درباره تاریخ محلی
تعریف
تاریخ محلی دانشی است برای بازسازی گذشته در مقیاسی محلی/ منطقهای. افزون بر این، نمود گذشته با این گرایش ملموستر و معنیدار است. این شاخه از تاریخ به عنوان یکی از چشماندازهای تاریخ معاصر در هردورهای بر آن بوده تا پدیدههای مختلف را از جمله اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی در قالب پژوهشهای تاریخی در مناطق گوناگون یافته و تعریف نماید. این سنت تاریخ نگاری با سابقه طولانی در ایران و جهان از نیمه دوم قرن بیستم تحت تأثیر فلسفههای نو و حرکت های اجتماعی – اقتصادی فراگیر، دگرگون شده و در قالب و شکل و سنت جدیدی ظهور یافت که افزون بر موضوعات پیشین به منظرهای متنوع اجتماعات در مقیاس مناطق کوچک میپردازد. از سوی دیگر، در این منظر از گذشته نگاری حفظ منابع (کتبی و شفاهی) که رو به اضمحلال یا ظهور هستند مد نظر میباشد. در این صورت تحریک ذائقهی عمومی در حیطههای تاریخ نزدیک ( immediate history or nearby history ) و تاریخ از منظر قاعدهی هرم اجتماعی (history from below) موجبات مشارکت بیشتر مردم در تاریخ آینده و تاریخنگاری زمان حال را فراهم میکند. در واقع این منظر به نوعی، مشارکت در گذشته و مشارکت در آینده است. حجم چنین مشارکتی خیلی بستگی زیادی به توفیق تحریک انگیزه های اجتماعی جهت زمینهسازی درک عمومی از تاریخ و عمومی گفتگوی با گذشته را دارد.
ضرورت و اهداف
این شاخه تاریخنگاری از نیمه دوم قرن بیستم در دانشگاههای مختلف اروپا و آمریکا پایه گذاری و راهاندازی شده است. اما پیش از آن جریان تاریخنگاری تحت تأثیر ضرورتهایی دچار تحولات گردید. به ویژه چرخش در ضرورتهای تاریخ شناسی که تاریخ ملی را از مرکزیت نگاه به گذشته و مباحث روز خارج کرد. تاریخ مردم معمولی از زوایای مختلف نسخه بلاواسطه این نگرش بود. آزاد سازی (Democratization) و تمرکز زدایی (Decentralization) در نگاه به / یا از قاعده جوامع در گذشته توانست حیات میلیونها مردم معمولی را که در انتظار حضور در تاریخ بودند، مطرح نماید.
در اروپای قرن نوزدهم جوامع نو بر پایه شهر نشینی، مهاجرت و محو شدن شیوههای قدیمی موجبات محو هویتهای متکثر در جامعه را فراهم آوردند. در این صورت گروههای اولیهی مورخین جهت حفظ هویتهای رو به اضمحلال تشکیل شد. موضوعاتی مانند تاریخ روستا و شهر، شجره نامه نویسی، گروههای نژادی، خاطره نویسی، و غیره از موضوعات مهیجی شدند که مردم نسبت به دانستن و شنیدن آنها احساس خرسندی بیشتری میکردند. از یک سو در ادامه چنین جریانی و از سوی دیگر رشد و چرخش درجات دانش جامعه شناسی از اوایل قرن بیستم موجبات رشد نوع نگرشهای متفاوت به گذشته گردید. اما پیش از آن جریان تاریخنگاری تحت تأثیر ضرورتهای انقلاب صنعتی و سایر دچار تحولاتی گردیده بود. برای مورخین همچنین وضعیت یک ملت به عنوان یک پدیده دگرگون شده، از یکدستی زبان ملی به استغنای گفتگوی چند جانبه میتوانست چشم اندازهای متفاوتی را مطرح و منعکس نماید.
چنانکه ذکر شد، در ادامهی طرح موضوعهای متفاوت در سنت تاریخنگاری مرکزیت گرا و چرخش دانش جامعه شناسی، از اوایل قرن بیستم تحلیل گران اجتماعی با چشم اندازی تاریخی را فعال کرد. در سال 1929 مجلهای با عنوان Annal’s که بعدها به عنوان یک مکتب در تاریخنگاری مشهور شد، آغاز به کار کرد. بنیانگذار این مجله مارک بلوخ (Marc Bloch 1884 – 1944) و لوسین فور (1956ـLucien Febver 1878) از دانشگاه استراسبورگ (Strasbourg) بودند. از شاخصهای مهم این منظر جدید خروج از نوع روایت نقلی و متکی بر توالی زمانی تاریخی و بهره گیری از سایر علوم مانند جغرافی و مردم شناسی بود. از نتایج تحقیقات ارزنده این مکتب مقالاتی بود که در باب همه مسایل حیات اجتماعی گذشته نگارش مییافت. چنانکه بر این مبنا کتاب "حرفه مورخین" The historian’s craft از بلوخ در سال 2 ـ 1941 نشان دهنده تحولی اساسی در دانش تاریخنگاری بود.
جریان نخست، یعنی عکسالعمل جامعه ارزیابی نسبت به تمدن جدید در حفظ هویتها، و جریان دوم یعنی گرایش به تحلیل چشم اندازی گذشته نگاری خارج از حیطه تاریخنگاری سنتی توانست سنت تاریخنگاری محلی را بازسازی کند. تاریخنگاری محلی در همه جا پیش از این دارای سابقه طولانی بود اما دو جریان بالا توانست، این سنت تاریخنگاری را غنای بیشتری ببخشد. برای اولین بار در اواخر دهه چهل (1947) در دانشگاه لستر (Leicester) انگلستان، دانشکدهای با همین عنوان تأسیس شد. اهداف آنها تشویق عموم به مشارکت تاریخی و حفظ و حراست هویت متکثر گذشته خود بود. اما هنوز دو دهه لازم بود تا این نظر و منظر به کمال خود برسد. محلی نگاران، دهه شصت و هفتاد قرن گذشته را دورهی رشد و شکوفایی تاریخنگاری محلی در قالب سنت جدید میدانند. در این مورد موج تأسیس گروههای محلی نگر و نگار در قالب حرکتهای غیر دولتی شکل گرفت (NGO) و نویسندگان نیز در راستای به روز کردن این سنت، فلسفه نوینی را پیریزی کردند. رفته رفته بیشتر دانشگاهها و مؤسسههای دولتی و غیردولتی تلاش مضاعفی را برای غنای بیشتر این سنت دیرینه تاریخنگاری نشان دادند.
در ایران و منطقه خاور میانه هنوز دانشکده یا بخش مستقلی بدین منظور اختصاص نیافته است. این علی رغم آن است که در این حیطه کارهای متفرقه ی بسیاری صورت گرفته است. چنانکه در بالا شرح آن آمد، محلی نگاران تلاش در بهرهگیری از سایر تخصصهای میان رشته ای را نیز داشتند. این علیرغم آن است که در ایران در زمینه کاربستهای نتایج تخصصی این نگرش کمتر توجه شده است. بنابراین در درجه نخست میتوان تصور کرد که در این گرایش بخشهای دیگر علوم انسانی نیز میتوانند در همکاری با هم فعال باشند. افزون بر این با تأسیس چنین گرایشی میتوان زمینههای لازم جهت پرورش استعدادهای مورد نیاز در سطوح مختلف را فراهم آورد. در هر حال شاخصه اصلی در محلی نگاری نوعی تخصص ویژه و فراتر از دانش کارشناسی است. چرا که این سنت در راستای تعمیق و توسعه تحقیقات تاریخی نیاز به تجارب علمی بهتری دارد. از اینرو دانشجویانی که قبلا" در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد توانستهاند سطح معلومات خود را جهت ورود به دورهی تحقیق به استانداردهای لازم رسانیده، اکنون با عمق بیشتر میتوانند پژوهشهایی را که ضرورتا" نیازمند آگاهیها و تجارب علمی گستردهتری است، پیگیری نمایند. در نتیجه چنانکه در سطح متخصصین تاریخ محلی مطرح است، پژوهشگران جوان میبایستی لوازم تحقیق را که همانا تجربه و اندوختهی علمی است، داشته باشند تا بتوانند در مرحله عالی پژوهش آنها را به حرفه محلی نگاری آشنا و وارد سازد. در واقع محلی نگاری یک پیکره وسیعی است که کارآموزان دورهی تحقیق باید هم با مهندسی آن و هم با جنبههای مختلف موضوع یابی و سطوح عمیق پژوهشهای آن آشنا گردند.
از اهداف عمده این گرایش میتوان به موارد ذیل توجه کرد :
۱ـ تأمین نیروی متخصص برای مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور.
۲ـ تامین نیروی کارآمد برای مشاوره در سطوح عالی کشور.
۳ـ نتیجه تحقیقات این گروه از متخصصان در زمینههای محلی / منطقهای به ساز و کارها و پیش زمینههای فرآیند تولید و توزیع قدرت از مناظر مختلف میپردازد. این گروه از مورخین همچنین می توانند موجبات تعمیق دید کارگزاران برنامههای توسعهای در عرصه های مختلف را فراروی برنامه ریزان مهیا کرده و در نوسازی و بازسازی مناطق مختلف کشور ایفاگر نقش اساسی باشند.
۴ـ در مقیاس وسیعتر میتوان نتایج تولید و تعمیق دید تاریخی در سطح محلی را در جهت گسترش معرفت تاریخی (historical knowladge) و هرچه بیشتر توسعهی موسسههای مدنی (civil institotions) بکار گرفت.
کمیته برنامه ریزی درسی گروه تاریخ
تاریخ محلی دانشی است برای بازسازی گذشته در مقیاسی محلی/ منطقهای. افزون بر این، نمود گذشته با این گرایش ملموستر و معنیدار است. این شاخه از تاریخ به عنوان یکی از چشماندازهای تاریخ معاصر در هردورهای بر آن بوده تا پدیدههای مختلف را از جمله اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی در قالب پژوهشهای تاریخی در مناطق گوناگون یافته و تعریف نماید. این سنت تاریخ نگاری با سابقه طولانی در ایران و جهان از نیمه دوم قرن بیستم تحت تأثیر فلسفههای نو و حرکت های اجتماعی – اقتصادی فراگیر، دگرگون شده و در قالب و شکل و سنت جدیدی ظهور یافت که افزون بر موضوعات پیشین به منظرهای متنوع اجتماعات در مقیاس مناطق کوچک میپردازد. از سوی دیگر، در این منظر از گذشته نگاری حفظ منابع (کتبی و شفاهی) که رو به اضمحلال یا ظهور هستند مد نظر میباشد. در این صورت تحریک ذائقهی عمومی در حیطههای تاریخ نزدیک ( immediate history or nearby history ) و تاریخ از منظر قاعدهی هرم اجتماعی (history from below) موجبات مشارکت بیشتر مردم در تاریخ آینده و تاریخنگاری زمان حال را فراهم میکند. در واقع این منظر به نوعی، مشارکت در گذشته و مشارکت در آینده است. حجم چنین مشارکتی خیلی بستگی زیادی به توفیق تحریک انگیزه های اجتماعی جهت زمینهسازی درک عمومی از تاریخ و عمومی گفتگوی با گذشته را دارد.
ضرورت و اهداف
این شاخه تاریخنگاری از نیمه دوم قرن بیستم در دانشگاههای مختلف اروپا و آمریکا پایه گذاری و راهاندازی شده است. اما پیش از آن جریان تاریخنگاری تحت تأثیر ضرورتهایی دچار تحولات گردید. به ویژه چرخش در ضرورتهای تاریخ شناسی که تاریخ ملی را از مرکزیت نگاه به گذشته و مباحث روز خارج کرد. تاریخ مردم معمولی از زوایای مختلف نسخه بلاواسطه این نگرش بود. آزاد سازی (Democratization) و تمرکز زدایی (Decentralization) در نگاه به / یا از قاعده جوامع در گذشته توانست حیات میلیونها مردم معمولی را که در انتظار حضور در تاریخ بودند، مطرح نماید.
در اروپای قرن نوزدهم جوامع نو بر پایه شهر نشینی، مهاجرت و محو شدن شیوههای قدیمی موجبات محو هویتهای متکثر در جامعه را فراهم آوردند. در این صورت گروههای اولیهی مورخین جهت حفظ هویتهای رو به اضمحلال تشکیل شد. موضوعاتی مانند تاریخ روستا و شهر، شجره نامه نویسی، گروههای نژادی، خاطره نویسی، و غیره از موضوعات مهیجی شدند که مردم نسبت به دانستن و شنیدن آنها احساس خرسندی بیشتری میکردند. از یک سو در ادامه چنین جریانی و از سوی دیگر رشد و چرخش درجات دانش جامعه شناسی از اوایل قرن بیستم موجبات رشد نوع نگرشهای متفاوت به گذشته گردید. اما پیش از آن جریان تاریخنگاری تحت تأثیر ضرورتهای انقلاب صنعتی و سایر دچار تحولاتی گردیده بود. برای مورخین همچنین وضعیت یک ملت به عنوان یک پدیده دگرگون شده، از یکدستی زبان ملی به استغنای گفتگوی چند جانبه میتوانست چشم اندازهای متفاوتی را مطرح و منعکس نماید.
چنانکه ذکر شد، در ادامهی طرح موضوعهای متفاوت در سنت تاریخنگاری مرکزیت گرا و چرخش دانش جامعه شناسی، از اوایل قرن بیستم تحلیل گران اجتماعی با چشم اندازی تاریخی را فعال کرد. در سال 1929 مجلهای با عنوان Annal’s که بعدها به عنوان یک مکتب در تاریخنگاری مشهور شد، آغاز به کار کرد. بنیانگذار این مجله مارک بلوخ (Marc Bloch 1884 – 1944) و لوسین فور (1956ـLucien Febver 1878) از دانشگاه استراسبورگ (Strasbourg) بودند. از شاخصهای مهم این منظر جدید خروج از نوع روایت نقلی و متکی بر توالی زمانی تاریخی و بهره گیری از سایر علوم مانند جغرافی و مردم شناسی بود. از نتایج تحقیقات ارزنده این مکتب مقالاتی بود که در باب همه مسایل حیات اجتماعی گذشته نگارش مییافت. چنانکه بر این مبنا کتاب "حرفه مورخین" The historian’s craft از بلوخ در سال 2 ـ 1941 نشان دهنده تحولی اساسی در دانش تاریخنگاری بود.
جریان نخست، یعنی عکسالعمل جامعه ارزیابی نسبت به تمدن جدید در حفظ هویتها، و جریان دوم یعنی گرایش به تحلیل چشم اندازی گذشته نگاری خارج از حیطه تاریخنگاری سنتی توانست سنت تاریخنگاری محلی را بازسازی کند. تاریخنگاری محلی در همه جا پیش از این دارای سابقه طولانی بود اما دو جریان بالا توانست، این سنت تاریخنگاری را غنای بیشتری ببخشد. برای اولین بار در اواخر دهه چهل (1947) در دانشگاه لستر (Leicester) انگلستان، دانشکدهای با همین عنوان تأسیس شد. اهداف آنها تشویق عموم به مشارکت تاریخی و حفظ و حراست هویت متکثر گذشته خود بود. اما هنوز دو دهه لازم بود تا این نظر و منظر به کمال خود برسد. محلی نگاران، دهه شصت و هفتاد قرن گذشته را دورهی رشد و شکوفایی تاریخنگاری محلی در قالب سنت جدید میدانند. در این مورد موج تأسیس گروههای محلی نگر و نگار در قالب حرکتهای غیر دولتی شکل گرفت (NGO) و نویسندگان نیز در راستای به روز کردن این سنت، فلسفه نوینی را پیریزی کردند. رفته رفته بیشتر دانشگاهها و مؤسسههای دولتی و غیردولتی تلاش مضاعفی را برای غنای بیشتر این سنت دیرینه تاریخنگاری نشان دادند.
در ایران و منطقه خاور میانه هنوز دانشکده یا بخش مستقلی بدین منظور اختصاص نیافته است. این علی رغم آن است که در این حیطه کارهای متفرقه ی بسیاری صورت گرفته است. چنانکه در بالا شرح آن آمد، محلی نگاران تلاش در بهرهگیری از سایر تخصصهای میان رشته ای را نیز داشتند. این علیرغم آن است که در ایران در زمینه کاربستهای نتایج تخصصی این نگرش کمتر توجه شده است. بنابراین در درجه نخست میتوان تصور کرد که در این گرایش بخشهای دیگر علوم انسانی نیز میتوانند در همکاری با هم فعال باشند. افزون بر این با تأسیس چنین گرایشی میتوان زمینههای لازم جهت پرورش استعدادهای مورد نیاز در سطوح مختلف را فراهم آورد. در هر حال شاخصه اصلی در محلی نگاری نوعی تخصص ویژه و فراتر از دانش کارشناسی است. چرا که این سنت در راستای تعمیق و توسعه تحقیقات تاریخی نیاز به تجارب علمی بهتری دارد. از اینرو دانشجویانی که قبلا" در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد توانستهاند سطح معلومات خود را جهت ورود به دورهی تحقیق به استانداردهای لازم رسانیده، اکنون با عمق بیشتر میتوانند پژوهشهایی را که ضرورتا" نیازمند آگاهیها و تجارب علمی گستردهتری است، پیگیری نمایند. در نتیجه چنانکه در سطح متخصصین تاریخ محلی مطرح است، پژوهشگران جوان میبایستی لوازم تحقیق را که همانا تجربه و اندوختهی علمی است، داشته باشند تا بتوانند در مرحله عالی پژوهش آنها را به حرفه محلی نگاری آشنا و وارد سازد. در واقع محلی نگاری یک پیکره وسیعی است که کارآموزان دورهی تحقیق باید هم با مهندسی آن و هم با جنبههای مختلف موضوع یابی و سطوح عمیق پژوهشهای آن آشنا گردند.
از اهداف عمده این گرایش میتوان به موارد ذیل توجه کرد :
۱ـ تأمین نیروی متخصص برای مراکز آموزش عالی و پژوهشی کشور.
۲ـ تامین نیروی کارآمد برای مشاوره در سطوح عالی کشور.
۳ـ نتیجه تحقیقات این گروه از متخصصان در زمینههای محلی / منطقهای به ساز و کارها و پیش زمینههای فرآیند تولید و توزیع قدرت از مناظر مختلف میپردازد. این گروه از مورخین همچنین می توانند موجبات تعمیق دید کارگزاران برنامههای توسعهای در عرصه های مختلف را فراروی برنامه ریزان مهیا کرده و در نوسازی و بازسازی مناطق مختلف کشور ایفاگر نقش اساسی باشند.
۴ـ در مقیاس وسیعتر میتوان نتایج تولید و تعمیق دید تاریخی در سطح محلی را در جهت گسترش معرفت تاریخی (historical knowladge) و هرچه بیشتر توسعهی موسسههای مدنی (civil institotions) بکار گرفت.
کمیته برنامه ریزی درسی گروه تاریخ