دکتر فخری رضایی

دکتری: دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان

دولت ایران و متخصصان مهاجر آلمانی

دولت ایران و متخصصان مهاجر آلمانی اسناد گرد آمده در این مجموعه ازسویی نشانگر تلاش متخصصان یهودی آلمانی ، برای گریختن از آلمان هیتلری و پناه گرفتن درایران است و از سویی دیگر بیانگر کوشش سیاستمدارانی مانند سید حسن تقی زاده ، حسنعلی غفاری و فتح اله پاکروان، برای جذب این متخصصان به ایران است.
دولت ایران و متخصصان آلمانی
اسناد گرد آمده در این مجموعه ازسویی نشانگر تلاش متخصصان یهودی آلمانی ، برای گریختن از آلمان هیتلری و پناه گرفتن درایران است و از سویی دیگر بیانگر کوشش سیاستمدارانی مانند سید حسن تقی زاده ، حسنعلی غفاری و فتح اله پاکروان، برای جذب این متخصصان به ایران است. اما پیش از ارائه توضیح بیشتر درباره این اسناد برای فهم انگیزه یهودیان متخصص از درخواست مهاجرت به ایران ، لازم است اشاره ای به وضع یهودیان در اروپا و موضع آلمان هیتلری دربرابرآنان شود . کشتارهای وسیع یهودیان دراروپای غربی در قرون وسطی [1] و سیاست های یهود آزاری در آن خطه که در محاکمه آلفرد دریفوس [2] ، افسر ارتش فرانسه به جرم جاسوسی تجلی بارز یافت و نیز کشتار یهودیان در روسیه طی سده نوزده و اوایل سده بیست زمینه ای بود که جنبش صهیونیست ها به خوبی از آن بهره گرفت . اینان به عنوان گروهی از جامعه یهود بیشترین استفاده را از سیاست های یهود آزاری در جهت تشویق مهاجرت یهودیان به نواحی مختلف امریکای شمالی امریکای لاتین و خاورمیانه و در نهایت ایجاد یک کشور یهودی کردند . این گفته هرتزل که « ضد یهودیان مطمئن ترین دوستان ما ، و کشورهای ضد یهود ، متحدان بالقوه ما خواهند شد . [3] » در مورد قصد صهیونیست ها برای بهره برداری از زمینه به وجود آمده بر اثر اتخاذ سیاست های یهود آزاری در اروپا کاملاٌ گویاست . کنگره مورخ 27 اوت 1897  در بال سوئیس نقطه عطف سیاست های صهیونیسم برای ایجاد یک کشور بود. با پیروزی حزب ناسیونال سوسیالیسم در انتخابات و منصوب شدن آدولف هیتلر به مقام صدراعظمی آلمان در30 ژانویه 1933 ، سیاست یهود آزاری به طورگسترده ای توسط نازی ها در همه ابعاد سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی آغاز شد . به نوشته شایرر « در نخستین سال پیدایش رایش سوم ، 1933. یهودیان از ادارات دولتی ، مشاغل کشوری ،روزنامه نگاری ، رادیو ، کشاورزی ، معلمی ، سینما و تئاتر طرد شدند . در سال 1934 از بورس ها بیرونشان کردند و با آنکه تحریم مربوط به اشتغال آنان در حرفه های حقوقی و پزشکی و بازرگانی تا سال 1938 صورت قانونی نیافت ، هنگامی که نخستین چهار سال زمامداری نازی ها به پایان آمد ، یهودیان از این رشته ها عملاً اخراج شده بودند . [4] »
این فشارهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی توأم با سلب حقوق شهروندی و اخراج یهودیان از آلمان بوده است . « اخراج یهودیان از کشورهای مشترک المنافع آلمان با قانون ملیت 15 سپتامبر 1935 [نورنبرگ] شروع شد که بین اتباع دولت و شهروندان رایش فرق می گذاشت . اتباع دولت کسانی بودند که به اتحادیه حمایتی رایش آلمان تعلق داشتند و شهروندان ، افراد آلمانی یا کسانی بودند که خون نژادی مشابهی داشتند با رفتارهای خود نشان می دادند که می خواهند و می توانند با صداقت و وفاداری به مردم آلمان و رایش خدمت کنند . تنها افرادی که به موجب منشور شهروندی ، شهروند شناخته می شدند از حقوق سیاسی برخوردار بودند .[5] » این که ریشه های دینی ،اقتصادی و سیاسی یهود آزاری ( آنتی سیمیتیزم) چه بوده است از حوصله این مقدمه خارج است ، ولی می توان گفت یهود آزاری دستاویزی بود برای توجیه شکست ها ، تجاوز طلبی ها و برتری طلبی ها ، دستاویزی که همواره باید حضور داشته باشد . « وقتی که از هیتلر پرسیده شد آیا به نظر او باید قوم یهود نابود شود ؟ او پاسخ داد : نه ... در آن صورت باید دوباره آن ها را بوجود آوریم . داشتن یک دشمن قابل لمس ، نه صرفاً یک دشمن خیالی ، ضروری است. [6] » مهاجرت شاید تنها راهی بود که می توانست این فشار عظیم بر یهودیان را کاهش دهد ، گروه ها و تشکیلات مختلف یهودی دست اندرکار این جریان بودند که فعالترین آن ها صهیونیست ها طی سال های حکومت هیتلر دفتری در برلن تأسیس کرد و از طریق این دفتر موجبات مهاجرت صدها هزار یهودی را به فلسطین فراهم ساخت . مدیر این دفتر در اوایل حکومت هیتلر یکی از صهیونیست های سرشناس به نام لوی اشکول بود که بعدها ( از سال 1963 تا 1969 ) به مقام نخست وزیری اسرائیل رسید . [7]»
امریکا و ترکیه ( ر. ک : به سند شماره 80) ازجمله کشورهایی بودند که کوشش آنها تنها معطوف به جذب متخصصان یهودی بود . ایالات متحده امریکا که احتمالاً بیشترین استفاده را از متخصصان یهودی برده است ، سخت مانع مهاجرت غیرمتخصصان یهود می شد. آرتور کوستلر درمقاله ای در نقد نحوه برخورد ایالات متحده امریکا با مهاجران یهودی می نویسد : در آن زمان نازی ها علاقه زیادی داشتند که اجازه دهند یهودیان از آلمان خارج شوند ، اما سایر کشورهای جهان حاضر نبودند که دروازه های خود را برای همه یهودیان بخت برگشته به جز یک اقلیت به اصطلاح نخبه ، بگشایند . در سه سال اول دوران حکومت نازیسم تنها یازده هزار یهودی مهاجر به داخل ایالت متحده راه یافتند ، هر چند سهمیه ویژه ای که برای مهاجرین یهود در نظر گرفته شده بود به450 هزار تن از آنها اجازه ورود می داد و قسمت عمده ای از سهمیه مجاز خالی بود . وی می افزاید علیرغم تلاش نیروهای لیبرال امریکا و روزولت و برگزاری کنفرانسی با شرکت 33 کشور به نام کنفرانس  Evian-Les – Bains باز هم نتوانستند تصمیمی درمورد یهودیان بگیرند . وی موضع دولت ها را قبل از جنگ کاملاً انتفاعی می داند و آن گونه تلاش ها را تبلیغی دانسته است .همچنین به نقل از هیتلر می نویسد که او با نوعی شادمانی اظهار کرد ما حاضریم همه این جنایتکاران را حتی سوار کشتی لوکس کنیم و به این کشورها بفرستیم ، اما کسی آن را نمی خواهد . کوستلر در ادامه سخن خود با ذکر دلایل مختلف ، بهانه جویی های ایالات متحده امریکا را بیشتر، شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت دانسته و در پایان نقش ایالات متحده امریکا و رژیم های دمکراسی غربی را با نقش آلمان نازی در قتل عام یهودیان مساوی دانسته است . [8] البته باید توجه داشت که ظاهراً حتی مهاجرت متخصصان یهودی به کشورهای دیگر به سادگی صورت نمی گرفت . برای یهودیان گریز ازآلمان مهمترین مسأله بود و هر کشوری که به آنان پناه می داد می رفتند .
بخشی از سیاست های دولت ایران درطی سال های 1319- 1310 متأثر از واقعه بین المللی یعنی ، تمایل یهودیان به مهاجرت ازآلمان بود و طبیعی است که اسناد ارائه شده در این مجموعه دارای همین محدوده زمانی باشند . ممکن است پیش یا پس این تاریخ ها مهاجرت یهودیان آلمان به ایران وجود داشته باشد ، ولی سندی از ان در دست نیست . افزون بر اسناد ارائه شده در این مجموعه نزدیک به 200 برگ سند به خط و زبان فرانسوی در مورد درخواست مهاجرت و تقاضا برای کار در ایران هست که بیشتر آنها از سوی متخصصین یهودی در رشته های مختلف ارائه شده است . قطعاً همه ابعاد این واقعه دراین اسناد متجلی نیست ، اما ارائه آنها ، هم می تواند به پژوهش ها و تحقیقات آینده یاری رساند و هم با طرح و مد نظر قرار دادن بخشی از سیاست های حکومت رضا شاه به شناخت بیشتر این دوره که به لحاظ تاریخی نقطه عطفی در تحولات سیاسی و اجتماعی ایران استب ینجامد. این نکته شایان ذکر است که اگر چه در اروپا و امریکا دراین مورد کتب و مقالات متعددی به چاپ رسیده است ، ظاهراً در زبان فارسی به جزاین اسناد ، منبع دست اول دیگری دردست نیست . چنانکه گفتیم پس از روی کار آمدن هیتلر و افزایش فشار بر یهودیان ،آنان به مهاجرت از آلمان تمایل یافتند و برای گرفتن اجازه اقامت درکشور ما و برای این که با درخواست اقامتشان موافقت بشود پیشنهادهای خوبی ارائه می دادند. از جمله آن پیشنهادها ، یکی پیشنهاد تأسیس دانشگاه در ایران بود و تعهد شدکه کادر هیأت علمیآن را به مهاجران متخصص آلمانی تامین کند. اسامی اساتید و رشته های علمی که در آن تخصص دارند و می توانند آن را آموزش دهند درسندهای27 و 36 همراه طرح ایجاد یک دانشگاه موجود است؛ نظیر این پیشنهاد به دولت ترکیه هم شد و دولت ترکیه ازاین فرصت استفاده کرد و دانشگاهی دراستانبول تأسیس کرد که اساتید آن از مهاجران متخصص آلمانی بوده اند . همچنین آن دولت ، متخصصانی را که در بخش های مختلف صنایع و کشاورزی احتیاج داشت با حقوق ماهانه قابل ملاحظه ای استخدام کرد.
در تقاضاهای زیادی که از طرف پزشکان متخصص یهودی آلمانی ارائه شده آنان شرایط مناسبی برای آمدن به ایران پیشنهاد کرده اند . از جمله این شرایط یکی دریافت حقوق اندک بود و دیگر وعده آوردن کلیه وسایل پزشکی لازم به ایران که درآن زمان کشور به آن ابزار نیاز داشت. با وجود این با تصویب قانونی در مجلس مانعی در راه طبابت خارجیان ایجاد شده بود . البته تصویب این قانون مورد اعتراض سفیر ایران در بروکسل قرارگرفت . او ضمن نامه ای درخواست کرد این موانع رفع شود و هرچه زودتر در جذب پزشکان متخصص کوشش به عمل آید . هر چند صحیه کل مملکتی در نامه ای به وزارت امورخارجه ، قانون تصویب شده را مغایر با سیاست جذب متخصصین نمی دانست . ( ر. ک : سند 14) وزیر امور خارجه در این باره از رئیس الوزرا استعلام کرد و رئیس الوزرا نظر داد که باید « رویه ای میان بین تشویق و منع » اتخاذ شود . رئیس الوزرا درسند دیگری استخدام آنها را مقرون به صرفه و صلاح می داند ، ولی در جواب محمود جم که سیاهه ای از اسامی پزشکان و داروسازان و دندانپزشکان را جهت استخدام فرستاده بود ، ابتدا می گوید : از صحیه مملکتی سوال شود و در انتها اظهار می کند که « دواساز کلیمی » به اندازه کافی در ایران موجود است و صلاح نیست از خارجه بیاوریم . به نظرمی رسد که دولتمردان ایران در سال های 1312، 1313 و 1314 سیاست منسجم و همگونی نسبت به این واقعه نداشتند و به همین دلیل نمی توانستند تصمیم گیری درستی در مقابل آنها داشته باشند ( ر . ک : سند 12)
