«تاریخ قدیم آذربایجان» یا پراکنده گویی های میرزا احمد تبریزی در تاریخ تبریز و اردبیل
«تاریخ قدیم آذربایجان» یا پراکنده گویی های میرزا احمد تبریزی در تاریخ تبریز و اردبیل
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 168، اردیبهشت 1391. «تاریخ قدیم آذربایجان» اثر میرزا احمد تبریزی را می­توان در زمره آخرین تاریخ­های محلی سنتی منطقه آذربایجان قرار داد. نویسنده بخشی از اطلاعات تاریخی و تاریخنگاری مربوط به گذشته منطقه تبریز و اردبیل (از گذشته­های دور تا اوسط عهد قاجار) را از منابع تاریخنگاری و جغرافیای تاریخی مختلف گردآورده و در اثر مذکور ارائه نموده است.
«تاریخ قدیم آذربایجان» یا پراکنده گویی های میرزا احمد تبریزی در تاریخ تبریز و اردبیل
نگارنده: دکتر سید سجاد حسینی
نگارش: دی ۱۳۹۲
کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 168، اردیبهشت 1391.
«تاریخ قدیم آذربایجان» اثر میرزا احمد تبریزی را می­توان در زمره آخرین تاریخ­های محلی سنتی منطقه آذربایجان قرار داد. نویسنده بخشی از اطلاعات تاریخی و تاریخنگاری مربوط به گذشته منطقه تبریز و اردبیل (از گذشته­های دور تا اوسط عهد قاجار) را از منابع تاریخنگاری و جغرافیای تاریخی مختلف گردآورده و در اثر مذکور ارائه نموده است. مطالب این کتابچه آن چنان پراکنده و آشفته می­باشد که عنوان پراکنده­گویی بیش از عنوان تاریخ زیبنده آن می­باشد.
این مقاله بر آن است تا ضمن نقد بخش­های مختلف این کتابچه، برخی از مسائل مربوط به تاریخ محلی آذربایجان را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.
 
واژگان کلیدی:  تاریخ قدیم آذربایجان، میرزا احمد تبریزی، تاریخنگاری محلی
مقدمه:
منطقه آذربایجان و مرکز آن دارالسلطنه ولیعهدنشین تبریز، در دوران قاجار از اهمیت سیاسی فوق العاده­ای برخوردار بود. این ایالت سرحدی ممالک محروسه ایران، بستر بسیاری از حوادث و رویدادهای مهم و تأثیرگذار آن دوران محسوب می­شد. جنگ­های ایران و روس، پرحرارت­ترین وقایع انقلاب مشروطیت، بخشی از ستیز روس و عثمانی درجنگ جهانی اول و بسیاری دیگر از رخدادهای مهم سیاسی ایران قاجار در همین منطقه به وقوع پیوست و همین امر باعث شد تا مورخان توجه و عنایت ویژه­ای  را به تحولات آذربایجان مبذول دارند.
قرار گرفتن آذربایجان در مسیر ارتباطی ایران با روسیه و عثمانی، نیز موجب گشت تا بخشی از تاریخ محلی این منطقه در قالب سفرنامه­های ایرانی و اروپایی انعکاس یابد.
گزارش­های متعدد مأموران دولتی از وضعیت این ایالت مهم و استراتژیک و روزنامه سفر برخی از رجال سیاسی مقیم و یا مسافر در ولیعهدنسشین آذربایجان، بخش دیگری از گذشته این سامان را تا به روزگار ما منتقل ساخت.
در همین دوران تعدادی کتاب تاریخ محلی توسط محلی نگاران آذربایجانی نگاشته می­شود.  برخی از این کتب مانند «تاریخ و جغرافی دارالسلطنه تبریز»  نادرمیرزا قاجار، بسیار معروف و نامدار می­باشد و بعضی دیگر مانند «تاریخ قدیم آذربایجان» میرزا احمد تبریزی از شهرت اندکی برخوردار است.
نمونه­ای از نسخه چاپ سنگی «تاریخ قدیم آذربایجان» در کتابخانه شخصی دکترهادی هاشمیان موجود می­باشد. این اثر در سال 1304هـ.ق. نگاشته شده و در سال 1329هـ.ق. در بمبئی به زیور طبع آراسته گشته است.
دکتر هاشمیان، جهت بهره­مندی تاریخ پژوهان و احیای مجدد این اثر، تمامی متن آن را به همراه تعلیقه و حواشی، در شماره چهارم  سال اول فصلنامه «پیام بهارستان» به چاپ رسانیده است. در این مجال با مطالعه نسخه چاپ شده در فصلنامه «پیام بهارستان»، به نقد و بررسی این کتابچه از منظر تاریخنگاری محلی می­پردازیم.
 
چرائی خلق اثر:
میرزا احمد تبریزی هدف از نگارش کتابچه «تاریخ قدیم آذربایجان» را سردرگمی منابع تاریخی در خصوص تاریخ آذربایجان عنوان می­کند. پس بر خود وظیفه می­داند تا تاریخی در این خصوص بنگارد و به اعتراف خود با زحمت بسیار اطلاعات مورد نیاز برای نگارش این اثر را از کتب تاریخی استخراج می­کند و نتیجه کار را که بسیار خواندنی و شنیدنی می­باشد در قالب کتابچه­ای ارائه می­دهد.[i]
برخلاف ادعای نویسنده، این اثر همچنان در سردرگمی و تناقض­گویی منابع پیشین گرفتار است. میرزا احمد، این کتابچه 48 صفحه­ای در قطع جیبی را در روزگاری می­نگارد که مورخان پرکاری چون محمدحسن خان اعتماد­السطنه[ii] و مهدیقلی­خان هدایت و دیگران، کتب تاریخنگاری پرحجم و  با محتوایی را در مجلدهای متعدد خلق می­کنند. پس گردآوری این اثر کم حجم از لابه­لای چندین کتاب تاریخنگاری و جغرافیای تاریخی نباید زحمت چندان زیادی را در پی داشته باشد.
 
ارزشمند برای گذشتگان، بی­ارزش برای امروزیان:
برای درک هر چه بهتر ارزش و اعتبار این کتابچه، باید فضای حاکم بر دوران نگارش آن را در نظر گرفت. میرزا احمد در روزگاری این کتاب را می­نگارد که دسترسی عموم مردم و حتی بسیاری از خواص به منابع دست اول تاریخنگاری و جغرافیای تاریخی ممکن نبوده است.
در روزگاری که هنوز کتابخانه­های عمومی از رونق چندانی برخوردارنیستند و هنوز صنعت چاپ شمارگان متعددی از کتب را به خوانندگان عرضه نمی­دارد، چگونه ممکن است که عموم مردم بتوانند به منابع دست اول دسترسی داشته باشند. حتی در دوران کنونی نیز اگر منابع دست اول تاریخی از طریق کتابخانه­ها در اختیار محققان و پژوهشگران قرار نگیرد، دسترسی این قشر فرهنگی جامعه به منابع  مذکور بسیار سخت و مشکل می‎گردد.
نکته دیگر آنکه بی­تردید بخش قابل ملاحظه­ای از این کتاب ترجمه آثار مورخان و جغرافیدانان عرب­نگار جهان اسلام می­باشد و میرزا  احمد با ترجمه بخش­های از این متون عربی، امکان استفاده آن را برای عموم مردمی که سواد فارسی داشته­اند را  فراهم ساخته است. پس کتابچه تاریخ قدیم آذربایجان برای مردم آن روزگار بسی ارزشمند و مغتنم بوده است.
تنها با قرارگیری در فضای پیشرفته علمی و فرهنگی دنیای امروزی ،که در آن امکان دسترسی آسان به منابع دست اول وجود دارد و ترجمه­­ها و چاپ­های متعددی از منابع دست اول عربی  و فارسی در اختیار  همگان قرار دارد ، کار میرزا احمد تبریزی، کاری بیهوده و بی­ارزش انگاشته می­شود.
 
عنوان کلی و محتوای جزئی:
این کتابچه از نظر محتوا  به سه بخش کلی در خصوص تاریخ اردبیل ،آذربایجان و تاریخ تبریز تقسیم می­شود که بخش مربوط به تاریخ تبریز بیشترین حجم این کتابچه را فراگرفته است.
 
تاریخ قدیم آذربایجان
100درصد
تبریز
72 درصد
آذربایجان
19 درصد
 
 اردبیل
 9 درصد
 
جدول(1): تقسیم بندی محتوایی تاریخ قدیم آذربایجان
 
متن این اثر با عنوان کلی «تاریخ قدیم آذربایجان» تطابق ندارد. چرا که نویسنده از تمامی شهرهای آذربایجان تنها به بررسی پیشینه تبریز و اردبیل بسنده کرده است و خبری از تاریخ دیگر شهرهای بزرگ و مهم آذربایجان نیست.
این کتابچه دارای فهرست مطالب می­باشد. چنین فهرستی سنت فهرست نگاری مطبوعات دوران قاجار را در ذهن تداعی می­کند.
احوالات شهر اردبیل بنای و تعمیر
وضع اهالی آذربایجان وآبادانی آن
زلزله شدید شهر تبریز و خرابی کل آن
مساجد تبریز
عمارات تبریز
باغات تبریز
بنای استخر شاه تبریز
مزارات
سلطنت شاهان قدیم تبریز
جدول(2): فهرست مطالب «تاریخ قدیم آذربایجان»
 
میرزا احمد تاریخ خود را با توصیف تاریخ اردبیل شروع می­کند. آغاز کتابچه مذکور با تاریخ اردبیل می­تواند دو دلیل داشته باشد. نخست آنکه وی به ترتیب حروف الفبا، اردبیل پیش از تبریز مورد بررسی قرار گرفته است. و دوم آنکه اردبیل قبل از تبریز مرکز آذربایجان به حساب می­آمد. به نظر می­آید دلیل دوم صادق­تر باشد. چراکه میرزا احمد در اولین سطر از این بخش به این واقعیت اشاره می­کند:
«اردبیل [از] مشهورترین شهرهای آذربایجان و قبل از فتح اسلام دارالحکومه آذربایجان بود.»[iii]
نویسنده در ادامه از تأسیس نارین قلعه اردیبل به همت عباس میرزای نائب­السلطنه و به یاری مستشاران نظامی فرانسوی سخن به میان می­آورد. نارین قلعه اردبیل یکی از نمونه­هایی است که ثابت می­کند معماری وارداتی غرب، اول بار در قالب معماری نظامی وارد منطقه آذربایجان شد. جنگ­های ایران و روس بهانه اخذ این نوع از معماری غربی بوده است. اقتباس این بخش از علوم و تجارب غربیان، به مانند بسیاری دیگر از اقتباسات، توسط نایب السلطنه متجدد و ترقی­خواه ایران، عباس میرزای قاجار صورت می­پذیرد. عباس میرزا، گروهی از مهندسان فرنگی، انگلیسی و بیشتر فرانسوی، را به استخدام خود درمی­آورد. مشهورترین این مهندسان، موسی لامی فرانسوی بوده است.
طرح­های مهندسان فرنگی توسط معماران و بنایان و کارگران مجرب ایرانی پیاده می­شود و عباس میرزا به عنوان کارفرما نظارت کاملی بر ساخت و سازها اعمال می­کند.گروهی از محصلان جوان ایرانی دستگاه عباس میرزا، در کنار مهندسان فرنگی به کارآموزی مشغول می­گردند. استحکام، نفوذ ناپذیری و مکان یابی مناسب از مزیت­های قلاع ساخته شده می­باشد.[iv]
میرزا احمد در ادامه به توصیف مقابر و مزارات و بخش­های مختلف مجموعه بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی می­پردازد. در سرتاسر این کتابچه، ارادت ویژه مؤلف نسبت به شیوخ نخستین خاندان صفویه مشهود است. به طوری که وی بعد از ذکر نام و نشان شیخ صفی الدین و شیخ صدرالدین موسی از عناوین دعایی «قدس سره» و «قدس سرهما» بهره می­برد. همچنین وی در بخشی از این اثر بعد از نام شاه اسماعیل از عبارت دعایی «انار الله برهانه» استفاده کرده است.[v]
نویسنده در ادامه به وجه تسمیه آذربایجان و جریان فتوحات اسلامی ، وصف کوه سبلان و سرانجام تاریخ تبریز می­پردازد.
 منابع مورد استفاده:
میرزا احمد در بخش اعظمی از کتابچه خود، تنها گزارش­ها و اطلاعات مورخان پیش از خود را بازگو کرده است. این اطلاعات از دید پژوهشگران امروزی از ارزش چندانی برخوردار نیست و تکرار اطلاعات منابع دست اول برشمرده می­شود.
اصلی­ترین منابع مورد استفاده او در این اثر صوره الارض ابن حوقل، معجم البلدان یاقوت حموی، نزهه القلوب حمدالله مستوفی، تقویم البدان ابوالفدا و مرآت البلدان اعتماد السلطنه است.
وی در برخی از موارد نام و نشان منابع مورد استفاده خود را بیان داشته و اصل امانتداری را رعایت نموده است.
 
سردرگمی در حدود آذربایجان:
میرزا احمد  حتی، نظر ثابتی در خصوص حدود آذربایجان ارائه نمی­دهد. او گاه شهرهای جنوب رود ارس را به عنوان شهرهای آذربایجان نام می­برد و گاه حدود آذربایجان را از بادکوبه الی خلخال می­داند و بدین ترتیب از آن سوی ارس نیز به عنوان آذربایجان یاد می­کند.[vi] در بخش دیگری از اثر خود به هنگام نام بردن فاصله تبریز از دیگر ولایات آذربایجان ، نخجوان را نیز ولایتی از ولایات آذربایجان قلمداد می­کند.[vii]وی در جای دیگر نیز حدود آذربایجان را ما بین زنجان و بردع و طارم می­داند.[viii]
پراکنده­گویی­هایی وی در این خصوص، به دلیل استفاده او از منابع مختلف به شکل کتاریخنگاری چسب و قیچی است. نویسنده حتی برای جمع بندی کلی و ارائه نتیجه نیز زحمتی به خود نداده است.
 
تبعیت از سنت تاریخنگاری محلی قدیم:
تاریخ قدیم آذربایجان را باید در زمره کتب تاریخ محلی منطقه آذربایجان قرارداد. چرا که این اثر به مانند سایر کتب تاریخ محلی در یک جغرافیای محلی که جزئی از یک جغرافیای بزرگ­تر ملی می­باشد، محدود گشته است. میرزا احمد در آفرینش این کتابچه تاریخ محلی، از سنت محلی­نگاران پیش از خود تبعیت کرده و بسان آن­ها توجه ویژه­ای به مزارات و مقابر  منطقه آذربایجان نموده است. شاید بتوان گفت که توجه به مزارات از جمله ویژگی­های بارز تاریخنگاری محلی منطقه آذربایجان می­باشد.[ix] دلیل این امر را باید در اهمیت مزارات و بقاع منطقه آذربایجان دانست که آرامگاه بسیاری از باباها، پیرها، شیوخ و ائمه فرق مختلف متصوفه می­باشد. علاوه بر این مرکزیت سیاسی، فرهنگی و ادبی آذربایجان در برهه­های گوناگون تاریخی باعث شده تا عده زیادی از مشاهیر علم و ادب و سیاست دنیای قدیم، بعد از درگذشت در همین منطقه به خاک سپرده شوند.
از جمله مزاراتی که میرزا احمد در تاریخ قدیم آذربایجان قید کرده است می­توان به مزارات شیوخ و سلاطین صفوی خفته در بقعه شیخ صفی­الدین اردبیل، آرامگاه غازان­خان در شنب غازان تبریز، مزار کمالین، بقعه سید حمزه و مقبره عون بن علی و زید بن علی[x]، مقابر قبرستان سرخاب تبریز، مزار اسامه بن شریک بر کوه سهند، امامزادگان محلات چهار منار و مهادمهین تبریز اشاره داشت.
میرزا احمد نیز مانند محلی­نگاران پیش از خود توجه به وضعیت عمرانی، وجه تسمیه و تاریخچه کوتاه شهرها، مناطق و مواضع مختلف جغرافیایی را مد نظر قرار داده است.
 
دریغ از یک جمله نقد و تفسیر:
تاریخ قدیم آذربایجان فاقد هر گونه نقد و بررسی  روایت­های مورخان پیشین می­باشد. برای مثال، میرزا احمد سخن پیشینیان درباره تأسیس تبریز به دست زبیده خاتون عباسی، همسر هارون­الرشید را تکرار می­کند. جالب اینکه وقتی مورخ هم عصرش، نادر میرزا به بیان این گزارش می­رسد به نقد و نفی آن با ادله تاریخی می­پردازد.
نادر میرزادر این خصوص می­نویسد:
«من اشارت کردم که نسبت عمارت تبریز به زبیده بدان شرح که خود بدینجا آمد اصل و بنیانی ندارد. روایت یونانیان اگر راست باشد با گفته­های من منافاتی ندارد. تواند بود که خسرو این جا بنایی نهاد پس به خرابی گرائید، یا روستایی بدین نام این جا بود.چون اسلامیان آذربایجان بگشودند این جا به هر سویی ملک چون سره بود عمارت کردند؛ چه، در نامه­های باستانی که ماراست و در فتوحات روزگار عمر و عثمان، هرگز از این شهر نامی نیست... برهانی بس قویتر بدین سخن من این است که سال­ها در این ملک خرّمدینان فتنه کردند و لشکرها با سرداران نامدار از دارالسّلام که مقر خلافت، عباسیان بود بدین ثغر آمدند و سهل و جبل آذرآبادگان به زیر سنابک اسبان فرومالیدند و هرگز نامی از تبریز بدان داستان­ها نیست.»[xi]
 البته اگر اصل و اساس داستان وار این گفته را نیز دروغ بپنداریم، نکته بسیار ظریف و جالب توجهی در این اشاره نهفته است. و آن اینکه، برخی از شخصیت­های تاریخی به دلیل بزرگی و میزان بالای تأثیرگذاری در زمان خود، چنان در اندیشه  مردمان دوران خویش اثر می­نهند که در داستان و روایات آنان رخنه می­کنند و چون در دنیای خیال انگیز داستان­ها راه جستند به خاطره تاریخی نسل­­های آتی نیز راه می­یابند. زبیده خاتون را نیز باید در زمره همین شخصیت ها قلمداد کرد. البته اکثر داستان­ها در خصوص زبیده با عمران وآبادانی شهرها و مناطق مختلف شرق اسلامی پیوند خورده است. علاوه بر اشاره منابع کهن به ارتباط بنیان شهر تبریز و زبیده عباسی، بنیان شهرهای دیگری چون کاشان و ورثان نیز به این شخصیت تاریخی ارتباط داده شده است.[xii]
 
اعلام جغرافیائی قابل تأمل:
برخی اعلام جغرافیایی موجود در تاریخ قدیم آذربایجان قابل تأمل می­باشد. مشهورترین این اعلام واژه رضائیه می­باشد. هرچند تصور عمومی این است که استفاده از عنوان رضائیه به جای ارومیه به سال 1305هـ.ش. و دوران سلطنت رضا شاه پهلوی باز می­گردد و اکثر منابع تاریخنگاری و جغرافیای تاریخی اورمیه را نام تاریخی این شهر دانسته­اند، اما میرزا احمد سال­ها قبل از آن تاریخ از واژه رضائیه برای نامیدن بزرگترین شهر غرب آذربایجان استفاده کرده است.[xiii]
وی همچنین به جای کلمه «خامنه» از کلمه «خوملا» برای نامیدن این شهر واقع در شرق دریاچه ارومیه استفاده کرده است.
میرزا احمد از دو صورت سبلان و ساوالان برای بیان نام بلندترین قله منطقه آذربایجان بهره جسته و از عناوین تاریخی بادکوبه(باکو)[xiv]، شرافخانه(شرفخانه)[xv]و ساوجبلاغ(مهاباد)  استفاده نموده است.
تاریخ قدیم آذربایجان
عنوان کنونی
تاریخ قدیم آذربایجان
عنوان کنونی
بادکوبه
باکو
شرافخانه
شرفخانه
ارمیه
اورمیه
ساوجبلاغ
مهاباد
ساوالان
سبلان
خوملا
خامنه
اوجان
بستان آباد
دهخوارقان
آذرشهر
بلجیک
بلژیک
میانج
میانه
ارزن الروم
ارزروم
قراجه داغ
ارسباران
اسلامبول
استانبول
حاجی ترخان
هشترخان
مارسیل
مارسل
طرابزون
طرابوزان
جدول(3): شکل متفاوت برخی اعلام جغرافیایی در تاریخ قدیم آذربایجان
نتیجه:
کتاب تاریخ قدیم آذربایجان اثر میرزا احمدی تبریزی یکی از تاریخ‎های محلی منطقه آذربایجان می‎باشد. این اثر کم حجم و نسبتاً ضعیف بیش از آنکه تاریخ منطقه‎ای آذربایجان باشد؛ تاریخ شهری شهرهای مهم منطقه، یعنی تبریز و اردبیل محسوب می‎گردد. هدف نویسنده از خلق این اثر، رفع سردرگمی‎های مربوط به تاریخ آذربایجان بوده است، اما اثر او نیز کاری را از پیش نبرده است و بر پیچیدگی‎ها و گره‏های این کلاف افزوده است.
کتاب تاریخ قدیم آذربایجان اثری است که در بیش از صد سال پیش و در روزگاری که هنوز صنعت چاپ و نشر کتاب چندان رونقی نداشته است و بسیاری از کتب غیرفارسی ترجمه نشده بود، ارزشمند و مفید بوده است. اما امروزه این اثر در زمره آثار گردآوری شده قرار می‎گیرد.
سردرگمی در حدود آذربایجان و عدم بهره‎مندی از نقد و بررسی روایات تاریخی و ناهماهنگی بین عنوان و محتوا از جمله اشغالات وارد بر این اثر می‏باشد. این اثر در ادامه سنت تاریخنگاری محلی آذربایجان نگاشته شده است. به نحوی که بسان بسیاری از آثار محلی این منطقه بخش بزرگی از کتاب به توصیف و تشریح مزارات اختصاص یافته است.

[i] . تبریزی، میرزا احمد، (1388)، «تاریخ قدیم آذربایجان»، (هادی هاشمیان، کوششگر)، پیام بهارستان، سال1، شماره 4، ص 335.
[ii] . محمد حسن خان اعتماد السلطنه در نگارش کتب تاریخنگاری به قدری پرکار می­باشد که برخی عقیده دارند که او  وی گروهی از مورخان را در خدمت خود داشته  است و آنها وی را در خلق آثارش یاری می­رساندند. از جمله آثار اعتماد السلطنه می­توان به کتب زیر اشاره داشت:
اعتماد السلطنه، محمدحسن خان، 3136)، تطبیق لغات جغرافیایی قدیم و جدید ایران، (هاشم محدث، کوششگر)، تهران: امیرکبیر.
اعتماد السلطنه، محمدحسن خان، مترجمان وزارت انطباعات،( (1364)، مرآت البلدان، ج1، ( پرتو نوری علا و محمدعلی سپانلو، کوششگران)، تهران: اسفار.
اعتماد السلطنه، محمدحسن خان،(1306هـ.ق.)، المآثر و الآثار، تهران: دارالطباعه خاصه دولتی.
اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، (1345)، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، (ایرج افشار، کوششگر)، تهران: امیرکبیر.
[iii] . تبریزی، ص 340.
[iv] . برای اطلاعات بیشتر ر.ک:
حسینی، سجاد،«مقاله» نفوذ معماری اروپایی در منطقه آذربایجان :عباس میرزا و قلعه سازی نظامی در سواحل رود ارس، ارائه شدئه در «همایش منطقه­ای معماری و ساختمان سازی منطقه آذربایجان و تأثیر آن در توسعه پایدار»، دانشگاه آزاد اسلامی مشکین شهر، اسفند 1388.
[v] . تبریزی، ص 349.
[vi] . همان، ص 342.
[vii] . همان، ص 348.
[viii] . همان، ص 340.
[ix] . مشهورترین و مهم­ترین تاریخ ­های محلی منطقه آذربایجان چون روضات الجنان و جنات الجنان حافظ حسین کربلایی تبریزی و روضه اطهار ملا محمد امین حشری تبریزی در موضوع مزارات می­باشند.
[x] . شهید میرزا علی ثقه الاسلام تبریزی در اثری محلی بنام تاریخ امکنه شریفه و رجال برجسته بدین موضوع پرداخته است. این تألیف مشتمل بر دو قسمت است، نخست رساله­ای که در شعبان 1324هـ.ق. بر حسب خواهش حسینقلی خان نظام السلطنه مافی پیشکار آذربایجان در خصوص «بقعه سید حمزه و بقعه عین علی و زین علی و مقام صاحب الامر» تبریز تحریر یافته، و دوم بحثی درباره زلزله­هایی که باعث ویرانی تبریز شده و فایدتی در بنای باغشمال تبریز و وجه تسمیه آن . گفتنی است، این کتاب نثری روان و ساده دارد که در 43 صفحه به قطع رقعی به طبع رسیده است. ر.ک:
هاشمیان، هادی، (1383)، تاریخ امکنه شریفه و رجال برجسته، نشریه کتابخانه ملی تبریز، سال1، شماره1،ص 123؛ هاشمیان، هادی، (1384)، تاریخ امکنه شریفه و رجال برجسته، نشریه کتابخانه ملی تبریز، سال2، شماره1،ص86.
[xi] . نادر میرزا قاجار، (1373)، تاریخ و جغرافیای دارالسلطنه تبریز،(غلامرضا طباطبائی مجد، کوششگر)، تبریز: ستوده، ص 23و 24.
[xii] . لسترینج، گای، (1377)، جغرافیای تاریخی سرزمین­های خلافت شرقی، (محمد عرفان، مترجم)، تهران: علمی و فرهنگی، صص226 و 190.
[xiii] . اکثر منابع مربوط به تاریخ محلی اورمیه، نام قدیم این شهر را اوریما(در سریانی)، ارومی و ارومیه (در پارسی)، ارومیه (در عربی) ، ارمی( در ارمنی) می­دانند. بر اساس مشهورترین قول در خصوص وجه تسمیه این عنوان جغرافیایی، اورمیه ترکیبی از دو واژه آرامی اور به معنی شهر و میاه به معنی آب تشکیل یافته است. عنوان رضائیه نیز از سال 1305هـ.ش. و در دوران سلطنت رضاشاه پهلوی بر این شهر نهاده شد و این واژه به نام نخستسن پادشاه پهلوی منسوب است. تنها عنوان جغرافیایی نزدیک به عنوان رضائیه ، روضه چای، یکی از رودخانه­های حوالی اورمیه می­باشد. ر.ک:
افشار سیستانی، ایرج، (1381)، نگاهی به آذربایجان غربی،ج2، تهران:ثامن الائمه، ص 915؛ انزلی، حسن، (1384)، اورمیه در گذر تاریخ، تهران:دستان، ص 92، رئیس­نیا، رحیم،(1378)، آذربایجان در سیر تاریخ ایران، ج2،  تهران: مبنا، ص 956؛ مشکور، محمدجواد، (1375)، نظری به تاریخ آذربایجان، تهران: کهکشان و انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ص 46.
[xiv] . البته هر دو عنوان «باکو» و «بادکوبه» در منابع تاریخنگاری و جغرافیای تاریخی آمده است با این تفاوت که منابع متقدم بیشتر از واژه باکه یا باکو  بهره­برده­اند و منابع متأخر از واژه بادکوبه استفاده نموده­اند.
در این خصوص مسعودی در قرن 4هـ.ق. گزارش از واژه «باکه» برای نامیدن این شهر ساحلی دریای خزر بهره جسته است :
« محل معروف به باکه (باکو) که محل نفت است و جزو مملکت شیروان و مجاور باب و ابواب است ... نفت سپید از آنجا آرند و آنجا آتشفشان هاست که چشمه های آتش است و از زمین نمودار می‌شود.»ر.ک:
مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، (1365)، التنبیه و الاشراف، ترجمه: ابوالقاسم پاینده، تهران: علمی و فرهنگی ، ص 58.
در حدود العالم قرن 4هـ.ق.  در این خصوص آمده است:
« باکو – شهرکیست بر کران دریا و به کوه نزدیک و هر نفط کی بناحیت دیلمان بکار برند از آنجا برند.» ر.ک:
حدودالعالم من المشرق الی المغرب،(1340)، به کوشش: منوچهر ستوده، تهران : دانشگاه تهران ، ص 163.
اما زکریای قزوینی در قرن 7 هـ.ق. از واژه بادکوبه استفاده کرده و چنین آورده است:
« و از عجایب ولایت اران ، آن است که  در شهر بادکوبه که در کنار دریای خزر واقع است و قلعه ای متین دارد آتشکده ای است و در آن آتشکده حجرات ساخته اند. در میان آتشکده، حوض ها و فواره ها گذاشته اند و آتش عوض آب از فواره جستن می‌کند و آتش پرستان در حجرات می باشند.»ر.ک:
قزوینی، زکریا بن محمد، (1373)، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه :جهانگیر میرزا قاجار، تصحیح: میرهاشم محدث، تهران : امیرکبیر، ص 571 .
[xv] . به نظر می­رسد عنوان «شرافخانه» و یا «شرابخانه» تاریخی­تر و اصیل­تر از عنوان »شرفخانه» باشد. البته مراد از شراف یا شراب در این واژه می و مشروب الکلی نیست، بلکه این واژه شکلی از واژه شوراب به معنی آب شور است. هم اکنون در تبریز و بسیاری از نواحی آذربایجان آب شور را شراب و یا شراو می­نامند. قرار گیری این شهر بندری در ساحل دریاچه شور اورمیه دلیل اصلی این نام گذاری بوده است. نمونه دیگری از این نوع وجه تسمیه را می­توان در عنوان شبه جزیره »آبشرون» در حوالی پایتخت جمهوری آذربایجان یافت. آبشرون نیز از دو واژه آی و شوران به معنی آب شور تشکیل یافته است.
+ سه‌شنبه ۳ دی ۱۳۹۲ ساعت ۲۱:۵۷
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: