دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
خاطرات و ملاحظات دولت آبادی
روزنوشت زیر به معرفی کوتاهی از کتاب «خاطرات و ملاحظات سید علی محمد دولتآبادی» میپردازد.
نام کتاب: خاطرات و ملاحظات
نویسنده: سید علی محمد دولتآبادی
به کوشش ایرج افشار
سال نشر: 1390
ناشر: انتشارات سخن
تعداد صفحات: 881
نویسنده: سید علی محمد دولتآبادی
به کوشش ایرج افشار
سال نشر: 1390
ناشر: انتشارات سخن
تعداد صفحات: 881
حاجی میرزا
هادی دولتآبادی یکی از روحانیون مشهور اصفهان در زمان ناصرالدین شاه و مظفرالدین
شاه قاجار بود که نسل آنها به قاضی نورالله شوشتری میرسید. جد وی میرعبدالکریم از
شوشتر به اصفهان آمد و در دولت آباد برخوار ساکن شد. این خانواده به تدریج علاوه
بر ریاست شرعی برخوار، صاحب زمین و ملک کشاورزی گردید و از طریق رفت و آمد به شهر
اصفهان، خرید خانه در این شهر و ارتباط با دیگر روحانیون شهر، در اصفهان هم صاحب
نفوذ و اعتبار گردید. اما چند سال بعد به واسطهی درگیریهایی که میان او و ظلالسلطان،
حاکم اصفهان، و آقا نجفی، روحانی بانفوذ شهر، به وقوع پیوست، ترجیح داد که اصفهان
را ترک نماید و در تهران اقامت کند. زیرا میرزا هادی متهم به بابیت از نوع ازلی آن
بود و ظلالسلطان هم به املاک او در اصفهان طمع کرده بود.
حاجی میرزا
هادی از زن اول خود، پنج پسر و یک دختر داشت. این پنج پسر عبارت بودند از: احمد،
یحیی، علیمحمد، مهدی و محمدعلی و دختر وی نیز صدیقه نام داشت. از این فرزندان،
یحیی که از فعالان سیاسی و فرهنگی دوران قاجار و پهلوی اول بود و صدیقه که از
مشوقان و پیشتازان کشف حجاب بود و سالها ریاست کانون بانوان ایران را برعهده داشت،
شهرت بیشتری کسب نمودند.
اما علیمحمد،
پسر سوم میرزا هادی، در کسوت روحانیت مانند یحیی از فعالان انقلاب مشروطه و وقایع
پس از آن بود. او خاطرات زندگانی خویش را در پنج دفتر مکتوب نمود و این خاطرات
سالها بعد توسط دکتر هوشنگ دولتآبادی، نوهی دختری مؤلف، در اختیار ایرج افشار
گذاشته شد تا آنها را ویرایش و چاپ نماید.
این خاطرات
از سال 1288 ق، که به علت قحطی به سال مجاعه معروف گردید، شروع میشود. مؤلف در
این هنگام سه ساله بود و در دفتر اول، حوادث را تا سال 1303 ق، و شرح سفر پر طول و
دراز خود با پدر و همراهان دیگر به مکه بیان میکند.
دفتر دوم که
با عنوان «اخبار مشروطیت و مجلس اول» به چاپ رسیده، وقایع را نه از سال
1303 ق، که از 17 صفر 1323 ق، شروع کرده و تا 9 رجب 1326 ق، به طول میانجامد. دفتر سوم
نیز از ذیالحجهی 1329 ق، شروع میشود و وقایع را تا چهارم ربیعالثانی 1330 ق، بیان میکند. سپس در حدود 6 صفحه فهرستی اجمالی از حوادث در فاصلهی سه سالهی 1330 تا
1333 ق، نقل میگردد.
دفتر چهارم
با عنوان «سفر مهاجرت» خاطرات مؤلف از مهاجرت از اصفهان در طول جنگ جهانی
اول به کرمانشاه و سپس به قصر شیرین در طول سالهای 1334 تا 1337 ق، میباشد. سرانجام دفتر پنجم با عنوان «احوال ایرانیان مهاجر، ورود به تهران»
حوادث مربوط به سالهای مابین ذیالحجهی 1336 تا صفر 1339 ق، را دربردارد که به
کابینهی سپهدار رشتی (که با کودتای سوم اسفند 1299 ش، سقوط کرد) ختم میشود. سال 1299 ش، در واقع دو سال قبل از مرگ مؤلف است و لذا خاطرات این دفتر نیز مانند دفاتر
قبلی ناتمام میماند. این که چرا بین بیان وقایع سالها و دفترها افتادگی وجود
دارد، ظاهراً به علت این است که بخشی از این خاطرات گم شده و یا اینکه در طول زمان
در فاصلهی نوشته شدن آنها تا ویرایش و چاپ آنها از بین رفته است. احتمال دیگر این
است که نویسنده در ابتدا قصد داشته که خاطرات مربوط به یک دورهای را بنویسد، اما
به علت حوادث زمانه و گرفتاریهای موجود موفق به نوشتن همهی آنها نشده، زیرا به
گفتهی ایرج افشار بخشی از دفتر سوم از نمونهی اصل آن سفید مانده است.
به نظر میرسد که این خاطرات به دو گونه نوشته شده، بخشی گذشتهنویسی است، یعنی مؤلف آنچه از
دوران کودکی، نوجوانی و جوانی خویش در حافظه داشته، نقل کرده (مانند دفتر اول) و در
ادامه به شرح حوادثی پرداخته که به دوران او نزدیک بوده است (مانند دفتر دوم). اما
دفترهای سوم به بعد بیشتر جنبهی گزارشهای روزانه و یا هفتهنویسی دارد (دولت
آبادی، 1390، ص دوازده، مقدمۀ ایرج افشار).
کتاب خاطرات
و ملاحظات سید علی محمد دولتآبادی مانند دیگر کتابهای خاطرات از این نظر که گزارش
یک شاهد عینی و یا ضبط شنیدههای او از شاهدان عینی حوادث میباشد، دربارهی آگاهی
به وقایع دوران زندگی مؤلف، که دورانی بسیار آشفته و پر حادثه در تاریخ کشورمان میباشد، دارای اهمیت است. از آنجا که حوادث و وقایع مربوط به انقلاب مشروطه در کتابهای متعدد از شاهدان عینی اعم از خاطرات و یا کتابهای تاریخی، به تفصیل بیشتر نوشته
شده، ممکن است اهمیت خاطرات دولتآبادی در این موارد تنزل یابد. اما
بخش اول این کتاب که مربوط به خاطرات نویسنده از اصفهان زمان ظلالسلطان و ظلم و
اجحافهای وی در حکمرانی بر این منطقه و سیاستهای او در برخورد با روحانیون شهر
است، میتواند برای فهم تاریخ محلی شهر اصفهان در این دوره مهم باشد.
همچنین شرح
سفرهای مؤلف و خاطرات وی از دوران مهاجرت در طول جنگ جهانی اول از اصفهان تا کرمانشاه
و قصر شیرین و شرح بدبختیها و بلاتکلیفی ایرانیان مهاجر در استانبول و سپس شرح
بازگشت وی از استانبول به تهران و وضعیت جنگزدهی تهران پس از جنگ جهانی اول، میتواند برای شناخت اوضاع شهرهای ایران در این دوره و مقایسهی وضعیت آنها با شهرها
و سرزمینهای موجود در همسایگی ایران بسیار مفید باشد و پژوهشگران تاریخ را به کار
آید.
در زیر نمونهای از توصیفات دولتآبادی از شهر پورت سعید در مصر در هنگام سفر حج وی با پدر و
برادر در سال 1303 ق، نقل میگردد:
از اول شب که
چراغهای خیابان روشن شد مردم شهر مشغول عیش شدند … و مهمانخانهها و
بازیگرخانهها بنای ساز و نواز را گذاردند. ماها در اصفهان پرورش کرده بودیم و
صدای بادها را که به سیم تلگراف میخورد خلاف شرع میدانستیم. در چنین شهری چگونه
میتوانیم راحت باشیم … افسوس که باید سوخت و ساخت … . این شهر از
بناهای جدید است. فرانسویها که مباشر حفر کانال سوئز بودند اینجا را به طرح جدید
بنا کردهاند. از بیست و یک فرسخ راه با لولهی آهن از رود نیل آب به این نهر آوردهاند. نوکر آب که مقسم خانههاست به تمام طبقات خانهها با تلمبه آب میرساند
… بناهای آنجا خیلی عالی است. شاید ده طبقه هم عمارت داشته باشد … خیابانها
تماماً نسبت مساوی، کوچهها مقابل یکدیگر. در وسط شهر باغی است که تفرجگاه عمومی
است … هر شب سی چهل کشتی آنجا ایستاده است، چراغهای کشتیها انعکاس در آب حاصل
کرده، چراغانی صحیحی هر شب در آنجا میشود … (دولت آبادی، 1390، 182).
+
آدینه ۱۸ فروردین ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۲۲
نظر شما