دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
سفرنامه و تاریخ اصفهان
روزنوشت زیر معرفی کوتاهی از کتاب «سفرنامه و تاریخ اصفهان» میباشد.
نام
کتاب: سفرنامه و تاریخ اصفهان
مؤلف: عبدالحسین
خان ملکالمورخین
به کوشش
دکتر حسن جوادی
ناشر: انتشارات
دکتر محمود افشار
سال
نشر: ۱۳۹۲ش
تعداد
صفحات: ۲۶۷
این کتاب مجموعه یادداشتها و خاطرات عبدالحسینخان
ملکالمورخین (۱۲۴۸ش/ ۱۸۶۹م- ۱۳۱۲ش/ ۱۹۳۳م) از سفر چهار ماهی او به اصفهان در فاصلهی زمانی ۱۷ ربیعالاول ۱۳۳۲ق/ ۱۳ فوریه ۱۹۱۴م تا ۶ رجب/ ۳۱ مه، همین سال است.
عبدالحسینخان نوهی پسری محمدتقی سپهر، مؤلف
کتاب معروف ناسخالتواریخ، است. او در جوانی، در سن ۱۸ سالگی در اواخر سلطنت
ناصرالدین شاه، در وزارت خارجه مشغول به کار شد. مدتی بعد به دربار راه یافت و به
عنوان منشی مخصوص امینالسلطان به خدمت پرداخت. بعد از قتل ناصرالدین شاه در دربار
مظفرالدین شاه هم به سمت ژنرال آجودان و معلم شاه منصوب شد و پس از مدتی بعد از
مرگ پدر ابتدا لقب ملکالمورخین و سپس لسانالسلطنه یافت که به عنوان مورخ دربار
مظفرالدین شاه، کتاب مرآتالوقایع مظفری را نگاشت. ملکالمورخین از اواخر دورهی
مظفرالدین شاه به انتشار روزنامه و نوشتن مقالات انتقادی پرداخت و در کشمکش میان
مشروطهخواهان و محمدعلی شاه، از مشروطهخواهان طرفداری نمود. وی پس از فتح تهران،
مورد توجه سردار اسعد قرار گرفت و به تقاضای او، تاریخ بختیاری را با کمک دیگران نوشت.
در سال ۱۳۳۲ق، چند ماهی بعد از استعفای صمصامالسلطنه از مقام نخستوزیری، همراه
با او عازم اصفهان شد. صمصامالسلطنه برای بار دوم به عنوان حاکم اصفهان تعیین شده
بود و از قرار معلوم ملکالمورخین با وعدهی حکومت برخوار و ماربین، از مناطق
حوالی اصفهان، به این شهر آمد. اما به گفتهی خودش به علت اینکه حکومت او بر این
مناطق و رسیدگی به شکایات مردم باعث ضرر به درآمد و غارتگریهای صمصامالسلطنه میشد
با او دچار اختلاف گردید. بنابراین از حکومت استعفا داد و پس از کمتر از چهار ماه
اقامت در اصفهان از ترس آدمهای صمصامالسلطنه با لباس مبدل به تهران مراجعت نمود.
او در تهران خاطرات سفر خویش از اصفهان را همراه با شرح دهات و نواحی تابع اصفهان،
سالشمار تاریخ این شهر از صدر اسلام تا زمان ناصرالدین شاه و آثار و بناهای
تاریخی آن را با استفاده از منابع دیگر به رشتهی تحریر درآورد.
بنابراین کتاب هم سفرنامهی مؤلف و هم نوعی
محلینگاری از اصفهان است. اما با توجه به استفادهی نویسنده در محلینگاری شهر از
منابعی مانند معجمالبلدان یاقوت حموی، مرآتالبلدان اعتمادالسلطنه، سفرنامهی
شاردن و غیره که همگی در دسترس میباشند، ارزش این کتاب به شرح وقایع، دیدهها و اطلاعات نویسنده
از مدت کوتاه اقامت او در اصفهان است. نویسنده اطلاعات مهمی از اوضاع اجتماعی
اصفهان اعم از وضع زندگی مردم، کمبود و گرانی نان، وضع حکومت، جریان انتخابات برای
مجلس سوم، دخالت قدرتهای بیگانه به ویژه روسها در امور شهر و ظلم و ستم بختیاریها
از جمله صمصامالسلطنه ارائه میدهد.
کتاب همچنین حاوی اطلاعات مفیدی از توصیف
بناهای تاریخی شهر و صنایع و حرفهای موجود در اصفهان در زمان اقامت نویسنده در شهر،
که چند ماهی قبل از شروع جنگ جهانی اول بود، میباشد. توصیف وضعیت مردم در سر راه
نویسنده به اصفهان مانند مردم قم، کاشان و دهات آنها، ، بیان مسافت بین دهات،
شهرها و منازل بین راه، بیان قیمت نان و مقایسهی قیمتها در مناطق مختلف، توصیف چگونگی اداره و امنیت راهها و ظلم و ستم
نایب حسین و پسرانش به مردم کاشان، از دیگر مطالب ارزشمند کتاب است. با این حال نویسنده
شاید به علت اختلافی که با صمصامالسلطنه یافت که منجر به استعفای او شد،
نابسامانی های موجود در اصفهان را عمدتاً به بختیاریها به ویژه صمصام نسبت داده و
از نقش دیگر عوامل متنفذ شهر مانند اتباع و عوامل ظلالسلطان و غیره غفلت کرده، هر
چند از ظلالسلطان در تخریب بناهای تاریخی شهر بسیار انتقاد کرده است. همچنین
اطلاعات او دربارهی مشخصات سرکنسول روسیه در اصفهان نادرست است و به جای او نام
یکی از مأموران کنسولگری روسیه را نقل کرده است.
در زیر نمونهای از
توصیفات او ذکر میگردد:
در اول بیستوهفتم وارد اصفهان شدیم. آقای صمصامالسلطنه
هم شب گذشته بیخبر وارد شهر شده بود. ... چند روز اهالی شهر دیدن صمصامالسلطنه
آمدند. چشم روشنی نیز دادند. روز ورود توپها خالی کردند. از ورود صمصامالسلطنه
رعیت خوشحال نیست مگر بعضی رجال اصفهان. وضع اصفهان خیلی بد است زیرا که اغلبی از
مردم محض تعدی خوانین بختیاری خود را به روسها و انگلیس و آلمان بستهاند. ... ثروت
اهالی با اینکه در این سنوات اخیر خیلی صدمه کشیدهاند از سایر ولایات ایران بیشتر
است. فقرا هم در کوچه زیاد دارند. آدم بیکار بالنسبه از طهران کمتر دارد و زنهای
اهالی عموماً پنبه میریسند و جوراب میبافند و بیکار در میان آنها کمتر دیده میشود.
عمّالش میهمانیهای خوب میکنند. میوهجاتش
فراوان است، خصوصاً خربوزه و هندوانه فراوان و ارزان است... امسال چون گندم کم است
نان قدری سخت و گران شده، نان تبریزی دو قران و دو عباسی. برنج اصفهان خوب و گران
است. مرکبات از فارس میآورند. آب زایندهرود در اغلبی از کوچهها و خیابانهای
شهر جاری است، گرچه در تابستان کم میشود. آبهای خوراک اغلب از چاه است. سه چهار
ذرع زمین را که میکنند آب درمیآید. ... مسکرات در محلهی جلفا به فروش میرود.
در سایر نقاط شهر کم و گران است (ملکالمورخین، ۱۳۹۲: ۱۸-۱۹).
+
پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۸:۲۹
نظر شما