دکتر سید سجاد حسینی
سیب زمینی؛ سوغاتی از ینگی دنیا
سیب زمینی؛ سوغاتی از ینگی دنیا
خبرنامه مطالعات تاریخی خرد، سال 1، شماره1، فرودین 1389
برخی از مناطق جهان به خاطر قرار گرقتن در مسیر آمد و شد تمدنها از تنوع غذایی فراوانی برخوردارند. ایران از جمله همین سرزمینهاست. بیتردید تنوع غذایی ایرانیان بسان تنوع قومی ایشان میباشد. با ورود به قرون جدید و معاصر و افزایش ارتباطات جهانی، خصوصاً با دنیای غرب، تغییرات عمده ای در رژیم غذایی مردم ایران پدیدار گشت. برخی از مواد غذایی و غذاهای غربی به در این سرزمین رواج یافت و به زودی با خوارکهای سنتی و سنتهای ایرانی آمیخته شد. سیبزمینی یکی از همین سوغات است که از دنیای غرب به دنیای شرق و ایران آورده شد.
ایرانیها حداقل از دوران صفویه، با ینگی دنیا[1]یا آمریکا آشنا شدهاند.[2] این سرزمین در تصور صفویان در غرب عالم جای داشت. اما آنان موقعیت آمریکا را به طور دقیق نمیدانستند و آن را در آفریق تصور مینمودند.[3]
اکتشاف امریک در سال 1492م. توسط کریستف کلمب صورت پذیرفت. وی بعد از رسیدن به امریکا تصور نمود که پای در جزایر دورافتاده هند نهاده است و از این رو این سرزمین جدید را هند و مردمان آن را هندی نامید.[4] این اکتشاف در روند تحولات سرتاسر جهان تأثیر نهاد. دنیای قدیم و دنیای جدید تازه کشف شده، بده بستانهایی باهمدیگر داشتند. اراضی مکشوفه به مناطقی برای اشاعه دیانت مسیح تبدیل گشت و در مقابل دولت اسپانیا منبع جدیدی برای انباشتن خزانه سلطنتی خود از سیم و زر پیدا کرد.(پالمر، ج1، 1383: 5-174)
تنها هدیه دنیای جدید به مردم دنیای قدیم سیم و زرهای خیره کننده آن نبود؛ بلکه چیزهای دیگری نیز از آن سوی دنیا بدین سوی آن انتقال یافت. یکی از آن سوغات، گیاهی بنام سیب زمینی بود.
سیب زمینی یکی از غذاهای بومی مردم پرو بود. اسپانیاییها وقتی در قرن 16م. وارد پرو شدند، سیب زمینی چیز کاملاً جدیدی برای آنها بود و بنابر گفته یکی از فاتحان «حتی برای اسپانیاییها نیز غذای لذیذی تلقی میشد.» در اراضی بالای 11هزار پایی پرو، جاییکه امکان کشت ذرت وجود نداشت، سیب زمینی کاشته میشد.
سیب زمینی در دوران قاجار به ایران وارد شد. عباس میرزا نائب السلطنه، از نخستین افرادی بود که به کشت آن توجه ویژهای کرد و در روزگاری که روسها از کشت این محصول جدید واهمه داشتند، شاهزاده خردمند قاجار سیب زمینی میکاشت و از دسترنج خود که در آن زمان نماد تجدد نیز انگاشته میشد، هدایایی به میهمانانش میداد. (والدبورگر،1379: 30)
ناصرالدین شاه دومین فرد از خاندان قاجار است که در راه ترویج کشت و مصرف سیب زمینی در ایران تلاش نمود. وی در کنار ترویج 60 گونه گیاه فرنگی در ایران چون، لوبیای فرنگی، نخود فرنگی، چغندر فرنگی، کاهوی فرنگی، گوجه فرنگی، هویج فرنگی و... به ترویج سیب زمینی فرنگی نیز مبادرت میورزد. (اعتمادالسلطنه،بیتا، 99و 100)
محمد حسن خان اعتماد السلطنه تاریخچه ورود این محصول در زمان محمد شاه و رواج آن در عهد ناصرالدین شاه را این گونه شرح میدهد :
«اگر چه از عهد خاقان مغفور فتحعلیشاه به توسط سرجان مالکم سفیر کنپانی هندوستان مقیم دربار دارالخلافه طهران وارد ایران گردید و در دوران شاه مرحوم محمد شاه قاجار به ترتیب حاجی میرزا آقاسی اندک رواجی پذیرفت ولی به سرحدی نرسید که مانند سایر زراعات از ارتفاعات ایران به شمار آید امروز از اقوات عمومی محسوب است و در هر صنفش و در نزد توانگر و درویش و مرغوب.»(اعتماد السلطنه، ج1، 1374: 153)
شاهزادگان و درباریان عهد ناصری به خوبی از سیب زمینی استقبال کردند و این ماده غذایی در آشپزخانههای سلطنتی مورد استفاده قرار گرفت و حتی در کتب آشپزی در باره آن مطالبی به نگارش درآمد.
درست در همان عصر است که کوکوی سیب زمینی وارد رژیم غذایی ایرانیان میگردد و در فصول سرد سال که «مادر باغ سترون میشد» و وقت «زادن میگذشت» و امکان پخت «کوکوی سبزی»، «گزنه» و «بادنگان» میسر نبوده است، «کوکوی سیب زمین فرنگی» آرایش سفره ایرانی میشد.
نادر میرزا قاجار ضمن آموزش پخت این غذای نوین، به تاریخچه مصرف سیب زمینی در اروپا نیز میپردازد و چنین مینگارد:
«نزدیک به سی سال است که این گونه سیب زمینی از فرنگ به ایران آمده. در فرنگ نیز این خوردنی تا در این سالهای نزدیک نبود. ریشه آن از دنیای تازه بدین روی زمین آمده. سالهای دراز بزرگان فرانسه این خوردنی نیکو نخوردندی. این را خورش ارزانیان دانستندی. تا یکی از شهریان فرانسه این خوی زشت به یک سو نهاد. از این رستنی خورشها نیک بساخت و به خوان خود بنهاد و سرداران را بخواند، همگی بخوردند و او را بستودند. اکنون توان گفت که بیشتر خورش فرنگان از این سیب است، و هرگونههایی از آن پزند چنان که همه دانند، پس پوست برگیرند و با خایه درآمیزند به اندازه، و اندکی آرد نرم بر آن افشانند، زعفران بر آن زنند و چون کوکوها پزند و با نان بس با مزه است. اگر خواهند قند یا عسل یا هر شیرینی بر آن ریزند، بس خوش و با نیرو چون خایینه و به از آن است.»(نادرمیرزا،1386: 2-191)
نادر میرزا در نوشتههای خود به تفصیل از تاریخچه سیب زمینی در فرانسه سخن به میان میآورد. این توجه ویژه به فرانسه نشان دهنده این موضوع است که به احتمال قوی فرانسه یکی از نخستین واردکنندگان سیب زمینی به ایران بوده و یا اینکه ایرانیان اول بار سیب زمینی را از فرانسه اخذ کردهاند. واژه سیب زمینی نیز مؤید این فرضیه ماست. چرا که این واژه ترجمه مستقیمی از کلمه فرانسوی Pomme de terre است. در زبان فرانسه Pomme به معنی سیب و terre به معنی زمین میباشد.(غفاری،ج3،1336: 194و525 )
ترجمه ترکی این واژه نیز در ایران گسترش یافت و لغت «یئر آلما» یا «یئر آلماسی»[5] (یئر در زبان ترکی به معنی زمین و آلما به معنی سیب میباشد.) در نزد ترک زبانان ایران رواج پیدا کرد.[6] البته این لغت ترکی در زبان فارسی نیز کاربرد یافت و فارسی زبانها، سیب زمینی ترشی[7] را یئرآلماسی خواندند.
البته اکثر ساکنان نواحی شمالغرب ایران واژه دیگری را برای نامیدن این محصول جدید به کار میبردند. این واژه «قار توپی» بود. در نگاه نخست «قار توپی»، لغتی ترکی به معنای «گلوله برف» به نظر میآید و میتوان گفت که بیشباهت با شکل و حجم غدههای سیب زمینی نیست. اما «قارتوپی»[8] شکل تغییر یافته واژه روسی Картофелъ (کارتوفئل) به معنی سیب زمینی بود. همچنین شکل عامیانه این واژه روسی به صورت Картошка (کارتوشکا) نیز از همین زبان اخذ و در برخی دیگر از مناطق شمال غرب و شمال شرق کشور مورد استفاده قرار گرفت.(کلیف سوا، 1383: 260)
استعمال این لغت نیز نشانگر ورود سیب زمینی از روسیه به مناطق شمالشرق و شمالغرب ایران میباشد.
در نواحی جنوب نیز استفاده از لغت «آلو» و «آلوی ملکم» رواج داشته است. چرا که اول بار سرجان ملکم، فرستاده دولت بریتانیا به دربار فتحعلشاه، آن را باخود وارد نواحی جنوب ایران نمود.(عمید،ج2، 1379:1259) پس از چندی در عهد مظفرالدین شاه قاجار، اهمیت فوقالعاده سیبزمینی به عنوان یک گیاه پر محصول و جایگزینی مناسب برای گندم[9] بیش از پیش آشکار گشت :
«در هر جایی که زراعت این نبات معمول و متداول شده بلای قحط و مجاعه آنجا راه ندارد و هیچ یک از حبوبات جای گندم را نمیگیرد مگر سیب زمینی که قوتش جزئی کمتر از گندم است پس هرگاه در تمام نقاط ایران زراعتش را چنانچه شایسته است معمول و مجری دارند فواید عمده عاید زارعین و ملاکین خواهدشد.» (فلاحت مظفری، نمره 8، سنبله یونت ئیل 1324هـ.ق)
با این وجو هنوز در آن عصر نیز عموم مردم رغبت چندانی به مصرف خوراکی سیب زمینی نداشتهاند و در صورت کشت بیشتر به عنوان علوفه دام مصرف میگشت. مجله »فلاحت مظفری» ضمن آموزش روش آبپز کردن سیب زمینی آن را غذای خوبی برای «انسان و حیوان » دانسته است و با تأکید بیشتر بر مصرف آن توسط دام ، نحوه مخلوط ساختن سیب زمینی با جو را توضیح داده است.
«فلاحت مظفری»، در پایان از سیب زمینی زودرس یا اسلامبولی سخن به میان میآورد و این چنین اظهار امیدواری میکند:
«چون زحمت و ریاضت زارعین برای کشت و زرع این قسم جدید بیصرفه و نتیجه نخواهد ماند انشاء الله ملاکین محترم آن را از راه روسیه وارد کرده در مازندران و گیلانات زراعتش را معمول دارند بلکه در سایر نقاط ایران نیز منتشر سازند تا از این نبات پر محصول فواید عمده که زارعین فرنگ میبرند آنها نیز ببرند.»[10]
پینوشتها:
[1] . ینگی دنیا در زبان ترکی به معنای دنیای جدید است. این اولین عنوانی بوده است که به قاره جدید امریکا و علی الخصوص به کشور ایالات متحده امریکا در ادبیات فارسی اطلاق شد.
[2] . بنابر گزارشهای ادریسی در کتاب نزهه المشتاق، مسلمانان پیش از کریستوف کلمب، امریکو وسپوس و ماژلان و دیگران با مردمانی سرخ پوست در جنوب اقیانوس اطلس برخورد کردهاند. پس بر این اساس میتوان احتمال داد که مسلمانان نخستین فاتحان قاره امریکا بودهاند یا حداقل اینکه آنان زمینه را برای ماجراجوییهای دریایی اروپاییان در سرزمین های ان سوی اقیانوس اطلس را فراهم آوردهاند. برای اطلاعات بیشترر.ک. :
(زرینکوب، 1385: 81)
[3] . بر اساس نقشهای بنام «اقالیم جهان» که به سفارش میرزا ابراهیم وزیر آذربایجان در دوران شاه سلیمان صفوی ترسیم گشته است، سرزمین «ینگی دنیا» در کنار «جبل قمر» در افریقا قرار گرفته است. از عبارت ترکی ینگی دنیا چنین برمیآید که این نام احتمالاًاز طریق عثمانی و یا منابع عثمانی وارد اصطلاحات جغرافیایی ایران عصر صفوی گشته است. ر.ک:
(صفتگل، 1382: ص 223)
[4] . بعدها برای متفکیک هند از امریکا عناوین هند غربی و هند شرقی ابداع شد. هم اکنون در زبان انگلیسی واژه Indian به دو معنای هندی و سرخپوست است.(حق شناس،1385: ص 814.)
[5] . این واژه جدید به واژه ترکی «یئر کوکو» یعنی ریشه زمین که منظور همان هویج است مشابهت فراوانی داشت.
[6] . این در حالی است که لغت Patates برگرفته از Potato انگلیسی در ترکی استانبولی به کار برده شد. به نظر میرسد، عثمانیها نیز سیب زمینی را از انگلیسیها اخذ کرده باشند.
(کانار،1384 :36)
[7] . غدههای این نوع از سیب زمینی را در ایران برای تهیه ترشی به کار یمبردند. ر.ک:
(معین، ج2، 1382: 1611)
[8] . میرزا علی معجز شبستری شاعر اجتماعی آذربایجان در اواخر قاجار و اوایل پهلوی در شعر طنزی بنام «معشوقع معجز» از این لغت در کنار مترادف آن استفاده کده است:
»ای بوخاغی قار توپی ای گردنی سیب زمین»
ترجمه: ( ای که گردن و گلویت مانند قارتوپی و سیب زمین است)
(معجز شبستری،ج2، بیتا:51)
[9] . در این دوران سیب زمینی و نان دارای قیمت یکسانی بودند. در تعرفه نرخ اجناس فلاحتی دارالخلافه تهران به تاریخ اواخر رجب 1318هـ.ق. میخوانیم:
هر من سیب زمینی 1قران و 8 شاهی
هر من نان 1 قران و 8 شاهی «ر.ک:
(فلاحت مظفری، نمره 3، 1 رجب 1318هـ.ق.)
[10] . همان.
منابع و مآخذ:
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، (بیتا)، المآثر و الآثار، تهران: کتابخانه سنایی.
- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان، (1374)، چهل سال تاریخ ایران در دوره پادشاهی ناصرالدین شاه(المآثر و الآثار)، ج1، کوششگر: ایرج افشار، تهران: اساطیر.
- پالمر، رابرت روزول، (1383)، تاریخ جهان نو، ج1، ترجمه: ابوالقاسم طاهری، تهران: امیرکبیر.
- حق شناس، محمدعلی، حسین سامعی و نرگس انتخابی، (1385)، فرهنگ معاصر هزاره انگلیسی- فارسی، تهران: فرهنگ معاصر.
- زرینکوب، عبدالحسین، (1385)، کارنامه اسلام،تهران: امیرکبیر.
- صفتگل، منصور، (1382)، «نقشه نگاری و خلیج فارس: منظر صفوی»، تاریخ، شماره پنجم.
- عمید، حسن، (1379)، فرهنگ عمید، ج2، تهران: امیرکبیر.
- غفاری، امیر جلالالدین، (مهندس الممالک)، (1336)، فرهنگ غفاری فارسی به فرانسه،ج3، تهران: دانشگاه تهران.
- کانار، محمد، (1384)، فرهنگ جامع ترکی استانبولی به فارسی، تهران: پویند: الماس دانش.
- کلیف سوا، سوفیا، (1383)، فرهنگ روسی به فارسی، زیر نظر: گ .آ. وسکانیان، تهران: جاودان خرد.
- قاجار، نادرمیرزا، (1386)، خوراکهای ایرانی، تصحیح: احمد جاهد، تهران: دانشگاه تهران.
- معجز شبستری، میرزا علی، (بیتا)، کلیات میرزا علی معجز شبستری، ج2، بیجا:بینا.
- والدبورگر، آندراس،(1379)، مبلغان آلمانی در ایران، ترجمه: علی رحمانی،حسین رضوی و لادن مختاری، تهران: وزارت امورخارجه.
- فلاحت مظفری، نمره 3، 1 رجب 1318هـ.ق.
- فلاحت مظفری، نمره 8، سنیله یونت ئیل 1324هـ.ق.
- Tannahill, Reay,( 1988),Food in History, New York :Three Rivers Press.