دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
الفت گنج زری بود در این خاکدان
نوشتار زیر به معرفی محمدباقر الفت و بخشی از نوشتههای او که از نظر تاریخی مهم هستند، میپردازد.
«محمد باقر الفت» در سال 1301 ﻫ .ق./ 1262 ش. در شهر اصفهان در محلهی
پشت مسجد شاه (امام خمینی فعلی یا نقش جهان) به دنیا آمد و به نام پدر بزرگ
مرحومش، حاج شیخ محمد باقر، نامیده شد (الفت، 1384: 3).[1] پدرش، حاج شیخ محمد تقی، معروف به
«آقانجفی» یکی از روحانیون بانفوذ زمان خود بود که پس از فوت همسر اولش
با مادر الفت، که او هم دختر یکی از مجتهدان معروف اصفهان بود، ازدواج کرد.
بنابراین دوران کودکی الفت، که هم زمان با سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در ایران و
حکومت ظالمانه و خودکامانهی ظلالسلطان در اصفهان بود، در محیطی سنتی و مذهبی شکل
گرفت. «تحصیلات ابتدایی او مطابق رسم آن زمان به وسیلهی معلمهای
مختلف در خانه شروع شد و پس از فراگیری حروف الفبا و قرائت قرآن و املا و انشای
فارسی با فراگیری مقدمات زبان عربی و سپس فقه و اصول دنبال گردید.» (همان: 4)
الفت در سال
1319 ﻫ .ق./ 1280 ش. برای تکمیل تحصیلات عالی دینی خویش به فکر سفر
به شهر نجف در عراق امروزی افتاد. نجف در آن موقع عالیترین مکتب علوم
دینی و مرکز مراجع شیعه بود. بنابراین وی پس از ازدواج با دختر عمویش عازم سفر حج گردید (همان: 7) و از آنجا به نجف رفت و مشغول تحصیلات دینی شد. او در آنجا نزد مجتهدانی مانند آخوند خراسانی، شیخ الشریعهی اصفهانی و ... درس خواند ولی به تدریج به علت اینکه
پرداختن به دقتهای اصولی را برای استنباط احکام شرعی بیفایده یافت و از رقابت و
عداوتی که بین افراد مختلف وجود داشت، دلزده گشت، نسبت به روشهای تحصیل حوزوی و
صفات اخلاقی محصلان دینی بدبین شد و آن شور و اشتیاق اولیهی خود را در راه رسیدن
به مقامات دینی از دست داد (همان: 10-8).
الفت حدوداً 23 ساله بود که انقلاب مشروطه در
ایران شروع شد. اخبار این قیام همراه با دستهبندیهای مجتهدان نجف که بیشتر آنها
طرفدار مشروطه بودند، در نجف غوغایی به پا کرد و طلاب نجف هم به پیروی از استادان
خود به این امر گرایش پیدا کردند. الفت هم در چنین فضایی تحت تأثیر افکار سیاسی
قرار گرفت و مشروطهخواه شد، اما از آنجا که اطلاعات سیاسی او اندک بود برای کسب
آگاهیهای لازم به مطالعهی نشریات فارسی و عربی پرداخت. او جهت دستیابی به منابع
اصلی و معلومات بیشتر تصمیم گرفت که یک زبان اروپایی مانند زبان فرانسه را
بیاموزد، اما چون انجام چنین کاری در محیط مذهبی نجف امری خلاف شرع به حساب میآمد
برای یادگیری آن به شهر کاظمین نقل مکان کرد و از آنجا برای زبان آموزی هر روز به
بغداد تردد میکرد. این مسأله باعث نارضایتی پدرش، آقانجفی، شد، در نتیجه پولی
را که جهت مخارج زندگی و تحصیل او به نجف میفرستاد، قطع نمود. بنابراین الفت که هیچ
گونه درآمدی نداشت، مجبور شد که پس از حدود 8 سال اقامت در عراق در سال 1328 ﻫ .ق./ 1288 ش. به اصفهان
بازگردد (همان: 12-10).
الفت پس از بازگشت به اصفهان برخلاف نظر پدر، که
میخواست فرزندش طریقهی روحانیت را پیش گیرد، وارد فعالیتهای سیاسی شد. او با
عضویت در حزب دموکرات به مبارزه با نفوذ بختیاریها و روحانیون شهر پرداخت. وی همچنین
با کمک چند نفر دیگر از نواندیشان کمیتهای به نام «آفتاب» را تشکیل داد. این کمیته جهت آشنا کردن مردم به علم و دانش و بالا بردن معلومات عمومی و سیاسی، مجلهای ماهیانه به همین نام انتشار داد که تعداد 8 شمارهی آن در سال 1329 ﻫ .ق./ 90-1289 ش. به چاپ
رسید (همان: 13).
فعالیتهای
سیاسی الفت تا سال 1330
ﻫ .ق./ 1290 ش. ادامه
یافت، تا اینکه به علت بروز وقایعی، حزب دموکرات از فعالیت بازماند و کمیتهی آفتاب تعطیل شد. بنابراین الفت نیز برای مدتی از امور سیاسی کناره گرفت. این وقایع عبارت بودند از: بلوای نان در اصفهان، که منجر به کشته
شدن حاج محمدجعفر خوانساری، کفیل بلدیهی اصفهان، و تخریب و تعطیلی نهادهای
نوبنیاد مشروطه مانند بلدیه، عدلیه و انجمن ولایتی شهر شد، و دیگر اولتیماتوم
روسیه به ایران بر سر موضوع مورگان شوستر و تعطیلی مجلس دوم شورای ملی، که منتج به
تضعیف دموکراتها در کل کشور گردید (همان: 16-13).
الفت سپس چند سالی به سیر و سیاحت در ایران،
آسیا و اروپا پرداخت. او ضمن پرداختن به امور روحی خویش و مطالعه و انجام تحقیقات علمی،
ادبی و تاریخی، به تألیفاتی چند در این موارد پرداخت، تا اینکه دوباره در وقایع انتخابات مجلس پنجم و حوادث پس از آن در زمان رضاخان سردار سپه در وقایع سیاسی فعال گردید. او به نمایندگی از اصفهان در مجلس مؤسسان برای تغییر سلطت از قاجاریه به پهلوی انتخاب شد و به این تغییر رأی مثبت داد. مدتی بعد به دعوت علی اکبر داور به مدت یک سال و نیم به سمت کارمندی ادارهی عدلیه و عضویت
در دیوان عالی تمیز مشغول به کار شد، تا اینکه در سال 1307 ش. از طرف دولت و مردم اصفهان
به نمایندگی مجلس هفتم شورای ملی انتخاب گردید، اما مدتی بعد مجلس را ترک کرد و
با بازگشت به اصفهان از شغلهای سیاسی و دولتی به طور کلی دوری گزید و به امر کشاورزی
و آبادانی و زراعت پرداخت. برای نمونه، روستای ویرانی به نام «حجت آباد» را در
حوالی اصفهان خرید و آن را آباد کرد. او نام این روستا را به «بهارستان
الفت» تغییر داد که همین شهرک بهارستان فعلی بعد از سپاهان شهر میباشد و بلوار
اصلی آن، الفت نام دارد.
در کنار چنین فعالیتهایی، الفت تا پایان عمر 81 سالهی خویش
در 14 مرداد ماه 1343 ش. مانند گذشته به علایق علمی و ادبی خود هم توجه داشت و به
تألیف، ترجمه و تصحیح چند اثر علمی و ادبی پرداخت (همان: 34-16). مجموعهای از این آثار به اضافهی شرح حالی از زندگانی وی همراه با بیان خاطرات و
دیدگاههای دوستان و بزرگان از الفت و اشعاری در وصف او، در کتابی تحت
عنوان «گنج زری بود در این خاکدان» به وسیلهی یکی از نوادگان الفت یعنی
خانم «لاله الفت» به چاپ رسیده
است.
صرف نظر از تألیفات علمی و ادبی الفت، آنچه از
این کتاب در رابطه با تاریخ محلی مفید و قابل توجه است و ارزش آن را به عنوان یک
منبع دست اول تاریخی بالا میبرد، خاطرات او از وقایع دوران زندگانی خویش به ویژه توصیفات وی از تأثیر حوادث مشروطهی ایران بر مراجع و طلاب عتبات و شرح فعالیتهای او در عرصهی
سیاسی پرآشوب اصفهان در دوران مشروطهی دوم میباشد.
همچنین شرحی که
الفت از نسبنامهی خاندان خود، مسجدشاهیها، ارائه میکند و توصیفاتی که دربارهی روابط
آنها اعم از همکاری، رقابت و کشاکش آنان با دیگر قدرتمندان زمان مانند دیگر خاندان
روحانی متنفذ اصفهان، خاندان قاجار، بختیاریها و ... بیان می دارد، در شناخت روابط گروههای
اجتماعی بانفوذ شهر و کارگزاران قدرت با یکدیگر و تفسیر حوادث، بسیار آگاهیبخش است، به ویژه این که الفت دیدگاهی انتقادی نسبت به عوامل قدرت حتی دربارهی پدر و
خاندان خویش دارد. او در کنار بیان خوبیهای پدر و عموهای خود به خصوص حاج آقا
نورالله، نقاط ضعف آنان را نیز از دیدگاه خود و در بیشتر حوادث به عنوان یک شاهد
عینی بیان می کند. با وجود این، نباید از نظر دور داشت که این خاطرات و دیدگاهها
باید در کنار دیگر منابع تاریخی مربوط به آن دوره مورد بررسی قرار گیرند تا زوایای
گوناگون حوادث روشن شود. زیرا خاطرات و توضیحات او بازگو کنندهی همهی جوانب وقایع
مورد بحث وی در آن زمان نیستند و انتقادات الفت هم از خاندان خود به معنای جانبداری نکردن از آنها در حوادث شهر و کشور نمیباشد.
[1] - الفت، لاله (1384): گنج زری
بود در این خاکدان (شرح احوال، جمع آوری و تصحیح آثار منثور فارسی محمد باقر
الفت)، اصفهان، نشر نوشته.
+
یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۷:۰۲
نظر شما