامعقول آن زمان آزاد است . بسیار اصلاح طلب است ، و به همین دلیل درمی یابیم که چرا در دو سالی که شوهر ویتا قنسول سفارت انگلستان در تهران بود خود او درانگلستان می زیست و تنها دو بار به ایران آمد که اولین آن بسیار کوتاه هم بود ؛ هر چند این گونگی روابط آنها ، ویتا را از اهدای مسافر تهران به شوهرش بازنداشت .
انگیزه هایی که دیگر جهانگردان را به ایران آورده است در مسافر تهران نبوده ، نه مأموریت دیپلماتیک و نظامی یا اقتصادی ، نه کاوش های باستان شناسی ، نه پژوهش علمی ، و نه مقاصد بازرگانی و صنعتی و غیر آن . اینها هیچِِ یک ویتا را به آمدن به ایران برنینگیخته است .انگیزه وی کنجکاوی وی بوده و میلش به سیرآفاق و انفس که پیش از آمدن به ایران از مصر و عراق هم دیدن کرد . پس خواننده می تواند از پیش بر این گمان باشد که کتاب او از خوشامدگویی ، مبالغه پردازی ، یا ساخت و پرداخت مطالب دور ازحقیقت عاری است . این گمان ، رفته رفته که با مسافر تهران همسفرمی شویم در ما قوت می گیرد .او را می بینیم که بر سر راه خود به هرکه و هرچه می بیند دل می دهد . به طبیعت و هر آنچه در آنست چه در روی زمین و چه در فضا و آسمان ؛ و البته بیش از همه به آدم ها توجه دارد و از آنها با ما سخن می گوید . شاعر است، شاعری بسیار رمانتیک که همه زیبایی ها و لطافت ها را ، خواه در گل و گیاه باشد خواه در سنگ وخاک و خاربنها ، یا دشت و کوه و برف وجویبار ، در هر چه می بیند می گیرد و وصف آن را بر ما بیان می کند .
کتاب مسافر تهران، دارای زمینه ای اجتماعی است؛ خود نویسنده هم امیدوار است که کتابش از هر گونه حدیث کشف جغرافیایی یا تحقیق باستان شناسی و هر شرح و توضیح تاریخی و علمی عاری و بری باشد.
انگیزه هایی که دیگر جهان گردان را به ایران آورده است در مسافر تهران نبوده، نه ماموریت دیپلماتیک و نظامی یا اقتصادی،نه کاوشهای باستان شناسی، نه پژوهش علمی و غیر آن. انگیزه این زن نویسنده، کنجکاوی است با نگاهی مردم شناسانه، سرزمین و مرم ایران را دوست می دارد. زیبایی های این سرزمین را ستایش می کند و زشتی هایش را نکوهش. خوبی ها و بدیهای ایرانیان آن زمان و فساد های دربار و دولت را از پرده بیرون می ریزد.
این کتاب خواننده ای را که از سفر نامه ها ، روایات خارق العاده و مبالغه آمیز می طلبد و یا از گذشته و تاریخ ایران، همیشه خوبی ها را می بیند و در گذشته زندگی می کند، راضی نخواهد کرد.
اما خواننده ای که روایات دل انگیز از زمانهای گذشته-چه خوب و چه بد- درباره زندگانی انسانها، وصف جامعه ، و رویدادهای سفر را می پسندد و ودوست دارد از خواندن این کتاب لذت خواهد برد.
ویتا سکویل-وست(Vita Sackville-West )- نویسنده کتاب -از روشن فکران انگلیسی در نیمه اول قرن بیستم به شمار می آید که در سال 1926 میلادی، یعنی همزمان با خلع سلطنت از قاجار و به سلطنت رسیدن رضاخان،به ایران سفر کرده است.
واژه های مردم ، ایران و ایرانی در کتاب مسافر تهران به وفور مشاهده می شود که شاید تا حدودی جنبه اجتماعی این کتاب را نشان دهد. دید اجتماعی نویسنده، حتی در روز تاج گذاری رضا خان، باز است وی که در روز تاج گذاری در تالار حاضر بوده شاید بیشتر از شخص شاه، اطرافیان و مناظر اطراف خود را دیده مثلا می نویسد" از سوراخ دیوارهای حیاط کاخ، توده های زباله را می شد دید که مرغها به کاویدن آنها مشغول بودند.
به اصفهان که می رسد شور و شوقش اوج می گیرد و توصیف هایش دل انگیز می شود . آنجا که در میدان نقش جهان از درویش نقال سخن می گوید و مسجد و بازار را رودرور می بیند می گوید : « در یک سوی میدان پهناور دروازه بزرگ آبی رنگ و گنبد فیروزه ای مسجد سربرافراشته بود . در سوی دیگر مدخل بازار تاریک و مرموز دهان گشوده بود . آز و نیاز رودررو ایستاده بودند .» ازپشت بام های شهر به جاده شیراز نگاه می کند و می گوید : « در این ماه آوریل وقت نداشتم که به آنجا بروم ، اما این لذتی بود که نمی توانستم از آن دل برکنم و برای زمان دیگری گذاشتم . از این رو در نگاهم نیاز بود اما اندوه و ناکامی نبود .» اصفهان آنچنان او را شیفته خود می کند که می گوید :« می دانستم که به اصفهان بازخواهم آمد ، چه دلخراش است که آدم به خود بگوید این شهری است که من هرگز نخواهم دید .» رفته رفته عاشق ایران می شود و می گوید : « باور کرده بودم که از ریشه هایم بریده و به آزادی رسیده ام اما اکنون می دیدم که عشق به ایران مرا در دام خود گرفتار کرده است .» ویتا زبان فارسی را به آن اندازه می دانسته که دربازگشت از اروپا شبی که دریک دهکدۀ لهستانی با همسفرانش چند ساعتی دریک کافه می گذرانند ، برای آنها از حافظ شعر بخواند : « آنگاه همه از من خواستند که به فارسی چیزی بگویم ، و من یک بیت از حافظ برایشان خواندم .»
درباره مردم ایران آن زمان هم خوبی ها و بدی ها را آن چنانکه دیده است بی پرده و بی پروا بر می شمارد. و برای ما ایرانیان هفتاد سال بعد عبرت انگیز است که می بینیم از آن دوران زیاد دور نشده ایم، و اگر خویشتن شناس باشیم از مسافر تهران درس ها می گیریم.
این کتاب خواننده ای را که از سفرنامه ها روایات خارق العاده و حیرت انگیز یا مبالغه آمیز می طلبد راضی نخواهد کرد ، اما خواننده ای که به زیبایی حساس است و روایات دل انگیز را از زمان های گذشته درباره زندگی انسان ها و حیوان ها ، وصف طبیعت ، رویدادهای سفر ، و بسیای نکات دیگر دوست دارد از همسفر شدن و همدلی با « مسافر تهران » به وجد خواهد آمد .
[1] - Vita Sackville-West
+
شنبه ۲ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۰۱:۵۰
نظر شما