دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
تاریخ محلی، معنا و کارکردها
نوشتار زیر متن مصاحبهی اینجانب با آقای دکتر علیرضا ابطحی، استاد تاریخ دانشگاه آزاد نجفآباد، به تاریخ 1394/02/31 میباشد که به پیشنهاد آقای دکتر نورایی و به منظور یافتن نظرگاههای استادان و صاحبنظران دربارهی تاریخ محلی صورت پذیرفته است.
(با تشکر از آقای دکتر رجایی که این مصاحبه را از حالت صوتی به شکل نوشتاری درآوردند.)
_ضمن تشکر از این که دعوت بنده را قبول کردید، سئوال اول اینکه شما چه تعریفی از تاریخ محلی دارید؟
بسماللهالرحمنالرحیم
اول باید اذعان کنم که در همین حدود کارهایی که تاکنون انجام دادهام تاریخ محلی جزو دایرهی کارهای اصلی من نبوده است. به عبارت دیگر تاریخ محلی کار هدفگذاری شده از طرف اینجانب نبوده، ولی با تمام توان در خدمت شما هستم .
ـ اگر میشود در مورد کارهای خود بیشتر توضیح دهید.
کارهایی که من انجام دادهام در دورهی کارشناسی ارشد و دکتری و حتی رسالههای دکتری که راهنمایی کردهام، بیشتر در حوزهی تاریخ معاصر و در دورهی قاجار و پهلوی بوده است. البته به یک معنا خوشبختانه و به یک معنا متأسفانه، درگیر شدن در کارهای تدریس و پژوهشی دانشگاهی، ما را وادار کرده که در حیطههای مختلف قدم برداریم که بیشتر مربوط میشود به اسناد و متون آرشیوی و یک مقداری هم در رابطه با نفت در دوره معاصر؛ که پایاننامهی دکتری من هم در همین زمینه یعنی «نفت و بختیاریها» بود . با این حال معتقدم هر چه در این موارد نگاه درستتر و دقیقتری داشته باشیم، قضاوتها و برداشتها و کارکرد مثبتتری در حوزه تحقیقات خود خواهیم داشت. به عبارت دیگر اگر کسی زندگی و مسیر خود را در حوزهی تاریخ و تحقیقات تاریخی قرار داده باشد هر چقدر که نگاه او نسبت به حیطههای مختلف تاریخنگاری از جمله تاریخ محلی دقیقتر بشود، کلاً در قضاوت و عملکرد او حتی در حوزههای دیگر هم میتواند تاثیر مثبت بگذارد.
اما تاریخ محلی یا local history که شما سئوال کردید به نظر من به تاریخی اطلاق میشود که شاید بدون هدف اولیه، ولی حول محور یک محل یا منطقهی خاص متمرکز شده و اطلاعاتی که ارائه میشود اطلاعاتی است که هدف نویسنده و پدید آورندهی آن، نوشتن یک مجموعه اطلاعات مربوط به یک نقطهی خاص به شکل دقیق و از پیش تعیین شده نبوده، ولی اطلاعاتی که به ما میدهد به این دلیل که در حیطهی یک محل و یک نقطهی خاص جغرافیایی میچرخد، ما به آن تاریخ محلی میگوییم. این تاریخ محلی گاهی اوقات محدودهی بسیار کمی دارد در حدی که میتوانید فرض کنید در جریان نگارش سرنوشت یک فرد یا یک خانواده یا یک قوم در یک منطقهی خاص با هدف همان وقایعنگاری خانوادگی شکل گرفته باشد و یا میتواند به نوعی تاریخ اطلاق شود که دایرهی بسیار وسیعی را پوشش دهد مانند تاریخ بغداد. میدانید که تاریخ بغداد چندین جلد است و با خواندن آن اطلاعاتی چون شکلگیری دولت عباسی از ابتدا و دوران تکامل شهر بغداد به عنوان پایتخت جهان اسلام را در بر میگیرد. در واقع ما در کانون وقایع هستیم. اما فرض کنید که یک تاریخ محلی مثل تاریخ بیهق ابن فندق، فقط یک سری اطلاعاتی راجع به شهر بیهق به ما میدهد که ممکن است این شهر به حیث جغرافیایی و به حیث موقعیت آن چندان موقعیت کانونی و اثرگذاری بر اوضاع نداشته باشد، ولی به هر حال اطلاعاتی به ما میدهد. با این توصیف تاریخ محلی به نظر من به عمدهی نوشتهها، مطالب و منابعی که اطلاعاتی در مورد یک نقطه یا محل خاص جغرافیایی را در یک برهه از زمان در اختیار ما میگذارد، گفته میشود.
ـ اگر لطف کنید حوزههای تاریخ محلی یا تحقیقات مورخان محلی را نیز تشریح بفرمایید که این تاریخ محلی میتواند شامل چه موضوعاتی باشد ؟ آیا فقط تاریخ سیاسی است یا تاریخ اجتماعی را هم شامل می گردد و به جغرافیای آن منطقه اعم از طبیعی و انسانی هم پرداخته می شود؟
اول من نکتهای را بگویم. سئوالی که شما مطرح کردید ذهن مرا به خود مشغول کرد .«تحقیقات مورخان محلی» یک عبارت قابل بحث است. چرا؟ چون که اگر دقت کرده بودید در صحبتهای قبل گفتم که خیلی از نوشتههایی که ما امروزه به عنوان تاریخ محلی به آنها اشاره میکنیم، اینها در اصلی چیزی به عنوان تحقیق محلی نبودند، محققی در کار نبوده که بیاید بنشیند و یک مطلبی را با هدف تحقیق برای من و شما به نگارش در آورد و ما از آن استفاده کنیم. بیشتر باید بپرسیم نوشتههای موسوم به تاریخ محلی چه حوزههایی را دربرمیگیرد؟ اگر ما آن تعریف، نوشتهها یا وقایع یا کتب یا آثار نوشته شده در رابطه با یک محل را مبنا قرار دهیم این میتواند ما را تا هزار سال و هزاروپانصد سال به عقب ببرد. هر نوشتهای که افراد ولو بدون هدفگذاری به عنوان تحقیق محلی برای ما پدید آورده باشند، میتواند عنوان تاریخ محلی داشته باشد، اما تحقیق دربارهی تاریخ محلی به نظرم به حساب نمیآید. بنابراین چنانچه متمرکز شویم روی عنوان «تحقیقات مربوط به تاریخ محلی»، به نظر من یک امر نویی است و عمر چندانی ندارد. یعنی اینکه اصالتاً ما برای تاریخ و تبدیل شدن آن به علم تاریخ و حوزههای مد نظر علم تاریخ از جمله تاریخ محلی باید یک فرایند زمانی مشخصی در ذهن خود داشته باشیم و بعد بگوییم از این زمان به بعد است که افرادی مثل جناب آقای ابطحی به این فکر افتادهاند که بروند در زمینه تاریخ محلی تحقیق کنند. پس شما در هر شکلی که کاری راجع به تاریخ محلی انجام دهید دیگر فرایند شما تحقیق در رابطه با تاریخ محلی است و نه مثل یک نویسنده که دربارهی تاریخ یک محل یا خاندان مثلاً در زمان صفاریان دست به قلم شده و تاریخ سیستان یا تاریخ بخارا یا تاریخ بیهق را نوشته است. به عبارت دیگر دربارهی کسانی که برای نوشتن این آثار دست به قلم شدند ما نمیتوانیم با اطمینان بگوییم هدف آنها تحقیق و نگارش تاریخ محلی بوده است. شاید اهداف مختلفی در پدید آوردن یک مجموعه داشتند که ما امروزه به آن تاریخ محلی میگوییم. اما به شکل خاص به عنوان مورخ تحقیقات محلی و مورخی که دنبال کار برای تحقیقات محلی هست نمیتوانیم به آنها این گونه اطلاق کنیم.
_ضمن تشکر از این که دعوت بنده را قبول کردید، سئوال اول اینکه شما چه تعریفی از تاریخ محلی دارید؟
بسماللهالرحمنالرحیم
اول باید اذعان کنم که در همین حدود کارهایی که تاکنون انجام دادهام تاریخ محلی جزو دایرهی کارهای اصلی من نبوده است. به عبارت دیگر تاریخ محلی کار هدفگذاری شده از طرف اینجانب نبوده، ولی با تمام توان در خدمت شما هستم .
ـ اگر میشود در مورد کارهای خود بیشتر توضیح دهید.
کارهایی که من انجام دادهام در دورهی کارشناسی ارشد و دکتری و حتی رسالههای دکتری که راهنمایی کردهام، بیشتر در حوزهی تاریخ معاصر و در دورهی قاجار و پهلوی بوده است. البته به یک معنا خوشبختانه و به یک معنا متأسفانه، درگیر شدن در کارهای تدریس و پژوهشی دانشگاهی، ما را وادار کرده که در حیطههای مختلف قدم برداریم که بیشتر مربوط میشود به اسناد و متون آرشیوی و یک مقداری هم در رابطه با نفت در دوره معاصر؛ که پایاننامهی دکتری من هم در همین زمینه یعنی «نفت و بختیاریها» بود . با این حال معتقدم هر چه در این موارد نگاه درستتر و دقیقتری داشته باشیم، قضاوتها و برداشتها و کارکرد مثبتتری در حوزه تحقیقات خود خواهیم داشت. به عبارت دیگر اگر کسی زندگی و مسیر خود را در حوزهی تاریخ و تحقیقات تاریخی قرار داده باشد هر چقدر که نگاه او نسبت به حیطههای مختلف تاریخنگاری از جمله تاریخ محلی دقیقتر بشود، کلاً در قضاوت و عملکرد او حتی در حوزههای دیگر هم میتواند تاثیر مثبت بگذارد.
اما تاریخ محلی یا local history که شما سئوال کردید به نظر من به تاریخی اطلاق میشود که شاید بدون هدف اولیه، ولی حول محور یک محل یا منطقهی خاص متمرکز شده و اطلاعاتی که ارائه میشود اطلاعاتی است که هدف نویسنده و پدید آورندهی آن، نوشتن یک مجموعه اطلاعات مربوط به یک نقطهی خاص به شکل دقیق و از پیش تعیین شده نبوده، ولی اطلاعاتی که به ما میدهد به این دلیل که در حیطهی یک محل و یک نقطهی خاص جغرافیایی میچرخد، ما به آن تاریخ محلی میگوییم. این تاریخ محلی گاهی اوقات محدودهی بسیار کمی دارد در حدی که میتوانید فرض کنید در جریان نگارش سرنوشت یک فرد یا یک خانواده یا یک قوم در یک منطقهی خاص با هدف همان وقایعنگاری خانوادگی شکل گرفته باشد و یا میتواند به نوعی تاریخ اطلاق شود که دایرهی بسیار وسیعی را پوشش دهد مانند تاریخ بغداد. میدانید که تاریخ بغداد چندین جلد است و با خواندن آن اطلاعاتی چون شکلگیری دولت عباسی از ابتدا و دوران تکامل شهر بغداد به عنوان پایتخت جهان اسلام را در بر میگیرد. در واقع ما در کانون وقایع هستیم. اما فرض کنید که یک تاریخ محلی مثل تاریخ بیهق ابن فندق، فقط یک سری اطلاعاتی راجع به شهر بیهق به ما میدهد که ممکن است این شهر به حیث جغرافیایی و به حیث موقعیت آن چندان موقعیت کانونی و اثرگذاری بر اوضاع نداشته باشد، ولی به هر حال اطلاعاتی به ما میدهد. با این توصیف تاریخ محلی به نظر من به عمدهی نوشتهها، مطالب و منابعی که اطلاعاتی در مورد یک نقطه یا محل خاص جغرافیایی را در یک برهه از زمان در اختیار ما میگذارد، گفته میشود.
ـ اگر لطف کنید حوزههای تاریخ محلی یا تحقیقات مورخان محلی را نیز تشریح بفرمایید که این تاریخ محلی میتواند شامل چه موضوعاتی باشد ؟ آیا فقط تاریخ سیاسی است یا تاریخ اجتماعی را هم شامل می گردد و به جغرافیای آن منطقه اعم از طبیعی و انسانی هم پرداخته می شود؟
اول من نکتهای را بگویم. سئوالی که شما مطرح کردید ذهن مرا به خود مشغول کرد .«تحقیقات مورخان محلی» یک عبارت قابل بحث است. چرا؟ چون که اگر دقت کرده بودید در صحبتهای قبل گفتم که خیلی از نوشتههایی که ما امروزه به عنوان تاریخ محلی به آنها اشاره میکنیم، اینها در اصلی چیزی به عنوان تحقیق محلی نبودند، محققی در کار نبوده که بیاید بنشیند و یک مطلبی را با هدف تحقیق برای من و شما به نگارش در آورد و ما از آن استفاده کنیم. بیشتر باید بپرسیم نوشتههای موسوم به تاریخ محلی چه حوزههایی را دربرمیگیرد؟ اگر ما آن تعریف، نوشتهها یا وقایع یا کتب یا آثار نوشته شده در رابطه با یک محل را مبنا قرار دهیم این میتواند ما را تا هزار سال و هزاروپانصد سال به عقب ببرد. هر نوشتهای که افراد ولو بدون هدفگذاری به عنوان تحقیق محلی برای ما پدید آورده باشند، میتواند عنوان تاریخ محلی داشته باشد، اما تحقیق دربارهی تاریخ محلی به نظرم به حساب نمیآید. بنابراین چنانچه متمرکز شویم روی عنوان «تحقیقات مربوط به تاریخ محلی»، به نظر من یک امر نویی است و عمر چندانی ندارد. یعنی اینکه اصالتاً ما برای تاریخ و تبدیل شدن آن به علم تاریخ و حوزههای مد نظر علم تاریخ از جمله تاریخ محلی باید یک فرایند زمانی مشخصی در ذهن خود داشته باشیم و بعد بگوییم از این زمان به بعد است که افرادی مثل جناب آقای ابطحی به این فکر افتادهاند که بروند در زمینه تاریخ محلی تحقیق کنند. پس شما در هر شکلی که کاری راجع به تاریخ محلی انجام دهید دیگر فرایند شما تحقیق در رابطه با تاریخ محلی است و نه مثل یک نویسنده که دربارهی تاریخ یک محل یا خاندان مثلاً در زمان صفاریان دست به قلم شده و تاریخ سیستان یا تاریخ بخارا یا تاریخ بیهق را نوشته است. به عبارت دیگر دربارهی کسانی که برای نوشتن این آثار دست به قلم شدند ما نمیتوانیم با اطمینان بگوییم هدف آنها تحقیق و نگارش تاریخ محلی بوده است. شاید اهداف مختلفی در پدید آوردن یک مجموعه داشتند که ما امروزه به آن تاریخ محلی میگوییم. اما به شکل خاص به عنوان مورخ تحقیقات محلی و مورخی که دنبال کار برای تحقیقات محلی هست نمیتوانیم به آنها این گونه اطلاق کنیم.
اما اینکه چه حوزههایی را
دربرمیگیرد؟ ببینید هم جغرافیا را دربرمیگیرد زیرا گاهی اوقات اصلاً افرادی که
دست به قلم شدهاند به نوعی جغرافیدان بودهاند، مثل فارسنامهی ناصری که نویسندهی
آن میرزا حسن فسایی مبنای کار خود را با تهیهی یک نقشهی جغرافیایی از فارس شروع
کرد و هم مسائل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دربرمیگیرد. در نتیجه این میشود
که گاهی اوقات در شرح یک منطقه دربارهی ویژگیهای طبیعی، محصولات دامی، محصولات
زراعی، کوچهها، محلات، فرقهها، مدارس، طلاب، علما، قضات، نویسندگان، مشاهیر،
زنان نامدار ، کاروانسراها، حمامها و کتابخانههایی که در یک جایی وجود
داشتهاند، مطلب وجود دارد. این گونه اطلاعات به ویژه برای شناخت مردم و طبقات محروم و اقشار ضعیف جامعه که حلقهی مفقودهی آثار تاریخی ما هستند، بزرگترین کمک در زمینهی شناخت تاریخ اجتماعی میباشند. به عبارت دیگر تواریخ محلی بزرگترین آیینهای
هستند که با اطلاعاتی که در اختیار ما میگذارند ما را به دل زندگی روزمرهی مردمانی
راهنمایی میکنند که به طور رسمی و حساب شده و متأسفانه با غمض عین مورخان درباری
به طور کلی از صحنهی تاریخی غایب بودهاند. بخشی از این امر برمیگردد به نوع نگاه
مورخان ما به ساختار اجتماعی، سیاسی و حاکمیتی که وجود داشته و من بارها گفتهام
که نگاه مذهبی ما به شدت در نوع تاریخنگاری ما مؤثر بوده است که شما هر یک از این
تواریخ عام را که مد نظر قرار دهید، مشاهده میکنید که هر چیزی را از مبدأ آفرینش شروع میکند که خدا کی زمین
را آفرید و بعد از خدا پیامبرانند و بعد از آنها
پادشاهان و طبقات مؤثر ذینفوذ جامعه هستند و در پایین که قاعدهی هرم و
بزرگترین بخش جامعه را تشکیل میدهد یعنی مردم معمولی اصلاً در تاریخ ما جایگاهی
ندارند و عنوان مثلاً کتاب بسیار معروف تاریخ طبری، «تاریخ الرسل و الملوک» است یعنی پیامبران و شاهان و یا کتاب حمزهی اصفهانی که کتابش «سنی الملوک الارض و الانبیا» است. آنها هر کدام اطلاعاتی را
ارائه میدهند که در جای خود ارزشمند هستند اما به قاعدهی هرم که مردم عادی است
نگاه نکردهاند که این تاریخ محلی است که به مردم نگاهی میاندازد و به ما کمک میکند که روزگار گذشته را بازسازی کنیم.
_ با توجه به توضیحاتی که تا اینجا ارائه دادید شما به حوزهی کارکرد تاریخ محلی هم وارد شدید و این طور که میفرمایید کارکرد آن، تاریخ اجتماعی است. در ادامهی این بحث به نظر شما تاریخ محلی چه کارکردهای دیگری میتواند داشته باشد؟
بنا به تقسیمبندیها و تنوعی که تاریخهای محلی دارند بعضی وقتها در حیطهی تاریخ سیاسی یک منطقه اطلاعات زیادی ارائه میدهند. مثلاً در سلسلهی صفاری، یعقوب لیث و عمرولیث دو چهرهی محوری هستند ولی با رجوع به تاریخ سیستان پی میبریم که خاندان صفاری بعد از این دو شخصیت مهم همچنان به حیات خود ادامه داده و مورد قبول مردم آن منطقه بودهاند. یا اطلاعاتی را که در دوران بعد از اسلام دربارهی قیام المقنع و سپید جامگان از طریق تاریخ بخارا به دست میآوریم در هیچ منبع دیگری تا آنجا که بنده اطلاع دارم، نمیتوانیم کسب کنیم. یا در کتاب تاریخ طبرستان ابناسفندیار، نامهی تنسر به گشنسب که یکی از متنهای مهم مربوط به دوران قبل از اسلام است، وجود دارد و به طور کامل ذکر شده است. در واقع تواریخ محلی مانند تاریخ طبرستان در بعضی موارد کمک بسیار مهمی برای یافتن اطلاعات دربارهی تاریخ ایران قبل از اسلام هستند. اطلاعاتی که بعضاً در کتب تاریخ عمومی بعد از اسلام که در زمان بنیعباس به زبان عربی نگارش یافتند احتمالاً از روی عمد مورد بیتوجهی واقع شدند.
_ با توجه به توضیحاتی که تا اینجا ارائه دادید شما به حوزهی کارکرد تاریخ محلی هم وارد شدید و این طور که میفرمایید کارکرد آن، تاریخ اجتماعی است. در ادامهی این بحث به نظر شما تاریخ محلی چه کارکردهای دیگری میتواند داشته باشد؟
بنا به تقسیمبندیها و تنوعی که تاریخهای محلی دارند بعضی وقتها در حیطهی تاریخ سیاسی یک منطقه اطلاعات زیادی ارائه میدهند. مثلاً در سلسلهی صفاری، یعقوب لیث و عمرولیث دو چهرهی محوری هستند ولی با رجوع به تاریخ سیستان پی میبریم که خاندان صفاری بعد از این دو شخصیت مهم همچنان به حیات خود ادامه داده و مورد قبول مردم آن منطقه بودهاند. یا اطلاعاتی را که در دوران بعد از اسلام دربارهی قیام المقنع و سپید جامگان از طریق تاریخ بخارا به دست میآوریم در هیچ منبع دیگری تا آنجا که بنده اطلاع دارم، نمیتوانیم کسب کنیم. یا در کتاب تاریخ طبرستان ابناسفندیار، نامهی تنسر به گشنسب که یکی از متنهای مهم مربوط به دوران قبل از اسلام است، وجود دارد و به طور کامل ذکر شده است. در واقع تواریخ محلی مانند تاریخ طبرستان در بعضی موارد کمک بسیار مهمی برای یافتن اطلاعات دربارهی تاریخ ایران قبل از اسلام هستند. اطلاعاتی که بعضاً در کتب تاریخ عمومی بعد از اسلام که در زمان بنیعباس به زبان عربی نگارش یافتند احتمالاً از روی عمد مورد بیتوجهی واقع شدند.
کارکرد دیگر تواریخ محلی در حیطهی تاریخ سیاسی که بسیار مهم
است، قدرتی است که این تواریخ برای مطابقه و مقایسهی حوادث به ما میدهد. مثلاً در مورد جنبشهای مردمی و قیامها، از آنجا که تواریخ عمومی عمدتاً منعکسکنندهی سیاستهای روز و مطامع قدرتمندان بودند، یک سری حرکتها را به عنوان
شورش و طغیان جمعی اوباش علیه حکومت مرکزی یا قدرت غالب به تصویر کشیدهاند. در
صورتی که در بعضی تواریخ محلی اطلاعاتی وجود دارند که ما را در فهم بهتر این جنبشها
بر ضد خلفا یا دیگر قدرتمندان روز کمک میکنند و ما را یاری مینمایند تا بفهمیم که
چقدر گزارشهای ارائه شده در تواریخ عمومی بیطرفانه یا مغرضانه هستند.
تواریخ محلی در زمینهی جامعهشناسی هم کمک زیادی میتوانند به ما بکنند. مثلاً مباحثی که دربارهی اصناف،
گروهها و اقشار مختلف اجتماعی و حتی آداب
و رسوم جمعی و مهمتر از آن حیطهی ورود تواریخ محلی در بحث فرهنگها و خرده فرهنگها وجود دارد. در نظر داشته باشید که ما در کشوری با تنوع قومیتی زندگی میکنیم. شناخت
فرهنگهای گوناگون این قومیتها در کنار فرهنگ ملی ما به گونهای که تفاوتها بر ضد
یکدیگر پررنگ نشوند و زمینهای برای گفتگوی مسالمتآمیز بین فرهنگها و قومیتهای
مختلف به وجود آید به گونهای که همهی خرده فرهنگها حس کنند که سهم آنها در تاریخ
کشورشان دیده میشود، میتواند منجر به محیطی سالم برای وفاق همگانی شود. این جا
است که بحث هویت مطرح میشود به ویژه در دنیای امروز و وضعیت پیچیده و بغرنج
خاورمیانه - که همسایگان ما که اغلب آنها تاریخ کوتاهی دارند، درصدد تعریف هویت
خویش هستند. - ما میتوانیم از تاریخ محلی
برای هویتیابی، هویت سازی یا تدقیق موارد هویتی خود به ویژه برای جوانان استفاده
کنیم اما باید مراقب باشیم که به دام تنازعات محلی و منطقهای نیفتیم.
_ فکر میکنید در عرصهی سیاستهای کلان و روز حکومتی، تاریخ محلی چه فایده یا فوایدی میتواند داشته باشد؟
به نکتهی مهمی اشاره کردید. در سیاستهای روز اعم از کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تاریخ محلی میتواند مفید باشد. قطعاً تاریخ محلی میتواند در شناخت استعدادها و تواناییهای یک منطقه به ما کمک کند و اگر سیاستگذاران با توجه به این ویژگیها به سمت طرحهای گوناگون دولتی مثل احداث کارخانهها، نیروگاهها، سدها و یا جذب سرمایهها برای یک منطقه بروند هم عواقب زیانبار کمتری خواهد داشت و هم سودمندتر خواهد بود. همچنین پوشش گیاهی یک منطقه و میزان آب مصرفی آن مورد دیگری است که باید مورد توجه واقع شود. مثلاً ما برای داشتن یک فضای سبز مطلوب و متناسب با مشکل کمبود آب در اصفهان، گذشته از بحثهای تخصصی در زمینهی علم کشاورزی، با رجوع به تاریخ محلی اصفهان میتوانیم به اهمیت باغ اناری که درختی مقاوم با مصرف کم آب میباشد، پی ببریم، که هم محیط را سرسبز میکند و هم محصولی مفید برای مصرف مردم است که میتواند به جای چمنکاریهای امروزه که آب زیادی مصرف میکند و میزان تبخیر آب آن بالا است، به کار رود. به همین شکل میتوانیم برای رفع مشکل کمبود آب که سابقهای دیرینه در تاریخ کشورمان دارد به مسئلهی قناتها و نحوهی استفاده و کارکرد آنها در تاریخ هر منطقه رجوع کنیم و در واقع بدین گونه است که تاریخ محلی کارکردی عملگرایانه در جواب به مشکلات روز مییابد.
_ خیلی متشکرم از وقتی که در اختیار اینجانب گذاشتید.
_ فکر میکنید در عرصهی سیاستهای کلان و روز حکومتی، تاریخ محلی چه فایده یا فوایدی میتواند داشته باشد؟
به نکتهی مهمی اشاره کردید. در سیاستهای روز اعم از کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت تاریخ محلی میتواند مفید باشد. قطعاً تاریخ محلی میتواند در شناخت استعدادها و تواناییهای یک منطقه به ما کمک کند و اگر سیاستگذاران با توجه به این ویژگیها به سمت طرحهای گوناگون دولتی مثل احداث کارخانهها، نیروگاهها، سدها و یا جذب سرمایهها برای یک منطقه بروند هم عواقب زیانبار کمتری خواهد داشت و هم سودمندتر خواهد بود. همچنین پوشش گیاهی یک منطقه و میزان آب مصرفی آن مورد دیگری است که باید مورد توجه واقع شود. مثلاً ما برای داشتن یک فضای سبز مطلوب و متناسب با مشکل کمبود آب در اصفهان، گذشته از بحثهای تخصصی در زمینهی علم کشاورزی، با رجوع به تاریخ محلی اصفهان میتوانیم به اهمیت باغ اناری که درختی مقاوم با مصرف کم آب میباشد، پی ببریم، که هم محیط را سرسبز میکند و هم محصولی مفید برای مصرف مردم است که میتواند به جای چمنکاریهای امروزه که آب زیادی مصرف میکند و میزان تبخیر آب آن بالا است، به کار رود. به همین شکل میتوانیم برای رفع مشکل کمبود آب که سابقهای دیرینه در تاریخ کشورمان دارد به مسئلهی قناتها و نحوهی استفاده و کارکرد آنها در تاریخ هر منطقه رجوع کنیم و در واقع بدین گونه است که تاریخ محلی کارکردی عملگرایانه در جواب به مشکلات روز مییابد.
_ خیلی متشکرم از وقتی که در اختیار اینجانب گذاشتید.
+
پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۴۶
نظر شما