در آبان ماه 1316 هیأت دولت طرح جامعه ملل را که متضمن تعهدات حقوقی و اقتصادی دولت ها در قبال مهاجران بود رد کرد ، اما به جهت درخواست های متعددی که برای مهاجرت به ایران به نمایندگی های سیاسی ایران در اروپا شده بود ، به دستور رضا شاه و تصویب هیأت دولت تصمیم گرفته شد که متخصصین مهاجر آلمانی جذب شوند و همچنین علاوه بر آن تصمیم گرفته شد به آنانی که دارای سرمایه هستند – با تأکید بر این که تحقیقات لازمه درباره آن ها بشود – اجازه ورود به ایران داده شود . لذا اینطور به نظر می رسد که دولت نمی خواست نسبت به یک پیمان بین المللی متعهد بوده باشد . با این همه به نظرمی رسد سردرگمی دولت برای اتخاذ یک سیاست مشخص در این مورد حتی با تصویب تصویب نامه هم پایان نیافته است چرا که پیرو سیاست جذب متخصصین اجازه استخدام سه نفر مهاجر متخصص در چرم سازی و دباغی بنا به توصیه دکتر هامر شلاک و درخواست کروان استاندار خراسان جهت وتلید چرم و پوست در استان خراسان صادر می شود . نکته قابل تأمل در این مورد این است که حسین شکوه الملک توصیه رضا شاه را مبنی بر اینکه تحقیق شواین سه نفر جزء جمعیت حزبی حکومت آلمان نباشند به نخست وزیر تذکر می دهد ( ر.ک : سند103) نخست وزیر از وزیر امور خارجه می خواهد دراین باره تحقیق شود و وزیر امور خارجه در جواب نخست وزیر می نویسد : « چون این سه یهودی هستند عادتاً جزء حزب نازی آلمان نتوانند بود و بلکه با این رفتار آلمان ها نسبت به یهود ، مخالف حزب نازی هستند .» وی ضمناً مشخص کردن مرام و مسلک آنها رامشکل دانسته است . این توصیه رضا شاه یا حاکی از آن است که او هیچ درکی از نظام بین الملل و مسایل آن نداشته و یا درخواست های مهاجرت یهودیان را توطئه آمیز می کرده است. به عنوان نتیجه باید گفت به طور کلی نوعی تردید و تعلل در تصمیم گیری نسبت به این واقعه بین المللی درابتدا وجود داشته و به مرور بعد از مکاتبات زیادی که نمایندگی های سیاسی با دولت وقت نموده اند تصمیمی مشخص درباره آن گرفته شد و آن زمانی بود که فرصت های مناسب از دست رفته بود . اطلاعات چندانی از تعداد این متخصصین مهاجر در ایران نیست . این که جذب این متخصصین به عنوان اولین تجربه تا چه حدی در توسعه اقتصادی ایران موثر بوده ، یا اگر ایران از یک سیاست منسجم درباره توسعه اقتصادی برخوردار بود ومی توانست استفاده بیشتری ازاین فرصت بکند ، پیامدهای سیاسی ، اقتصادی آن چه می بود، سوالاتی است که برای پاسخ دادن به آنها احتیاج به اطلاعات بیشتری است .
[1] - رجوع کنید : ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، ج ششم : اصلاح دینی ، تهران ، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ، 1367 ، ص 850 – 884.
[2] - رجوع کنید: هنری و . لینل فیلد ، تاریخ اروپا از سال 1815 به بعد ، ترجمه فریده قرچه داغی ( صحیحی ) ، بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، تهران ، 1351 ، ص 111.
[3] - روژه گارودی ، ماجرای اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ترجمه دکتر منوچهر بیات مختاری ، ناشرآستان قدس رضوی ، 1364 ، ص 111.
[4] - ویلیام شایرر ، ظهور و سقوط رایش سوم ، ترجمه کاوه دهگان ، 2 ج ، انتشارات فردوسی ، 1360 ، ج 1 ، ص 382.
[5] - فرانس نویمان ،ساختار و عملکرد ناسیونال سوسیالیسم( بهیموت ) ، ترجمه محمدرضا سوداگر ، تهران ، ناشر دنیای مادر ، ص 148.
[6] - اریک هفر ، پیرو راستین ، ترجمه فیروزه خلعتبری ، تهران ، ناتشارات شباویز ، 1372 ، ص 137 .
[7]- محمود طلوعی، تاریخ و تصویر ، تهران ، انتشارات علم ، ص 426 .
[8]- ARTHUR KOESTLER , The Heel of ACHLLES , London : Picudor , 1973, P. 54-58.
+ سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۲۳:۱۸
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: