دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
از وانان تا وین
نوشتار زیر معرفی و بررسیای کوتاه از کتاب خاطرات «عزتالله باقری» با عنوان «از وانان تا وین» میباشد.
تاریخ
شفاهی، نوعی شیوهی جمعآوری، ضبط و آمادهسازی اطلاعات تاریخی است. اطلاعاتی که
از طریق مصاحبه با فرد یا افرادی که از شرکتکنندگان در رویدادهای گذشته یا شاهدان
یا شنوندگان بلاواسطهی آن وقایع میباشند، به دست میآید. هدف از این مصاحبهها
معمولاً یافتن اطلاعاتی است که از طریق منابع و شواهد مکتوب به دست نمیآید.
بنابراین این شواهد شفاهی در کنار شواهد مکتوب میتواند ما را در فهم بیشتر و دقیقتر
حوادث تاریخی یاری نماید.
نمونهای مهم
برای تاریخ شفاهی، خاطرات افراد از زندگی گذشتهی خویش است. به ویژه افراد معمولی
و از اقشار آسیبپذیر جامعه که حضور آنها در تاریخ عموماَ با کلماتی مانند «مردم،
رعیت، عوامالناس و … » خلاصه و در واقع تحقیر شده است. چنین افرادی به طور عموم
به علل گوناگون نتوانستهاند خود قلم به دست گیرند و خاطرات خویش را بنویسند. این
خاطرات میتوانند زوایای پنهان زندگانی گذشتگان را به روشنایی تاریخ بیاورند و به
قول «تامپسون» صدای گذشته باشند.
مثالی برای
خاطرات ذکر شده، خاطرات زندگانی «عزتالله باقری» روستازادهای بختیاری از روستای
«وانان»، از روستاهای توابع شهرکرد، میباشد. او در زمان رضا شاه همراه با خانوادهی
خویش به اصفهان مهاجرت کرد و در مسیر حوادث در سن 29 سالگی در سال 1331 ش، به
عنوان نمایندهی کارگران اصفهان از طرف حزب توده در کنگرهی تأمین اجتماعی کارگران
جهان در شهر وین اتریش شرکت نمود. به همین علت خاطرات او در دو جلد با عنوان «از
وانان تا وین» منتشر شده است.
جلد اول کتاب
عمدتاً حاوی خاطرات شخصی گوینده از زندگی پرفراز و نشیب خویش است که از زادگاه او،
وانان، شروع میشود. این قسمت از خاطرات، دربردارندهی مطالبی مهم دربارهی وضعیت
زندگی مردم روستا، که تحت تسلط خوانین بختیاری بودند، میباشد که در واقع نمونهای
از زندگی ارباب - رعیتی در تاریخ ایران است. روستائیان با زحمت و مشقت تمام، حاصل
دسترنج خویش را قبل از دروی محصول از دست رفته می دیدند، چرا که یک سوم محصول پاکشده
سهم خان بود. بعد از خان هم، رعیت میباید حساب سایر طلبکاران را تسویه میکرد.
اول نوبت نزولخواران ده بود. بعد از آنها هم، پیشهوران ده از دلاک و حمامی و
نجار و آهنگر همه میآمدند تا اجرت کار سالیانهشان را بردارند. در نتیجه اغلب
دهقانان از همان روزهای اتمام کار خرمن، دوباره دستخالی بودند و ناگزیر میباید
از مباشرهای خان و نزولخواران ده، نان بخور و نمیری قرض میکردند تا سرخرمن آینده
بپردازند. بدین ترتیب رعیت هیچ وقت از زیر بار قرض خلاص نمیشد و زنجیر بدهیها،
او را به زمین وابسته میکرد و اجازهی حرکت به او نمیداد (باقری، 1381، 1/ 88-87).
ادامهی کتاب،
داستان مهاجرت خانوادهی باقری است. آنها بر اثر مرگ زودرس پدر، آفات، خشکسالیهای
پیاپی و عدم حمایت خان، دیگر قادر به ماندن در روستا نبودند، بنابراین به شهر
اصفهان مهاجرت کردند. این قسمت از خاطرات، حاوی مطالب مهمی دربارهی اجتماع، فرهنگ، اقتصاد و تاریخ سیاسی اصفهان در دورهی
پهلوی از دید یک کارگر و فعال کارگری میباشد. اصفهان در هنگام ورود خانوادهی باقری
به این شهر، 1319 ش، به واسطهی هشت کارخانهی نساجی، یک قطب صنعتی کشور و به
منچستر ایران مشهور بود. بنابراین شهر اصفهان، مرکز مناسبی برای جذب دهقانان روستایی
و ورشکستگان کارگاههای سنتی به عنوان کارگران روزمزد کارخانههای شهر بود.
عزتالله باقری به
عنوان سرپرست یک خانوادهی نه نفره (چهار خواهر، سه برادر و یک مادر) در سن 17 سالگی
مجبور بود به کارهای مختلف کارگری مانند عملگی، ظرفشویی در مهمانخانه و کار در
کارخانههای ریسندگی اصفهان بپردازد. توصیفات او از تجارب خویش دربارهی شرایط کار
و وضع زندگی کارگران در اصفهان دورهی رضا شاه و بعد از آن بسیار مفید است. اینکه
باید هر روز کار میکرد تا بتواند آخر وقت چند تا نان و مقداری غذا مثل خرما یا
لبو برای خانوادهاش تهیه کند (باقری، 1381، 1/ 185). یا اینکه قبل از تشکیل اتحادیههای
کارگری و به خصوص قبل از شهریور 1320، هیچ کارگری دستمزدی معادل هزینههای زندگیاش
دریافت نمیکرد. «دستمزدها کفاف یک نان خالی و سرکهشیر را هم نمیداد. تمام روزها
و سالی دوازده ماه جان میکندیم و باز هم کسری خرج داشتیم. ذخیره و پساندازی در
کار نبود که بتوانیم چند روزی را بدون کارکردن بگذرانیم و بعد دوباره برگردیم
سرکار» (باقری، 1381، 1/ 186). بنابراین شرایط کار این بود که «در واقع هر هفته
جمعه شب وارد کارخانه میشدم و صبح روز جمعهی بعد، از کارخانه میرفتم بیرون. در
این فاصله فقط میتوانستم 2 ساعت در روز و 2 ساعت در شب استراحت کنم.» چرا که
دستمزدها به صورت کارمزدی بود و کارگران روزهای جمعه و تعطیلی، حقوقی دریافت نمیکردند
و هیچ گونه مرخصی هم در کار نبود. اگر کارگری بیمار میشد یا حتی بر اثر سانحهای
در کار آسیب میدید و نمیتوانست کار کند، بلافاصله از کار برکنار میشد (باقری،
1381، 1/ 200-199).
سرپناه این
خانواده هم خانهها و بناهای مخروبهی بدون صاحب مثل بازماندهی یک کاروانسرا از
زمان شاه عباس در انتهای خیابان فیض بود. تمام اتاقها و طویلههای آن را خانوادههای
پرجمعیت کارگری مهاجر اشغال کرده بودند تا اینکه مأموران شهرداری، ساکنان را اخراج
کردند (باقری، 1381، 1/ 165). با این حال به گفتهی راوی: با اینکه کارگران تنگدستترین بخش جامعه را تشکیل میدادند،
اما فقر، خاص طبقهی کارگر نبود و یک مسئلهی همگانی و فراگیر بود (باقری، 1381،
1/ 196).
ادامهی خاطرات،
مطالب مهمی دربارهی مبارزات کارگری و نقش اتحادیهی کارگران در بهبود وضع کارگران
و فعالیتهای افرادی مانند تقی فداکار و دیگران از جمله خود گوینده در این عرصه
دارد. این فعالیتها باعث شد تا وزارت پیشه و هنر بین کارگران و کارفرمایان واسطه شود
و شرایط کار، حقوق، پاداش و امکانات کارگران به نحو چشمگیری بهبود یابد (باقری،
1381، 1/ 215-214). با این حال، اشغال ایران و شرایط نابسامان اقتصادی در زمان جنگ
جهانی دوم باعث قحطی و کمبود آذوقهی عمومی بود، به طوری که به قول راوی: بارها پیش
میآمد که از صبح تا 6 بعد از ظهر دنبال چند قرص نان پرسه میزدیم و بالاخره دست
خالی برمیگشتیم یا اگر نانی هم بدست میآوردیم نانی بود که گندم و جو و ذرت را با
خاک اره قاطی کرده بودند (باقری، 1381، 1/ 225-223).
در
ادامه، پایان جنگ جهانی، رقابت دربار و احزاب و گروههای گوناگون به ویژه اتحادیهها
و سندیکاهای کارگری بر سر قدرت و منافع و حقوق خویش تا کودتای 28 مرداد، همه از
امور مهمی هستند که در این کتاب از دید یک فعال کارگری حزب توده در اصفهان بیان
شده است. با وقوع کودتای
28 مرداد و سرکوب مخالفان به ویژه حزب توده،
عزتالله باقری در سال 1335 ش، خود را به نیروهای امنیتی شاه معرفی کرد و از
فعالیتهای سیاسی و صنفی توبه نمود. با وجود این، پنج سال بعد به وسیلهی ساواک دستگیر
شد و برای مدتی زندانی و شکنجه گردید. او پس از آزادی با به دست آوردن شغلی در
وزارت بهداری در سال 1356 ش، بازنشسته شد.
جلد دوم کتاب بیشتر
جنبهی نظری دارد. مصاحبهگر، کامبیز لاچینی، تلاش نموده تا ادعاها و رفتار حزب
توده را با توجه به تجارب راوی و دیگر خاطرات و نوشتههای مربوط به حزب توده و
فعالیتهای آنان در دورهی پهلوی، مورد نقد و بررسی قرار دهد. این گونه برخورد با
موضوع، با وجود فوایدی که برای بررسی و کشف وقایع تاریخی دارد، اما کتاب را از
حالت تاریخ شفاهی به میزان زیادی دور کرده است. زیرا لاچینی از حالت یک مصاحبهگر
خارج شده و گویا در حال مناظره با راوی میباشد، به طوری که در خیلی از موارد گفتهها
و نظرات لاچینی از گفتههای باقری بیشتر میشود. هر چند عنوان فرعی کتاب «پژوهشی
در خاطرات عزتالله باقری و نگاهی دیگر به تفکر چپ در گفتگویی با کامبیز لاچینی» است،
اما بهتر بود که لاچینی ابتدا سئوالات خویش را به عنوان یک مصاحبهگر از عزتالله
باقری میپرسید و گفتگو را به شکلی مناسب و نظامند هدایت میکرد و آنگاه نقد و
نظرات خویش را به کتاب پیوست مینمود. به ویژه اینکه عزتالله باقری با وجود دیدگاه
مثبتی که نسبت به حزب توده، شوروی سابق و بلوک شرق دارد، خود معترف به اشتباهات خویش
و حزب توده میباشد.
او در
باب تحول فکری و رفتاری خود میگوید: قبل از کودتا، عزتالله باقری یک پرولتر
انقلابی دوآتشه و بیخبر بود. در آن دوران نسبت به کمیتهی مرکزی و اتحاد جماهیر
شوروی یک فرد صد درصد متعصب بودم و هیچگونه ایرادی را به آن دو مرجع قبول نمیکردم.
در آن روزها از نظر من حزب توده، نجات دهندهی مردم ایران و اتحاد شوروی، نجات
دهندهی بشریت از قید ظلم و ستم بود. اما امروز نیم قرن از کودتای 28 مرداد گذشته
است. اگر ما تودهایها این آگاهیهای امروز را داشتیم، حزب توده را به همان شکل
اولیهاش که یک حزب تودهای و ملی بود نگاه میداشتیم و از وابستگی به اتحاد شوروی
پرهیز میکردیم (باقری، 1381، 2 /14-13). یا اینکه قبول دارد که تبلیغات حزب، یک
غرور و تعصب بیجا در اعضا و به خصوص افراد کمسواد و بیمطالعه ایجاد کرده بود که
باور میکردیم از دیگران برتریم و همین غرور بیجا و کاذب بود که اجازه نمیداد تا
حرف و درد کارفرماها را بفهمیم و به منطق آنها گوش دهیم و دائماً در پی ایجاد جدال
و عدمسازش در محیط کار و کارخانه باشیم و به تذکرها و گفتگوهای دیگران توجه نکنیم
(باقری، 1381، 1 /250).
اظهارات و توضیحات
کامبیز لاچینی هر چند مفید هستند، اما در جای مناسب خود ابراز نشدهاند و این
اظهارات، همانطور که گفته شد در میانهی مصاحبه، هم در جلد اول و به ویژه در جلد
دوم از گفتههای مصاحبهشونده بیشتر میشود. حتی در بعضی موارد به نظر میرسد که
مصاحبهشونده بدون توجه به سئوالات مصاحبهگر، که در واقع به شکل نقد و حتی اعتراضگونه
مطرح میگردد، سخن خویش را پی میگیرد، یا اینکه به نظر میرسد که مصاحبهگر بعد
از مصاحبه، این گونه سئوالات را در میانهی سخن وارد کرده باشد (به عنوان مثال ج 1،
ص307). دیگر اینکه در بعضی موارد، گویا مصاحبهگر از اهمیت یک حادثه یا وقوع حوادثی
در آن رابطه خبر ندارد، بنابراین
سئوال مناسب آن موقعیت را مطرح نمیکند، مثل واقعهی
اردیبهشت 1323 ش، که افکار عمومی را برضد حزب توده و اتحادیهی کارگران برانگیخت.
زیرا کارگران، کارخانههایی را که مدیرانشان به نشانهی اعتراض به اتحادیهی کارگری
تعطیل کرده و به تهران رفته بودند، به دستور تقی فداکار به راه انداختند و با
بازنمودن انبارهای آذوقه و خوراک کارخانهها، موجودی انبارها را بین خود تقسیم
نمودند.
با وجود اشکالات ذکر شده،
کتاب از وانان تا وین در شناخت زوایای گوناگون زندگانی گروهی از مردم که معمولاً در طول تاریخ نادیده انگاشته شدهاند و همچنین آشنایی با طرز نگاه آنها به حوادث،
بسیار مفید میباشد و نشان دهندهی اهمیت تاریخ شفاهی در روشن شدن گذشتهها برای
مردم حال و آینده است.
+
چهارشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۲۳
نظر شما