دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
فضایل بلخ
کتاب فضایل بلخ جزو کتابهای زندگینامههای محلی است که برای شناخت شهر بلخ تا قبل از حملهی مغول مفید میباشد.
زندگینامههای محلی آثاری هستند که موضوع اصلی آنها شرححال رجال و شخصیتهای یک شهر یا یک ناحیهی جغرافیایی معین است. این دسته کتابها که از آنها با
عناوینی مانند تراجم، طبقات، معجمها و رجال نیز نام برده میشود، به دلیل تعلق به
یک حوزهی جغرافیایی خاص، ذیل تاریخهای محلی قرار میگیرند که میتوان آنها را
زندگینامههای محلی نامید. این زندگینامهها به دو دسته تقسیم میشوند. 1- زندگینامههای محلی دینی
که موضوع آنها شرححال رجال و علمای علوم دینی به ویژه محدثان است. 2- زندگینامه های محلی غیردینی با موضوع شرححال عموم دانشمندان، شعرا یا رجال سیاسی و اشراف یک
شهر یا ناحیهی جغرافیایی (قنوات، 1393، ص 193).
این گونه کتابها که بر اثر عوامل و انگیزههای گوناگون مانند رواج علم حدیث، رقابتهای مذهبی، حبالوطن و اهداف تربیتی تألیف شدهاند (همان، صص 200-198)، دارای ساختاری کمابیش مشابه هستند و عموماً از دو بخش اصلی مقدمه یا مدخل و شرححال بزرگان تشکیل میشوند. مقدمه معمولاً در ابتدای کتاب قرار گرفته است و از نظر حجم مطالب، بخش ناچیزی از کتاب را شامل میگردد. مقدمه دربردارندهی مواردی در معرفی وضعیت جغرافیایی طبیعی و انسانی منطقه یا شهر مورد نظر، مطالبی دربارهی بنای شهر و بانیهای آن، که معمولاً به دوران اساطیری و شخصیتهای تاریخی بسیار قدیمی یا اساطیری میرسد، همراه با وجه تسمیه آن شهر یا محل، که بیشتر اوقات جنبهی افسانهای دارد، میباشد. این مطالب اساطیری و افسانهای با بیان تغییر و تحولات آن منطقه در دورههای مختلف به تدریج به روشنایی تاریخ وارد میشود و با ذکر بناهای مهم آن محل به خصوص مساجد مشهور شهر جنبهی تاریخی مییابد.
در این مقدمهها، اخبار فتوح شهر به دست مسلمانان و بیان فضایل و محاسن شهر از اجزای ثابت این بخش از این کتابها میباشد. فضایلنویسی که احتمالاً از انگیزههای مهم مؤلفان این گونه کتابها بوده است شامل اخبار و احادیثی میباشد که از افرادی مانند پیامبر اسلام، حضرت علی (ع)، صحابه، تابعین و دیگر بزرگان دینی نقل و روایت شده است (همان، صص 204 و 205). با اینکه در اصالت و درستی این اخبار تردیدهای جدی وجود دارد، نقل این روایات با ذکر حوادث و شگفتیهایی که بر مردم یک شهر در طول تاریخ رفته است جزو محاسن و علل برتری آن شهر بر دیگر مناطق به حساب میآید.
از جملهی این کتابها، کتاب فضایل بلخ تألیف صفیالدین واعظ بلخی است که چند صباحی قبل از حملهی مغول به ایران در سال 610 ق. به زبان عربی تألیف گردید و در سال 676 ق. به وسیلهی محمد بن حسین حسینی بلخی به فارسی ترجمه گردید. با توجه به نابودی متن عربی آن، این ترجمهی فارسی ملاک داوری ما دربارهی این کتاب میباشد. با اینکه این کتاب در حدود 60 سال بعد از حملهی مغول ترجمه شده، اما از واژهها و اصطلاحات مغولی و ترکی خالی است و دارای نثری ساده، روان و عاری از آرایههای ادبی میباشد. متن این کتاب پس از مقدمهای کوتاه از مترجم و مؤلف کتاب شامل سه فصل میباشد که دو فصل اول کتاب با توجه به ساختار این گونه کتابها، که در بالا ذکر شد، در حکم مقدمه و در بیان ویژگیهای جغرافیایی بلخ، اخبار بنای آن، فضایل و محاسن شهر و اخبار فتوح آن در دورهی اسلامی با ذکر بناهای مهم شهر میباشد. در فصل سوم هم، که بخش اعظم کتاب را شامل میشود، مؤلف به شرححال هفتاد تن از مشایخ و علمای دینی شهر بلخ میپردازد.
این گونه کتابها که بر اثر عوامل و انگیزههای گوناگون مانند رواج علم حدیث، رقابتهای مذهبی، حبالوطن و اهداف تربیتی تألیف شدهاند (همان، صص 200-198)، دارای ساختاری کمابیش مشابه هستند و عموماً از دو بخش اصلی مقدمه یا مدخل و شرححال بزرگان تشکیل میشوند. مقدمه معمولاً در ابتدای کتاب قرار گرفته است و از نظر حجم مطالب، بخش ناچیزی از کتاب را شامل میگردد. مقدمه دربردارندهی مواردی در معرفی وضعیت جغرافیایی طبیعی و انسانی منطقه یا شهر مورد نظر، مطالبی دربارهی بنای شهر و بانیهای آن، که معمولاً به دوران اساطیری و شخصیتهای تاریخی بسیار قدیمی یا اساطیری میرسد، همراه با وجه تسمیه آن شهر یا محل، که بیشتر اوقات جنبهی افسانهای دارد، میباشد. این مطالب اساطیری و افسانهای با بیان تغییر و تحولات آن منطقه در دورههای مختلف به تدریج به روشنایی تاریخ وارد میشود و با ذکر بناهای مهم آن محل به خصوص مساجد مشهور شهر جنبهی تاریخی مییابد.
در این مقدمهها، اخبار فتوح شهر به دست مسلمانان و بیان فضایل و محاسن شهر از اجزای ثابت این بخش از این کتابها میباشد. فضایلنویسی که احتمالاً از انگیزههای مهم مؤلفان این گونه کتابها بوده است شامل اخبار و احادیثی میباشد که از افرادی مانند پیامبر اسلام، حضرت علی (ع)، صحابه، تابعین و دیگر بزرگان دینی نقل و روایت شده است (همان، صص 204 و 205). با اینکه در اصالت و درستی این اخبار تردیدهای جدی وجود دارد، نقل این روایات با ذکر حوادث و شگفتیهایی که بر مردم یک شهر در طول تاریخ رفته است جزو محاسن و علل برتری آن شهر بر دیگر مناطق به حساب میآید.
از جملهی این کتابها، کتاب فضایل بلخ تألیف صفیالدین واعظ بلخی است که چند صباحی قبل از حملهی مغول به ایران در سال 610 ق. به زبان عربی تألیف گردید و در سال 676 ق. به وسیلهی محمد بن حسین حسینی بلخی به فارسی ترجمه گردید. با توجه به نابودی متن عربی آن، این ترجمهی فارسی ملاک داوری ما دربارهی این کتاب میباشد. با اینکه این کتاب در حدود 60 سال بعد از حملهی مغول ترجمه شده، اما از واژهها و اصطلاحات مغولی و ترکی خالی است و دارای نثری ساده، روان و عاری از آرایههای ادبی میباشد. متن این کتاب پس از مقدمهای کوتاه از مترجم و مؤلف کتاب شامل سه فصل میباشد که دو فصل اول کتاب با توجه به ساختار این گونه کتابها، که در بالا ذکر شد، در حکم مقدمه و در بیان ویژگیهای جغرافیایی بلخ، اخبار بنای آن، فضایل و محاسن شهر و اخبار فتوح آن در دورهی اسلامی با ذکر بناهای مهم شهر میباشد. در فصل سوم هم، که بخش اعظم کتاب را شامل میشود، مؤلف به شرححال هفتاد تن از مشایخ و علمای دینی شهر بلخ میپردازد.
صفیالدین بلخی که از زندگی وی اطلاعی در دست نیست با توجه به
مطالبی که خود در کتاب دربارهی خویش آورده، احتمالاً فقیه و واعظی بوده که در شهر
بلخ در خدمت بزرگان دینی املای حدیث میکرده و آنها را روایت مینموده است. ارادتی که او به مشایخ دینی شهر داشته، باعث شده تا کتابی در بارهی هفتاد نفر از
آنها بنگارد. از آنجا که هیچ کدام از این هفتاد تن جزو رجال غیردینی شهر مانند
رجال سیاسی، اشراف، شعرا و … نمیباشند، برخلاف نظر دکتر قنوات، که این کتاب را
در ردهی زندگینامههای غیردینی قرار داده است، فضایل بلخ جزو کتب
زندگینامههای دینی به نظر میرسد.
با توجه به نابودی و در دسترس نبودن اکثر کتابهایی که دربارهی بلخ پیش از این کتاب نوشته شده و مؤلف از بیشتر آنها در نگارش این کتاب استفاده کرده، کتاب فضایل بلخ منبعی مهم برای ما در شناخت شهر بلخ به عنوان یکی از مراکز فرهنگی جهان اسلام و ایران میباشد. اطلاعاتی که در این کتاب از آبادانی این شهر در دورههای مختلف تاریخی و آمار بناهای مهم این شهر مانند 1848 مسجد، 400 مدرسه، 900 دبیرستان، 500 حمام آبادان، 400 گنبد یخبندان، 300 حوض عمومی و 1200 سردابه به نقل از شخصی در قرن سوم هجری نقل شده، (واعظ بلخی، 1350، ص 21)، اگر چه به نظر اغراقآمیز میآید، اما میتواند نشاندهندهی آبادانی این شهر در دورهی پیش از حملهی مغول باشد. امری که مورد تأیید جغرافیدانان اسلامی قرار گرفته است.
با توجه به نابودی و در دسترس نبودن اکثر کتابهایی که دربارهی بلخ پیش از این کتاب نوشته شده و مؤلف از بیشتر آنها در نگارش این کتاب استفاده کرده، کتاب فضایل بلخ منبعی مهم برای ما در شناخت شهر بلخ به عنوان یکی از مراکز فرهنگی جهان اسلام و ایران میباشد. اطلاعاتی که در این کتاب از آبادانی این شهر در دورههای مختلف تاریخی و آمار بناهای مهم این شهر مانند 1848 مسجد، 400 مدرسه، 900 دبیرستان، 500 حمام آبادان، 400 گنبد یخبندان، 300 حوض عمومی و 1200 سردابه به نقل از شخصی در قرن سوم هجری نقل شده، (واعظ بلخی، 1350، ص 21)، اگر چه به نظر اغراقآمیز میآید، اما میتواند نشاندهندهی آبادانی این شهر در دورهی پیش از حملهی مغول باشد. امری که مورد تأیید جغرافیدانان اسلامی قرار گرفته است.
علاوه بر این مؤلف در شرح زندگانی اغلب مشایخ، داستانهایی از زندگانی آنها
نقل میکند که این داستانها دربردارندهی مطالب سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی،
آموزشی و دینی است. در خلال این داستانها به مناسبت، گزارشهایی از محلهها، کویها،
مساجد، آداب مذهبی، روشهای تدریس علما و پرسش و پاسخهای علمی آنان وجود دارد (قنوات، همان، ص 334)، که میتوانند ما را با فضاهای متنوع حاکم بر این شهر آشنا نماید. همچنین این گزارشها میتوانند نمونهای باشند از ویژگیهای دیگر شهرهای آبادان و پررونق ایران در برههای از تاریخ کشورمان؛ ویژگیهایی
که به ندرت در کتابهای تاریخ عمومی یافت میشوند.
+
پنجشنبه ۹ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۶:۵۶
نظر شما