دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
تخصص در تاریخ
بر خلاف گذشته که مورخان داستانپردازنی در خدمت قدرتمندان بودند، در دنیای مدرن مورخان
مشاورانی هوشمند و صادق برای مردم و جامعه هستند.
نوشتار زیر
با عنوان «تخصص در تاریخ» خلاصه و برداشتی آزاد از یکی از جلسات درس «روش
تحقیق در تاریخ» در مقطع دکتری، مدرس: آقای دکتر نورایی و متنی انگلیسی با
عنوان
"Statement on Standards of Professional Conduct" میباشد که برای علاقهمندان، متن کامل این نوشتار انگلیسی در پیوست ضمیمه شده است.
گذشتگان تاریخ را
تحقیر میکردند و آن را شایستهی این نمیدانستند که علم نامیده شود. ارسطو تاریخ
را فروتر از شعر قرار میداد و دکارت آن را به دروغها و هوسهای مورخان آلوده میدانست. منطقیان قدیم هم چون نام علم را شایستهی تصدیقات کلی میدانستند، تاریخ را
علم نمیدانستند و تا همین دورهی اخیر هم بین اندیشمندان ایرانی، تاریخ در بین علوم
جایگاهی نداشت، زیرا از دعوت علامه قزوینی به عنوان مدرس تاریخ به دانشکدهی معقول و
منقول شگفتزده شدند که مگر تاریخ هم معلم نیاز دارد.1
از آنجا که تاریخ معمولاٌ به عنوان داستان گذشتگان تلقی میشود که با چند کتاب به راحتی در دسترس همگان
قرار میگیرد، پذیرش آن به عنوان یک تخصص و علم برای عموم مردم مشکل است. مورخان به
عنوان افرادی تصور میشوند که به منظور کسب درآمد و شهرت به بیان داستانهایی آغشته به
دروغ میپردازند. از این دیدگاه، تخصص یک
مورخ میشود قدرت ادبی او در سر هم کردن حوادث گذشته به صورتی که منافع صاحبان قدرت تأمین شود. اما اگر تاریخ یک
فرآیند پایان ناپذیر زمان حال برای فهم و تفسیر گذشته در نظر گرفته شود، تخصص یک
مورخ ابعاد وسیعی پیدا میکند، به ویژه اینکه چنین فهمی به درک و فهم وضعیت کنونی ما و جهان
اطراف ما کمک زیادی میکند. در این دیدگاه، کار یک مورخ
فقط بیان داستانهایی دربارهی گذشته نیست، بلکه یک مورخ دربارهی گذشته تحقیق میکند و تلاش مینماید تا هر دورهای از گذشته را در ظرف زمانی و مکانی آن دوره فهم کند، تفسیرهای دیگران از گذشته را ارزیابی نماید و با توجه
به دیدگاههای جدید و علوم روز حوادث گذشته را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و به تفاسیری جدید از تاریخ
دست یابد؛ تفاسیری که حتی میتواند جوابگوی مشکلات کنونی جامعه و مردم باشد.
بر این اساس تخصص
یک مورخ در ارتباط با دیگر پژوهشگران بهتر نمایان میشود، زیرا علم تاریخ مانند
دیگر علوم تجربی، هویتی جمعی و جاری دارد و پژوهشگران تاریخ تلاش میکنند تا فهم
ما از گذشته را از طریق یک فرآیند جمعی که میتوان آن را دیالوگ انتقادی با یکدیگر،
با دیگر علوم و با جامعه نامید، ارتقا دهند، به طوری که مردم جامعه بتوانند با کشف
زندگانی گذشتگان و دستاوردها و خطاهای آنان به سئوالات مهم زمان و مکان خود پاسخ
دهند. آنها
برای چنین فعالیتی نیاز به مجموعهای از علوم، فنون ، آثار تاریخی و دیگر منابع
مربوط به تاریخ دارند که در مکانهای متنوعی از دانشگاهها، مؤسسات تحقیقاتی، کتابخانهها و آرشیوها گرفته تا مکانهای تاریخی، موزهها، سازمانهای دولتی و خصوصی و حتی
در متن جامعه وجود دارند. مورخان در عینحال باید معلومات و تفسیرهای تاریخی خود را از
طریق راههای گوناگون ارتباطی از قبیل کتابها، مقالات، کلاسهای درسی، نمایشگاهها، فیلمها، برنامههای تلویزیونی، سایتهای اینترنتی و … در اختیار دیگران قرار
دهند تا بتوانند یک کانال ارتباطی آزاد از فهم گذشته به وجود بیاورند.
به
منظور بهینه شدن فرآیند یادشده، ویژگیهای زیر برای یک مورخ و پژوهشگر تاریخ ضروری
به نظر میرسد:
1- صداقت در حرفهی
تاریخنگاری و تاریخپژوهی بسیار مهم است. این صداقت، آگاهی از تعصبات شخصی خویش،
دخالت ندادن منافع شخصی و حزبی خود و دوری از سوءِتفسیر از حوادث تاریخی به منظور
رسیدن به اهداف خویش است. در این راستا، مورخان نباید یافتههای خویش را به شکلی
گمراهکننده ارائه نمایند و باید از حذف یا نادیده گرفتن شواهدی که بر ضد تفسیر تاریخی
آنها از وقایع است، خودداری کنند.
2- مورخان باید یافتههای خویش را به شکلی مستند بیان نمایند و با نگرشی نقادانه از منابع خویش، آنها را
مشخص کنند. در این روند دوری از سرقت ادبی به معنای قبول نقش دیگر محققان در نظریات
خویش و احترام به تلاش و آرای دیگر صاحب نظران است.
3- مورخان باید از دسترسی آزاد به منابع حمایت کنند، چرا که
هر موضوعی در تاریخ میتواند ارزش تحقیق داشته باشد و لازمهی این تحقیق، امکان
دانستن اطلاعات لازم دربارهی موضوع مورد نظر است. بنابراین هر چند مورخان دسترسی
محدود به بعضی منابع را به علت امنیت ملی درک میکنند، اما باید با هر گونه محدود
سازی غیر ضروری در جهت دستیابی به منابع مخالفت نمایند.
4- آشنایی با علوم روز و یافتههای جدید و حساسیت نسبت به
مشکلات موجود در جامعه از وظایف اصلی مورخان و پژوهشگران تاریخ است. یک مورخ در
عین استفاده از آثار دیگر محققان باید با مرزهای دانش خود آشنا باشد و همیشه آماده
باشد تا از روشها و فرضیات خود در تحقیقات خویش دفاع منطقی و علمی نماید و دربارهی رابطهی بین شواهد و تفاسیر خویش و همچنین تفاسیر جایگزین از حوادث تاریخی مورد
نظر، توضیح قانع کننده ارائه نمایند. چنین مورخی در عین پاسخ به پرسشها، قادر به
شناسایی پرسشهای مانده و گرههای موجود در حیطهی علم خویش است.
5- از آنجا که
تفسیر گذشته میتواند نقشی بسیار حیاتی در حل مشکلات روز در یک جامعهی آزاد و باز
داشته باشد، مورخان باید سهیم کردن دیگران در آراء و اندیشههای خویش دربارهی
گذشته را یکی از مزایای شغلی خویش بدانند. در این راستا، آنها باید برای جلب و حفظ اعتماد عمومی نسبت
به خویش تلاش نمایند تا از عهدهی ایجاد تعادل بین ارائهی افکار و تفاسیر خویش
دربارهی گذشته در قالب یک گزارش جذاب و حفظ ارزشهای شغلی و حرفهای خویش اعم از
اخلاقی و علمی (ویژگیهای یادشده) برآیند.
در مجموع مورخان و پژوهشگران تاریخ نه به عنوان
یک قصهگو به منظور سرگرم نمودن مخاطبان و وسیلهای برای تفریح دیگران ظهور مییابند، بلکه به
عنوان یک متخصص در تفسیر حوادث گذشته، که نسبت به پیچیدگیهای علم تاریخ، تنوع
تفاسیر تاریخی، محدودیتها و نقاط قوت علم خویش و نقش این علم در جامعه حساس هستند، ظاهر میشوند. به ویژه هنگامی که از این تخصص یاد شده برای استفاده و بهرهوری در
حیطههای گوناگون اجتماعی و سیاسی از مؤسسات و سازمانهای دولتی و غیردولتی گرفته تا برای ارائهی نظر به عنوان رایزن سیاسی، روشنفکران ملی، مشاوران
فرهنگی و میانجیگران محلی و ملی به کار فرا خوانده میشوند. در حیطهی چنین فعالیتهایی است که ارزش تخصص مورخان و فواید آن برای جامعه آشکار میگردد. گواه ما بر
این مدعا، نقش محلی و ملی مورخان به عنوان مشاور در سازمانهای گوناگون دولتی و
خصوصی در جوامع غربی است.
1- عبدالکریم سروش، تفرج صنع (از تاریخ بیاموزیم)، تهران: انتشارات صراط، 1373، صص 254 و 255.
+
یکشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۴۰
نظر شما