مشاهیر طبس
تقی بینش از معلمان دانشمند بوده است وی کتاب ها و مقالات بسیاری دارد. یکی از کارهای خوب او گردآوری و تدوین دیوان شمس طبسی است ک حدود صد و پنجاه صفحه بر آن تعلیقات زده است که بیانگر مقام علمی وی دارد. علاوه بر آثارش وی سردبیر نشریه فرهنگ خراسان بوده است. این نشریه متعلق به آموزش و پرورش خراسان در سال های قبل از انقلاب بوده است و در زمانی که خبر از مقالات ISI , علمی پژوهشی و… نبوده است
تقی بینش
از معلمان دانشمند بوده است وی کتاب ها و مقالات بسیاری دارد. یکی از کارهای خوب او گردآوری و تدوین دیوان شمس طبسی است ک حدود صد و پنجاه صفحه بر آن تعلیقات زده است که بیانگر مقام علمی وی دارد. علاوه بر آثارش وی سردبیر نشریه فرهنگ خراسان بوده است. این نشریه متعلق به آموزش و پرورش خراسان در سال های قبل از انقلاب بوده است و در زمانی که خبر از مقالات ISI , علمی پژوهشی و… نبوده است. واقعا جز نشریات خوب و علمی کشور بوده است و دانشمندان بسیاری نظیر نجیب مایل هروی و عبدالحمید زرین کوب، علی اکبر فیاض و محمدرضا اظهری و بسیاری دانشمندان دیگر در آن مقاله می نوشته اند.خود چاپ مجدد سال نامه های این مجله خدمت بزرگی به علم است. همچنین اگر نورمگز یا انسانی زودتر نمایه های این مجلات را روی سایت خودشان بگذارند خدمت بزرگی به محققان کرده اند.از موضوع فاصله گرفتیم. تقی بینش نه تنها خودش دانشمند بوده بلکه با بسیاری از دانشمندان هم مانوس بوده و آمد و رفت داشته است. تاکنون مقاله و کاری درباره وی صورت نگرفته است. مناسب است که تمام آثار وی از کتاب و مقاله به صورت منسجم چاپ شود و همچنین یادنامه برای وی گردآوری شود و سیر احوال و افکار وی پرداخته شود.
غلامرضا ریاضی
حدود یک سال و نیم پیش که به گردآوری آثار مربوط به طبس بودم که نتیجه اش کتاب طبس پژوهی شد در کنار آن به گردآوری آثار پژوهشگران طبسی و افرادی که در راستای طبس پژوهی مطالبی نوشته اند اقدام کردم که کتاب اظهری نامه؛ مجموعه مقالات محمدرضا اظهری یکی از آن پژوهش ها می باشد.در مسیر همین جستجوها به آثار فردی به نام غلامرضا ریاضی برخوردم که چندین کتاب از جمله تاریخ شهر مشهد و بیست مقاله دارد. چند مقاله از وی یافتم اما پس از آشنایی با اندیشه های وی دربافتم که وی در زمان رضاخان مسول اداره فرهنگ طبس بوده است و عامل کشف حجاب در این شهر بوده است و انسان ضد دینی بوده است. با خود گفتم که روز قیامت اگر از من بپرسند چرا آثار مردی ضد دین را چاپ کردی؟ چه بگویم. اصلا چه دارم بگویم. به همین خاطر از چاپ آثار وی خودداری کردم.شاید برخی از خوانندگان محترم با خود بگویند که دانش از ارزش جداست. بنده در جواب اینان می گویم که این آثار نزد بنده هست و قصد چاپ آنان را ندارم اما بدون هیچ گونه چشم داشتی این آثار را به شما می دهم تا چاپ بفرمایید.
تاریخ طبس اثر گمشده امرالله ظهیری
ایشان در طبس به دنیا آمدند. در طبس زیستند و در طبس از دنیا رفتند. علاقه پژوهشی ایشان نیز طبس پژوهی بوده است و سال ها درباره طبس تحقیق کرده اند و یادداشت های زیادی را نیز در این زمینه نوشته بوده اند. بنده در خلال مطالعاتم درباره تاریخ و تمدن طبس از وجود این یادداشت ها آگاهی یافتم و حداقل از بیشتر از 50 نفر درباره سرگذشت این یادداشت ها پرسیدم. با فرزندان و نوه های ایشان ارتباط برقرار کردم. با افراد مختلفی تماس گرفتم. همه این افراد داستان مجعولی را که بسیار بعید است واقعیت داشته باشد را نقل می کنند که ایشان آثارشان را برای چاپ کتاب گردآوری کرده بوده اند و به فردی می دهند تا در مشهد چاپ کند. اما الان هیچ فردی از سرگذشت این فرد خبر ندارد.?این داستان به احتمال بسیار زیاد مجعول است. همه افراد همین را نقل می کنند اما هیچ کدامشان نمی دانند که این مطالب را از چه کسی شنیده اند. از هر فردی هم که می پرسم منبع سخنش مشخص نیست. این نوع سخنان درباره اصل نامه امام رضا علیه السلام به عامر بن زروامهر نیز در میان مردم طبس رواج دارد که بنده در مقاله ای مفصل اصالت این نامه را رد کرده ام. این احتمال را نباید نادیده گرفت که این یادداشت ها در زلزله سال 1357 طبس گمشده باشند. امیدوارم اگر فردی روزی به این یادداشت ها دست یافت با رعایت امانت آن ها را چاپ کند و آن را در اختیار جامعه علمی قرار دهد.
یعقوب دانش دوست
دانش دوست اصلا طبسی نیست اما گمشده اش طبس هست. او ده ها و شاید صدها بار به طبس سفر کرده است. هزاران عکس از بناهای مختلف طبس گرفته است.طبس روزی با اصفهان و کاشان و یزد و شیراز پهلو می زده است اما در زلزله سال 57 طبس، آن شهر دیرینه و کهن همراه با فرزندان خود در زیر انبوهی از خاک پنهان شد.با توجه به اینکه عکس های دانش دوست همه متعلق به طبس قبل از زلزله است اهمیت عکس های وی را دو چندان می کند.او تاکنون دو جلد از کتاب چند جلدی خود با عنوان طبس شهری که بود را چاپ کرده است. دو سال پیش که به دیدارش رفتم می گفت هشت سال است که جلد سوم کتاب با عنوان خانه های طبس را به ناشر تحویل داده اما ناشر به علت هزینه زیاد چاپ آن از چاپ آن استنکاف می ورزد.به نظر حقیر تنها راه چاپ کتاب های وی، چاپ و نشر آن ها به صورت الکترونیکی است زیرا هزینه چاپ کتاب های وی بسیار بالاست. علاوه بر این قشر متوسط جامعه هم توان خرید کتاب های گران قیمت را ندارند.یک نکته درباره دو جلد کتابی که تاکنون از مجموعه طبس شهری که بود چاپ شده است وجود دارد و آن سهم مرحوم محمدرضا اظهری در تدوین این کتاب است. اظهری راهنمایی های بسیار زیادی در نگارش این کتاب به دانش دوست نموده است.دو سال پیش که مشغول تدوین کتاب اظهری نامه بودم با دانش دوست تماس گرفتم و نیت خود را ابراز کردم. یادم هست دو سه بار با وی تماس گرفتم تا بالاخره برای یک روز پنج شنبه زمستانی ساعت 6 عصر در خانه وی قرار گذاشتیم.خانه وی در خیابان پرستار مشهد بود. مکانی فوق العاده شلوغ و پرتردّد که پاتوق پزشکان در آنجاست. همان ابتدا نمای خانه اش برایم جلب توجه نمود. معماری آن خانه با همه خانه ها و مطب های همسایه تفاوت داشت. مرا به طبقه دوم خانه اش راهنمایی کرد. آنجا محل کار وی بود که مشتمل بر کتابخانه و اتاق طراحی وی بود.تاکنون در عمرم این چنین خانه ای را ندیده بودم. کتاب های کتابخانه اش نیز همانند رشته اش که معماری است بسیار زیبا بودند.دو سه ساعت در محضرش بودم از هر دری صحبت می کرد. وقتی به وی گفتم درباره طبس مشغول تحقیق هستم. با لحنی غمگنانه گفت: چرا روی طبس کار می کنی؟ مردم طبس قدرنشناس اند. آن ها قدر علم و عالم را نمی دانند. هنوز که جوانی برو روی یک موضوع دیگر کار کن. اما حقیر به حرف وی گوش نکردم و کار خودم را کردم البته خیلی زود به همان نتیجه ای وی سال ها پیش رسیده بود رسیدم.در آن جلسه با شور و شوق از فعالیت هایش درباره طبس در سال های قبل از زلزله می گفت. اراده و پشتکار وی را در دلم تحسین کردم. اما در چند ساعتی که نزد وی بودم لحن بیانش با سوز و گداز همراه بود. دلیل آن هم این بود که علی رغم این همه فعالیتش درباره طبس با بی مهری با وی و کارهایش برخورد می شود.
یادی از محمد طبسی نژاد
یکی از پیشروان طبس پژوهی، محمد طبسی نژاد بوده است اما متاسفانه در پژوهش ها از وی یاد نمی شود.نام خانوادگی وی طبسی نژاد نبوده است اما به خاطر علاقه ای که به طبس داشته است نام خانوادگی اش را به طبسی نژاد تغییر می دهد.او آثار طبسی ها را می خوانده است. یادداشت برداری می کرده است. در حاشیه کتاب چاپ سنگی کاپیتان کرکران که از کتابخانه آستان قدس رضوی گرفته بودم دو جا محمد طبسی نژاد بر آن یادداشت نوشته بود. در آخرین جا نوشته بود که در سال 1348 مطالعه این کتاب را به پایان برده است.وی کتاب روزنامه خاطرات منشی باشی را کامل و با خط خوش بازنویسی کرده است بخشی از روزنامه دبستان را نیز بازنویسی کرده است.دریغا که چیزی ننوشت یا اگر هم نوشته به دست ما نرسیده است. تنها آثار بازنویسی شده وی و گوشه هایی از مطالعات وی به ما رسیده است.
دکتر مهدی جلیلی
متاسفانه بنده با ایشان ارتباط زیادی نداشتم. گاهی از اوقات که به دانشکده الهیات می رفتم به ایشان ابراز ارادت می کردم و احوال ایشان را از دوستانم که در رشته تاریخ و تمدن تحصیل می کردند می پرسیدم.تنها یک بار با ایشان گفتگوی تلفنی داشتم. آن هم زمانی بود که مقاله ایشان با عنوان «پژوهش درباره طبسین» را برای چاپ در کتاب طبس پژوهی انتخاب کرده بودم. با ایشان تماس گرفتم و ایشان پس از اینکه از محتوای پرسیدند این اجازه را به بنده دادند تا مقاله ایشان را در این کتاب چاپ کنم. به حق هم جز علمی ترین مقالات درباره طبس این مقاله می باشد. متاسفانه با ایشان بیش از این ارتباط نداشتم.ایشان شاگردان بسیاری پرورش داده اند که بسیاری از ایشان امروز اساتید دانشگاه ها و مدارس هستند. از هرکسی هم که تاکنون احوال ایشان را پرسیده ام به نیکی از ایشان یاد کرده اند. دریغ و دو صد دریغ که کم نوشتند. درگذشت ایشان را به خانواده محترم ایشان و برادر بزرگوارشان و مردم طبس و جامعه دانشگاهی تسلیت عرض می کنم.
استاد محمود جلیلی
برادر دکتر مهدی جلیلی هم سن و سال دکتر جلیلی هستند و معلم آموزش و پرورش بوده اند. ایشان تاکنون ده کتاب تالیف کرده اند. هرموقع که درباره طبس سوال داشته ام با ایشان تماس گرفته ام و یا دیدار حضوری داشته ام بسیار گرم پذیرای بنده بوده اند و به سوالات بنده پاسخ داده اند.ایشان تاکنون دو کتاب درباره طبس تالیف کرده اند و به حق هم جز بهترین کتاب ها درباره طبس است. ایشان و برادرشان از اهالی روستای کُریت که در نزدیکی طبس است می باشند و همواره با لهجه شیرین طبسی صحبت می کنند. امیدوارم که سالیان سال زنده باشند و به بارور کردن فرهنگ ایران کمک کنند.
از معلمان دانشمند بوده است وی کتاب ها و مقالات بسیاری دارد. یکی از کارهای خوب او گردآوری و تدوین دیوان شمس طبسی است ک حدود صد و پنجاه صفحه بر آن تعلیقات زده است که بیانگر مقام علمی وی دارد. علاوه بر آثارش وی سردبیر نشریه فرهنگ خراسان بوده است. این نشریه متعلق به آموزش و پرورش خراسان در سال های قبل از انقلاب بوده است و در زمانی که خبر از مقالات ISI , علمی پژوهشی و… نبوده است. واقعا جز نشریات خوب و علمی کشور بوده است و دانشمندان بسیاری نظیر نجیب مایل هروی و عبدالحمید زرین کوب، علی اکبر فیاض و محمدرضا اظهری و بسیاری دانشمندان دیگر در آن مقاله می نوشته اند.خود چاپ مجدد سال نامه های این مجله خدمت بزرگی به علم است. همچنین اگر نورمگز یا انسانی زودتر نمایه های این مجلات را روی سایت خودشان بگذارند خدمت بزرگی به محققان کرده اند.از موضوع فاصله گرفتیم. تقی بینش نه تنها خودش دانشمند بوده بلکه با بسیاری از دانشمندان هم مانوس بوده و آمد و رفت داشته است. تاکنون مقاله و کاری درباره وی صورت نگرفته است. مناسب است که تمام آثار وی از کتاب و مقاله به صورت منسجم چاپ شود و همچنین یادنامه برای وی گردآوری شود و سیر احوال و افکار وی پرداخته شود.
غلامرضا ریاضی
حدود یک سال و نیم پیش که به گردآوری آثار مربوط به طبس بودم که نتیجه اش کتاب طبس پژوهی شد در کنار آن به گردآوری آثار پژوهشگران طبسی و افرادی که در راستای طبس پژوهی مطالبی نوشته اند اقدام کردم که کتاب اظهری نامه؛ مجموعه مقالات محمدرضا اظهری یکی از آن پژوهش ها می باشد.در مسیر همین جستجوها به آثار فردی به نام غلامرضا ریاضی برخوردم که چندین کتاب از جمله تاریخ شهر مشهد و بیست مقاله دارد. چند مقاله از وی یافتم اما پس از آشنایی با اندیشه های وی دربافتم که وی در زمان رضاخان مسول اداره فرهنگ طبس بوده است و عامل کشف حجاب در این شهر بوده است و انسان ضد دینی بوده است. با خود گفتم که روز قیامت اگر از من بپرسند چرا آثار مردی ضد دین را چاپ کردی؟ چه بگویم. اصلا چه دارم بگویم. به همین خاطر از چاپ آثار وی خودداری کردم.شاید برخی از خوانندگان محترم با خود بگویند که دانش از ارزش جداست. بنده در جواب اینان می گویم که این آثار نزد بنده هست و قصد چاپ آنان را ندارم اما بدون هیچ گونه چشم داشتی این آثار را به شما می دهم تا چاپ بفرمایید.
تاریخ طبس اثر گمشده امرالله ظهیری
ایشان در طبس به دنیا آمدند. در طبس زیستند و در طبس از دنیا رفتند. علاقه پژوهشی ایشان نیز طبس پژوهی بوده است و سال ها درباره طبس تحقیق کرده اند و یادداشت های زیادی را نیز در این زمینه نوشته بوده اند. بنده در خلال مطالعاتم درباره تاریخ و تمدن طبس از وجود این یادداشت ها آگاهی یافتم و حداقل از بیشتر از 50 نفر درباره سرگذشت این یادداشت ها پرسیدم. با فرزندان و نوه های ایشان ارتباط برقرار کردم. با افراد مختلفی تماس گرفتم. همه این افراد داستان مجعولی را که بسیار بعید است واقعیت داشته باشد را نقل می کنند که ایشان آثارشان را برای چاپ کتاب گردآوری کرده بوده اند و به فردی می دهند تا در مشهد چاپ کند. اما الان هیچ فردی از سرگذشت این فرد خبر ندارد.?این داستان به احتمال بسیار زیاد مجعول است. همه افراد همین را نقل می کنند اما هیچ کدامشان نمی دانند که این مطالب را از چه کسی شنیده اند. از هر فردی هم که می پرسم منبع سخنش مشخص نیست. این نوع سخنان درباره اصل نامه امام رضا علیه السلام به عامر بن زروامهر نیز در میان مردم طبس رواج دارد که بنده در مقاله ای مفصل اصالت این نامه را رد کرده ام. این احتمال را نباید نادیده گرفت که این یادداشت ها در زلزله سال 1357 طبس گمشده باشند. امیدوارم اگر فردی روزی به این یادداشت ها دست یافت با رعایت امانت آن ها را چاپ کند و آن را در اختیار جامعه علمی قرار دهد.
یعقوب دانش دوست
دانش دوست اصلا طبسی نیست اما گمشده اش طبس هست. او ده ها و شاید صدها بار به طبس سفر کرده است. هزاران عکس از بناهای مختلف طبس گرفته است.طبس روزی با اصفهان و کاشان و یزد و شیراز پهلو می زده است اما در زلزله سال 57 طبس، آن شهر دیرینه و کهن همراه با فرزندان خود در زیر انبوهی از خاک پنهان شد.با توجه به اینکه عکس های دانش دوست همه متعلق به طبس قبل از زلزله است اهمیت عکس های وی را دو چندان می کند.او تاکنون دو جلد از کتاب چند جلدی خود با عنوان طبس شهری که بود را چاپ کرده است. دو سال پیش که به دیدارش رفتم می گفت هشت سال است که جلد سوم کتاب با عنوان خانه های طبس را به ناشر تحویل داده اما ناشر به علت هزینه زیاد چاپ آن از چاپ آن استنکاف می ورزد.به نظر حقیر تنها راه چاپ کتاب های وی، چاپ و نشر آن ها به صورت الکترونیکی است زیرا هزینه چاپ کتاب های وی بسیار بالاست. علاوه بر این قشر متوسط جامعه هم توان خرید کتاب های گران قیمت را ندارند.یک نکته درباره دو جلد کتابی که تاکنون از مجموعه طبس شهری که بود چاپ شده است وجود دارد و آن سهم مرحوم محمدرضا اظهری در تدوین این کتاب است. اظهری راهنمایی های بسیار زیادی در نگارش این کتاب به دانش دوست نموده است.دو سال پیش که مشغول تدوین کتاب اظهری نامه بودم با دانش دوست تماس گرفتم و نیت خود را ابراز کردم. یادم هست دو سه بار با وی تماس گرفتم تا بالاخره برای یک روز پنج شنبه زمستانی ساعت 6 عصر در خانه وی قرار گذاشتیم.خانه وی در خیابان پرستار مشهد بود. مکانی فوق العاده شلوغ و پرتردّد که پاتوق پزشکان در آنجاست. همان ابتدا نمای خانه اش برایم جلب توجه نمود. معماری آن خانه با همه خانه ها و مطب های همسایه تفاوت داشت. مرا به طبقه دوم خانه اش راهنمایی کرد. آنجا محل کار وی بود که مشتمل بر کتابخانه و اتاق طراحی وی بود.تاکنون در عمرم این چنین خانه ای را ندیده بودم. کتاب های کتابخانه اش نیز همانند رشته اش که معماری است بسیار زیبا بودند.دو سه ساعت در محضرش بودم از هر دری صحبت می کرد. وقتی به وی گفتم درباره طبس مشغول تحقیق هستم. با لحنی غمگنانه گفت: چرا روی طبس کار می کنی؟ مردم طبس قدرنشناس اند. آن ها قدر علم و عالم را نمی دانند. هنوز که جوانی برو روی یک موضوع دیگر کار کن. اما حقیر به حرف وی گوش نکردم و کار خودم را کردم البته خیلی زود به همان نتیجه ای وی سال ها پیش رسیده بود رسیدم.در آن جلسه با شور و شوق از فعالیت هایش درباره طبس در سال های قبل از زلزله می گفت. اراده و پشتکار وی را در دلم تحسین کردم. اما در چند ساعتی که نزد وی بودم لحن بیانش با سوز و گداز همراه بود. دلیل آن هم این بود که علی رغم این همه فعالیتش درباره طبس با بی مهری با وی و کارهایش برخورد می شود.
یادی از محمد طبسی نژاد
یکی از پیشروان طبس پژوهی، محمد طبسی نژاد بوده است اما متاسفانه در پژوهش ها از وی یاد نمی شود.نام خانوادگی وی طبسی نژاد نبوده است اما به خاطر علاقه ای که به طبس داشته است نام خانوادگی اش را به طبسی نژاد تغییر می دهد.او آثار طبسی ها را می خوانده است. یادداشت برداری می کرده است. در حاشیه کتاب چاپ سنگی کاپیتان کرکران که از کتابخانه آستان قدس رضوی گرفته بودم دو جا محمد طبسی نژاد بر آن یادداشت نوشته بود. در آخرین جا نوشته بود که در سال 1348 مطالعه این کتاب را به پایان برده است.وی کتاب روزنامه خاطرات منشی باشی را کامل و با خط خوش بازنویسی کرده است بخشی از روزنامه دبستان را نیز بازنویسی کرده است.دریغا که چیزی ننوشت یا اگر هم نوشته به دست ما نرسیده است. تنها آثار بازنویسی شده وی و گوشه هایی از مطالعات وی به ما رسیده است.
دکتر مهدی جلیلی
متاسفانه بنده با ایشان ارتباط زیادی نداشتم. گاهی از اوقات که به دانشکده الهیات می رفتم به ایشان ابراز ارادت می کردم و احوال ایشان را از دوستانم که در رشته تاریخ و تمدن تحصیل می کردند می پرسیدم.تنها یک بار با ایشان گفتگوی تلفنی داشتم. آن هم زمانی بود که مقاله ایشان با عنوان «پژوهش درباره طبسین» را برای چاپ در کتاب طبس پژوهی انتخاب کرده بودم. با ایشان تماس گرفتم و ایشان پس از اینکه از محتوای پرسیدند این اجازه را به بنده دادند تا مقاله ایشان را در این کتاب چاپ کنم. به حق هم جز علمی ترین مقالات درباره طبس این مقاله می باشد. متاسفانه با ایشان بیش از این ارتباط نداشتم.ایشان شاگردان بسیاری پرورش داده اند که بسیاری از ایشان امروز اساتید دانشگاه ها و مدارس هستند. از هرکسی هم که تاکنون احوال ایشان را پرسیده ام به نیکی از ایشان یاد کرده اند. دریغ و دو صد دریغ که کم نوشتند. درگذشت ایشان را به خانواده محترم ایشان و برادر بزرگوارشان و مردم طبس و جامعه دانشگاهی تسلیت عرض می کنم.
استاد محمود جلیلی
برادر دکتر مهدی جلیلی هم سن و سال دکتر جلیلی هستند و معلم آموزش و پرورش بوده اند. ایشان تاکنون ده کتاب تالیف کرده اند. هرموقع که درباره طبس سوال داشته ام با ایشان تماس گرفته ام و یا دیدار حضوری داشته ام بسیار گرم پذیرای بنده بوده اند و به سوالات بنده پاسخ داده اند.ایشان تاکنون دو کتاب درباره طبس تالیف کرده اند و به حق هم جز بهترین کتاب ها درباره طبس است. ایشان و برادرشان از اهالی روستای کُریت که در نزدیکی طبس است می باشند و همواره با لهجه شیرین طبسی صحبت می کنند. امیدوارم که سالیان سال زنده باشند و به بارور کردن فرهنگ ایران کمک کنند.
+
آدینه ۱۴ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۰۲
نظر شما