مولفه‌های ساختاری تاریخ محلی
مولفه‌های ساختاری تاریخ محلی
زمانی که یک دوره تاریخی از لحاظ محلی مورد مطالعه قرار می‌گیرد، ممکن است که به خوبی مورد توجه قرار گیرد، نه به عنوان توضیحی از یک تاریخ ملی بلکه به عنوان رویدادی و حیاتی در جایگاه خود، که مطالعه آن می‌تواند به درکی از یک موقعیت ملی یا یک پیشرفت کلی منجر شود.
مولفه‌های ساختاری تاریخ محلی
نگارنده: دکتر فخری رضایی
نگارش: آذر ۱۳۹۲

مولفه‌های ساختاری تاریخ محلی

زمانی که یک دوره تاریخی از لحاظ محلی مورد مطالعه قرار می‌گیرد، ممکن است که به خوبی مورد توجه قرار گیرد، نه به عنوان توضیحی از یک تاریخ ملی بلکه به عنوان رویدادی و حیاتی در جایگاه خود، که مطالعه آن می‌تواند به درکی از یک موقعیت ملی یا یک پیشرفت کلی منجر شود. شاید مهم‌ترین سهم مطالب محلی در بررسی گذشته این است که آنها فرصتی فراهم می‌آورند که اغلب بهترین فرصت برای یک محدوده سنی گسترده و دامنه وسیعی از توانایی‌هاست تا دو خصوصیت اصلی و اهداف مطالعه تاریخ را تجربه کنند. اول این‌که مطالب اجازه مطالعه شواهد را در شکل‌های متنوعی مانند باستان شناسی، شفاهی و کتبی می‌دهند که این به درک متد تاریخ می‌انجامد. دوم این‌که آنها یکی از بهترین ابزارهای راه‌اندازی تصویرسازی تاریخی هستند. 1 

تاریخ محلی هردوره بخشی از تاریخ معاصر آن دوره است.قسمتی از تاریخ که در زمان حیات خود مورخ رخ داده و مورخ آن وقایع تاریخی را به چشم خود دیده یا از منبع موثق شنیده است. به عنوان نمونه تاریخ طبری آن بخش که هم‌عصر خود طبری است و وقایع زمان حیات طبری را نقل می‌کند، تاریخ زنده و محلی است. تاریخ محلی دنبال سایه آفتاب‌های وقایعی است که کسی به آن اهمیت نمی‌دهد. مثلاً تاریخ پیامک کوتاه در 10 سال آینده با موضوعات متنوع و بی‌شمار روبه‌روست یا تاریخ بسیاری از مشاغل و حرفه‌های رو به زوال در محل یا منطقه‌ای خاص.

مورخ محلی هم به تاریخ محلی توجه دارد و هم به تاریخ ملی. نگاه مورخ محلی نگاه میکرو است یعنی حوادث را از نزدیک و در بطن شهر یا روستا و محله جستجو می‌کند، به عبارتی دیگر وی در کوچه‌ها و بازار شهرقدم می‌زند.2 مورخ محلی از لحاظ روش از استقراء کم و بیش تام پیروی می‌کند و به دنبال شناخت اجزای حوادث و وقایع و مکان‌هاست. همان گونه که آگوست جال در مقدمه کتاب «لغت‌نامه نقد بیوگرافی تاریخدانان» سال 1864، می‌گوید: با تواضع کامل اعتراف می‌کنم که من از آن دسته افرادی هستم که از کند و کاو کردن در این مسائل بد و فلاکت‌بار، همان طور که ذهن هوشیار ما آنها را می‌نامد، لذت می‌برم. من فاقد چشم بصیرت هستم و فقط جزئیات ریز و دقیق برای چشمان من (عقل کوته‌بین من) مناسب هستند. گفته می‌شود که برخی از مورخان و منتقدان چشمان و بال‌های عقاب دارند و خودشان نیز با افتخار همین ادعا را دارند. من به یکسری حقایق دقیق و ریزی اعتقاد دارم که احساس تأسف را در این افراد برمی انگیزد.3

