تاریخ در بستر جغرافیا
تاریخ در بستر جغرافیا اثری کلاسیک در زمینه مطالعات جغرافیای تاریخ است. نویسنده در این کتاب با بیانی موجز و شیوا و با بهرهگیری از نقشههای متعدد، چگونگی تأثیر محیط طبیعی بر وقایع تاریخی را بررسی میکند...
تاریخ در بستر جغرافیا اثری کلاسیک در زمینه مطالعات جغرافیای تاریخ است.
نویسنده در این کتاب با بیانی موجز و شیوا و با بهرهگیری از نقشههای متعدد، چگونگی تأثیر محیط طبیعی بر وقایع تاریخی را بررسی میکند.
وی در این کتاب که در سال 1965 م منتشر و تا سال 1999 ده بار تجدید چاپ شده است، در فصلهای کاملا مجزا اهمیت جغرافیا را در شکلگیری تاریخ بشری با دیدگاهی معتدلانه ـ نه چون راتزل جبرگرایانه ـ بررسی کرده است و به دیدگاه صاحبنظرانی چون توین بی هم انتقاداتی وارد میکند. او در تحلیل مسائل متن از اطلاعات تاریخی فراوان خود به ویژه در زمینه تاریخ معاصر اروپا و انگلستان بهره گرفته است و نقشههای فراوان متن هم بیشتر در این راستا به کار گرفته شده است.
وی در فصل یکم با عنوان «جغرافیا به عنوان سندی تاریخی» به تأثیر طبیعت بر تاریخ پرداخته و این نظریه را مطرح کرده که ناتوانی انسان بر طبیعت به قدری بود که تاریخ را در نخستین مراحل آن اغلب مساوی با جغرافیا میدانند؛ زیرا چنان که میدانیم در مراحل اولیه فرهنگی و طی هزارههای بیشماری، مردم بر لایه رویی و نیرومند طبیعت مطلقالعنان زندگی میکردند و توان بسیار اندکی برای تعدیل یا بهرهگیری از آن داشتند.
فصل دوم «نقشههای کهن به مثابه اسنادی تاریخی» است. تاریخپژوه در بررسیهای میدانی خود به این نتیجه میرسد که چهره طبیعت نسبت به زمانی که او مطالعه میکند، تغییرات بسیاری کرده است. دنبال کردن روند تاریخ بدون نقشهها بیش از اندازه دشوار است؛ تاریخپژوه بیشتر با مکتوبات و دیگر آثاری سروکار دارد، نقشهها نیز در زمره این آثار هستند.
فصل سوم به تأثیر «موقعیت جغرافیایی» هر مکان در تاریخ پرداخته است. بیتردید میتوانیم با اطمینان اعتقاد داشته باشیم که محل استقرار خشکیها و دریاها در دوران کوتاه تاریخ بشری ثابت باقی مانده است. در تمام دورههای تاریخی ویژگیهای موقعیتی هر مکانی واجد اهمیت هستند؛ زیرا به همراه دیگر خصوصیات جغرافیایی، نقشی در تاریخ آن مکان ایفا کردهاند.
فصل چهارم «اقلیم و تاریخ» است. یک اقلیم مطلوب، شرط اصلی برای پدید آمدن یک تمدن پیشرفته است. در باب اقلیمهای گذشته، حجم قابل توجهی از تحقیقاتی که غالباً متضاد هم هستند، منتشر شدهاند و کم نیستند کسانی که به اهمیت بالای تحولات اقلیمی در تبیین موقعیت نخستین تمدنها، مهاجرتهای مردم و حتی ظهور و سقوط امپراتوریها متمایلند.
نویسنده در فصل پنجم به مطالعه «راهها» پرداخته است. مطالعه راهها، چه زمینی و چه دریایی و چه هوایی برای جغرافیدانها و تاریخپژوهان مهم است و علاقه مشترکی را برمیانگیزد. راهها برای جغرافیدانها در حکم ابزارهای امروزی حمل و نقل هستند و بهعنوان ویژگیهایی که با طبیعت در هم تنیده شدهاند، توجه او را به خود جلب میکند.
در فصل ششم «شهرها» مطالعه شدهاند. انسان مکانی را که طبیعت مهیا کرده است، به گونهای سامان میدهد که بتواند نیازهایش را برآورد و شاید از همین روست که واژههای «تمدن» و «مدینه» همریشهاند. اکتشافات جالب توجه باستانشناسان در مصر، بیالنهرین و شمال غرب هند نه تنها قدمت فراوان سکونت بشری را نشان میدهند، بلکه نقش مهم آن را هم در توسعه تمدن آشکار میکنند.
