دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
خراسان مطلع شمس
کتاب مطلعالشمس از اعتمادالسلطنه تنها کتاب تاریخ محلی جامعی است که دربارهی خراسان و به ویژه شهر مشهد در دورهی قاجاریه و در قالب سفرنامه نوشته شده است.
دورهی قاجاری عصر شکوفایی مجدد تاریخنگاری محلی در ایران بود و آثار
محلی در این دوره دارای ویژگیهای تقریباً منحصر به فردی در تاریخ ایران هستند. با این حال، در خراسان دورهی قاجاری تواریخ محلی مهمی تولید نشدند. بیشتر آثار محلی هم که در این
دوره دربارهی خراسان نوشته شدند به علل موقعیت جغرافیایی، سیاسی و مذهبی این استان عموماً در قالب سفرنامه
هستند. بنابراین تواریخ محلی خراسان کمتر بر مبنای کالبد شهری تألیف شدند. همچنین این آثار دارای جامعیت تواریخ محلی مناطقی از ایران مانند اصفهان و فارس، که
بر خلاف خراسان دارای ثبات سیاسی و حکومت محلی قدرتمند بودند، نمیباشند. در واقع، اهمیت مذهبی شهر مشهد در کنار نبود
شهرهای مهم دیگر در خراسان باعث خلق آثاری با محوریت مشهد و به ویژه بارگاه رضوی
گردید.
در این میان کتاب «مطلع الشمس» از اعتمادالسلطنه، که در قالب سفرنامه نوشته شده، یک استثنا به حساب میآید به طوری که میتوان آن را تنها کتاب جامع با موضوع تاریخنگاری محلی خراسان دانست. اعتمادالسلطنه که سمت وزارت انطباعات (چاپ) و دارالترجمهی شاهی را همراه با شغلهای دیگر دولتی در دورهی ناصرالدین شاه به عهده داشت، به گفتهی خودش در کار نگارش کتاب مرآتالبلدان، حرف جیم را به آخر رسانده بود و درصدد جمعآوری مطالب برای نوشتن نواحی و مناطقی بود که با حرف«ح» و «خ» شروع میشوند. نظر او بخصوص به خراسان بود، زیرا بنا به گفتهی او، خراسان از جهت بزرگی، فراوانی مناطق، مشاهیر و بزرگان، آبادانی و ویژگیهای جغرافیایی، سیاسی، تاریخی و … دارای اهمیت است. در این میان، سفر ناصرالدین شاه به مشهد پیش میآید. نویسنده هم فرصت را مغتنم شمرده، این سفر را وسیلهای برای جمعآوری اطلاعات و مشاهدهی مکانهای گوناگون و افزودن این مشاهدات به دانستههای سابق خویش برای تألیف کتابی دربارهی خراسان به حساب میآورد. بدین ترتیب کتاب مطلعالشمس زاده میشود. کتابی که اعتمادالسلطنه آن را در حکم جلد سوم مرآتالبلدان و مخصوص جغرافیای اماکنی از خراسان و دو راه منتهی به مشهد از تهران دانسته، که در این سفر مشاهده کرده است (اعتمادالسلطنه، 1362، صص 6-4).
ناصرالدین شاه دو سفر به خراسان و مشهد انجام داد. سفر اول شاه در سال 1283 ق، اتفاق افتاد که 6 ماه به طول انجامید. سفر دوم وی در سال 1300 ق، بود که 4 ماه و 2 روز طول کشید. در سفر اول «علی نقی خان حکیمالممالک»، طبیب دربار، مأمور گردید که ابتدا اقدامات ناصرالدین شاه و وقایع مربوط به او را به شکل روزانه ثبت کند. آنگاه مختصری از وضعیت جغرافیای طبیعی و انسانی مناطق بین راه اعم از شهرها و روستاها و راههای مابین آنها را بیان نماید و در این کار از عبارتپردازی و تکلف دوری کند و به زبان ساده بنویسد (حکیمالممالک، 1356 ، صص 6 و 7).
دومین سفر ناصرالدین شاه به خراسان هم به وسیلهی «غلامحسین خان غفاری کاشانی» به شکل روزانه و در حضور خود شاه ثبت گردید که این گزارشها اساس کار اعتمادالسلطنه در تنظیم، تکمیل و چاپ سنگی سفرنامهی دوم ناصرالدین شاه قرار گرفت (غفاری کاشانی، 1392، ص هفده). اما اعتمادالسلطنه در کنار نگارش سفرنامهی شاه، کتاب مطلعالشمس را برای خود و به نام خویش نوشت و هر چه اطلاعات از کتابهای قدیم و جدید بود، گردآوری نمود و همراه با مشاهدات خویش در این سفر به کار گرفت تا چنین کتابی را به سرانجام برساند.
کتاب مطلعالشمس (تاریخ ارض اقدس و مشهد مقدس) در سه جلد نوشته شده است. در جلد اول، مؤلف شرح سفر را از زمان خروج از تهران تا ورود به مشهد از راه دماوند، فیروزکوه، بسطام، بجنورد و قوچان، منزل به منزل وصف میکند و اوضاع هر یک از شهرها و روستاها را به شکلی مشروح بیان مینماید. جلد دوم در وصف دارالقدس مشهد و حرم رضوی است که مفصلترین بخش کتاب میباشد و به آثار و بناهای مذهبی و تاریخی این شهر و اطراف آن، زندگینامهی بزرگان و مشاهیر شهر به ویژه شرح زندگانی امام رضا (ع) میپردازد. مؤلف در پایان آن، فهرستی از کتابهای موجود در کتابخانهی آستان قدس را درج مینماید. جلد سوم هم شرح بازگشت شاه از طریق نیشابور، سبزوار، دامغان، سمنان و ورامین به تهران است که در ضمن آن شرح حال کامل بزرگان هر یک از این شهرها را دربردارد.
کتاب مطلعالشمس از جهت دربرداشتن مطالب گوناگون جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و … دربارهی خراسان و به ویژه شهر مشهد دارای اهمیت فراوان میباشد که در این نوشتار به بخشهایی از آن می پردازیم.
1- مؤلف ضمن معرفی شهرها و روستاهای بزرگ و کوچک به بیان ویژگیهای جغرافیایی آنها مانند آب و هوا، محصولات طبیعی، بیان مسافتها، تعداد خانوار، منازل و مغازهها همراه با حرفهی آنها، محلات، بیان نژاد و مسلک مردم ساکن در آن محل و … میپردازد و مالک یا صاحب هر روستا را معرفی میکند و معمولاً وجه تسمیه مکانهای گوناگون را بیان میدارد.
2- آوردن اطلاعات تاریخی در قسمتهای مختلف کتاب که نشاندهندهی حجم مطالعات نویسنده و رجوع او به کتابهای مورخان، جغرافیدانان و نویسندگان قدیمی مانند اصطخری، مقدسی، ابوالفدا، یاقوت، حمدالله مستوفی، ابن بطوطه و … میباشد.
3- بیان شرح حال افراد مهم و بزرگان مانند امامزادهها، علما، شعرا، اصحاب تصوف، هنرمندان و … مانند بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، فردوسی، غزالی، شیخالطائفه، خواجه نظامالملک، خواجه نصیرالدین توسی و … که معمولاً به وسیلهی شخصی به نام «شیخ محمد عبد ربآبادی» نوشته شده است. امری که نشاندهندهی اهمیت زندگینامهای و فرهنگنامهای کتاب میباشد.
4- استفادهی مؤلف از منابع تحقیقاتی گوناگون مانند وقفنامهها، فرمانها، کتیبهها، سکهها، نقوش، مهرها و … به طوری که در هر شهر تلاش دارد تا کتیبههای مختلف در مساجد و مکانهای تاریخی را بخواند و در کتاب خویش درج نماید. چنین دقت نظری را بگذارید در کنار مشاهدات مؤلف و توصیفات و تخمینهایی که از وضعیت هر منطقه اعم از تعداد ساکنان، در آمد گمرکی یا مثلاً درآمد موقوفات حرم رضوی و … دارد.
5- آشنایی اعتمادالسلطنه با سفرنامههای سیاحان خارجی مانند فریزر، هانویی، فروشایر، خانیکف و … به منطقه و نقل و درج مطالب آنها در کتاب خویش که بعضاً با نقد نظرات و نوشتههای آنان همراه است.
با توجه به حجم اطلاعات و جامعیت این کتاب، این احتمال وجود دارد که اعتمادالسلطنه از کتابچههای اطلاعاتی که حکام محلی در جواب به پرسشهای وی برای تألیف کتاب مرآتالبلدان به دربار ارسال داشته بودند، استفاده کرده باشد. هر چند چنین امری از ارزش این کتاب نمیکاهد و آن گونه که خود مؤلف میگوید: تا کنون کسی اثری به این گستردگی دربارهی خراسان و به ویژه مشهد تألیف نکرده است. زیرا به گفتهی اعتمادالسلطنه تا زمانی که علم جغرافیا در جهان اسلام رونق داشت، شهر مشهد دارای اهمیت نبود و هنگامی که این شهر رو به آبادانی گذاشت، علم جغرافیا دچار فترت شد (اعتمادالسلطنه، 1362، ص 292). خاصه این که مؤلف وارد حرم رضوی شده، تمام بناها را با دقت دیده، تمام کتیبهها را خوانده و نوشته و حتی صورت کتابهای کتابخانهی آستان قدس رضوی را به شکلی مشروح جلد به جلد نام برده است. با این حال نویسنده در ادامه گلهمند است که کسی قدردان زحمات او نمیباشد (همان، ص 294).
کتاب مطلعالشمس پس از تألیف آن در سال 1300 ق، در فاصلهی سالهای 1301 تا 1303 ق، در تهران در قطع رحلی به چاپ سنگی رسید و چاپهای بعدی آن تا زمان حال از روی همان چاپ اولیه بوده است. در سال 1362 ش، انتشارات یساولی (فرهنگسرا) این کتاب را به همت آقای تیمور برهان لیمودهی، با افزودن مقدمهای شامل زندگینامهی مؤلف، معرفی کتاب و بیان اهمیت آن و افزودن تصاویری متناسب با مطالب کتاب و فهرستهای مفید گوناگون در دو مجلد چاپ نمود. با وجود این، از آن جا که این چاپ هنوز در همان شکل رحلی و خط چاپ سنگی آن میباشد، شایسته است که به همت فرهنگدوستان ایرانی به شکلی منقح و امروزی تجدید چاپ گردد.
در این میان کتاب «مطلع الشمس» از اعتمادالسلطنه، که در قالب سفرنامه نوشته شده، یک استثنا به حساب میآید به طوری که میتوان آن را تنها کتاب جامع با موضوع تاریخنگاری محلی خراسان دانست. اعتمادالسلطنه که سمت وزارت انطباعات (چاپ) و دارالترجمهی شاهی را همراه با شغلهای دیگر دولتی در دورهی ناصرالدین شاه به عهده داشت، به گفتهی خودش در کار نگارش کتاب مرآتالبلدان، حرف جیم را به آخر رسانده بود و درصدد جمعآوری مطالب برای نوشتن نواحی و مناطقی بود که با حرف«ح» و «خ» شروع میشوند. نظر او بخصوص به خراسان بود، زیرا بنا به گفتهی او، خراسان از جهت بزرگی، فراوانی مناطق، مشاهیر و بزرگان، آبادانی و ویژگیهای جغرافیایی، سیاسی، تاریخی و … دارای اهمیت است. در این میان، سفر ناصرالدین شاه به مشهد پیش میآید. نویسنده هم فرصت را مغتنم شمرده، این سفر را وسیلهای برای جمعآوری اطلاعات و مشاهدهی مکانهای گوناگون و افزودن این مشاهدات به دانستههای سابق خویش برای تألیف کتابی دربارهی خراسان به حساب میآورد. بدین ترتیب کتاب مطلعالشمس زاده میشود. کتابی که اعتمادالسلطنه آن را در حکم جلد سوم مرآتالبلدان و مخصوص جغرافیای اماکنی از خراسان و دو راه منتهی به مشهد از تهران دانسته، که در این سفر مشاهده کرده است (اعتمادالسلطنه، 1362، صص 6-4).
ناصرالدین شاه دو سفر به خراسان و مشهد انجام داد. سفر اول شاه در سال 1283 ق، اتفاق افتاد که 6 ماه به طول انجامید. سفر دوم وی در سال 1300 ق، بود که 4 ماه و 2 روز طول کشید. در سفر اول «علی نقی خان حکیمالممالک»، طبیب دربار، مأمور گردید که ابتدا اقدامات ناصرالدین شاه و وقایع مربوط به او را به شکل روزانه ثبت کند. آنگاه مختصری از وضعیت جغرافیای طبیعی و انسانی مناطق بین راه اعم از شهرها و روستاها و راههای مابین آنها را بیان نماید و در این کار از عبارتپردازی و تکلف دوری کند و به زبان ساده بنویسد (حکیمالممالک، 1356 ، صص 6 و 7).
دومین سفر ناصرالدین شاه به خراسان هم به وسیلهی «غلامحسین خان غفاری کاشانی» به شکل روزانه و در حضور خود شاه ثبت گردید که این گزارشها اساس کار اعتمادالسلطنه در تنظیم، تکمیل و چاپ سنگی سفرنامهی دوم ناصرالدین شاه قرار گرفت (غفاری کاشانی، 1392، ص هفده). اما اعتمادالسلطنه در کنار نگارش سفرنامهی شاه، کتاب مطلعالشمس را برای خود و به نام خویش نوشت و هر چه اطلاعات از کتابهای قدیم و جدید بود، گردآوری نمود و همراه با مشاهدات خویش در این سفر به کار گرفت تا چنین کتابی را به سرانجام برساند.
کتاب مطلعالشمس (تاریخ ارض اقدس و مشهد مقدس) در سه جلد نوشته شده است. در جلد اول، مؤلف شرح سفر را از زمان خروج از تهران تا ورود به مشهد از راه دماوند، فیروزکوه، بسطام، بجنورد و قوچان، منزل به منزل وصف میکند و اوضاع هر یک از شهرها و روستاها را به شکلی مشروح بیان مینماید. جلد دوم در وصف دارالقدس مشهد و حرم رضوی است که مفصلترین بخش کتاب میباشد و به آثار و بناهای مذهبی و تاریخی این شهر و اطراف آن، زندگینامهی بزرگان و مشاهیر شهر به ویژه شرح زندگانی امام رضا (ع) میپردازد. مؤلف در پایان آن، فهرستی از کتابهای موجود در کتابخانهی آستان قدس را درج مینماید. جلد سوم هم شرح بازگشت شاه از طریق نیشابور، سبزوار، دامغان، سمنان و ورامین به تهران است که در ضمن آن شرح حال کامل بزرگان هر یک از این شهرها را دربردارد.
کتاب مطلعالشمس از جهت دربرداشتن مطالب گوناگون جغرافیایی، تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و … دربارهی خراسان و به ویژه شهر مشهد دارای اهمیت فراوان میباشد که در این نوشتار به بخشهایی از آن می پردازیم.
1- مؤلف ضمن معرفی شهرها و روستاهای بزرگ و کوچک به بیان ویژگیهای جغرافیایی آنها مانند آب و هوا، محصولات طبیعی، بیان مسافتها، تعداد خانوار، منازل و مغازهها همراه با حرفهی آنها، محلات، بیان نژاد و مسلک مردم ساکن در آن محل و … میپردازد و مالک یا صاحب هر روستا را معرفی میکند و معمولاً وجه تسمیه مکانهای گوناگون را بیان میدارد.
2- آوردن اطلاعات تاریخی در قسمتهای مختلف کتاب که نشاندهندهی حجم مطالعات نویسنده و رجوع او به کتابهای مورخان، جغرافیدانان و نویسندگان قدیمی مانند اصطخری، مقدسی، ابوالفدا، یاقوت، حمدالله مستوفی، ابن بطوطه و … میباشد.
3- بیان شرح حال افراد مهم و بزرگان مانند امامزادهها، علما، شعرا، اصحاب تصوف، هنرمندان و … مانند بایزید بسطامی، ابوالحسن خرقانی، فردوسی، غزالی، شیخالطائفه، خواجه نظامالملک، خواجه نصیرالدین توسی و … که معمولاً به وسیلهی شخصی به نام «شیخ محمد عبد ربآبادی» نوشته شده است. امری که نشاندهندهی اهمیت زندگینامهای و فرهنگنامهای کتاب میباشد.
4- استفادهی مؤلف از منابع تحقیقاتی گوناگون مانند وقفنامهها، فرمانها، کتیبهها، سکهها، نقوش، مهرها و … به طوری که در هر شهر تلاش دارد تا کتیبههای مختلف در مساجد و مکانهای تاریخی را بخواند و در کتاب خویش درج نماید. چنین دقت نظری را بگذارید در کنار مشاهدات مؤلف و توصیفات و تخمینهایی که از وضعیت هر منطقه اعم از تعداد ساکنان، در آمد گمرکی یا مثلاً درآمد موقوفات حرم رضوی و … دارد.
5- آشنایی اعتمادالسلطنه با سفرنامههای سیاحان خارجی مانند فریزر، هانویی، فروشایر، خانیکف و … به منطقه و نقل و درج مطالب آنها در کتاب خویش که بعضاً با نقد نظرات و نوشتههای آنان همراه است.
با توجه به حجم اطلاعات و جامعیت این کتاب، این احتمال وجود دارد که اعتمادالسلطنه از کتابچههای اطلاعاتی که حکام محلی در جواب به پرسشهای وی برای تألیف کتاب مرآتالبلدان به دربار ارسال داشته بودند، استفاده کرده باشد. هر چند چنین امری از ارزش این کتاب نمیکاهد و آن گونه که خود مؤلف میگوید: تا کنون کسی اثری به این گستردگی دربارهی خراسان و به ویژه مشهد تألیف نکرده است. زیرا به گفتهی اعتمادالسلطنه تا زمانی که علم جغرافیا در جهان اسلام رونق داشت، شهر مشهد دارای اهمیت نبود و هنگامی که این شهر رو به آبادانی گذاشت، علم جغرافیا دچار فترت شد (اعتمادالسلطنه، 1362، ص 292). خاصه این که مؤلف وارد حرم رضوی شده، تمام بناها را با دقت دیده، تمام کتیبهها را خوانده و نوشته و حتی صورت کتابهای کتابخانهی آستان قدس رضوی را به شکلی مشروح جلد به جلد نام برده است. با این حال نویسنده در ادامه گلهمند است که کسی قدردان زحمات او نمیباشد (همان، ص 294).
کتاب مطلعالشمس پس از تألیف آن در سال 1300 ق، در فاصلهی سالهای 1301 تا 1303 ق، در تهران در قطع رحلی به چاپ سنگی رسید و چاپهای بعدی آن تا زمان حال از روی همان چاپ اولیه بوده است. در سال 1362 ش، انتشارات یساولی (فرهنگسرا) این کتاب را به همت آقای تیمور برهان لیمودهی، با افزودن مقدمهای شامل زندگینامهی مؤلف، معرفی کتاب و بیان اهمیت آن و افزودن تصاویری متناسب با مطالب کتاب و فهرستهای مفید گوناگون در دو مجلد چاپ نمود. با وجود این، از آن جا که این چاپ هنوز در همان شکل رحلی و خط چاپ سنگی آن میباشد، شایسته است که به همت فرهنگدوستان ایرانی به شکلی منقح و امروزی تجدید چاپ گردد.
+
شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۰۶
نظرات
سید رضا،
با سلام کتاب مطلع اشمس را از کجا می توان یافت حتی نسخه pdf
ممنون میشم راهنمایی کنید
پنجشنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۱۵:۲۴
بابک،
درودی مهرآمیز بر شما....خیلی وقت دنبال این کتابم ولی پیدا نمیکنم لطفا راهنمایی کنید چطور پیداش کنم؟ تشکر...
اگه کسی از دوستان هم داره این شمارم هستش واسم بفرستین 09011780545
یکشنبه ۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۰۶
نظر شما