به طور مثال: قومیت‌های ایران مانندمجموعه پازلی هستند که در باب وحدت ملی مطرح‌اند، که ایران فقط تهران، اصفهان، تبریزو... نیست، بلکه باید شرایط حضور و دیده شدن را برای همه مناطق فراهم کرد. اگر اجزاء به اندازه‌های لازم رشد نکند، نقشه ملی ایران کامل نمی‌شود. هر پدیده تاریخی را در قالب مکان معینی که آن هم‌مکانی کوچک است نسبت به جغرافیای سیاسی، باید پیدا و تحقیق کرد. یکی از کارکرد‌های تاریخ محلی، مبحث مشارکت اجتماعی است، در جامعه‌ای می‌توانیم بگوییم مشارکت اجتماعی داریم که مشارکت تاریخی داشته باشیم و این وقتی موثر است که در زمان حال حضور دارد، یعنی شرایط گفتگو را در سطح مناطق مختلف فراهم می‌کند. به معنای دیگر، هویت ایرانی مدنظر می‌باشد که در آن همه افواج و گروه‌های نژادی، قومی، فرهنگی و... درزیر مجموعه آن قرار گیرد. از این منظر، همه باید دیده شوند نه تأکید بر روی نقاط برجسته باشد. مورخ محلی مایل است، منافع ملی بر منافع شخصی و محلی ترجیح داده شود. مورخ محلی معتقد است که تاریخ برآیندی است فراتر از تاریخ ملی/عمومی (total history) چون در تاریخ ملی، برخی از قسمت‌ها لزوماً باید نادیده گرفته شود و برخی قسمت‌ها عمداً بیشتر باید دیده شود. تاریخ در نگاه کلی، سرجمع وقایع را نگاه می‌کند و به جزئیات کاری ندارد. یعنی ممکن است خیلی از اجزا دیده نشود و از بحث تعمیم استفاده شود و این یکی از وجوه تمایزات تاریخ ملی با تاریخ محلی (localhistory) می‌باشد. 4

تاریخ محلی به عمق حوادث می‌نگرد و اجزای آن را مورد مطالعه قرارمی‌دهد. محوریت تاریخ محلی مردم معمولی است و خوانندگانش هم مردم معمولی هستند. شکل موضوعات در تاریخ محلی، زندگی مردم معمولی و دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های آنهاست. پس پرسش اساسی این‌که خوانندگان هر مقاله و تحقیق تاریخی چه کسانی هستند؟ در محدوده تاریخ محلی، مخاطبان وخوانندگان آن مردم معمولی هستند و این وجه تمایز تاریخ محلی در واقع نگاه فرصت‌ساز است. از نظر مورخ محلی، تاریخ یعنی گفتگوی همه جانبه و در همه سطوح بین زمان حال و گذشته تاریخ محلی برای همه افراد جامعه مشارکت تاریخی فراهم می‌آورد، چنان که همه دیده شوند و همه شنیده شوند. تاریخ محلی یک پا در عمق زمان گذشته دارد و یک پا در زمان حال و به همه موضوعات موجود در جامعه توجه دارد.

از نظر مورخ محلی، تاریخ یعنی گفتگوی همه جانبه و در همه سطوح بین زمان حال و گذشته تاریخ محلی برای همه افراد جامعه مشارکت تاریخی فراهم می‌آورد، چنان که همه دیده شوند و همه شنیده شوند

برای فهم بحران‌ها و وقایع بزرگ نیاز است تا در اجزاء رویدادها و حوادث تمرکز شود تا از درون این اجزاء حقایق را استخراج کرد. چنان که گفته شد نگرش محلی و پرداختن به تاریخ محلی این مساله را تأمین می‌کند. پاسخ اول تاریخ محلی، پاسخ اقتصادی است. به دنبال مسائل اقتصادی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و پس از آن دیگر مسائل از جمله سیاسی و... پیش می‌آید. به عبارت دیگر نگاه تاریخ محلی، پاسخ به بحران‌های اقتصادی است و پایه هر بحرانی، محلی است لذا باید منطقه را نگاه کرد چراکه امروزه در دنیا سهم تاریخ محلی در پاسخ به بحران‌ حدود 87 درصد است، زیرا بحران‌ها عمدتاً اقتصادی یا اجتماعی است. در این راستا اصول زیر به عنوان مبانی تمایز برای تاریخ محلی بیان می‌شود:

1 - تاریخ اقتصادی محلی به مشکلات معاصرمربوط می‌شود.
2 - تاریخ محلی کیفی است.
3 - تاریخ محلی به انعطاف پذیری نیاز دارد.
4 - تاریخ محلی تاریخ منطقه‌ای است و به یک منطقه مربوط می‌شود.
5 - تاریخ محلی به زندگی روزمره مربوط است.
6 - تاریخ محلی سنجه مناسبی برای ارزیابی رشد جوامع شهری است.

