دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
هویت و تاریخ محلی
وظیفهی یک مورخ محلی در مواجهه با مسألهی هویتهای محلی، باید کمرنگ کردن اختلافها و تأکید بر نقاط تشابه باشد تا بتواند حساسیتهای محلی را در طول حساسیتهای ملی تعریف و بازتولید نماید.
«هویت»
(Identity) مجموعهای از ویژگیهای رفتاری و ذهنی است که یک فرد، یک گروه یا
یک جامعه براساس آن بین خود و دیگران احساس تمایز و جدایی و یا احساس یکسانی و
وحدت مینماید. این ویژگیها که شخصیتبخش، متمایزکننده و در عین حال وحدتبخش
هستند، در طول تاریخ دچار تغییر و تحول شدهاند و بسته به شرایط روز در هر دورهای
مورد بازخوانی قرار گرفتهاند. به طوری که بخشی از این ویژگیها اهمیت یافتهاند و
بخشی مورد بیاعتنایی یا حتی دشمنی واقع شدهاند. براین اساس، هویت پدیدهای
تاریخی و متکثر میباشد که در طول زمان متراکم شده است.
اضلاع این پدیدهی متکثر یا ویژگیهای
تشکیل دهندهی هویت عبارتند از: زبان، نژاد، فرهنگ و آداب و سنن، تمدن، دین و مذهب
و جغرافیا (مکان). از آنجا که این ویژگیها با یکدیگر در تعامل هستند و بر یکدیگر
تأثیر میگذارند و از هم تأثر میپذیرند، خطکشی دقیق بین آنها مشکل است. اما در
اینجا به منظور روشن شدن بحث آنها را به شکلی جدا از یکدیگر نام بردیم.
مسألهی هویت در اواخر قرن نوزدهم به رشد ملیگرایی
در بین ملل اروپایی و ایجاد مرز دقیق بین کشورها گره خورد و جنبهی نژادی آن اهمیت
زیادی یافت. زیرا پیش از آن هویت مردم بیشتر بر اساس دین و مذهب (هویت مذهبی) یا
بر اساس احساس تعلق به یک جامعهی کوچک مانند قبیله یا روستا (هویت قبیلهای،
روستایی یا فئودالی) احساس و تعریف میشد.
از آنجا که در طول تاریخ، ملل گوناگون بر یکدیگر تأثیر گذاشتهاند، هویتهای
آنها نیز با یکدیگر در تعامل بوده و در نتیجه بر خلاف نظر نژادپرستان افراطی،
پدیدهای به نام هویت خالص وجود ندارد و هر هویتی خود میتواند ترکیبی از هویتهای
خُرد گوناگون باشد. بدین ترتیب در یک کشور بر اساس تعدادی از ویژگیهای هویت یا
حتی یک ویژگی آن، هویتی ملی و فراگیر وجود دارد و در عین حال هویتهای محلی و خرد
هم در ذیل آن هویت ملی به حیات خود ادامه میدهند.
در این قسمت و در ارتباط با بحث
هویت ملی و هویتهایمحلی، وظیفهی یک مورخ محلی اهمیت مییابد. یک تاریخنگار
محلی، اگر میخواهد به عنوان یک عامل برقراری تفاهم و نه یک عامل تفرقهبرانگیز
عمل کند، باید دقت نماید که در عین بررسی هویتهای محلی و معرفی آنها به دیگران،
از برجستهسازی و تغلیظ هویتهای محلی دوری کند. یک مورخ محلی در عین اینکه
دیدگاهی جزئینگرانه دارد باید از منظری گسترده (macro) به هویتهای
موجود بنگرد و همه را در سایهی هویت ملی بررسی نماید. شناسایی هویتهای خرد و
متکثر و نشاندن آنها در کنار یکدیگر به گونهای که بتوانند با یکدیگر و با یک هویت
ملی و فراگیر سازگاری یابند، امری مهم و خطیر است که از عهدهی هر پژوهشگری برنمیآید.
از این دیدگاه، توجه به هویتهای محلی نباید منجر به فضایلنویسی و در نتیجه تزاحم
هویتها با یکدیگر و با هویت ملی گردد. از آنجا که هر هویتی دوست دارد که دیده شود
و به رسمیت شناخته شود، در یک فضایی که دیدگاههای تمرکزگرایانه وجود نداشته باشد
و صدای هر اقلیتی و هر گروهی شنیده شود، امکان همنشینی مسالمتآمیز بین هویتهای
محلی گوناگون با یکدیگر و با هویت ملی بهتر فراهم میآید و در نتیجه هویتهای محلی
در طول هویت ملی و فراگیر و نه در عرض آن قرار میگیرند.
به همین شکل، تأکید بر یک ضلع یا یک ویژگی از هویت چه ملی، چه محلی و نادیده گرفتن ویژگیهای
دیگر هویتها، منجر به کمرنگ شدن شباهتها، برجستهشدن تفاوتها و تقسیم جامعه به
دو عنصر خودی و غیرخودی میگردد و زبان تفاهم و دیالوگ بین گروههای مختلف جامعه
بسته میشود. بنابراین، هویتهای مختلف موجود در یک جامعه وسیلهای میشوند برای
نزاع و درگیری تا اینکه سرانجام یک هویت، هویتهای دیگر را به حاشیه براند و خود،
قدرت را به دست بگیرد و دیگر هویتها را در راستای منافع خود تعریف کند.
+
آدینه ۲۳ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۵۵
نظر شما