دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
تاریخ محلی در مطالعات ایرانی
نوشتار زیر ترجمهی بخشی از مقالهی چارلز ملویل در مجلهی مطالعات ایرانی دربارهی تاریخ محلی است.
در سال 2000 میلادی شمارهی 1و 2 جلد سیوسوم
مجلهی مطالعات ایرانی (Iranian Studies) به تاریخ محلی ایران اختصاص یافت. در این شماره از مجله، هشت مقاله از شش صاحبنظر دربارهی موضوعات و کتابهای
مختلف در حیطهی تاریخنگاری محلی در ایران، چاپ گردید.
نوشتار زیر ترجمهی بخش اول مقالهی چارلز ملویل (Charles Melville)، اولین مقالهی این مجله با عنوان "Persian Local Histories: Views from the Wings" میباشد که به علت طولانی بودن این مقاله برای یک روزنوشت، بخش دوم آن که دربارهی دیدگاههای گوناگون دربارهی طبقهبندی تواریخ محلی ایرانی است، در روزنوشت بعدی میآید.
تاریخ ایران هنوز تا حدود زیادی بر محور وقایع گزارش میشود. وقایعی که انگیزهی کافی برای احساس ناراحتی در انسان ایجاد میکند. وقایعی پر از توطئهها یا وقایعی مربوط به حکام و اطرافیان آنها، چه آنان که از یک حاکم پیروی کردند و چه آنان که بر ضد یک حاکم شورش کردند، همچنین حرکت سپاهیان و سرکوبی شورشها و ظهور و سقوط سلسلهها. همهی اینها به عنوان مواد اصلی تاریخ به نظر میآیند. اما هنگامی که این وقایع به عنوان جریانهای اصلی تاریخ به رسمیت شناخته میشوند، ما منابع را از جهت فقدان اطلاعات در مورد گروههای دیگر جامعه، که در سایهی این وقایع زندگی کردهاند، تخطئه می کنیم. امری که تا حدی درست است، زیرا جریان اصلی گزارش حوادث به شکل زنندهای بر مبنای قدرتمندان کاخنشین و به تبع طرفداران آنها است. به همین علت مناطق ایران هنگامی مورد توجه واقع میشدند که به مراکز حکومتی تغییر ماهیت میدادند. مثالی در این مورد، سیستان است که یکی از تعداد معدود استانهایی است که موضوع مطالعات مشروح دوران جدید شده است. هر چند این استان بعد از آن وقایع تاریخی مرکز محورانهای که داشت تبدیل به یک تاریخ حاشیهای شد.
لذا با اینکه تاکنون تلاشهای کمی در زمینهی نوشتن تاریخ به گونهای متفاوت شده، اما انجام این کار امکانپذیر است. مثالی در این مورد اثر آر. دبلیو. بولیت (R. W. Buliet) با عنوان «مشاهیر نیشابور» است که در این روش کتابهای وی و همچنین آثار «باسورث» میتوانند به عنوان همتایان دو شیوهی اصلی از تاریخنگاری محلی ایرانی یعنی تاریخ محلی سلسلهای و زندگینامهای باشند. هر چند این گونه کتابها کمتر مورد توجه واقع شده و کمتر در گزارشهای سیاسی مربوط به جریان غالب حوادث، مورد ارجاع مورخان بعدی اعم از دوران میانه و جدید قرار گرفتهاند. همچنین این کتابها برای دیدگاههای متفاوتی که عرضه میکنند به اندازهی کافی ارزشگذاری نشدهاند. در نتیجه شیوهی مطالعاتی آنها به عنوان یک شکل متفاوت از روند غالب بیان حوادث نادیده گرفته شدهاند.
این شماره از مجلهی «مطالعات ایرانی» تلاش دارد تا این بیتوجهی را جبران کند. بنابراین در این رابطه لازم است که به شکل خلاصه بررسی شود که منظور ما از تواریخ محلی چیست و حوزهی مطالعاتی این تواریخ و اهمیت چنین کارهایی چه میباشند، تواریخی که تنها اختصاص به خاورمیانه ندارند و فقط مختص ایران نیستند.
بیشتر افراد در تشخیص یک تاریخ محلی از یک اثر عمومی مشکل چندانی ندارند. حتی اگر عنوان آن کتاب به شکل صریح دال بر این موضوع نباشد، با نگاهی گذرا به فهرست محتویات کتاب میتوان پی به موضوع کتاب برد. در تعاریف اروپایی، یک اثر مدرن دربارهی تاریخ محلی به این شکل خود را معرفی میکند: «مقدمهای بر یک مطالعهی مشروح از تاریخ عمومی یا بررسی جنبههایی خاص از تاریخ یک منطقه، شهر، روستا یا ناحیهی محلی دیگر. در این تعریف صفت محلی بسته به اینکه موضوع تحقیق چیست یا تحقیق چه دورهی زمانی را شامل میشود، متفاوت است. اما بیشتر پژوهشگران دربارهی اینکه کار آنها دقیقاً محلی یا منطقهای محسوب میشود، دغدغهی زیادی ندارند.»
با چنین ادعایی نویسنده به سراغ موضوعاتی مانند جمعیت و ساختار اجتماعی، حکومت محلی، مؤسسههای خیریه، صنعت، تجارت و ارتباطات، کشاورزی، آموزش و پرورش، دین و نحوهی اسکان افراد در جامعه میرود. به طور خلاصه تاریخ محلی زندگی اقتصادی و اجتماعی جامعهای خاص یا گروهی از جوامع را دربرمیگیرد. اینجا باید اضافه کنیم که تاریخ محلی یک احساس ویژه از محل را بیان میدارد؛ احساسی که یک عامل مهم در شکلگیری و مفهوم وفاداری به یک محل و تشکیل هویت محلی با یک محلیت خاص است.
کارهای مورد نظر دربارهی تاریخ محلی انگلستان، مطالعاتی هستند که با تبارشناسی و علایق افراد به تاریخ خاندانی عجین شده و انبوهی از آثار و حوزهای مشخص از تحقیقات تاریخی مدرن را پدید آوردهاند. این مطالعات با حفظ و نگهداری منبعی غنی از مواد آرشیوی شامل گزارشهای سازمانهای محلی دولتی و گزارشهای نواحی کشیشی، کاغذهای مربوط به املاک و مجموعههای خصوصی، که به ویژه مربوط به اوایل دوران مدرن هستند، همراه میباشند.
اولین تواریخ محلی اروپایی، تا جایی که تاکنون تحولات آنها بررسی شده است، مربوط به گاهشماریهای صومعهای در دوران اولیهی قرون وسطی هستند. این آثار میتوانند در درجهی اول به عنوان یک زیرمجموعه یا حتی مواد گاهشماریهایی با دامنهی وسیعتر در نظر گرفته شوند. با اینکه تاریخهایی که به منظور ثبت امور ملی نوشته میشدند فصلهایی دربارهی تاریخ محلی داشتند، اما این وفاداریهای محلی بود که باعث پدید آمدن آثاری شد که به طور کامل دربارهی تاریخ محلی بودند. در انگلستان این تحول به طور عمده در اواخر قرن 12 میلادی و تحت شرایط خاصی اتفاق افتاد. این شرایط خاص عبارت بودند از وقایعی که به دنبال هرج و مرج دوران شاه استفان (1154- 1135 م) اتفاق افتاد. زیرا صومعه ها به مستندسازی و دفاع از فرامین بنیاد و امتیازات خویش در مقابل ادعاهای رو به گسترش و تعدیهای حقوقی شاه و دیگر زمینداران احساس نیاز کردند. همچنین تقدس و زهد باعث پیدایش تعدادی از تواریخ بر مبنای اقامتگاههای گوناگون صومعهای شد. این تواریخ، که اغلب دربردارندهی یک عنصر زندگینامهای از یک شخص مشهور یا یک نفر از اولیای الهی میباشند، حول وحوش زندگیهای قدیسها یا رؤسای صومعههای محلی نوشته شدند.
همچنین از قرن دوازدهم به بعد، تواریخ شهری در مقیاسی عمومی با رشد خودمختاری نواحی شهری به ویژه در ایتالیا، آلمان و بخشهایی ازکشورهای جنوبی اروپا شکوفا شد. این تواریخ که عموماً در ابتدا به واسطهی انتخابات سالیانهی مقامات شهری مانند شهردار، کلانتر و … نوشته میشدند، میتوانستند تبدیل به یک گزارش کامل از تاریخ درونی شهر بشوند. گزارشی که دربردارندهی توجیهی از اعمال اغنیای شهری مانند گاهشماریهای قرن سیزدهم لندن بودند. در این تواریخ، استقلالی که از قلمرو قدرت خاندانی سلطنتی وجود داشت به یک عامل مؤثر در به رسمیت شناختن خود در قیاس با خاندان سلطنتی و دیگر شهرها تبدیل شد. یکی از پژوهشگران هفت منبع اصلی برای نگارش گاهشماریهای شهری در آلمان مشخص کرده است. این منابع شامل تمایل به حفظ نام و نقش یک خانوادهی مهم، گاهشماری جنگهای خارجی و شورشهای داخلی، ثبت مراسم پذیرش شاهان یا انجام یک مأموریت میباشند.
به همین شکل میتوان علایق و عوامل مشترک زیادی را در یک فضای متفاوت برای گسترش تاریخنگاری محلی در ایران به کار برد. با این حال این عوامل در تحقیقات ناکافی غربیان دربارهی ادبیات تاریخی ایرانی تاکنون انعکاس کمی یافته است. با اینکه قدرت متداوم این شکل از نگارش تاریخ در خاورمیانه به طور مداوم مد نظر بوده است، اما این مطالعات بیشتر به سمت نمونههای عربی تا نمونههای فارسی آن تمایل داشتهاند.
نوشتار زیر ترجمهی بخش اول مقالهی چارلز ملویل (Charles Melville)، اولین مقالهی این مجله با عنوان "Persian Local Histories: Views from the Wings" میباشد که به علت طولانی بودن این مقاله برای یک روزنوشت، بخش دوم آن که دربارهی دیدگاههای گوناگون دربارهی طبقهبندی تواریخ محلی ایرانی است، در روزنوشت بعدی میآید.
تاریخ ایران هنوز تا حدود زیادی بر محور وقایع گزارش میشود. وقایعی که انگیزهی کافی برای احساس ناراحتی در انسان ایجاد میکند. وقایعی پر از توطئهها یا وقایعی مربوط به حکام و اطرافیان آنها، چه آنان که از یک حاکم پیروی کردند و چه آنان که بر ضد یک حاکم شورش کردند، همچنین حرکت سپاهیان و سرکوبی شورشها و ظهور و سقوط سلسلهها. همهی اینها به عنوان مواد اصلی تاریخ به نظر میآیند. اما هنگامی که این وقایع به عنوان جریانهای اصلی تاریخ به رسمیت شناخته میشوند، ما منابع را از جهت فقدان اطلاعات در مورد گروههای دیگر جامعه، که در سایهی این وقایع زندگی کردهاند، تخطئه می کنیم. امری که تا حدی درست است، زیرا جریان اصلی گزارش حوادث به شکل زنندهای بر مبنای قدرتمندان کاخنشین و به تبع طرفداران آنها است. به همین علت مناطق ایران هنگامی مورد توجه واقع میشدند که به مراکز حکومتی تغییر ماهیت میدادند. مثالی در این مورد، سیستان است که یکی از تعداد معدود استانهایی است که موضوع مطالعات مشروح دوران جدید شده است. هر چند این استان بعد از آن وقایع تاریخی مرکز محورانهای که داشت تبدیل به یک تاریخ حاشیهای شد.
لذا با اینکه تاکنون تلاشهای کمی در زمینهی نوشتن تاریخ به گونهای متفاوت شده، اما انجام این کار امکانپذیر است. مثالی در این مورد اثر آر. دبلیو. بولیت (R. W. Buliet) با عنوان «مشاهیر نیشابور» است که در این روش کتابهای وی و همچنین آثار «باسورث» میتوانند به عنوان همتایان دو شیوهی اصلی از تاریخنگاری محلی ایرانی یعنی تاریخ محلی سلسلهای و زندگینامهای باشند. هر چند این گونه کتابها کمتر مورد توجه واقع شده و کمتر در گزارشهای سیاسی مربوط به جریان غالب حوادث، مورد ارجاع مورخان بعدی اعم از دوران میانه و جدید قرار گرفتهاند. همچنین این کتابها برای دیدگاههای متفاوتی که عرضه میکنند به اندازهی کافی ارزشگذاری نشدهاند. در نتیجه شیوهی مطالعاتی آنها به عنوان یک شکل متفاوت از روند غالب بیان حوادث نادیده گرفته شدهاند.
این شماره از مجلهی «مطالعات ایرانی» تلاش دارد تا این بیتوجهی را جبران کند. بنابراین در این رابطه لازم است که به شکل خلاصه بررسی شود که منظور ما از تواریخ محلی چیست و حوزهی مطالعاتی این تواریخ و اهمیت چنین کارهایی چه میباشند، تواریخی که تنها اختصاص به خاورمیانه ندارند و فقط مختص ایران نیستند.
بیشتر افراد در تشخیص یک تاریخ محلی از یک اثر عمومی مشکل چندانی ندارند. حتی اگر عنوان آن کتاب به شکل صریح دال بر این موضوع نباشد، با نگاهی گذرا به فهرست محتویات کتاب میتوان پی به موضوع کتاب برد. در تعاریف اروپایی، یک اثر مدرن دربارهی تاریخ محلی به این شکل خود را معرفی میکند: «مقدمهای بر یک مطالعهی مشروح از تاریخ عمومی یا بررسی جنبههایی خاص از تاریخ یک منطقه، شهر، روستا یا ناحیهی محلی دیگر. در این تعریف صفت محلی بسته به اینکه موضوع تحقیق چیست یا تحقیق چه دورهی زمانی را شامل میشود، متفاوت است. اما بیشتر پژوهشگران دربارهی اینکه کار آنها دقیقاً محلی یا منطقهای محسوب میشود، دغدغهی زیادی ندارند.»
با چنین ادعایی نویسنده به سراغ موضوعاتی مانند جمعیت و ساختار اجتماعی، حکومت محلی، مؤسسههای خیریه، صنعت، تجارت و ارتباطات، کشاورزی، آموزش و پرورش، دین و نحوهی اسکان افراد در جامعه میرود. به طور خلاصه تاریخ محلی زندگی اقتصادی و اجتماعی جامعهای خاص یا گروهی از جوامع را دربرمیگیرد. اینجا باید اضافه کنیم که تاریخ محلی یک احساس ویژه از محل را بیان میدارد؛ احساسی که یک عامل مهم در شکلگیری و مفهوم وفاداری به یک محل و تشکیل هویت محلی با یک محلیت خاص است.
کارهای مورد نظر دربارهی تاریخ محلی انگلستان، مطالعاتی هستند که با تبارشناسی و علایق افراد به تاریخ خاندانی عجین شده و انبوهی از آثار و حوزهای مشخص از تحقیقات تاریخی مدرن را پدید آوردهاند. این مطالعات با حفظ و نگهداری منبعی غنی از مواد آرشیوی شامل گزارشهای سازمانهای محلی دولتی و گزارشهای نواحی کشیشی، کاغذهای مربوط به املاک و مجموعههای خصوصی، که به ویژه مربوط به اوایل دوران مدرن هستند، همراه میباشند.
اولین تواریخ محلی اروپایی، تا جایی که تاکنون تحولات آنها بررسی شده است، مربوط به گاهشماریهای صومعهای در دوران اولیهی قرون وسطی هستند. این آثار میتوانند در درجهی اول به عنوان یک زیرمجموعه یا حتی مواد گاهشماریهایی با دامنهی وسیعتر در نظر گرفته شوند. با اینکه تاریخهایی که به منظور ثبت امور ملی نوشته میشدند فصلهایی دربارهی تاریخ محلی داشتند، اما این وفاداریهای محلی بود که باعث پدید آمدن آثاری شد که به طور کامل دربارهی تاریخ محلی بودند. در انگلستان این تحول به طور عمده در اواخر قرن 12 میلادی و تحت شرایط خاصی اتفاق افتاد. این شرایط خاص عبارت بودند از وقایعی که به دنبال هرج و مرج دوران شاه استفان (1154- 1135 م) اتفاق افتاد. زیرا صومعه ها به مستندسازی و دفاع از فرامین بنیاد و امتیازات خویش در مقابل ادعاهای رو به گسترش و تعدیهای حقوقی شاه و دیگر زمینداران احساس نیاز کردند. همچنین تقدس و زهد باعث پیدایش تعدادی از تواریخ بر مبنای اقامتگاههای گوناگون صومعهای شد. این تواریخ، که اغلب دربردارندهی یک عنصر زندگینامهای از یک شخص مشهور یا یک نفر از اولیای الهی میباشند، حول وحوش زندگیهای قدیسها یا رؤسای صومعههای محلی نوشته شدند.
همچنین از قرن دوازدهم به بعد، تواریخ شهری در مقیاسی عمومی با رشد خودمختاری نواحی شهری به ویژه در ایتالیا، آلمان و بخشهایی ازکشورهای جنوبی اروپا شکوفا شد. این تواریخ که عموماً در ابتدا به واسطهی انتخابات سالیانهی مقامات شهری مانند شهردار، کلانتر و … نوشته میشدند، میتوانستند تبدیل به یک گزارش کامل از تاریخ درونی شهر بشوند. گزارشی که دربردارندهی توجیهی از اعمال اغنیای شهری مانند گاهشماریهای قرن سیزدهم لندن بودند. در این تواریخ، استقلالی که از قلمرو قدرت خاندانی سلطنتی وجود داشت به یک عامل مؤثر در به رسمیت شناختن خود در قیاس با خاندان سلطنتی و دیگر شهرها تبدیل شد. یکی از پژوهشگران هفت منبع اصلی برای نگارش گاهشماریهای شهری در آلمان مشخص کرده است. این منابع شامل تمایل به حفظ نام و نقش یک خانوادهی مهم، گاهشماری جنگهای خارجی و شورشهای داخلی، ثبت مراسم پذیرش شاهان یا انجام یک مأموریت میباشند.
به همین شکل میتوان علایق و عوامل مشترک زیادی را در یک فضای متفاوت برای گسترش تاریخنگاری محلی در ایران به کار برد. با این حال این عوامل در تحقیقات ناکافی غربیان دربارهی ادبیات تاریخی ایرانی تاکنون انعکاس کمی یافته است. با اینکه قدرت متداوم این شکل از نگارش تاریخ در خاورمیانه به طور مداوم مد نظر بوده است، اما این مطالعات بیشتر به سمت نمونههای عربی تا نمونههای فارسی آن تمایل داشتهاند.
+
آدینه ۲۶ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۰۱:۰۶
نظر شما