در تحلیل این اصول باید گفت که در واقع چنین اصولی استحقاق این را دارند که بخشی از چارچوب تئوری واضح و روشنی در رابطه با تاریخ محلی باشند، چرا که مورخان تاریخ محلی قادر به ارائه متد و تعیین خط مشی کامل و صریح برای تاریخ محلی نیستند.5

اصل اول:

تاریخ اقتصادی محلی به ما این اجازه را می‌دهد که تعدادی از خصوصیات پایه‌ای موقعیت کنونی مانند شکست‌های اقتصادی مکرر مشاغل خاص را تشخیص بدهیم. مسلماً تمامی اتفاقات حاضر در آینده عواقبی در پی دارند، لذا اقتصاد منطقه‌ای در شیوه جدید باید بشدت بر تاریخ محلی متکی باشد که نه تنها سند و مدرک ارائه می‌دهد، بلکه شیوه‌های رویکرد را نیز ارائه می‌دهد که این خود به دقت و زمان زیادی نیاز داردکه پیش‌بینی‌های برنامه‌ریزان اقتصادی در این بخش می‌تواند دولت را در برنامه‌ریزی آینده یاری رساند. به عنوان مثال پیشرفت اقتصادی، مسلماً به این نقطه‌نظر تاریخی نیاز دارد که مسائل و مشکلات آینده را باید بر حسب قرن تصور و بررسی کرد. باید قابلیت و استعداد سنتی، نیروی انسانی در دسترس، فعالیت‌های خاص را به حساب بیاوریم که مدت‌هاست در منطقه خاصی، انواع مختلف رشد محلی و منطقه‌ای ادامه دارند، گرایش یک منطقه برای مقتصد بودن، ذخیره کردن یا تأیید روند صنعتی شدن یک منطقه، یا گرایشات بازرگانی و استعدادهای کشاورزی منطقه دیگر را در بردارند. تمامی اتفاقات حاضر در آینده عواقبی در پی دارند.

اصل دوم:

تاریخ محلی کیفی است نه کمّی، زیرا اشکال و ارقام معنی و مفهوم خود را در مقیاس ملی از دست می‌دهند و ممکن است به صورت نادرستی برداشت و تفسیر شوند و در برخی موارد آمار به عمد در سطح محلی تحریف شده است. مثلاً دربخش کشاورزی به دست آوردن آمار دقیق و واقعی بسیار دشوار است، لذا مورخ محلی باید سعی کند تا آمار و دقت در آن به عنوان پایه و اساسی برای نتیجه‌گیری‌های جسورانه استفاده کند. مورخ محلی باید سعی کند تا تفاوت‌ها را درک کند، به عنوان مثال تفاوت بین قیمت بازار و قیمت واقعی که هر کشاورز دریافت می‌کند را نشان دهد.باید توجه داشت که رکود یا رونق اقتصادی از یک منطقه به منطقه دیگر یا از یک شغل به شغل دیگر معنای متفاوت دارند. لذا این تحقیقات و تفسیرات در مقیاس محلی حائز اهمیت می‌باشند و در مقیاس ملی انجام هر کاری به جز تعمیم غیرممکن است.به‌طور مثال واردات اجناس و محصولات ساخت و تولید کشور چین به‌طور بی‌رویه و بدون بررسی و تحقیق همان اجناس و محصولات در استان‌های مختلف، از لحاظ حجم تولید، توان صادرات و کیفیت و بی‌کیفیت آن جنس و محصول در مناطق مورد نظر باعث ضرر و زیان کشاورزان در بخش کشاورزی، صنایع و کارخانه‌های مختلف و بازار داخلی گردیده است، ضمن آن‌که قیمت مناسب محصولات و اجناس کشور چین و استقبال مصرف‌کنندگان از آن، در مناطق مختلف هم قابل بررسی و تأمل می‌باشد.

اصل سوم:

تاریخ محلی به انعطاف‌پذیری خاصی نیاز دارد، یعنی باید با دوره بسیار خاصی سروکار داشته باشد و نمی‌تواند گذشته را تداخل بدهد، همچنان که نمی‌تواند آینده را هم تداخل بدهد تا بتواند گسترش و پیشرفت بخش خاصی را دنبال کند.تحقیقاتی که در رابطه با مطالعات محلی سروکار دارند، به ندرت سرنخ اصلی را تا به حال دنبال کرده‌اند زیرا محققان این بخش به هر صورت که تمایل داشته‌اند، آزاد نبوده‌اند. البته باید گفت همین تحقیقات تأثیر زیادی بر تاریخ محلی دارند زیرا آنها شیوه‌هایی را تحمیل می‌کنند که مورخان محلی برای سرمشق گرفتن از آنها احساس اجبار و نیاز می‌کنند.تاریخ محلی به درجه بالاتری از انعطاف پذیری در رویکرد و اجرا نیاز دارد و این تاریخ، تاریخ افراد است و منظور از افراد هم یعنی موسسه‌های مدنی، شهرداری و منطقه است. درک استقلال تاریخ محلی به این معنی است که در همان زمان که نیاز به آزادی حرکت دارد، به آن بدهیم.به عنوان مثال، در مورد کارت‌های دریافت سهمیه سوخت خودروها در مناطق مختلف اگر تحقیقات محلی در مسیر درست هدایت شود، به خوبی درمی‌یابیم که نمی‌توان برای شهرها و مناطق مختلف، سهمیه ی یکسان در نظر گرفت زیرا باید به سابقه وسعت، جمعیت، میزان تردد و حمل ونقل و حجم ترافیک در شهرها و مناطق در این سهمیه‌بندی توجه نمود.

اصل چهارم:

تاریخ محلی، تاریخ منطقه‌ای است و ساختار بخش‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد. در این حیطه، مشکلات خاص بخش خاصی باید به طور کامل مورد مطالعه قرار بگیرند و عنصرهای دائمی یا موقت تأثیرگذار بر مباحث مربوط به یک بخش مورد بررسی و تشخیص قرار بگیرند.این‌گونه بررسی و تحقیق مشکلات بر طبق بخش‌ها بدون شک به ما این اجازه را می‌دهد تا پیش‌پندارها را به پایان برسانیم و تعصبات سنتی تاریخ را به منظور کسب مکانیزم‌های روان شناختی و جامعه شناختی در همان زمان حذف کنیم تا به دگرگونی‌های متغیر و ثابت پی ببریم، که به ما اجازه می‌دهد تا فراتر از موقعیت محلی رفته و تعمیمات انکار ناپذیر ایجاد کنیم. مثلا بحث مهاجرت و تداخل نژادی برای اصلاح‌نژاد یک کشور مساله غیرقابل انکاری است که کشورهای غربی مدت‌هاست به آن توجه نموده و برای این امر برنامه‌ریزی‌های مختلف نموده‌اند و از این ره‌اورد بهره‌برداری می‌نمایند، اما در کشور ما با این‌که همواره مهاجرپذیر می‌باشد، به این مساله کمتر توجه شده است.

اصل پنجم:

هسته مطالعه تاریخ محلی باید به طور فزاینده محکم و سخت شود و باید به زندگی روزانه و نیز به کارکردهای اصلی مهارت‌های فنی، تاریخ زندگی مادی (غذا، سرپناه، بهداشت) و تاریخ پزشکی و اجتماعی مربوط شود. تاریخ محلی هم تاریخ جنبه‌های قابل رویت زندگی روزانه و هم جنبه‌های غیرقابل رویت، دیده نشده یا روندهای جلوگیری شده است، مانند این‌که در تاریخ محلی نمی‌توان محله فقیرنشین را از بقیه محلات جدا کرد زیرا قسمتی از زندگی منطقه یا شهر را شامل می‌شود و در تحقیقات محلی همه بخش‌ها و محله‌ها در جای خود مورد بررسی و ارزیابی قرارمی گیرد، تا در تصمیمات و برنامه‌ر‌یزی شهری مورد استفاده قرار گیرد. در اینجا تاریخ محلی مربوط است به نگرش‌هایی نسبت به زندگی، مرگ، پول و اختراع که به دانش دقیقی از موقعیت مردم یک منطقه نیاز دارد و همچنین نیازمند تجربه‌های زندگی شخصی، محلی و شهرستانی است. مثلاً تاریخ مشکلات آب در شهر و حومه آن.

اصل ششم:

تاریخ محلی، تاریخ متمایزی است لذا باید تلاش کرد تا تفاوت بین پیشرفت جامعه به عنوان کل و پیشرفت در منطقه‌ای خاص را اندازه گرفت و نیز تفاوت ریتم این تغییرات را اندازه گرفت، در نتیجه دستیابی به اطلاعات خاص در رابطه با سطح اقتصادی یا سیستم بانکی در یک منطقه و میزان مانع‌هایی که این گسترش با آن مواجه است، مطلع شده یا حتی آن را اندازه گرفت. البته این تاریخ متمایز تا حدی دشوار است، مخصوصاً از آنجا که سطح پیشرفت مناطق و الگوی کلی تحول آن هنوز تا حدی ناشناخته است، اما چنین تجزیه و تحلیلی از تفاوت‌ها مسلماً به ثمر می‌نشیند. چنین تفاوت‌هایی به میزان رشد اصلی عوامل غیرقابل اندازه‌گیری فیزیکی و روانشناختی بستگی دارد، مانند این‌که نمی‌توان روند پیشرفت‌های تحصیلی دانش‌آموزان در استان‌های مرکزی را با استان‌های محروم مقایسه کرد و تصور برآن است که رتبه‌های اول کنکور عمدتاً از مناطق دور از مرکز یا روستایی است در حالی که تأملی بر رتبه‌ها و آمار قبول شدگان کنکور سراسری در هر سال، چیز دیگری می‌گوید.

در پایان چند نکته یادآور می‌شود:

تاریخ محلی معمولا جهتگیری متفاوتی نسبت به تاریخ عمومی یا ملی دارد و شیوه‌ها و کار آن بسیار متفاوت است.انجام مشتاقانه و متواضعانه تحقیقات، پایه واقعی کار مورخ محلی است.مورخان محلی معمولاً آموزش فنی تاریخی ندارند و اصلاً هیچ فرصتی برای یادگیری شیوه‌های مهم و اصلی هم ندارند. اغلب برای اجرای تحقیقات خود بعد از ساعت‌ها کار، شاید به این نتیجه مأیوس‌کننده برسند که در حال نوشتن تاریخ حاشیه‌ای هستند که آنها را دست‌کم خواهند گرفت. درک استقلال تاریخ محلی به این معنی است که در همان زمان که نیاز به آزادی حرکت داردبه آن بدهیم. شاید تاریخ از نوع علمی دانشگاهی خود را از جامعه و مردمش جدا کند، پس مردم و جامعه سعی دارد که اشتیاق خود را برای تاریخ به شکل متفاوتی که همان تاریخ محلی است ارضاء کند.تاریخ محلی علم افراد و اجزاء خوانده می‌شود و اغلب به جزئیاتی می‌پردازد که در تاریخ‌های عمومی و ملی محکوم شده یا فراموش می‌شوند یا مورد انتقاد گرفته‌اند یا نادیده گرفته شده‌اند. مطالعات محلی را باید تشویق و ترغیب کرد و آنها را در بحث‌های رادیویی تلویزیونی و مطبوعات در دسترس قرار داد و اطلاعات حاصل از مطالعات محلی را باید تا آنجا که می‌شود منتشر کرد زیرا می‌تواند مدارکی برای تعداد زیادی از جغرافیدانان، جامعه شناسان و اقتصاددانان به‌کار برد.


پی‌نوشت:

1- Robert Douch Local History and the Teacher pp.119-97

J. West ‘ History Here and Now ‘ Co ‘ 1966

2 - نورائی، مرتضی، جزوه درسی فلسفه تاریخ محلی، دانشگاه اصفهان.

3- Auguste Jal Dictionnaire critique de biographie et d’ histoire French - 1864

4- ، Daimond Daivid Researching and writing history ( A Practical Guide for Local history ) - England – 1999

5- Kammen Carol The pursuit of local history: reading on theory and practice - Library Materials – ANSI/NISO Z39.48 – 1992.

+ آدینه ۱ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۰۲:۲۸
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: