دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
جهان محلی شده
به اعتقاد رابرتسون در جهان امروزی دو فرایند جهانیشدن و محلیشدن به طور همزمان در حال وقوع است.
با
توجه به اختلافاتی که در بین پژوهشگران بر سر معنای «جهانی شدن» وجود
دارد، ارائهی تعریفی بدون مناقشه از این پدیده مشکل است. با این حال، با توجه به ویژگی مهم
آن، که فرایند یکپارچگی مردم
جهان
در یک جامعهی واحد و کمرنگ شدن مرزهای
گوناگون سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … میباشد، مسألهی بقا یا تداوم هویتهای
محلی به یکی از مسائل چالشبرانگیز جهان امروز تبدیل شده است. زیرا به نظر عدهای از متخصصان،
جهانیشدن تأثیر منفی بر هویتهای محلی دارد و باعث از بین رفتن تفاوتها میگردد. نهایت این که یک فرهنگ خاص یعنی فرهنگ
غربی بر طیف وسیعی از فرهنگهای دیگر در جهان، غالب خواهد شد.
در برابر دیدگاه مذکور، نظریات مخالف هم وجود دارد که از میان آنها رولند رابرتسون (Roland Robertson)، جامعهشناس انگلیسی، با طرح ایدهی جهان- محلی شدن (Glocalization) مشهور گردیده است. ایدهای که در آن، جهان برای تولید پدیدهای متمایز به نام جهان- محل (Glocal) با محل به تعامل میپردازد و در واقع نفوذ متقابل جهان و محل به نتایج منحصر به فردی در مناطق جغرافیایی گوناگون منتهی میشود.
جهان- محلی شدن ابتدا در عرصهی اقتصادی مطرح گردید. منظور از آن، کالاییشدن فرهنگهای محلی و وجود تخصصگرایی قابل انعطاف میباشد که امکان متناسبسازی بسیاری از محصولات را با نیازهای مختصات محلی گوناگون فراهم میآورد. از طریق تعامل بازار جهانی با بازارهای محلی، بازارهای جهان- محلی ایجاد میگردد که تقاضاهای بازار جهانی را با واقعیتهای بازار محلی ادغام مینماید. اما در عرصهی فرهنگی، رابرتسون بر اساس تعریف خویش از جهانی شدن، برای فرهنگ استقلال نسبی قائل میگردد و جهان- محلی شدن را بر اساس وقوع همزمان دو فرآیند محلیشدن و جهانیشدن در عرصهی فرهنگ تبیین میکند.
به نظر رابرتسون، جهانیشدن عبارت است از تراکم جهان و تشدید آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل که منجر به تبدیل جهان به یک مکان واحد میگردد. البته این یگانه شدن را نباید با دو مفهوم وحدت و ادغام اشتباه کرد، زیرا این جهانیشدن از طریق فرایندی صورت میگیرد که رابرتسون آن را «خاص شدن عام و عام شدن خاص» مینامد. به این معنا که در جریان جهانی شدن در عین حال که فرهنگهای خاص گوناگون به یکدیگر نزدیک میشوند و فرهنگهایی عام شکل میگیرند، توسل به عناصر هویتبخش خاص فرهنگی نیز در درون مرزهای هویتی تشدید میگردد. زیرا انقلاب در زمینهی ارتباطات، نه تنها باعث رواج فرهنگ غربی و هویتهای ملی میشود بلکه موجب آگاهیهای قومی و فرهنگی بیشتری نیز میگردد. در نتیجه هر گونه پیشرفت در فرآیند جهانیشدن، فرآیند محلیگرایی را توسعه میبخشد. درست به همین علت، جهانیشدن تولیدکنندهی روندهای همزمان و متضاد بسیاری در جهان معاصر میباشد که از آن جمله میتوان به ظهور پسامدرنیسم در کنار مدرنیسم، ظهور روندهای غیرسکولار شدن در کنار سکولار شدن جوامع، ایجاد هویتهای سنتگرا در کنار هویتهای مدرن و یا شکلگیری هویتهای مختلط در نسل جدید اشاره کرد. اموری که همه به نوعی نمودهایی از ظهور همزمانیهای فرهنگی و هویتی محسوب میشوند. بدین ترتیب بنیادگرایی و ملیگرایی مقاومت در برابر جهانیشدن نیستند بلکه عموماً به منزلهی برگردان وجوه کلان زندگی به زبان بومی میباشند. بنابراین رابرتسون برخلاف هانتینگتون، که این پدیدهها را جلوهای از برخورد تمدنها به حساب میآورد، آنها را وجوه ضروری از تعامل تمدنها میشمارد.
