پژوهشی درباره سیستان شناسی مورخان ایرانی، از فرمانروایی صفویان تا برآمدن قاجاران
تاریخنگاری ایرانی،از روزگار صفویان ویژگیهایی یافت که روش و بینش آن را از روزگار پیش از آن مـتفاوت میکرد.با این هـمه،الگـوی بنیادی گزارشهای تاریخی با شیوههای پیش از آن همانندهایی داشت.تاریخنگاری ایرانی از روزگار صفویان تا هنگام اوج فرمانروایی تمرکزگرای آنان،از دیدگاه گزارش رویدادها،تمرکزگرا شد...
تاریخنگاری ایرانی،از روزگار صفویان ویژگیهایی یافت که روش و بینش آن را از روزگار پیش از آن مـتفاوت میکرد.با این هـمه،الگـوی بنیادی گزارشهای تاریخی با شیوههای پیش از آن همانندهایی داشت.تاریخنگاری ایرانی از روزگار صفویان تا هنگام اوج فرمانروایی تمرکزگرای آنان،از دیدگاه گزارش رویدادها،تمرکزگرا شد.به دلیل وجود یک فرمانروایی نیرومند،مجلس نویسان،وقـایع نگاران و مورخان بیشتر به گزارش رویدادهای در پیوند با فرمانروا پرداختند و بنابر این گزارش رویدادهای در پیوند با ایالات تنها هنگامی مورد توجه قرار میگرفتند که به گونهای با سیاستهای دولت مرکزی پیوند مـییافتند.
گـزارشهای مربوط به سیستان در تاریخنگاریهای سدههای دهم تا پایان دوازدهم هجری/شانزدهم تا هجدهم میلادی نیز از الگوی همگانی بالا پیروی میکنند.گزارش مورخان در این سدهها،بیشتر هنگامی آشکار بیشتری مییابد کـه رویـدادهای سیاسی شرق ایران دولت صفوی را با دشواریهایی رویارو میساخت.گذشته از آن،جایگاه طبیعی و ویژگیهای اقلیمی آن و از همه مهمتر همسایگی آن با مغولان هند و سرزمینهای در معرض یورش ازبکان و مسأله راههای بازرگانی و کاروانی نیز اهـمیت داشـتند.سیستان در محدوده قدیم خویش که بنا بر نوشته ملک شاه حسین سیستانی از خاور به کمشیر،از باختر به کرمان و از شمال به اسفزار و از جنوب به سند1میرسیده سرزمینی گسترده بوده اسـت2.ایـن مـحدوده با اندکی نوسان تا روزگـار پادشـاهی قـاجاران نیز برجا بوده است.در یکی از با ارزشترین تاریخنگاریهای روزگار صفویان قلمرو دولت صفوی در شرق،کرمان و سیستان ذکر شده است.3
با پیش چـشم داشـتن گـستردگی محدوده سیستان در اینروزگار و با توجه به همسایگی آن بـا هـندوستان و تا اندازهای ماوراء النهر،اهمیت جغرافیایی آن به دلیل تکاپوهای سیاسی و جنگی دولت صفوی روشن میشود.
برای مطالعه این مقاله فایل پیوست را دانلود نمایید
گـزارشهای مربوط به سیستان در تاریخنگاریهای سدههای دهم تا پایان دوازدهم هجری/شانزدهم تا هجدهم میلادی نیز از الگوی همگانی بالا پیروی میکنند.گزارش مورخان در این سدهها،بیشتر هنگامی آشکار بیشتری مییابد کـه رویـدادهای سیاسی شرق ایران دولت صفوی را با دشواریهایی رویارو میساخت.گذشته از آن،جایگاه طبیعی و ویژگیهای اقلیمی آن و از همه مهمتر همسایگی آن با مغولان هند و سرزمینهای در معرض یورش ازبکان و مسأله راههای بازرگانی و کاروانی نیز اهـمیت داشـتند.سیستان در محدوده قدیم خویش که بنا بر نوشته ملک شاه حسین سیستانی از خاور به کمشیر،از باختر به کرمان و از شمال به اسفزار و از جنوب به سند1میرسیده سرزمینی گسترده بوده اسـت2.ایـن مـحدوده با اندکی نوسان تا روزگـار پادشـاهی قـاجاران نیز برجا بوده است.در یکی از با ارزشترین تاریخنگاریهای روزگار صفویان قلمرو دولت صفوی در شرق،کرمان و سیستان ذکر شده است.3
با پیش چـشم داشـتن گـستردگی محدوده سیستان در اینروزگار و با توجه به همسایگی آن بـا هـندوستان و تا اندازهای ماوراء النهر،اهمیت جغرافیایی آن به دلیل تکاپوهای سیاسی و جنگی دولت صفوی روشن میشود.
برای مطالعه این مقاله فایل پیوست را دانلود نمایید
+
دوشنبه ۳ فروردین ۱۳۹۴ ساعت ۱۷:۲۳
نظر شما