فصل هفتم با عنوان «سرحدات و مرزها» به بررسی مسأله سرحدات در تاریخ بشر پرداخته است. یک گستره یا سرزمین با سامان سیاسی، در هرجا که باشد، یک واحد جغرافیایی با مکانی معین و محدودهای کموبیش مشخص است. به نظر میآید که در تمام طول تاریخ، دولتها به صورتی نسبتاً اختیاری ایجاد شده، گسترش یافته و از بین رفتهاند و این مسأله تا حد زیادی صادق است که دولتها در نتیجه اشغال، اسکان و سامان دادن به زمین متولد میشوند و رشد میکنند.
فصل هشتم «زیستگاه و اقتصاد» است. مناطق مختلف به سبب ویژگیهای طبیعیشان برای زندگی شیوههای متفاوتی فراهم میکنند. همواره میان محیط طبیعی و آنچه ممکن است پاسخ اقتصادی نامیده شود، انسان با تواناییها، علایق و تمایلات خاص خودش قرار میگیرد و نمیتوان این پاسخ اقتصادی را منحصراً و بر اساس یک قاعده به زمینه طبیعی نسبت داد. طبیعت با وجود محدودیتهایی که به واسطه آنها اقدامات و فعالیتهای بشر را محدود میکند، تنها یک نیروی مخالف نیست بلکه میتواند بسیار منعطف هم باشد.
فصل نهم با عنوان «پیدایش تمدن» به چگونگی شکلگیری تمدنهای بشری پرداخته است. ناحیههایی که تمدن در آن شکل گرفت، احتمالاً در آن زمان مناسبترین شرایط اقلیمی را در نیمکره شمالی داشتند. تصور اینکه نخستین مراحل شیوههای زندگی متمدن به طور کامل برای ما آشکار شده است، درست نیست، اما به هرحال اکتشافات باستانشناسی اطلاعات زیادی در اختیار ما نهاده است. باستانشناسان، به طور قانعکنندهای توضیح میدهند که فرهنگ نوسنگی نخستین فرهنگی است که به درستی میتوان آن را «متمدن» نامید.
فصل دهم «پیدایش تمدن در قاره آمریکا» را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده در ابتدای فصل خاطرنشان کرده است که ما به خوبی از تقسیمات قاره آمریکا و نقش مهمی که در صحنه جهانی ایفا میکنند، آگاهیم. این تقسیمها عبارتند از: آمریکای شمالی (کوبا، ایالات متحده و کانادا در این بخش قرار میگیرند)، آمریکای میانی که شامل مکزیک، سرزمینهای تنگه پاناما و جزایر دریای کارائیب میشود و آمریکای جنوبی که خود به تنهایی یک قاره محسوب میشود و هسته مرکزی قسمتی است که «آمریکای لاتین» خوانده میشود.
فصل یازدهم «اروپا و چین» است. اروپا و چین در پیشرفت خود کاملاً مستقل بودند و از هم دوری میگزیدند، تا دوره معاصر نیز اروپا و چین دنیاهای جداگانهای را برای خود شکل داده بودند و هرکدام راه خودشان را میرفتند. حتی امروزه که فاصله و مسافت با ابزارهای جدید ارتباطی تقریباً از بین رفتهاند و جدایی شرق و غرب دیگر به هیچ وجه وجود ندارد، همچنان این نگاه رایج است که اروپا و چین بدون توجه به سیاست، زبان شناسی و دیگر تقسیمبندیها به عنوان دو زادگاه متفاوت برای سنن فرهنگی متمایز و جدا از از در نظر گرفته شوند.
آخرین فصل کتاب «سیاستهای بینالمللی» را مورد واکاوی قرار داده است. امروزه در پس سیاست بینالمللی، جغرافیایی وجود دارد که نقش آن از گذشتهای که مطالعه آن را تاریخ پژوهان عهدهدارند، کمرنگتر نیست. پرواضح است که تصمیمات، برنامهها، موقعیتها و مشکلات سیاسی نمیتوانند از ملاحظات محدود و معین محیط که یک جغرافیدان به ارزیابی آن علاقه دارد، جدا باشد. سیاستهای بینالمللی از این حقیقت نشأت میگیرند که سطح زمین به واحدها یا دولتهای سیاسیای تقسیم شده است که بیشترشان امروزه مستقل و مقتدر هستند. کتاب حاوی 74 نقشه و تصاویر جغرافیایی است که کمک شایانی در مطالعه بهتر متن میکند.
فهرست مطالب کتاب به ترتیب زیر است:
فصل یکم: جغرافیا به عنوان سندی تاریخی
فصل دوم: نقشههای کهن به مثابه اسنادی تاریخی
فصل سوم: موقعیت جغرافیایی
فصل چهارم: اقلیم و تاریخ
فصل پنجم: راهها
فصل ششم: شهرها
فصل هفتم: سرحدات و مرزها
فصل هشتم: زیستگاه و اقتصاد
فصل نهم: پیدایش تمدن
فصل دهم: پیدایش تمدن در قاره امریکا
فصل یازدهم: اروپا و چین
فصل دوازدهم: سیاستهای بین المللی
فهرست اصطلاحات
نویسنده: دابلیو. گوردون ایست
مترجم: حسین حاتمی نژاد - حمیدرضا پیغمبری
ناشر: پژوهشکده تاریخ اسلام
تاریخ چاپ: 1392
مکان چاپ: تهران
نویسنده در این کتاب با بیانی موجز و شیوا و با بهرهگیری از نقشههای متعدد، چگونگی تأثیر محیط طبیعی بر وقایع تاریخی را بررسی میکند.
وی در این کتاب که در سال 1965 م منتشر و تا سال 1999 ده بار تجدید چاپ شده است، در فصلهای کاملا مجزا اهمیت جغرافیا را در شکلگیری تاریخ بشری با دیدگاهی معتدلانه ـ نه چون راتزل جبرگرایانه ـ بررسی کرده است و به دیدگاه صاحبنظرانی چون توین بی هم انتقاداتی وارد میکند. او در تحلیل مسائل متن از اطلاعات تاریخی فراوان خود به ویژه در زمینه تاریخ معاصر اروپا و انگلستان بهره گرفته است و نقشههای فراوان متن هم بیشتر در این راستا به کار گرفته شده است.
وی در فصل یکم با عنوان «جغرافیا به عنوان سندی تاریخی» به تأثیر طبیعت بر تاریخ پرداخته و این نظریه را مطرح کرده که ناتوانی انسان بر طبیعت به قدری بود که تاریخ را در نخستین مراحل آن اغلب مساوی با جغرافیا میدانند؛ زیرا چنان که میدانیم در مراحل اولیه فرهنگی و طی هزارههای بیشماری، مردم بر لایه رویی و نیرومند طبیعت مطلقالعنان زندگی میکردند و توان بسیار اندکی برای تعدیل یا بهرهگیری از آن داشتند.
فصل دوم «نقشههای کهن به مثابه اسنادی تاریخی» است. تاریخپژوه در بررسیهای میدانی خود به این نتیجه میرسد که چهره طبیعت نسبت به زمانی که او مطالعه میکند، تغییرات بسیاری کرده است. دنبال کردن روند تاریخ بدون نقشهها بیش از اندازه دشوار است؛ تاریخپژوه بیشتر با مکتوبات و دیگر آثاری سروکار دارد، نقشهها نیز در زمره این آثار هستند.
فصل سوم به تأثیر «موقعیت جغرافیایی» هر مکان در تاریخ پرداخته است. بیتردید میتوانیم با اطمینان اعتقاد داشته باشیم که محل استقرار خشکیها و دریاها در دوران کوتاه تاریخ بشری ثابت باقی مانده است. در تمام دورههای تاریخی ویژگیهای موقعیتی هر مکانی واجد اهمیت هستند؛ زیرا به همراه دیگر خصوصیات جغرافیایی، نقشی در تاریخ آن مکان ایفا کردهاند.
فصل چهارم «اقلیم و تاریخ» است. یک اقلیم مطلوب، شرط اصلی برای پدید آمدن یک تمدن پیشرفته است. در باب اقلیمهای گذشته، حجم قابل توجهی از تحقیقاتی که غالباً متضاد هم هستند، منتشر شدهاند و کم نیستند کسانی که به اهمیت بالای تحولات اقلیمی در تبیین موقعیت نخستین تمدنها، مهاجرتهای مردم و حتی ظهور و سقوط امپراتوریها متمایلند.
نویسنده در فصل پنجم به مطالعه «راهها» پرداخته است. مطالعه راهها، چه زمینی و چه دریایی و چه هوایی برای جغرافیدانها و تاریخپژوهان مهم است و علاقه مشترکی را برمیانگیزد. راهها برای جغرافیدانها در حکم ابزارهای امروزی حمل و نقل هستند و بهعنوان ویژگیهایی که با طبیعت در هم تنیده شدهاند، توجه او را به خود جلب میکند.
در فصل ششم «شهرها» مطالعه شدهاند. انسان مکانی را که طبیعت مهیا کرده است، به گونهای سامان میدهد که بتواند نیازهایش را برآورد و شاید از همین روست که واژههای «تمدن» و «مدینه» همریشهاند. اکتشافات جالب توجه باستانشناسان در مصر، بیالنهرین و شمال غرب هند نه تنها قدمت فراوان سکونت بشری را نشان میدهند، بلکه نقش مهم آن را هم در توسعه تمدن آشکار میکنند.
فصل هشتم «زیستگاه و اقتصاد» است. مناطق مختلف به سبب ویژگیهای طبیعیشان برای زندگی شیوههای متفاوتی فراهم میکنند. همواره میان محیط طبیعی و آنچه ممکن است پاسخ اقتصادی نامیده شود، انسان با تواناییها، علایق و تمایلات خاص خودش قرار میگیرد و نمیتوان این پاسخ اقتصادی را منحصراً و بر اساس یک قاعده به زمینه طبیعی نسبت داد. طبیعت با وجود محدودیتهایی که به واسطه آنها اقدامات و فعالیتهای بشر را محدود میکند، تنها یک نیروی مخالف نیست بلکه میتواند بسیار منعطف هم باشد.
فصل نهم با عنوان «پیدایش تمدن» به چگونگی شکلگیری تمدنهای بشری پرداخته است. ناحیههایی که تمدن در آن شکل گرفت، احتمالاً در آن زمان مناسبترین شرایط اقلیمی را در نیمکره شمالی داشتند. تصور اینکه نخستین مراحل شیوههای زندگی متمدن به طور کامل برای ما آشکار شده است، درست نیست، اما به هرحال اکتشافات باستانشناسی اطلاعات زیادی در اختیار ما نهاده است. باستانشناسان، به طور قانعکنندهای توضیح میدهند که فرهنگ نوسنگی نخستین فرهنگی است که به درستی میتوان آن را «متمدن» نامید.
فصل دهم «پیدایش تمدن در قاره آمریکا» را مورد بررسی قرار داده است. نویسنده در ابتدای فصل خاطرنشان کرده است که ما به خوبی از تقسیمات قاره آمریکا و نقش مهمی که در صحنه جهانی ایفا میکنند، آگاهیم. این تقسیمها عبارتند از: آمریکای شمالی (کوبا، ایالات متحده و کانادا در این بخش قرار میگیرند)، آمریکای میانی که شامل مکزیک، سرزمینهای تنگه پاناما و جزایر دریای کارائیب میشود و آمریکای جنوبی که خود به تنهایی یک قاره محسوب میشود و هسته مرکزی قسمتی است که «آمریکای لاتین» خوانده میشود.
فصل یازدهم «اروپا و چین» است. اروپا و چین در پیشرفت خود کاملاً مستقل بودند و از هم دوری میگزیدند، تا دوره معاصر نیز اروپا و چین دنیاهای جداگانهای را برای خود شکل داده بودند و هرکدام راه خودشان را میرفتند. حتی امروزه که فاصله و مسافت با ابزارهای جدید ارتباطی تقریباً از بین رفتهاند و جدایی شرق و غرب دیگر به هیچ وجه وجود ندارد، همچنان این نگاه رایج است که اروپا و چین بدون توجه به سیاست، زبان شناسی و دیگر تقسیمبندیها به عنوان دو زادگاه متفاوت برای سنن فرهنگی متمایز و جدا از از در نظر گرفته شوند.
آخرین فصل کتاب «سیاستهای بینالمللی» را مورد واکاوی قرار داده است. امروزه در پس سیاست بینالمللی، جغرافیایی وجود دارد که نقش آن از گذشتهای که مطالعه آن را تاریخ پژوهان عهدهدارند، کمرنگتر نیست. پرواضح است که تصمیمات، برنامهها، موقعیتها و مشکلات سیاسی نمیتوانند از ملاحظات محدود و معین محیط که یک جغرافیدان به ارزیابی آن علاقه دارد، جدا باشد. سیاستهای بینالمللی از این حقیقت نشأت میگیرند که سطح زمین به واحدها یا دولتهای سیاسیای تقسیم شده است که بیشترشان امروزه مستقل و مقتدر هستند. کتاب حاوی 74 نقشه و تصاویر جغرافیایی است که کمک شایانی در مطالعه بهتر متن میکند.
فهرست مطالب کتاب به ترتیب زیر است:
فصل یکم: جغرافیا به عنوان سندی تاریخی
فصل دوم: نقشههای کهن به مثابه اسنادی تاریخی
فصل سوم: موقعیت جغرافیایی
فصل چهارم: اقلیم و تاریخ
فصل پنجم: راهها
فصل ششم: شهرها
فصل هفتم: سرحدات و مرزها
فصل هشتم: زیستگاه و اقتصاد
فصل نهم: پیدایش تمدن
فصل دهم: پیدایش تمدن در قاره امریکا
فصل یازدهم: اروپا و چین
فصل دوازدهم: سیاستهای بین المللی
فهرست اصطلاحات
نویسنده: دابلیو. گوردون ایست
مترجم: حسین حاتمی نژاد - حمیدرضا پیغمبری
ناشر: پژوهشکده تاریخ اسلام
تاریخ چاپ: 1392
مکان چاپ: تهران
+
پنجشنبه ۵ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۴۹
منبع:
کتابخانه مجلس
نظر شما