در همین راستا بر اساس دیدگاه رابرتسون، در فرآیند جهان- محلی شدن ویژگیهای ضروری زیر قابل مشاهدهاند:
- جهان به طور کثرتگراتری رشد میکند. جهان- محلی شدن به طور استثنایی در برابر تفاوتها در درون و میان مناطق جهان حساس است.
- افراد و گروههای محلی از قدرت زیادی برای سازگار شدن، نوآوری و عمل در یک جهان محلی شده برخوردارند. این نظریه افراد و گروههای محلی را به عنوان عاملین مهم و خلاق تلقی میکند.
- فرآیندهای اجتماعی رابطهای و مشروط هستد. جهانیشدن واکنشهای گوناگونی را، که از سنگربندی ملیگرایانه تا پذیرش جهانوطنی شامل میشود، برمیانگیزد که این واکنشها خود میتوانند به جهان- محلی شدن کمک کنند.
- کالاها و رسانهها سرکوبگرایانه تلقی نمیشوند، بلکه در عوض به مثابهی مواد خامی برای ایجاد فرد و گروه در سراسر جهان محلی شدهی دنیا فرض میشوند.
بنابراین فرآیند جهانی شدن صرفاً معطوف به یک فرهنگ جهانی نیست، بلکه معطوف به این است که مردم چگونه فرهنگها، تاریخ و هویتهای محلی و ملی خود را در قالب الگویهای جهانی شده، عام میسازند. در واقع، آنچه که میتواند فرآیندهای جهانیسازی را با تاریخ محلی پیوند بزند، درست در همین نقطه است. به این معنا که تاریخ محلی با تأکید بر مردم به عنوان کنشگران اجتماعی یک محدودهی خاص، که با بهرهگیری از منابع و قواعد و همچنین محدودیتهای ساختاری به تعریف هویت محلی خویش در قالب نمادها، ارزشها و نهادهای محلی خود اقدام میکنند، میتواند فرهنگ جهانی را در پیگیری رد تاریخی خصوصیات و ویژگیهای عام و فراگیر خود کمک و یاری نماید.
منابع:
رولند رابرتسون، جهانیشدن (تئوریهای اجتماعی و فرهنگ جهانی)، ترجمهی کمال پولادی، تهران: نشر ثالث، 1382.
جرج ریتزر، مبانی نظریهی جامعهشناسی معاصر و ریشههای کلاسیک آن، ترجمهی خلیل میرزایی و علی بقایی سرابی، تهران: انتشارات جامعهشناسان، 1390.
در برابر دیدگاه مذکور، نظریات مخالف هم وجود دارد که از میان آنها رولند رابرتسون (Roland Robertson)، جامعهشناس انگلیسی، با طرح ایدهی جهان- محلی شدن (Glocalization) مشهور گردیده است. ایدهای که در آن، جهان برای تولید پدیدهای متمایز به نام جهان- محل (Glocal) با محل به تعامل میپردازد و در واقع نفوذ متقابل جهان و محل به نتایج منحصر به فردی در مناطق جغرافیایی گوناگون منتهی میشود.
جهان- محلی شدن ابتدا در عرصهی اقتصادی مطرح گردید. منظور از آن، کالاییشدن فرهنگهای محلی و وجود تخصصگرایی قابل انعطاف میباشد که امکان متناسبسازی بسیاری از محصولات را با نیازهای مختصات محلی گوناگون فراهم میآورد. از طریق تعامل بازار جهانی با بازارهای محلی، بازارهای جهان- محلی ایجاد میگردد که تقاضاهای بازار جهانی را با واقعیتهای بازار محلی ادغام مینماید. اما در عرصهی فرهنگی، رابرتسون بر اساس تعریف خویش از جهانی شدن، برای فرهنگ استقلال نسبی قائل میگردد و جهان- محلی شدن را بر اساس وقوع همزمان دو فرآیند محلیشدن و جهانیشدن در عرصهی فرهنگ تبیین میکند.
به نظر رابرتسون، جهانیشدن عبارت است از تراکم جهان و تشدید آگاهی نسبت به جهان به عنوان یک کل که منجر به تبدیل جهان به یک مکان واحد میگردد. البته این یگانه شدن را نباید با دو مفهوم وحدت و ادغام اشتباه کرد، زیرا این جهانیشدن از طریق فرایندی صورت میگیرد که رابرتسون آن را «خاص شدن عام و عام شدن خاص» مینامد. به این معنا که در جریان جهانی شدن در عین حال که فرهنگهای خاص گوناگون به یکدیگر نزدیک میشوند و فرهنگهایی عام شکل میگیرند، توسل به عناصر هویتبخش خاص فرهنگی نیز در درون مرزهای هویتی تشدید میگردد. زیرا انقلاب در زمینهی ارتباطات، نه تنها باعث رواج فرهنگ غربی و هویتهای ملی میشود بلکه موجب آگاهیهای قومی و فرهنگی بیشتری نیز میگردد. در نتیجه هر گونه پیشرفت در فرآیند جهانیشدن، فرآیند محلیگرایی را توسعه میبخشد. درست به همین علت، جهانیشدن تولیدکنندهی روندهای همزمان و متضاد بسیاری در جهان معاصر میباشد که از آن جمله میتوان به ظهور پسامدرنیسم در کنار مدرنیسم، ظهور روندهای غیرسکولار شدن در کنار سکولار شدن جوامع، ایجاد هویتهای سنتگرا در کنار هویتهای مدرن و یا شکلگیری هویتهای مختلط در نسل جدید اشاره کرد. اموری که همه به نوعی نمودهایی از ظهور همزمانیهای فرهنگی و هویتی محسوب میشوند. بدین ترتیب بنیادگرایی و ملیگرایی مقاومت در برابر جهانیشدن نیستند بلکه عموماً به منزلهی برگردان وجوه کلان زندگی به زبان بومی میباشند. بنابراین رابرتسون برخلاف هانتینگتون، که این پدیدهها را جلوهای از برخورد تمدنها به حساب میآورد، آنها را وجوه ضروری از تعامل تمدنها میشمارد.
در همین راستا بر اساس دیدگاه رابرتسون، در فرآیند جهان- محلی شدن ویژگیهای ضروری زیر قابل مشاهدهاند:
- جهان به طور کثرتگراتری رشد میکند. جهان- محلی شدن به طور استثنایی در برابر تفاوتها در درون و میان مناطق جهان حساس است.
- افراد و گروههای محلی از قدرت زیادی برای سازگار شدن، نوآوری و عمل در یک جهان محلی شده برخوردارند. این نظریه افراد و گروههای محلی را به عنوان عاملین مهم و خلاق تلقی میکند.
- فرآیندهای اجتماعی رابطهای و مشروط هستد. جهانیشدن واکنشهای گوناگونی را، که از سنگربندی ملیگرایانه تا پذیرش جهانوطنی شامل میشود، برمیانگیزد که این واکنشها خود میتوانند به جهان- محلی شدن کمک کنند.
- کالاها و رسانهها سرکوبگرایانه تلقی نمیشوند، بلکه در عوض به مثابهی مواد خامی برای ایجاد فرد و گروه در سراسر جهان محلی شدهی دنیا فرض میشوند.
بنابراین فرآیند جهانی شدن صرفاً معطوف به یک فرهنگ جهانی نیست، بلکه معطوف به این است که مردم چگونه فرهنگها، تاریخ و هویتهای محلی و ملی خود را در قالب الگویهای جهانی شده، عام میسازند. در واقع، آنچه که میتواند فرآیندهای جهانیسازی را با تاریخ محلی پیوند بزند، درست در همین نقطه است. به این معنا که تاریخ محلی با تأکید بر مردم به عنوان کنشگران اجتماعی یک محدودهی خاص، که با بهرهگیری از منابع و قواعد و همچنین محدودیتهای ساختاری به تعریف هویت محلی خویش در قالب نمادها، ارزشها و نهادهای محلی خود اقدام میکنند، میتواند فرهنگ جهانی را در پیگیری رد تاریخی خصوصیات و ویژگیهای عام و فراگیر خود کمک و یاری نماید.
منابع:
رولند رابرتسون، جهانیشدن (تئوریهای اجتماعی و فرهنگ جهانی)، ترجمهی کمال پولادی، تهران: نشر ثالث، 1382.
جرج ریتزر، مبانی نظریهی جامعهشناسی معاصر و ریشههای کلاسیک آن، ترجمهی خلیل میرزایی و علی بقایی سرابی، تهران: انتشارات جامعهشناسان، 1390.
+
آدینه ۲۷ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۴۱
نظر شما