به مناسبت سومین سالگرد درگذشت دکتر ایرج افشار
استاد ایرج افشار ایران شناس، کتابشناس و از اعضای شورای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی بود. او از پر اثرترین پژوهشگران معاصر ایران و گسترۀ پهناوری از فعالیتها، از جمله سردبیری چند نشریه فرهنگی و همکاری با آنها، کتابداری، فهرست نگاری، نسخه شناسی، تدریس دانشگاهی در داخل و گاه در خارج، مطالعات ایران شناسی، قاجارپژوهی، همکاری در سطوح مختلف با نهادهای متعدد...
استاد ایرج افشار ایران شناس، کتابشناس و از اعضای شورای مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی بود. او از پر اثرترین پژوهشگران معاصر ایران و گسترۀ پهناوری از فعالیتها، از جمله سردبیری چند نشریه فرهنگی و همکاری با آنها، کتابداری، فهرست نگاری، نسخه شناسی، تدریس دانشگاهی در داخل و گاه در خارج، مطالعات ایران شناسی، قاجارپژوهی، همکاری در سطوح مختلف با نهادهای متعدد پژوهشی و ایران شناسی و کتابخانه ها و مراکز نسخه های خطی، از عرصه های تکاپوی فرهنگی پژوهشی اوست.
ایرج افشار در تهران و در خانواده ای یزدی و با فرهنگ زاده شد . پدرش محمود افشار یزدی از شخصیت های فرهنگی و ایراندوست زمان خود بود. ایرج در مدرسه های شاهپور و فیروز بهرام در تهران تحصیل کرد و در ١٣٢٨ ش از دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران در رشتۀ قضایی فارغ التحصیل شد. از ١٩ سالگی در ادارۀ امور مختلف مجلۀ آینده دستیار پدرش بود و نخستین تجربه های اداره و انتشار نشریه ای فرهنگی را از این راه و با کار عملی آموخت.
در دورۀ دانشجویی با مجلۀ جهان نو همکاری کرد. در ١٣٢٩ ش در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت و در ١٣٣٠ ش به دانشگاه تهران منتقل و در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق، که بزرگترین کتابخانۀ دانشکده ای ایران در آن سالها بود، به کتابداری مشغول شد و فنون کتابداری را از طریق عملی و تجربی آموخت.
با همفکری تنی چند از دوستان نزدیکش، که جملگی به شخصیتهای فرهنگی برجسته ای در حوزه های تخصصی خود تبدیل شدند: محمدتقی دانش پژوه؛ عباس زریاب خویی؛ منوچهر ستوده و مصطفى مقربی، مجلۀ فرهنگ ایران زمین را در ١٣٣١ ش تأسیس کرد که انتشار آن تا سال ها ادامه یافت و از نشریه های معتبر در زمینۀ مطالعات ایرانی است.
ایرج افشار در ١٣٣٣ ش، زمانی که با کتابخانۀ ملی ایران همکاری داشت، نخستین دفتر کتابهای ایران را انتشار داد. این دفتر، سرآغاز تدوین و انتشار کتابشناسی ملی بود، اثری که باید بازنمای رسمی کتابهای انتشار یافته در کشور باشد و تا آن زمان هیچ نهاد دولتی به نشر آن اقدام نکرده بود. افشار، انتشار این فهرست سالانه را تقریباً به همان صورت تا ١٣٤٥ ش به مدت ١٢ سال ادامه داد. به موازات این فعالیتها، مدتی سردبیر مجلۀ سخن و مدت طولانی تری هم ( ١٣٣٤ -١٣٣٣) کتابهای ماه بود. در ١٣٣٥ ش، زمینۀ دیگری از فعالیتهای ایرج افشار آغاز شد.
احسان یارشاطر، مدیر بنگاه ترجمه و نشر کتاب که به سبب اشتغالات علمی ناگزیر بود بیشتر ایام سال را خارج از کشور به سر برد، سمت قائم مقامی این بنگاه انتشاراتی نوبنیاد را به افشار سپرد و او نزدیک به هفت سال ادارۀ آن بنگاه را در غیاب مدیر آن برعهده داشت. افشار در ١٣٣٥ ش به فرانسه سفر کرد و در دوره ای آموزشی، که یونسکو بانی آن بود، با فن کتابداری جدید و موازین نوین و مبانی نظری علم کتابشناسی آشنا شد. گذراندن این دوره و تحولات نگرشی حاصل از آشنایی با دستاوردهای تازۀ کتابداری و کتابشناسی، به شاخه ای از فعالیتهای افشار شکل داد. او حدود ٧ سال، تا ١٣٤٢ ش، به چند کار مختلف، اما مرتبط دست زد: تدریس کتابداری جدید در دانشسرای عالی، مدیری و سردبیری مجلۀ راهنمای کتاب تأسیس باشگاه کتاب با همکاری یارشاطر، که با نام انجمن کتاب معروف است، و ارائه کردن خدماتی نو به دوستداران و خوانندگان کتاب، انتشار مدیریت کتابخانه – نشریۀ نسخه های خطی با همکاری محمدتقی دانش پژوه و آغاز کردن فعالیتهای جدیدی در آن کتابخانه در زمینۀ سازماندهی نسخه های چاپی و خطی، مدیریت مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران و چند کار دیگر مرتبط با این فعالیتها که در ادامۀ مقاله به آنها اشاره خواهد شد.
جلد نخست فهرست مقالات فارسی، حاوی داده های کتابشناختی ٦٠٠٠ مقاله به زبان فارسی در نشریه های ایران شناسی و فرهنگی ایران و خارج که افشار اند یشۀ تدوین آن را از سالها پیش از آن در سرداشت، در ١٣٤٠ ش انتشار یافت.
این منبع مقاله شناخت نخستین ابزار مقاله شناختی فارسی بود که در اختیار پژوهندگان مطالعات ایرانی قرار گرفت و از جمله ابتکارهای ایرج افشار بود که گرچه قدر آن در آغاز کار در جامعۀ پژوهشی ایران درست شناخته نشد، اما با گذشت زمان، جایگاه خود را در مطالعات ایران پژوهشی تثبیت کرد. ایرج افشار در ١٣٤٣ ش مدیریت انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفت و حدود ٧ سال در این سمت خدمت کرد. او در این نهاد، به سنتی که به ویژه پرویز ناتل خانلری، موسس انتشارات دانشگاه، بنا نهاده بود، غنا بخشید و کوشید استقلال انتشاراتی دانشگاه را در برابر مداخلاتی حفظ کند که شماری از دانشگاهیان متنفذ به سود منافع شخصی خود و برخلاف رویه های دانشگاهی اعمال می کردند . سال بعد، در دورۀ ریاست جهانشاه صالح بر دانشگاه تهران، ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به او واگذار شد.
افشار تا چند ماه پس از انقلاب، جمعاً حدود ١٤ سال، اهتمام اصلی و مهم ترین وظیفه اش ایجاد، سازماندهی و تکمیل نخستین و در عین حال بزرگترین کتابخانۀ مرکزی دانشگاهی در کشور بود. کوششهای او در این سمت، الگوی ایجاد کتابخانه های مرکزی در دیگر دانشگاههای ایران قرار گرفت. او ٢ سال پس از آغاز کار خود در کتابخانۀ مرکزی، مجلۀ کتابداری را در ١٣٤٥ ش تأسیس و منتشر کرد. این سال، حدوداً با تأسیس دورۀ کارشناسی ارشد علوم کتابداری در دانشگاه تهران و شروع آموزش دانشگاهی مبحث کتابداری جدید در ایران مقارن بود؛ در ضمن، استفاده از متخصصان خارجی در سازماندهی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و برپایۀ تازه ترین دستاوردهای جهانی کتابداری، پشتوانۀ مؤثری برای آغاز کتابداری دانشگاهی تازه تأسیس به شمار می رفت. به رغم اختلاف نظرهای بسیار میان افشار و شماری از مروجان اصول کتابداری جدید، که این دسته گاه به سبب ناآشنایی با ویژگی های فرهنگی جامعۀ خود، تفاوتهای فرهنگی و ظرایف بومی را از نظر دور میداشتند، تداوم و گسترش فعالیتهای کتابداری و کتاب شناسی افشار، تأثیرهای خود را بر کارهای پژوهشی و فرهنگی، و به ویژه در مطالعات ایرانی، به تدریج نشان داد.ایرج افشار در ١٣٤٨ ش برای تدریس اسناد تاریخی و تاریخهای محلی ایران به گروه تاریخ در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد. او حدود ١٠ سال، تا زمان بازنشستگی اش از دانشگاه تهران، نخست با مرتبۀ دانشیاری و سپس استادی، به تدریس در آن گروه ادامه داد، ضمن اینکه استاد درس شناخت نسخه های خطی در رشتۀ علوم کتابداری همان دانشگاه هم بود و شماری از کتابداران، کتابشناسان و نسخه شناسان امروز کشور، که دورۀ تخصصی کتابداری را گذرانده اند، با شرکت در دوره های درسی ایرج افشار دربارۀ شناخت نسخه های خطی، برای نخستین بار با جنبه ای مغفول از میراث تمدنی، که کتابداری اقتباسی و تقلیدی تا سالها به اهمیت و جایگاه آن کم توجه بود، آشنا شدند.
از ١٣٤٨ ش تا حدوداً ١٠ سال بعد، ایرج افشار به چند کوشش فرهنگی و تأثیرگذار دیگر دست زد، از جمله برگزاری ٩ کنگرۀ پیاپی تحقیقات ایرانی در شهرهای مختلف دانشگاهی کشور با حضور شماری از ایران شناسان خارجی و پژوهشگران ایرانی، و نیز با مدیریت مجلۀ ایرانشناسی در 1348 ش). در کنار اینها، فعالیتهای فردی افشار در – دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران ( ١٣٥١ زمینۀ فهرست نگاری نسخه های خطی، کتابشناسی، تصحیح و انتشار اسناد و متون تاریخی و دنبال کردن علاقه های شخصیش در بخشهایی از تاریخ ایران، به ویژه دورۀ جدید تاریخ قاجار و از انقلاب مشروطۀ ایران به بعد، ادامه داشت که حاصل آن چندین اثر اوست.
پس از انقلاب ١٣٥٧ ش، و آغاز دورۀ بازنشستگی ایرج افشار، مرحلۀ تاز ه ای از زندگی و فعالیتهای پژوهشی، فرهنگی و انتشاراتی او آغاز شد که تا زمان درگذشت ایشان ادامه داشت و ثمرۀ آن شاید از جهاتی پربارتر و متنوع تر از پیش باشد. آزاد شدن افشار از تعهدات شغلی و بیشتر شدن اوقات فراغت او، عامل اصلی همین تکثر و تنوع آثار منتشر شده او از انقلاب به بعد است. افشار انتشار مجلۀ آینده را، که پیشتر پدرش انتشار می داد، از سرگرفت. این مجله که کم و بیش ادامه دهندۀ مشی مجلۀ راهنمای کتاب بود، تا ١٣٧٢ ش ادامه یافت، اما به سبب موانع انتشار نشریه های فرهنگیِ بی بهره از یارانه ها متوقف شد.
افشار مسئولیت انتشارات را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خود به عهده گرفت و به گردآوری و انتشار کتابها و مقاله های پژوهشی در سلسله انتشارات این بنیاد در زمینۀ مطالعات ایران شناسی ادامه داد.
ایرج افشار به تألیف کتاب و مقاله، شرکت در همایشهای داخلی در زمینۀ مسائل ایران شناسی و کتاب شناسی و نسخه شناسی، نگارش مرتب و مداوم نکته ها و یادد اشتها در همۀ زمینه های مورد علاقه اش و انتشار آنها در نشریاتی چون گزارش میراث ،آینه میراث، کلک، بخار ا و... نظارت بر تدوین فهرست مقالات فارسی و تکمیل و تداوم انتشار مجلدات آن، نظارت بر انتشار آثار متعدد در گسترۀ مطالعات تا پایان زندگی ادامه داد . بنا به برآورده ا، تا این زمان حدود ٣٠٠ کتاب در زمینه های ایران پژوهی، نسخه شناسی، کتاب شناسی، فهرست نگاری، قاجارشناسی، رجال شناسی، اطلاع رسانی فرهنگی، متون کهن فارسی و شاید بیش از ٢٠٠٠ مقاله و یادداشت از او در همین زمینه ها و نیز دربارۀ رجال فرهنگی ایران در دورۀ معاصر، ایران شناسان خارجی، معرفی و نقد کتاب، نکات و اسناد تاریخی، جغرافیای تاریخی، باستان شناسی، سفرنامه، گاه نکات ادبی و عرفانی، با تأکید بر ارزش های ادبی و زبان فارسی، انتشار یافته است و شماری نیز در دست تألیف، تکمیل و انتشار است .
منابع ردیف سوم و دوم اطلاعاتی، مانند و انواع کتابشناسی ها و فهرستها، گاه گشودن و گاه هموار کردن راه پژوهشگران مطالعات ایرانی است. تلاشهای افشار در این زمینه، درخور مطالعه ای خاص در مبحث اطلاع رسانی فرهنگی و راه و روشهای خاص او در این زمینه است. تخصص و اطلاعات شخصی افشار در زمینۀ رویدادها و رجال ایران از دورۀ مشروطیت به بعد، موجب شده است که جنبه های اطلاع رسانی فرهنگی در کار او دربارۀ رویدادها و رجال این دوره از غنای بیشتری برخوردار باشد. مجموعۀ اطلاعاتی که افشار از منابع مختلف دربارۀ سیدحسن تقی زاده، از رهبران جنبش مشروطه، گرد آوردی کرده و انتشار داده است، جدا از ارزش های خاص آن درباره شناخت خود تقی زاده، از بارزترین فعالیتهای او در زمینۀ اطلاع رسانی فرهنگی معاصر ایران است.
مجموعۀ نوشته ها، یادداشتها، اشاره ها و گردآورده های او دربارۀ دکتر محمدمصدق، گرچه نه در حد آثار مربوط به تقی زاده می باشد، نمونۀ دیگری از کوشش گستردۀ او در قلمرو اطلاع رسانی فرهنگی معاصر است. جنبۀ دیگر کمتر شناخته شدۀ تکاپوهای فرهنگی افشار، ارائه مشورتهای فرهنگی پژوهشی و پیشنهادهای او به شمار کثیری از ایران شناسان و نهادهای ایران شناسی خارجی و پژوهشگران و دانشجویان و نهادهای ایران پژوهی و کتابشناسی و نسخه شناسی داخلی و خارجی است. افشار در رهنمود دادن و هدایت بسیاری از پژوهشها، جست و جوها، پایان نامه های دانشگاهی، همایشهای فرهنگی - پژوهشی و ایجاد ادبیات مربوط به این حوزه ها سهم مؤثر داشته و در عین حال به سان حلقه رابطی میان روندهای پژوهشی ایرانشناسی داخل و خارج کشور عمل کرده است. سهم پیدا و ناپیدای او در این عرصه، تا خاطرات بهره مندان از همکاری او منتشر نشود.
استاد ایرج افشار در 18 اسفندماه سال 1389 دارفانی را وداع گفت.
ایرج افشار در تهران و در خانواده ای یزدی و با فرهنگ زاده شد . پدرش محمود افشار یزدی از شخصیت های فرهنگی و ایراندوست زمان خود بود. ایرج در مدرسه های شاهپور و فیروز بهرام در تهران تحصیل کرد و در ١٣٢٨ ش از دانشکدۀ حقوق دانشگاه تهران در رشتۀ قضایی فارغ التحصیل شد. از ١٩ سالگی در ادارۀ امور مختلف مجلۀ آینده دستیار پدرش بود و نخستین تجربه های اداره و انتشار نشریه ای فرهنگی را از این راه و با کار عملی آموخت.
در دورۀ دانشجویی با مجلۀ جهان نو همکاری کرد. در ١٣٢٩ ش در دبیرستانهای تهران به تدریس پرداخت و در ١٣٣٠ ش به دانشگاه تهران منتقل و در کتابخانۀ دانشکدۀ حقوق، که بزرگترین کتابخانۀ دانشکده ای ایران در آن سالها بود، به کتابداری مشغول شد و فنون کتابداری را از طریق عملی و تجربی آموخت.
با همفکری تنی چند از دوستان نزدیکش، که جملگی به شخصیتهای فرهنگی برجسته ای در حوزه های تخصصی خود تبدیل شدند: محمدتقی دانش پژوه؛ عباس زریاب خویی؛ منوچهر ستوده و مصطفى مقربی، مجلۀ فرهنگ ایران زمین را در ١٣٣١ ش تأسیس کرد که انتشار آن تا سال ها ادامه یافت و از نشریه های معتبر در زمینۀ مطالعات ایرانی است.
ایرج افشار در ١٣٣٣ ش، زمانی که با کتابخانۀ ملی ایران همکاری داشت، نخستین دفتر کتابهای ایران را انتشار داد. این دفتر، سرآغاز تدوین و انتشار کتابشناسی ملی بود، اثری که باید بازنمای رسمی کتابهای انتشار یافته در کشور باشد و تا آن زمان هیچ نهاد دولتی به نشر آن اقدام نکرده بود. افشار، انتشار این فهرست سالانه را تقریباً به همان صورت تا ١٣٤٥ ش به مدت ١٢ سال ادامه داد. به موازات این فعالیتها، مدتی سردبیر مجلۀ سخن و مدت طولانی تری هم ( ١٣٣٤ -١٣٣٣) کتابهای ماه بود. در ١٣٣٥ ش، زمینۀ دیگری از فعالیتهای ایرج افشار آغاز شد.
احسان یارشاطر، مدیر بنگاه ترجمه و نشر کتاب که به سبب اشتغالات علمی ناگزیر بود بیشتر ایام سال را خارج از کشور به سر برد، سمت قائم مقامی این بنگاه انتشاراتی نوبنیاد را به افشار سپرد و او نزدیک به هفت سال ادارۀ آن بنگاه را در غیاب مدیر آن برعهده داشت. افشار در ١٣٣٥ ش به فرانسه سفر کرد و در دوره ای آموزشی، که یونسکو بانی آن بود، با فن کتابداری جدید و موازین نوین و مبانی نظری علم کتابشناسی آشنا شد. گذراندن این دوره و تحولات نگرشی حاصل از آشنایی با دستاوردهای تازۀ کتابداری و کتابشناسی، به شاخه ای از فعالیتهای افشار شکل داد. او حدود ٧ سال، تا ١٣٤٢ ش، به چند کار مختلف، اما مرتبط دست زد: تدریس کتابداری جدید در دانشسرای عالی، مدیری و سردبیری مجلۀ راهنمای کتاب تأسیس باشگاه کتاب با همکاری یارشاطر، که با نام انجمن کتاب معروف است، و ارائه کردن خدماتی نو به دوستداران و خوانندگان کتاب، انتشار مدیریت کتابخانه – نشریۀ نسخه های خطی با همکاری محمدتقی دانش پژوه و آغاز کردن فعالیتهای جدیدی در آن کتابخانه در زمینۀ سازماندهی نسخه های چاپی و خطی، مدیریت مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران و چند کار دیگر مرتبط با این فعالیتها که در ادامۀ مقاله به آنها اشاره خواهد شد.
جلد نخست فهرست مقالات فارسی، حاوی داده های کتابشناختی ٦٠٠٠ مقاله به زبان فارسی در نشریه های ایران شناسی و فرهنگی ایران و خارج که افشار اند یشۀ تدوین آن را از سالها پیش از آن در سرداشت، در ١٣٤٠ ش انتشار یافت.
این منبع مقاله شناخت نخستین ابزار مقاله شناختی فارسی بود که در اختیار پژوهندگان مطالعات ایرانی قرار گرفت و از جمله ابتکارهای ایرج افشار بود که گرچه قدر آن در آغاز کار در جامعۀ پژوهشی ایران درست شناخته نشد، اما با گذشت زمان، جایگاه خود را در مطالعات ایران پژوهشی تثبیت کرد. ایرج افشار در ١٣٤٣ ش مدیریت انتشارات دانشگاه تهران را به عهده گرفت و حدود ٧ سال در این سمت خدمت کرد. او در این نهاد، به سنتی که به ویژه پرویز ناتل خانلری، موسس انتشارات دانشگاه، بنا نهاده بود، غنا بخشید و کوشید استقلال انتشاراتی دانشگاه را در برابر مداخلاتی حفظ کند که شماری از دانشگاهیان متنفذ به سود منافع شخصی خود و برخلاف رویه های دانشگاهی اعمال می کردند . سال بعد، در دورۀ ریاست جهانشاه صالح بر دانشگاه تهران، ریاست کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران به او واگذار شد.
افشار تا چند ماه پس از انقلاب، جمعاً حدود ١٤ سال، اهتمام اصلی و مهم ترین وظیفه اش ایجاد، سازماندهی و تکمیل نخستین و در عین حال بزرگترین کتابخانۀ مرکزی دانشگاهی در کشور بود. کوششهای او در این سمت، الگوی ایجاد کتابخانه های مرکزی در دیگر دانشگاههای ایران قرار گرفت. او ٢ سال پس از آغاز کار خود در کتابخانۀ مرکزی، مجلۀ کتابداری را در ١٣٤٥ ش تأسیس و منتشر کرد. این سال، حدوداً با تأسیس دورۀ کارشناسی ارشد علوم کتابداری در دانشگاه تهران و شروع آموزش دانشگاهی مبحث کتابداری جدید در ایران مقارن بود؛ در ضمن، استفاده از متخصصان خارجی در سازماندهی کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران و برپایۀ تازه ترین دستاوردهای جهانی کتابداری، پشتوانۀ مؤثری برای آغاز کتابداری دانشگاهی تازه تأسیس به شمار می رفت. به رغم اختلاف نظرهای بسیار میان افشار و شماری از مروجان اصول کتابداری جدید، که این دسته گاه به سبب ناآشنایی با ویژگی های فرهنگی جامعۀ خود، تفاوتهای فرهنگی و ظرایف بومی را از نظر دور میداشتند، تداوم و گسترش فعالیتهای کتابداری و کتاب شناسی افشار، تأثیرهای خود را بر کارهای پژوهشی و فرهنگی، و به ویژه در مطالعات ایرانی، به تدریج نشان داد.ایرج افشار در ١٣٤٨ ش برای تدریس اسناد تاریخی و تاریخهای محلی ایران به گروه تاریخ در دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران دعوت شد. او حدود ١٠ سال، تا زمان بازنشستگی اش از دانشگاه تهران، نخست با مرتبۀ دانشیاری و سپس استادی، به تدریس در آن گروه ادامه داد، ضمن اینکه استاد درس شناخت نسخه های خطی در رشتۀ علوم کتابداری همان دانشگاه هم بود و شماری از کتابداران، کتابشناسان و نسخه شناسان امروز کشور، که دورۀ تخصصی کتابداری را گذرانده اند، با شرکت در دوره های درسی ایرج افشار دربارۀ شناخت نسخه های خطی، برای نخستین بار با جنبه ای مغفول از میراث تمدنی، که کتابداری اقتباسی و تقلیدی تا سالها به اهمیت و جایگاه آن کم توجه بود، آشنا شدند.
از ١٣٤٨ ش تا حدوداً ١٠ سال بعد، ایرج افشار به چند کوشش فرهنگی و تأثیرگذار دیگر دست زد، از جمله برگزاری ٩ کنگرۀ پیاپی تحقیقات ایرانی در شهرهای مختلف دانشگاهی کشور با حضور شماری از ایران شناسان خارجی و پژوهشگران ایرانی، و نیز با مدیریت مجلۀ ایرانشناسی در 1348 ش). در کنار اینها، فعالیتهای فردی افشار در – دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران ( ١٣٥١ زمینۀ فهرست نگاری نسخه های خطی، کتابشناسی، تصحیح و انتشار اسناد و متون تاریخی و دنبال کردن علاقه های شخصیش در بخشهایی از تاریخ ایران، به ویژه دورۀ جدید تاریخ قاجار و از انقلاب مشروطۀ ایران به بعد، ادامه داشت که حاصل آن چندین اثر اوست.
پس از انقلاب ١٣٥٧ ش، و آغاز دورۀ بازنشستگی ایرج افشار، مرحلۀ تاز ه ای از زندگی و فعالیتهای پژوهشی، فرهنگی و انتشاراتی او آغاز شد که تا زمان درگذشت ایشان ادامه داشت و ثمرۀ آن شاید از جهاتی پربارتر و متنوع تر از پیش باشد. آزاد شدن افشار از تعهدات شغلی و بیشتر شدن اوقات فراغت او، عامل اصلی همین تکثر و تنوع آثار منتشر شده او از انقلاب به بعد است. افشار انتشار مجلۀ آینده را، که پیشتر پدرش انتشار می داد، از سرگرفت. این مجله که کم و بیش ادامه دهندۀ مشی مجلۀ راهنمای کتاب بود، تا ١٣٧٢ ش ادامه یافت، اما به سبب موانع انتشار نشریه های فرهنگیِ بی بهره از یارانه ها متوقف شد.
افشار مسئولیت انتشارات را در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار خود به عهده گرفت و به گردآوری و انتشار کتابها و مقاله های پژوهشی در سلسله انتشارات این بنیاد در زمینۀ مطالعات ایران شناسی ادامه داد.
ایرج افشار به تألیف کتاب و مقاله، شرکت در همایشهای داخلی در زمینۀ مسائل ایران شناسی و کتاب شناسی و نسخه شناسی، نگارش مرتب و مداوم نکته ها و یادد اشتها در همۀ زمینه های مورد علاقه اش و انتشار آنها در نشریاتی چون گزارش میراث ،آینه میراث، کلک، بخار ا و... نظارت بر تدوین فهرست مقالات فارسی و تکمیل و تداوم انتشار مجلدات آن، نظارت بر انتشار آثار متعدد در گسترۀ مطالعات تا پایان زندگی ادامه داد . بنا به برآورده ا، تا این زمان حدود ٣٠٠ کتاب در زمینه های ایران پژوهی، نسخه شناسی، کتاب شناسی، فهرست نگاری، قاجارشناسی، رجال شناسی، اطلاع رسانی فرهنگی، متون کهن فارسی و شاید بیش از ٢٠٠٠ مقاله و یادداشت از او در همین زمینه ها و نیز دربارۀ رجال فرهنگی ایران در دورۀ معاصر، ایران شناسان خارجی، معرفی و نقد کتاب، نکات و اسناد تاریخی، جغرافیای تاریخی، باستان شناسی، سفرنامه، گاه نکات ادبی و عرفانی، با تأکید بر ارزش های ادبی و زبان فارسی، انتشار یافته است و شماری نیز در دست تألیف، تکمیل و انتشار است .
منابع ردیف سوم و دوم اطلاعاتی، مانند و انواع کتابشناسی ها و فهرستها، گاه گشودن و گاه هموار کردن راه پژوهشگران مطالعات ایرانی است. تلاشهای افشار در این زمینه، درخور مطالعه ای خاص در مبحث اطلاع رسانی فرهنگی و راه و روشهای خاص او در این زمینه است. تخصص و اطلاعات شخصی افشار در زمینۀ رویدادها و رجال ایران از دورۀ مشروطیت به بعد، موجب شده است که جنبه های اطلاع رسانی فرهنگی در کار او دربارۀ رویدادها و رجال این دوره از غنای بیشتری برخوردار باشد. مجموعۀ اطلاعاتی که افشار از منابع مختلف دربارۀ سیدحسن تقی زاده، از رهبران جنبش مشروطه، گرد آوردی کرده و انتشار داده است، جدا از ارزش های خاص آن درباره شناخت خود تقی زاده، از بارزترین فعالیتهای او در زمینۀ اطلاع رسانی فرهنگی معاصر ایران است.
مجموعۀ نوشته ها، یادداشتها، اشاره ها و گردآورده های او دربارۀ دکتر محمدمصدق، گرچه نه در حد آثار مربوط به تقی زاده می باشد، نمونۀ دیگری از کوشش گستردۀ او در قلمرو اطلاع رسانی فرهنگی معاصر است. جنبۀ دیگر کمتر شناخته شدۀ تکاپوهای فرهنگی افشار، ارائه مشورتهای فرهنگی پژوهشی و پیشنهادهای او به شمار کثیری از ایران شناسان و نهادهای ایران شناسی خارجی و پژوهشگران و دانشجویان و نهادهای ایران پژوهی و کتابشناسی و نسخه شناسی داخلی و خارجی است. افشار در رهنمود دادن و هدایت بسیاری از پژوهشها، جست و جوها، پایان نامه های دانشگاهی، همایشهای فرهنگی - پژوهشی و ایجاد ادبیات مربوط به این حوزه ها سهم مؤثر داشته و در عین حال به سان حلقه رابطی میان روندهای پژوهشی ایرانشناسی داخل و خارج کشور عمل کرده است. سهم پیدا و ناپیدای او در این عرصه، تا خاطرات بهره مندان از همکاری او منتشر نشود.
استاد ایرج افشار در 18 اسفندماه سال 1389 دارفانی را وداع گفت.
+
دوشنبه ۱۹ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۲۲
منبع:
میراث مکتوب
نظر شما