دکتر عبدالمهدی رجایی

دکتری: تاریخ محلی دانشگاه اصفهان، ۱۳۹۲
کارشناسی ارشد: تاریخ ایران اسلامی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸
کارشناسی: زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، ۱۳۷۵

تاریخچه شورای شهر اصفهان در دوره قاجار

تاریخچه شورای شهر اصفهان در  دوره قاجار همه گمان می کنند تشکیل یک نهاد مشورتی برای مدیریت شهری به دوره مشروطیت برمی گردد. اما چنین نیست. هم چنان که ساخت مجلس مشورتی به دوره ناصرالدین شاه و مجلس حکومتی او بر می گردد، در سال 1298 ق (135 سال پیش)نیز ظل السلطان حاکم وقت اصفهان، تصمیم گرفت یک شورای شهر تشکیل دهد تا در امور شهری به وی مشورت دهند
همه گمان می کنند تشکیل یک نهاد مشورتی برای مدیریت شهری به دوره مشروطیت برمی گردد. اما چنین نیست. هم چنان که ساخت مجلس مشورتی به دوره ناصرالدین شاه و مجلس حکومتی او بر می گردد، در سال 1298 ق (135 سال پیش) نیز ظل السلطان حاکم وقت اصفهان، تصمیم گرفت یک شورای شهر تشکیل دهد تا در امور شهری به وی مشورت دهند.
با نگاهی به روزنامه «فرهنگ اصفهان» که در همان زمان در اصفهان انتشار می یافت در می یابیم ظل السلطان بعد از سفری که به تهران داشت در سال 1298ق فرمانی صادر کرده و 18 نفر از نظامیان و مستوفیان دستگاهش را به عنوان شورای شهر برگزید. که باید هفته ای یک روز در عمارت «باغ کاج» دور یک دیگر جمع شده و «در منافع عامه رعیت» با یکدیگر سخن بگویند. البته درآن روزها روزنامه فرهنگ این مجلس را «انجمن معارف» نام نهاد. اینک متن خبر:
( ظل السلطان بعد از بازگشت از سفر حوزة حکومت خود ) مقرر فرمودند از غرّه* شهر صفرالمظفر و ما بعدها، هر هفته شبهای پنج شنبه از نیم ساعت بعد از غروب آفتاب تا سه ساعت از شب گذشته صاحب منصبان مفصلة ذیل در یکی از اتاقهای عمارت کاج،که خود اجزای مجلس انتخاب کنند، جمع شده بدون تکالیف شاقه و اجبار، جلسه منعقد کرده در منافع عامة رعیت و طبقات نوکرها و امور سرکاری* و یا شخصی خودشان با یکدیگر گفتگو و مشاوره کنند.
هر کس را در هریک از آن موارد نقصی و عیبی به خاطر رســد یا منفعــتی به نظر آورد ابراز کنــد و نتایج حاصله را به (ظل السلطان) عرض کنند ومخارج اجرای احکامات مجلس را یا شرکت مزبوره خود متحمل و متقبل شده یا آنکه [ظل السلطان] از جیب مبارک مرحمت فرموده یا تدبیری برای انجام آن احکام که مصلحت دانند بکار برند و اگراجرای آن احکام را مانع و عایق فوق الطاقت باشد، صرف نظر خواهندنمود. اسامی صاحب منصبانی که مقرر فرمودند در این مجلس حاضر شوند از قرار تفضیل است :
صارم الدوله / میرزا تقی خان سرتیپ حکیم باشی / میرزا رضا خان منشی مخصوص سرکاری / میرزانصرالله خان مستوفی / میرزا علی خزانه دار /امین الرعایا / وکیل الرعایا / میرزا سلیمان خان منشی باشی نایب الحکومه / حاجی میرزا ابراهیم خان مستوفی / میرزا حسین خان مستوفی / میرزا حسن علی خان منشی / جواد آقا تحویلدار سرکاری / مصطفی قلی خان فراشباشی / میرزا حبیب الله خان رئیس دفتر و مستوفی کل ایالات سرکاری / ملا باشی / نواب ابراهیم میرزا صاحب جمع/ میرزا علی محمد منشی / محمد حسن خان رودشتی .
سه ساعت از شب گذشته حضار مجلس مذکور صرف شام نموده، به منازل خود معاودت می کنند. چون مقاولات این مجلس منحصر به تحصیل اطلاعات از صنایع و تجارت و معرفت به منافع عامه و تدارک لوازم آنهاست لهذا این مجلس را انجمن معارف نامیدیم [ ظل السلطان ] تمام مخارج سالیانة این انجمن را از تنخواه صرف جیب مبارک مرحمت فرمودند»
( روزنامه فرهنگ اصفهان، شماره 83، 26 صفر 1298)
ادامه ماجرا...
* ـ غرّه : روز اول ماه قمری ( معین ، ج 2 )
* ـ سرکاری : کسی که اهتمام کار راجع بدو بود (دهخدا ، ج8 )[ دراینجا شاید معنی دقیق تر امور جاری باشد ]
مدتی بعد اساسنامه ای برای این تشکیلات ساخته و پرداخته شد که البته نفوذ ظل السلطان در آن بسیار زیاد بود. وی اعضای موسس انجمن را معرفی کرده و ورود کسان دیگر به انجمن مذکور مشروط به موافقت اکثریت این اعضا بود.
اینک متن اساسنامه شورای مذکور درج می شود: تکالیف حالیة انجمن معارف از قرار به فصول آتیه است:
«اول : انجمن معارف عبارت از انجمنی است که اکابر و اعیان دانشمند و نجبای خردمند و اهل علم و بصیرت و ارباب معارف و صنعت و از هر صنف و سلسله که باشند می‌توانند به اذن رئیس و اغلبیت اجزای انجمن مزبور در آن مجلس داخل شده، در امور مختلفه و منافع عامه و علوم و صنایع و تجارت و فلاحت، دو به دو یا سه به سه، چهار به چهار یا به هیئت اجتماعیه گفتگو نمایند.روزنامجات و نوشتجات مختلفه را هر کس به میل خود خوانده و مطالعه کند. چه بسا می شود که از این مجلس مطالب علمیة مجهوله منکشف و صنایع جدیده ابداع می شود و در منافع عامه یا شخصیه قواعد و تدابیر مستحسنه اظهار واجرا می شود .
دوم : انجمن معارف اجباری نیست هر کس به میل خود می‌تواند با طرف مقابل خود تحقیقات نافعه نماید یا مکاتیب مخصوصه و نوشتجات عمومیه را مطالعه کند.
سوم : انجمن معــارف اصفــهان به امر [ ظل السلطان ] دایر و تعطیل می شود.
چهارم : این انجمن هر شب پنج شنبه، یک ساعت از شب گذشته تا سه ساعتی شب مفتوح است.
پنجم : اجزای حالیة انجمن معارف از قراری است که تفصیل آن در نمرة سابق مسطور شده، دراینجا احتیاج به تکرار نیست .
ششم : این انجمن مشتمل است بر اجزای مذکوره در نمرة سابق و صندلی به عدد اجزاء و میز مختصــری و اســباب تحریــر و نوشتن و روزنامه های مختلفه،که از هر جا با هر پست وارد اصفهان می‌شود .هر وقت در هر مقام اسباب و آلتی لازم شود افزوده خواهد شود .
هفتم:سوای اجزای مذکوره هیچ‌کس مأذون نیست داخل انجمن معارف شود.
هشتم : هر کس بخواهد جزء انجمن‌ شود موقوف به اذن و تصدیق اغلبیت اجزا است در لیاقت او.
نهم : مخارج انجمــن معارف را از قــهوه و قـــلیان و شام [ظل الســـلطان ] محض توسعة رفاه و انتشار تربیت و ظهور فواید عامه از جیب مبارک مرحمت و کفالت می فرمایند .
دهم : مکالمات این مجلس دوستانه است نه رسمانه .
یازدهم : منازعه و مخاصمه در این مجلس ممنوع است .
دوازدهم : گفتگوی دولتی و مذهبی بالمرّه در این مجلس ممنوع است.
سیزدهم: هر کس بدون عذر موجهی که اغلبیت مجلس تصدیق کنند از مجلس غایب شود ده تومان جرمانه خواهد داد.
چهاردهم : هر منفعت نقدی که ازاین مجلس حاضر شود صرف لوازم تکمیلیة همین مجلس خواهد شد .
پانزدهم : نتایج حاصلة مفیده و منافع عامه ای که از این مجلس اظهار شود به حضور [ظل السلطان]عرض خواهد شد .با لجمله قریب بیست هزار تومان انجمن اکنون میتواند برای مصارف خیریه ای که اغلبیت آراء مصلحت بداند حاضر کند بخصوص اغلب آنرا [ ظل السلطان ] مرحمت خواهند فرمود. »
(روزنامه فرهنگ اصفهان، شماره 84، 3 ربیع الاول1298 )
نخستین لایحه ای که ظل السلطان برای شورای شهر ارسال کرد مربوط به ساخت یک بیمارستان برای فقرا بود. نتیجه مذاکرات آن شد که باید یک بیمارستان از صفر ساخته شود. موضوع دیگر آن بود که ظل السلطان قصد داشت میدان نقش جهان را به صورت یک سربازخانه دولتی در آورد ولی در آنجا مغازه های بسیاری از قهوه خانه و میوه فروشی و دیگر اصناف مستقر شده بود. بنابر این نظر این شورای برای بیرون کردن آنها ضرورت داشت. اینک متن خبر:
«شب پنج شنبه پنجم صفر اجزاء معینة انجمن معارف به قاعدة مقرره نیم ساعت از شب گذشته در تالار عمارت باغ کاج اجتمــاع نموده، بنا بر لایحه ای که [ ظل السلطان ] به مجلس فـــرستاده بودند در خصوص بنای دار الشفای مخصوصی برای فقرا مذاکره شد. بالاخره اغلبیت رایها بر این شد که: عمارات قدیمه،مخالف وضع مریض خانه و مرمت آنها بی فایده است، پس باید زمین مخصوصی را [ ظل السلطان ] ابتیاع فرموده عمارتی بر طبق لوازم دارالشفاء از نو بنا فرمایند. مقرب الخاقان میرزا تقی خان حکیم باشی نقشةاین عمارت جدید البنا را بر وفق طرح مریضخانه های اروپا و مختصر، مشتمل بر سی بستر مریض و مطب و دواخانه و جراح خانه و حمام و رخت شوخانه و مخزن ملبوس و انبار و سایر لوازم و باغ و باغچة مختصری با نهرهای جاری، درانجمن ابراز نموده، مخارج عمارت را نیز بر آورد کرده، مقرر شد که مشارالیه در نقاط مختلفة شهر گردش کرده، مکانی را که موافق حفظ صحت و بدون مفاسد ارضیه و هوائیه وعرضیه *با آب جاری و سالم باشد انتخاب نماید تا در بهار آینده شروع به عمارت آن مکان شود .
[ افواج اصفهان در میدان نقش جهان مشق می کنند]چون بعضی از قطعات و اضلاع میدان را کسبة بازار و اشخاص مختلفه تصرف کرده و در ملک مخصوص اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی بنا های غصبیه بر پا کرده بودند و برای حرکت و سان سوار و مشق افواج عایق و مانع کلی بود، علاوه بر مذکور سربازان و صاحب منصبان از ضیق مکان و قلت منازل شاکی و در محلات شهر متفرق می شدند، .[لذا ظل السلطان دستور داد راجع به ایــــجاد یک قور خانة مرکزی در انجمن معارف بحث شود پس در12 صفر انجمن تشکیل شد ] در لایحة مذکوره مقاولات مفصله به میان آمد. هرکس اشکالات و موانعی را که توهم کرده بود اظهار نموده تا سه ساعتی شب بر رد و قبول مشغول بودند. بالاخره اتفاق آراء برین شده که : میدان نقش جهان که بهترین مکانی است که در قدیم و زمان سلاطین صفویّه برای اقامت سرباز و قورخانه بنا کرده اند، ملک مخصوص اعلیحضرت اقدس همایون شاهنشاهی است و ابنیّة مختلفه مانند قهوه خانه و میوه فروشی و علّافی و صرّافی و امثال آنها فضولتاً* و بغیر استحقاق بنا کرده شده است، و علاوه بر آنکه میدان را از حیّز انتفاعی که مقصود اولی بوده انداخته اند، مردمان بیکار و اوباش و قمار بازان، اغلب در قهوه خانه ها و سایر زوایا و مواضع میدان مشغول حرکات لغو و تضییع وقت می شوند.
با آنکه هیچ کس را در این بنا های غصبیه حق عرض* و گفتگویی نبود، چنانکه حضرت اشرف والا امر فرمودند انجمن نیز پذیرفته، مقرر نمود که دو سه بازاری که در پشت اضلاع میدان و متصل به همین مکان و غیر مسکون افتاده است، دکاکین آنها رامانند دکاکین میدان ساخته و بی عیب کرده به کسبة متوقفه در میدان تسلیم کنند تا آنکه چند بازاری که سالهاست خرابه و غیر مسکون مانده و چند محلة شهر را از اعتبار انداختــه و مأ من اشرار و اوباش گردیده، آباد و مسکون گردد و بر اعتبار شهر و بزرگی و شکوه بازار ها بیفزاید و هم میدان که مقام مخصوص سرباز و سوار و لوازم استعدادات دولتی ونظامی است برای منزل سرباز، وسیع وکافـــی و به جهت مشق وسان پیاده و سواره بلا مانع شود و اهالی محلات نیز از آ میزش با سربازان محروس* و مأ مون گردند و همیشه قشون احتیاطی وذخیره برای زمان لزوم مأ موریت به ایالات متبوعة سرکاری مانند عربستان و لرستان و غیره و غیره در آنجا حاضر باشند و به هنگام لزوم سبب مزاحمت نگردد
پس از آنکه این مسئله را انجمن ممکن الاجراء دانست مقرر شد که صورت مذاکرات را حضور [ ظل السلطان ] گذرانیده،در خصوص تعمیر نهر های اطراف میدان و خرابی بعضی از اتاقهای‌سربازان و آشپزخانه‌هاو اصطبل های لازمه برای چهار پایان آنها و سایر تعمیرات لازمة قورخانه و غیره نیز از حضرت معظم الیه والا، استدعا نمایند .
[ وقتی صورت مذاکرات را به او نشان دادند گفت: ] در خصوص تغییر ابنیة غصبیه که بعضــــــی بدون تخیل و تصورِ استحقاق در نقاط مختلفة میدان بنا کرده اند لازم است که جناب شریعتمدار حجه الا سلام آقای حاجی شیخ محمد باقر نیز امضا نمایند تا آنکه از ارتکاب خلاف شرع انور و تضییعِ حق متصرفین مـــأمون و محروس باشیم حسب الامر والا صورت قرارداد انجمن را به امضای جناب مشارالیه رسانیده، برحقیقت مقاولات انجمن و غصبیت متصرفین مزبوره تصدیق نمودند .
معهذا مبلغ پنج هزار تومان وجه نقد برای تعمیردکاکینِ بازارهایِ جنبِ میدان و ساختن نهر ها و اتاقهای سربازان و لوازم مختلفه ماننـــد آشپـــزخانه هاواصطبل‌ها [ ظل السلطان ] مرحمت فرموده،مقرر داشتند که معجلاً این تعمیرات به انجام رسد و کنار نهرها ی میدان را نیز به درختهای چنار وبید و صنوبر و گل سرخ،موشح و مزین نمایند استحکامات میدان را به نوعی فراهم کنند که مخصوص توقف سرباز و سوار وقورخانه باشد. پس از آنکه تمام موانع شرعاً و عرفاً مرتفع گردید مأمورین اجرائیه برای تعمیرات و تغییرات مذکوره مأمور فرموده، اکنون مشـــــغول انجام اصلاحات مزبوره اند »
(روزنامه فرهنگ اصفهان، شماره 87، 24 ربیع الاول 1298)
این تصمیم شورای شهر موجب شد میدان نقش جهان از اصناف ساکن در آن تخلیه شده و میدان تعمیر و مناسب برای نگه داری سربازان ظل السلطان گردد. شاید این امر را بتوان نقطه مهمی در حیات میدان نقش جهان به حساب آورد. شرحی از اقدامات انجام شده در میدان نقش جهان و بازارهای اطراف
از حسن توجه [ ظل السلطان ] در این اندک زمان تعمیـــرات عمده و مفصل به عمل آمده و اجرائیات این مسئله قریب به اتمام است .
بازارهای جنب میدان را که غیر مسکون بود،همگی را بر وفق میل و خواهش کسبه و اصناف تعمیر نموده، زیاده از صد دکان تاحال دایر شده واصنافی که میدان را به غصب از حیّز انتفاع انداخته بودند،کوچیده ، دکاکین مزبوره را متصرف شده،اکنون به نوعی به رونق کار و شکوه و صنف آنها افزوده شده است که با یکدیگر مدعی شده دکا کین مزبوره را از یکدیگرخرید و فروش می نمایند و برای اقامه در آن بازارهای جدید از یکدیگر سبقت می گیرند. محض رفاه و رضایت اصناف مزبوره مصالح و اعیانی که در دکاکین میدان صرف کرده بودند از جانب عطوفت جوانب حضرت اشرف والا به آنجا واگذار شده از تربیتها و اصلاحات حضرتش در کمال شکر گزاری، به دعا گویی ذات ملکوتی صفات اعلیحضرت اقدس همایون خسرو صاحب قران «ادام الله ملکه وسلطانه» قیام و اقدام دارند .
اصناف آهنگران و لفافّان* تمام بازار عمومی جدیدرا از محاذی* کاروانسرای بیگدلی تا درب مسجد معروف به مسجد شیخ لطف الله، جمیع دکاکین مسکون و دایر شده است. از مسجد شیخ لطف الله تا چهار سوق مقصود و ما بعدها را اصناف نجار و علاف و غیره متصرف خواهند شد .
دکاکینی که اصناف مذکوره در میدان به غصب دایر کرده بودند اکنون برای منزل سربازان، تعمیر و حاضر شده است. دکاکینی که در تصرف کسبه هنوز باقی است فقط دکانهای صرافان است. امیدواریم که به مواظبت اجزاء اجرائیة مأموره به فاصلة اندک زمانی آنها را نیز در دکانهای بازارچة جنب خودشان منزل دهند و میدان منحصر برای اقامتگاه سوار و سرباز شود .
نهر های قدیمة دور میدان نیز تعمیرات کامله یافته و آبهای جاریة قدیمه را مجدداً در همان نهرها ساری کرده اند، عنقریب اضلاع آنها نیز با اشجار مختلفه موشّح خواهد شد.
راههای خروج و دخول میدان را به درهای عالیه محکم نموده و میدان دار مخصوصی برای بستن درها به شبها اکنون بر قرار است و کشیک‌چیان مخصوصه نیز برای محافظت بازارهای جدیده درکمال انتظام، معین و مواظبند.
اگر چه در ابتدا اصناف میدان از تغییر مکان خود خالی از کراهت نبودند،لیکن بعد از رضایت و کوچیدن، آنها اکنون به قسمی شاکر و بر منافع خود متنبّه شده و بر یکدیگر مسابقت می جویند که بعضی از اصناف که در محلّات مختلفه متفرقند رشک برده، ازحکومت استدعای بازارهای مخصوص برای اقامت و اجتماع خود می نمایند. امیدواریم که بندگان حضرت مستطاب اشــرف والا ظل السلطـــان « دامت شوکته » مستدعیات آنها را اجابت فرموده، بازارهای شاه عباسی و صفویه را، که به سالهای دراز منهدم و غیر مسکون مانده است تعمیر کرده و دایر نموده، به تدریج شهر اصفهان مجدداً مانندة زمانی که پایتخت دولت قوی شوکت علیه بود، زیبا وبا شکوه و از اولین شهرهای معظمه و آباد ایران محسوب شود.
فی الحقیقه جای هزار گونه تشکر و تمجید است که در ایام فرمانروایی [ ظل السلطان ] به نوعی بر آبادی و جمعیت و رفاه اهالی اصفهان افزوده شده است که مردمان برای کسب وتجارتِ خود از ضیق مکان به حکومت عـــارض و شاکـــی می شوند .از حسن نیات و وطن پرستی ودولت خواهی بندگان حضرت والا، چنین مأمول است که پس از اتمام اجرائیات میدان نقش جهان و اصلاحات بازارها، بنابر لایحه ای‌که درانعقاد آخریِ انجمن معارف مذاکره شده است در خصوص تسویه و تنظیف شوارع داخل شهر و تعمیر معابر و شوارع خارج از دروازه ها نیز اهتمام فرموده، در تعمیر شعبات نهرها و جداول متفرقه هم اهتمام فرموده، لوازم اجرائیات آنها را تدارک فرمایند ».
( روزنامه فرهنگ شماره 88، 2 ربیع الثانی 1298)
راجع به پایان کار این شورای شهر چیز زیادی نمی دانیم. می توان حدس زد به مانند بسیاری از موسسات تمدنی جدیدی که ظل السلطان برپا کرده و بعد از مدتی رها نمود، این یکی نیز رها شده باشد. موسساتی که ظل السلطان در اصفهان برپا کرد یکی روزنامه فرهنگ، دیگر اولین مدرسه جدید در عمارت هشت بهشت، مجلس طبی و... بودند که این شورای شهر نیز جزوی از پروژه های او بود. برای درک بیشتر حوادث اصفهان در دوره ظل السلطان و نیز این شورای شهر رک :
تاریخ اجتماعی اصفهان در عصر ظل السلطان، به کوشش عبدالمهدی رجایی، انتشارات دانشگاه اصفهان، 1383
قدم بعدی تشکیل یک نهاد شورایی برای مدیریت شهری اصفهان در دوره مشروطیت برداشته شد که «انجمن بلدیه» برپا گردید و من شرح آن را در مقاله «تاریخچه مدیریت شهری یا شهرداری اصفهان» داده ام.
* ـ عرضیه : احتمالاً از عُرضه به معنی قابلیت و لیاقت آمده باشد .
* ـ محروس : حراست شده مذکر محروسه که در عهد قاجار در پی کشور ایران می آمد (معین ، ج3 )
* ـ لفاف : درست آن لواف یا لباف بوده که به معنی زیلـوباف و سازنده لوازم چادر و خیمه می باشـد ( معین ، ج3 ) بازار آهنگران و لوافها در طرفین خیابان حافظ قرار دارند .
* ـ محاذی :مقابل و رویاروی (دهخدا ،ج12 )
+ سه‌شنبه ۷ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۰۹:۵۶
نظر شما
نام:
ایمیل : * نمایش داده نمی‌شود
نظر شما: