دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
محیط زیست و محلیت
نوشتار زیر از «مانوئل کاستلز»، جامعهشناس شهیر اسپانیایی و مبدع نظریهی جامعهی شبکهای، دربارهی رابطهی محلیت با نهضت محیط زیست در زمان کنونی است.
از
مسائل مهم جامعهی بشر امروزی گرم شدن تدریجی کرهی زمین و آلودگیهای زیست محیطی
است. خوشبختانه به تدریج توجه به چنین مشکل بزرگی وارد مباحث عمومی شده و آگاهی فزایندهای نسبت به آن پدید آمده است. امری که باعث تشکیل نهضت حفظ و دفاع از محیط زیست در سراسر
جهان شده و بر رفتار سیاستگذاران هم تأثیر گذاشته است.
نهضت محیط زیستگرایی (Environmentalism) به عنوان شکل نوینی از یک نهضت اجتماعی فراگیر، شکلهای گوناگون و نامتمرکزی دارد، اما تأکید بر محلیت یکی از مضامین عمدهی فعلی در میان عناصر متعدد نهضت محیط زیست به شمار میرود. زیرا هماهنگی مردم با محیط زیستشان از اجتماع محلیشان شروع میشود و در نتیجه برخلاف گوناگونی خواستههای مدافعان محیط زیست، تمامی شکلهای اعتراض برای اعمال کنترل بر محیط زیست به نفع اجتماع محلی بوده است.
با توجه به ساختار اجتماعی حاکم بر زمان ما، یعنی جامعهی شبکهای (Network Society) متوجه میشویم که هنوز اکثر معناها و تجربههای انسانی شالودهی محلی دارند. منظور از جامعهی شبکهای، جامعهای است که روابط خود را درون شبکههای رسانهای سازمان میدهد. این شبکهها؛ افراد، گروهها، سازمانها و … را به طور روزافزونی به یکدیگر متصل میکنند. در یک تقابلی بنیادی بین دو منطق، مکانی به وجود میآید که یکی منطق فضای جریانها و دیگری منطق فضای مکانها است. فضای جریانها همزمانی اعمال اجتماعی در فواصل دور را سازمان میدهد که نظامهای مخابراتی و اطلاعاتی ابزار آن هستند. فضای مکانها، کنش متقابل اجتماعی و سازمان نهادی را ارجح میداند که مبتنی بر مجاورت فیزیکی است. وجه مشخصهی جامعهی شبکهای این است که فرایندهای مسلطی که قدرت، ثروت و اطلاعات را متمرکز میسازند، در فضای جریانها سازماندهی میشوند، در حالی که همان طور که گفته شد هنوز اکثر معناها و تجربههای انسانی شالوده ی محلی دارند.
جدایی بین دو منطق مذکور، مکانیسم بنیادین سلطه در جوامع ما میباشد. زیرا این جدایی هستهی فرایندهای اقتصادی، نمادین و سیاسی را از حوزهی برساختن معانی اجتماعی و حوزهی اعمال کنترل سیاسی خارج میسازد. بنابراین تأکید مدافعان محیط زیست بر محلیت و کنترل مردم بر فضاهای زیستی خود، چالشی با لایههای زیرین نظام جدید قدرت است. به عبارت دیگر، داعیهی اولویت زندگی محلی بر بهرهبرداری از مکان توسط صاحبان صنایع و منافع خارج از محل به معنای نفی اولویت انتزاعی منافع اقتصادی یا فنی بر تجربههای واقعی مردم آن محل یا منطقه میباشد.
در واقع محلیگرایی نهضت محیط زیست باعث میشود که فقدان پیوند میان کارکردها یا منافع مختلف، که ناشی از عقلانیت فنی و انتزاعی فنسالاران و سیاستگذاران غیرمسئول است، به چالش کشیده شود. نتیجهی چنین کنشی، حمایت از دولتهای کوچک محلی و یا انجمنهای محلی تقریباً خودمختار میباشد که به اجتماع محلی و مشارکت شهروندان اولویت میدهد. پیوند میان دفاع از مکان در برابر الزامات فضای جریانها و تقویت پایههای سیاسی و اقتصادی محلیت، امکان بازشناسی و اطلاع نسبت به برخی از این پیوندها را در آگاهی عموم پدید میآورد. در این میان رسانههای گروهی محلی اعم از رادیو و تلویزیون و مطبوعات و همچنین شبکههای اجتماعی نقش مهمی به عهده دارند. موضوعات محیط زیستی مانند گزارش مخاطرات و تهدیدهایی که برای سلامتی و بهداشت مردم وجود دارند یا گزارش تخریب محیطی زندگی مردم مواد خوبی برای ارائهی گزارشهای خبری میباشند. این گزارشها باعث میشوند تا مسائل بومی و محیطی یک منطقه بیش از همهی گفتمانهای سنتی ایدئولوژیک رواج یابند و فشار بر مسئولان برای توجه به محیط زیست مردم افزایش یابد.
بسیج اجتماعات محلی برای دفاع از فضای زیستی خود در برابر هجوم بهرهبرداریهای نامطلوب، رشد یابندهترین صورت جنبش محیط زیست را تشکیل میدهد. حتی شاید این بسیج اجتماعات بیش از بقیهی شکلهای این جنبش، علایق و دلمشغولیهای بلافصل مردم را به مسائل وسیعتر نابودی محیط زیست پیوند میدهد. بر این اساس، توجه به تغییرات زیست محیطی هر محل به عنوان بخشی از تاریخ آن محل میتواند فرصتی برای محلیکاران و مورخان محلی باشد که مواد و اطلاعات مناسب را در اختیار مدافعان محیط زیست، سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی و … چه در سطح محلی و چه در سطح ملی قرار دهند.
منبع: عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد 2، صص 173 - 147)، مانوئل کاستلز، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: انتشارات طرح نو، 1380.
نهضت محیط زیستگرایی (Environmentalism) به عنوان شکل نوینی از یک نهضت اجتماعی فراگیر، شکلهای گوناگون و نامتمرکزی دارد، اما تأکید بر محلیت یکی از مضامین عمدهی فعلی در میان عناصر متعدد نهضت محیط زیست به شمار میرود. زیرا هماهنگی مردم با محیط زیستشان از اجتماع محلیشان شروع میشود و در نتیجه برخلاف گوناگونی خواستههای مدافعان محیط زیست، تمامی شکلهای اعتراض برای اعمال کنترل بر محیط زیست به نفع اجتماع محلی بوده است.
با توجه به ساختار اجتماعی حاکم بر زمان ما، یعنی جامعهی شبکهای (Network Society) متوجه میشویم که هنوز اکثر معناها و تجربههای انسانی شالودهی محلی دارند. منظور از جامعهی شبکهای، جامعهای است که روابط خود را درون شبکههای رسانهای سازمان میدهد. این شبکهها؛ افراد، گروهها، سازمانها و … را به طور روزافزونی به یکدیگر متصل میکنند. در یک تقابلی بنیادی بین دو منطق، مکانی به وجود میآید که یکی منطق فضای جریانها و دیگری منطق فضای مکانها است. فضای جریانها همزمانی اعمال اجتماعی در فواصل دور را سازمان میدهد که نظامهای مخابراتی و اطلاعاتی ابزار آن هستند. فضای مکانها، کنش متقابل اجتماعی و سازمان نهادی را ارجح میداند که مبتنی بر مجاورت فیزیکی است. وجه مشخصهی جامعهی شبکهای این است که فرایندهای مسلطی که قدرت، ثروت و اطلاعات را متمرکز میسازند، در فضای جریانها سازماندهی میشوند، در حالی که همان طور که گفته شد هنوز اکثر معناها و تجربههای انسانی شالوده ی محلی دارند.
جدایی بین دو منطق مذکور، مکانیسم بنیادین سلطه در جوامع ما میباشد. زیرا این جدایی هستهی فرایندهای اقتصادی، نمادین و سیاسی را از حوزهی برساختن معانی اجتماعی و حوزهی اعمال کنترل سیاسی خارج میسازد. بنابراین تأکید مدافعان محیط زیست بر محلیت و کنترل مردم بر فضاهای زیستی خود، چالشی با لایههای زیرین نظام جدید قدرت است. به عبارت دیگر، داعیهی اولویت زندگی محلی بر بهرهبرداری از مکان توسط صاحبان صنایع و منافع خارج از محل به معنای نفی اولویت انتزاعی منافع اقتصادی یا فنی بر تجربههای واقعی مردم آن محل یا منطقه میباشد.
در واقع محلیگرایی نهضت محیط زیست باعث میشود که فقدان پیوند میان کارکردها یا منافع مختلف، که ناشی از عقلانیت فنی و انتزاعی فنسالاران و سیاستگذاران غیرمسئول است، به چالش کشیده شود. نتیجهی چنین کنشی، حمایت از دولتهای کوچک محلی و یا انجمنهای محلی تقریباً خودمختار میباشد که به اجتماع محلی و مشارکت شهروندان اولویت میدهد. پیوند میان دفاع از مکان در برابر الزامات فضای جریانها و تقویت پایههای سیاسی و اقتصادی محلیت، امکان بازشناسی و اطلاع نسبت به برخی از این پیوندها را در آگاهی عموم پدید میآورد. در این میان رسانههای گروهی محلی اعم از رادیو و تلویزیون و مطبوعات و همچنین شبکههای اجتماعی نقش مهمی به عهده دارند. موضوعات محیط زیستی مانند گزارش مخاطرات و تهدیدهایی که برای سلامتی و بهداشت مردم وجود دارند یا گزارش تخریب محیطی زندگی مردم مواد خوبی برای ارائهی گزارشهای خبری میباشند. این گزارشها باعث میشوند تا مسائل بومی و محیطی یک منطقه بیش از همهی گفتمانهای سنتی ایدئولوژیک رواج یابند و فشار بر مسئولان برای توجه به محیط زیست مردم افزایش یابد.
بسیج اجتماعات محلی برای دفاع از فضای زیستی خود در برابر هجوم بهرهبرداریهای نامطلوب، رشد یابندهترین صورت جنبش محیط زیست را تشکیل میدهد. حتی شاید این بسیج اجتماعات بیش از بقیهی شکلهای این جنبش، علایق و دلمشغولیهای بلافصل مردم را به مسائل وسیعتر نابودی محیط زیست پیوند میدهد. بر این اساس، توجه به تغییرات زیست محیطی هر محل به عنوان بخشی از تاریخ آن محل میتواند فرصتی برای محلیکاران و مورخان محلی باشد که مواد و اطلاعات مناسب را در اختیار مدافعان محیط زیست، سیاستگذاران و برنامهریزان اجتماعی و … چه در سطح محلی و چه در سطح ملی قرار دهند.
منبع: عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ (جلد 2، صص 173 - 147)، مانوئل کاستلز، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: انتشارات طرح نو، 1380.
+
پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۰۷
نظرات
ماهرخ حق پرس،
تشکر از مطالب ارزنده اى که نقل کردید. ضرورت توجه به امر محلى و پیوند آن با امر جهانى محوریت اکثر نظریه پردازان جامعه شناسى به ویژه از دهه 70 میلادى بوده است. کاستلز نیز به این پیوند در قالب مفهوم هویت توجه کرده است و جنبش هاى اجتماعى و محیط زیست گرایان را از جمله حرکت هاىى مى داند که درصدد احیاى هویت مقاومت در برابر منطق همسان ساز شبکه اى شدن با عطف توجه به محیط محلى شکل مى گیرند. نظرات کاستلز که به ان اشاره شد بى شک یادآورى مجدد این مسئله است که بدون توجه به امر محلى نمى توان براى معضلات مربوط به امر ملى یا جهانى راهکار درخور توجه اى ارائه کرد.
پنجشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۵۳
نظر شما