دکتر مهدی احمدی اختیار
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۷
کارشناسی:
دانشگاه اصفهان، ۱۳۸۱
تاریخ نزدیک یا تاریخ مجاور
تاریخ نزدیک یا تاریخ مجاور را برخی از مورخان به جای «تاریخ محلی» بکار می برند. به نظر می رسد دلیل عمده این امر برای نشان دادن ماهیت تاریخ محلی می باشد. چرا که تاریخ محلی با موضوعاتی سر و کار دارد که نزدیک به مورخ است، نزدیک از نظر زمانی و مکانی. در واقع تاریخ محلی ، تاریخ معاصر مورخ است.
تاریخ نزدیک یا تاریخ مجاور؛ Nearby history
تاریخ نزدیک یا تاریخ مجاور را برخی از مورخان به جای «تاریخ محلی» بکار می برند. به نظر می رسد دلیل عمده این امر برای نشان دادن ماهیت تاریخ محلی می باشد. چرا که تاریخ محلی با موضوعاتی سر و کار دارد که نزدیک به مورخ است، نزدیک از نظر زمانی و مکانی. در واقع تاریخ محلی ، تاریخ معاصر مورخ است. نسبت تاریخ مجاور در رابطه با موضوعات مورد بررسی و پژوهش را این چنین می توان عنوان نمود:
1- انسان← مردم معمولی یا مردم دم دست؛ Ordinary people
2- زمان← زمان معاصر؛ contemperary
3- مکان← مکان نزدیک به مورخ
لذا می توان گفت که در تاریخ محلی موضوعات مهم فراوان است. اما مهمترین منابع تاریخ محلی در شهرها در مرحله اول مردم هستند و در مرحله بعدی محیط فیزیکی و ساختار طبیعی و مصنوعی ساخت انسان و در مرحله آخر موسسات و نهادهای انسانی که در یک شهر رشد می کنند. تاریخ محلی با انبوهی از موضوعات روبرو است، و کثرت منابع و موضوعات از شاخصه های اصلی تاریخ محلی به شمار می رود. موضوعات متنوعی مانند چه مردمی و از کجا به شهر آمده اند، سن توزیع نیروی انسانی ، نژاد، امورات دینی، شخصیت های رفتاری، قومیت ها، و یا هویت شخصی مکان ها ، تفریحات، اشتغالاتفکری، حمل و نقل عمومی، عوارض و مالیاتها ، زباله ها ، یتیم خانه ها ، حاشیه نشینان شهری، ساختمانهای تاریخی، موزه ها، میادین، پل ها، پارک های تاریخی و نهادهای شهری و ... همه در حیطه تاریخ محلی قرار می گیرند. تاریخ محلی هر شهر صرف حوادث بزرگ رخ داده در شهر نیست بلکه کوچک ترین زوایای تاریک شهرها را نیز در بر می گیرد. پس به حق می توان گفت که تاریخ محلی همان «تاریخ دم دست» یا«تاریخ مجاور» است. اما دلیل دیگری که پژوهشگران جهت استفاده از «تاریخ مجاور» به جای «تاریخ محلی» ذکر کرده اند این است که اصطلاح تاریخ محلی ممکن است تداعی های منفی در بعضی از اذهان متبادر کند. چرا که احتمال دارد برای برخی از افراد موضوعات تاریخ محلی پیش پا افتاده به نظر برسند.
تاریخ نگاری محلی در طول
در تاریخ نگاری محلی در « طول» به بررسی تاریخ یک شهر، روستا، محله و یا منطقه در ادوار تاریخی مختلف از آغاز تا زمان مولف پرداخته می شود . نگاه مورخ در این سبک تاریخ نگاری بیشتر بر عنصر« زمان» دوخته شده است. او حوادث و اتفاقات محدود به یک شهر/ منطقه را در سیر زمان بازسازی و بازگویی می کند. اغلب کتابهایی که به عنوان تاریخ محلی در ایران می شناسیم دارای چنین خصوصیتی می باشد. کتابهایی مانند تاریخ بخارا ، تاریخ سیستان ، تاریخ مازندران، تاریخ بلخ، فارسنامه ابن بلخی از جمله این تواریخ می باشد. در این گونه تاریخ نگاری مولف تاریخ شهر را از دوره های اساطیری آن آغاز کرده و پس از ذکر افسانه های مربوط به پدید آمدن شهر و سلسله های اسطوره ای و باستانی ، به نحوه ورود اسلام به شهر می پردازند. سپس احادیث و روایاتی را در رابطه با فضایل و برتری شهر خود ذکر می کنند. هنر مورخان محلی در این گونه از تاریخ نگاری محلی این است که توانسته اند در میان منابع و کتب پراکنده و کهن بر جای مانده ، حوادث و حکام شهر را از آغاز تا زمان خویش تنظیم نمایند. این کار خود مستلزم رنج و زحمت بسیار بوده است. نگاه در «طول» مورخ را ناچار می کند که تاریخ آن شهر یا ایالت را نسبت به باقی خاک کشور برجسته تر کند و به دنبال حوادث و اتفاقاتی بگردد که به نوعی با تاریخ آن شهر یا ایالت ارتباط می یابد. در این گونه از تاریخ نگاری ، معمولا پادشاهان ، امیران، حکام، و بزرگان اعم از دانشمندان ، وزرا، عرفا، و شاعران و ... از سررشته های اصلی مورخ به شمار می روند. این نگرش در سنت قدیم تاریخ نگاری محلی به چشم می خورد.
تاریخ نگاری محلی در عرض
نوع دیگری از نگرش در حیطه ی تاریخ نگاری محلی ، نگاه در «عرض» است. در این گونه تاریخ نگاری ها ،مورخ محلی به زمان حال خود نزدیک است و موضوع یا موضوعات خاصی را در یک مقطع زمانی مشخص از شهر و روستای خود مورد بررسی قرار می دهد. پیرامون مورخ محلی ، انباشته از موضوعات متنوعی است که هم از لحاظ زمانی و هم از جهت مکانی در نزدیکی وی قرار دارند . نگاه وی میکرو است. و مسائل پیرامون را زیر ذره بین قرار می دهد تا از چگونگی ظهور و افول ، رشد ونمو، تغییر و تحول، تداوم و انقطاع رویدادهای جامعه اطلاع یابد. در این صورت محدوده ی فعالیت مورخ محلی بیشتر اجتماعی و اقتصادی است،هر چند می تواند سیاسی هم باشد. اما تلاش بر آن است که زوایای نا پیدا و پنهان جامعه رانشان دهد و اهمیت وجودی آنها و یا تاثیرات سوء آنها را باز گوید. در این صورت ،کاربری تاریخ نگاری محلی متفاوت است و از جمله به مورخ آینده برای فهم امروز مددرسانی می کند. تاریخ نگاری محلی در عرض ، بیشتر توصیف پدیده های « اکنون و پیرامون» در حد و اندازه ی دید مستقیم و یا شنیده های بی واسطه است.وقتی مورخ تاریخ محلی با نگاه اندامواره ای به آب و هوا ،پستی و بلندی زمین ، محصولات، صادرات و واردات و نیز صنایع یک منطقه نظر می دوزد، نیز در توصیف یک شهر آثار و ابنیه مهم آن را بر می شمارد، و شخصیت ها و نام آوران آن را یاد می کند، نگاهی در عرض داشته است. نگاه در عرض بیش تر نگاهی «حال گرا» است که در قالب جغرافیایی و اجتماعی خودنمایی می کند. چنان که می دانیم بسیاری از کتب تواریخ محلی کلمه «جغرافیا» را به عنوان پیشوند خود دارند. آثاری مانند جغرافیای کرمان و جغرافیای بلوچستان هر دو اثر احمد علی وزیری یا جغرافیای اصفهان اثر تحویلدار که همه در دوره قاجار به نگارش در آمده اند. نکته مثبت و امتیاز یک اثر تاریخ محلی در این است که دو نگاه در طول و عرض را با هم جمع کرده باشد.
تاریخ نزدیک یا تاریخ مجاور را برخی از مورخان به جای «تاریخ محلی» بکار می برند. به نظر می رسد دلیل عمده این امر برای نشان دادن ماهیت تاریخ محلی می باشد. چرا که تاریخ محلی با موضوعاتی سر و کار دارد که نزدیک به مورخ است، نزدیک از نظر زمانی و مکانی. در واقع تاریخ محلی ، تاریخ معاصر مورخ است. نسبت تاریخ مجاور در رابطه با موضوعات مورد بررسی و پژوهش را این چنین می توان عنوان نمود:
1- انسان← مردم معمولی یا مردم دم دست؛ Ordinary people
2- زمان← زمان معاصر؛ contemperary
3- مکان← مکان نزدیک به مورخ
لذا می توان گفت که در تاریخ محلی موضوعات مهم فراوان است. اما مهمترین منابع تاریخ محلی در شهرها در مرحله اول مردم هستند و در مرحله بعدی محیط فیزیکی و ساختار طبیعی و مصنوعی ساخت انسان و در مرحله آخر موسسات و نهادهای انسانی که در یک شهر رشد می کنند. تاریخ محلی با انبوهی از موضوعات روبرو است، و کثرت منابع و موضوعات از شاخصه های اصلی تاریخ محلی به شمار می رود. موضوعات متنوعی مانند چه مردمی و از کجا به شهر آمده اند، سن توزیع نیروی انسانی ، نژاد، امورات دینی، شخصیت های رفتاری، قومیت ها، و یا هویت شخصی مکان ها ، تفریحات، اشتغالاتفکری، حمل و نقل عمومی، عوارض و مالیاتها ، زباله ها ، یتیم خانه ها ، حاشیه نشینان شهری، ساختمانهای تاریخی، موزه ها، میادین، پل ها، پارک های تاریخی و نهادهای شهری و ... همه در حیطه تاریخ محلی قرار می گیرند. تاریخ محلی هر شهر صرف حوادث بزرگ رخ داده در شهر نیست بلکه کوچک ترین زوایای تاریک شهرها را نیز در بر می گیرد. پس به حق می توان گفت که تاریخ محلی همان «تاریخ دم دست» یا«تاریخ مجاور» است. اما دلیل دیگری که پژوهشگران جهت استفاده از «تاریخ مجاور» به جای «تاریخ محلی» ذکر کرده اند این است که اصطلاح تاریخ محلی ممکن است تداعی های منفی در بعضی از اذهان متبادر کند. چرا که احتمال دارد برای برخی از افراد موضوعات تاریخ محلی پیش پا افتاده به نظر برسند.
تاریخ نگاری محلی در طول
در تاریخ نگاری محلی در « طول» به بررسی تاریخ یک شهر، روستا، محله و یا منطقه در ادوار تاریخی مختلف از آغاز تا زمان مولف پرداخته می شود . نگاه مورخ در این سبک تاریخ نگاری بیشتر بر عنصر« زمان» دوخته شده است. او حوادث و اتفاقات محدود به یک شهر/ منطقه را در سیر زمان بازسازی و بازگویی می کند. اغلب کتابهایی که به عنوان تاریخ محلی در ایران می شناسیم دارای چنین خصوصیتی می باشد. کتابهایی مانند تاریخ بخارا ، تاریخ سیستان ، تاریخ مازندران، تاریخ بلخ، فارسنامه ابن بلخی از جمله این تواریخ می باشد. در این گونه تاریخ نگاری مولف تاریخ شهر را از دوره های اساطیری آن آغاز کرده و پس از ذکر افسانه های مربوط به پدید آمدن شهر و سلسله های اسطوره ای و باستانی ، به نحوه ورود اسلام به شهر می پردازند. سپس احادیث و روایاتی را در رابطه با فضایل و برتری شهر خود ذکر می کنند. هنر مورخان محلی در این گونه از تاریخ نگاری محلی این است که توانسته اند در میان منابع و کتب پراکنده و کهن بر جای مانده ، حوادث و حکام شهر را از آغاز تا زمان خویش تنظیم نمایند. این کار خود مستلزم رنج و زحمت بسیار بوده است. نگاه در «طول» مورخ را ناچار می کند که تاریخ آن شهر یا ایالت را نسبت به باقی خاک کشور برجسته تر کند و به دنبال حوادث و اتفاقاتی بگردد که به نوعی با تاریخ آن شهر یا ایالت ارتباط می یابد. در این گونه از تاریخ نگاری ، معمولا پادشاهان ، امیران، حکام، و بزرگان اعم از دانشمندان ، وزرا، عرفا، و شاعران و ... از سررشته های اصلی مورخ به شمار می روند. این نگرش در سنت قدیم تاریخ نگاری محلی به چشم می خورد.
تاریخ نگاری محلی در عرض
نوع دیگری از نگرش در حیطه ی تاریخ نگاری محلی ، نگاه در «عرض» است. در این گونه تاریخ نگاری ها ،مورخ محلی به زمان حال خود نزدیک است و موضوع یا موضوعات خاصی را در یک مقطع زمانی مشخص از شهر و روستای خود مورد بررسی قرار می دهد. پیرامون مورخ محلی ، انباشته از موضوعات متنوعی است که هم از لحاظ زمانی و هم از جهت مکانی در نزدیکی وی قرار دارند . نگاه وی میکرو است. و مسائل پیرامون را زیر ذره بین قرار می دهد تا از چگونگی ظهور و افول ، رشد ونمو، تغییر و تحول، تداوم و انقطاع رویدادهای جامعه اطلاع یابد. در این صورت محدوده ی فعالیت مورخ محلی بیشتر اجتماعی و اقتصادی است،هر چند می تواند سیاسی هم باشد. اما تلاش بر آن است که زوایای نا پیدا و پنهان جامعه رانشان دهد و اهمیت وجودی آنها و یا تاثیرات سوء آنها را باز گوید. در این صورت ،کاربری تاریخ نگاری محلی متفاوت است و از جمله به مورخ آینده برای فهم امروز مددرسانی می کند. تاریخ نگاری محلی در عرض ، بیشتر توصیف پدیده های « اکنون و پیرامون» در حد و اندازه ی دید مستقیم و یا شنیده های بی واسطه است.وقتی مورخ تاریخ محلی با نگاه اندامواره ای به آب و هوا ،پستی و بلندی زمین ، محصولات، صادرات و واردات و نیز صنایع یک منطقه نظر می دوزد، نیز در توصیف یک شهر آثار و ابنیه مهم آن را بر می شمارد، و شخصیت ها و نام آوران آن را یاد می کند، نگاهی در عرض داشته است. نگاه در عرض بیش تر نگاهی «حال گرا» است که در قالب جغرافیایی و اجتماعی خودنمایی می کند. چنان که می دانیم بسیاری از کتب تواریخ محلی کلمه «جغرافیا» را به عنوان پیشوند خود دارند. آثاری مانند جغرافیای کرمان و جغرافیای بلوچستان هر دو اثر احمد علی وزیری یا جغرافیای اصفهان اثر تحویلدار که همه در دوره قاجار به نگارش در آمده اند. نکته مثبت و امتیاز یک اثر تاریخ محلی در این است که دو نگاه در طول و عرض را با هم جمع کرده باشد.
+
دوشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۱۵:۱۰
نظر شما