دکتر سید رسول ابطحی
دکتری:
دکتری تاریخ محلی دانشگاه اصفهان
کارشناسی ارشد:
تاریخ ایران باستان، دانشگاه تهران
کارشناسی:
زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه شهید چمران اهواز
تاریخ محلی و اصناف
مفهوم محلَیت نهفته در تعریف تاریخ محلی نشاندهنده ی تأثیر حوزههای محلی بر اصناف یک منطقه است.
تاریخ محلی مطالعهی
تاریخ در یک محدودهی محلی جغرافیایی است که معمولاً بر یک جامعهی محلی تمرکز میکند. به عبارت دیگر، تاریخ محلی
مطالعهی وقایع گذشتهی دور و نزدیک، شامل مردم و گروههایی است که در یک محدودهی
جغرافیایی خاص زیست میکنند. مطالعهای که بر اساس یک تنوع گسترده از مدارک و اسناد
در یک محیط مقایسهای که هم منطقهای و هم ملی است، میباشد. چنین مطالعهای یک
فرایند یادگیری دربارهی تشریح علل است یعنی چرا و چگونه وقایع گذشته اتفاق
افتادند؟ بر این اساس، تاریخ محلی با اینکه بر یک منطقهی جغرافیایی محدود تمرکز میکند، اما این تمرکز بر مکان، فراتر از بعد طبیعی و جغرافیایی آن است و مبتنی بر بعد هویتی مکان میباشد. لذا تاریخ
محلی با نظر به تاریخ عمومی و ملی، یک منطقهی وسیع از تحقیقات را شامل میشود. یعنی مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از یک جامعه یا منطقه و همچنین تاریخ دینی-
مذهبی و فکری آن جامعه و بررسی واکنشهای فردی یک جامعه به وقایع تاریخی و محوطهای برای انجام تحقیقات جمعیتشناختی، مکانی برای تحقیق دربارهی مسائلی که شاید
در یک تاریخ عمومی فرصتی برای پرداختن به آنها وجود ندارد مثل تحقیق دربارهی آداب
و رسوم محلی، نوع تفریح مردم و حتی در بعضی موارد حریم خصوصی افراد. در تاریخ محلی میتوان دربارهی برنامهریزی شهری و معماری محلی یک منطقه تحقیق کرد. همچنین دربارهی اینکه
مردم در یک منطقهی خاص چگونه زیستهاند، کاوش نمود. این نوع تاریخنگاری، فرصتی
برای مطالعهی پیشینهی گروهها و نحوهی رهبری آنها در جامعهای خاص، امور خیریه،
جرم و جنایت و مسألهی جنسیت در یک مکان میباشد.
بنابراین تاریخ محلی در واقع چارچوبی را فراهم میکند که در آن به منظور فهم سبک خاص یک منطقه میتوان به مطالعهی تاریخ فرهنگی آن منطقه هم پرداخت. در این نوع مطالعه به جز اسناد و مدارک اموری مانند معماری، نحوهی پوشش، تولیدات محلی و محیط زیست، همه به عنوان مواد تاریخ فرهنگی مهم هستند. حتی وسایل و دستاوردهای فرهنگ عامیانه (فولکلور) و مطالعات مربوط به آن – با آنکه جزءِ تاریخ محلی نیستند - میتوانند به نوشتن تاریخ محلی کمک کنند. زیرا تاریخ محلی مانند تاریخ عمومی شکلهای مختلفی از تاریخ از تاریخ شفاهی گرفته تا آماری و ادبی را به کار میبرد.
با توجه به تعریف ارائه شده، خط کشی دقیق بین اضلاع آنچه محلیت یک منطقه را میسازد کار آسانی نیست، زیرا عوامل گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ظرف یک جغرافیای طبیعی بر یکدیگر اثر میگذارند و در مجموع هویت یک منطقه را تشکیل میدهند. با این حال، در تمایزی کلی برای مشخص کردن نسبت اصناف و مؤسسات مدنی با حوزههای محلی میتوان مفهوم محلیت را در دو بعد طبیعی و انسانی تقسیم نمود و به تأثیر آنها بر شکلگیری اصناف در یک منطقه پرداخت.
1- تأثیر عوامل طبیعی بر اصناف:
الف) با توجه به ویژگیهای جغرافیایی هر منطقه مانند آب و هوا، خاک و آب که برای کشت محصول یا محصولات خاصی مناسب بودهاند، تولید و کشت آن محصولات بر ایجاد و گسترش مشاغل گوناگون و در نتیجه اصناف مرتبط با آن مشاغل در شهرهایی که نزدیک به آن روستاها قرار داشته و از محصولات آن روستاها استفاده میکردهاند، تأثیرگذار بوده است. زیرا شهرها خواه به منظور مصرف داخلی خود و خواه به منظور صادرات کالا به شهرها و مناطق دیگر از راه فرآوری آن محصولات منتفع میشدهاند، مانند کشت پنبه یا کشت درخت توت برای تولید ابریشم در اصفهان و مناطق اطراف آن که منجر به ایجاد کارگاهها و کارخانههای شعربافی و نساجی و دیگر مشاغل مربوطه و در نتیجه اصناف مرتبط با آن شغلها گردید. همچنین ویژگیهای جغرافیایی بر نوع پوشش مردم، تغذیه، معماری منطقه و حتی در بعضی موارد آداب و رسوم و در نتیجه تشکیل اصناف مؤثر بوده است. به همین شکل تغییرات زیست محیطی بر چگونگی مشاغل و در نتیجه اصناف تأثیر میگذارد.
ب) ویژگیهای طبیعی از نظر وجود معادن و منابع گوناگون در یک منطقه در ایجاد مشاغل مرتبط با آن امکانات و در نتیجه تشکیل اصناف تأثیرگذار میباشد. مانند رواج صنایع مختلف فلزکاری در اصفهان که یکی از علل مهم رشد و رونق این صنایع وجود معادن و کانیهای غنی فلزی در اطراف اصفهان بوده است.
ج) عوامل استراتژیک و ژئوپولتیک، که یک منطقه را برای اهداف گوناگون اقتصادی، سیاسی و نظامی مانند موقعیت بندری برای تجارت، نزدیکی به یک راه تجاری، موقعیت سیاسی برای مرکزیت یک حکومت یا منطقه، موقعیت نظامی به منظور اهداف دفاعی یا تهاجمی و … مناسب میسازد. این ویژگیها باعث جذب و تمرکز سرمایه و قدرت و اسکان طبقات مختلف شغلی و اجتماعی در آن منطقه میگردد و به تبع در شکل و ایجاد اصناف تأثیر میگذارد. 2- تأثیر عوامل انسانی بر اصناف:
بنابراین تاریخ محلی در واقع چارچوبی را فراهم میکند که در آن به منظور فهم سبک خاص یک منطقه میتوان به مطالعهی تاریخ فرهنگی آن منطقه هم پرداخت. در این نوع مطالعه به جز اسناد و مدارک اموری مانند معماری، نحوهی پوشش، تولیدات محلی و محیط زیست، همه به عنوان مواد تاریخ فرهنگی مهم هستند. حتی وسایل و دستاوردهای فرهنگ عامیانه (فولکلور) و مطالعات مربوط به آن – با آنکه جزءِ تاریخ محلی نیستند - میتوانند به نوشتن تاریخ محلی کمک کنند. زیرا تاریخ محلی مانند تاریخ عمومی شکلهای مختلفی از تاریخ از تاریخ شفاهی گرفته تا آماری و ادبی را به کار میبرد.
با توجه به تعریف ارائه شده، خط کشی دقیق بین اضلاع آنچه محلیت یک منطقه را میسازد کار آسانی نیست، زیرا عوامل گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ظرف یک جغرافیای طبیعی بر یکدیگر اثر میگذارند و در مجموع هویت یک منطقه را تشکیل میدهند. با این حال، در تمایزی کلی برای مشخص کردن نسبت اصناف و مؤسسات مدنی با حوزههای محلی میتوان مفهوم محلیت را در دو بعد طبیعی و انسانی تقسیم نمود و به تأثیر آنها بر شکلگیری اصناف در یک منطقه پرداخت.
1- تأثیر عوامل طبیعی بر اصناف:
الف) با توجه به ویژگیهای جغرافیایی هر منطقه مانند آب و هوا، خاک و آب که برای کشت محصول یا محصولات خاصی مناسب بودهاند، تولید و کشت آن محصولات بر ایجاد و گسترش مشاغل گوناگون و در نتیجه اصناف مرتبط با آن مشاغل در شهرهایی که نزدیک به آن روستاها قرار داشته و از محصولات آن روستاها استفاده میکردهاند، تأثیرگذار بوده است. زیرا شهرها خواه به منظور مصرف داخلی خود و خواه به منظور صادرات کالا به شهرها و مناطق دیگر از راه فرآوری آن محصولات منتفع میشدهاند، مانند کشت پنبه یا کشت درخت توت برای تولید ابریشم در اصفهان و مناطق اطراف آن که منجر به ایجاد کارگاهها و کارخانههای شعربافی و نساجی و دیگر مشاغل مربوطه و در نتیجه اصناف مرتبط با آن شغلها گردید. همچنین ویژگیهای جغرافیایی بر نوع پوشش مردم، تغذیه، معماری منطقه و حتی در بعضی موارد آداب و رسوم و در نتیجه تشکیل اصناف مؤثر بوده است. به همین شکل تغییرات زیست محیطی بر چگونگی مشاغل و در نتیجه اصناف تأثیر میگذارد.
ب) ویژگیهای طبیعی از نظر وجود معادن و منابع گوناگون در یک منطقه در ایجاد مشاغل مرتبط با آن امکانات و در نتیجه تشکیل اصناف تأثیرگذار میباشد. مانند رواج صنایع مختلف فلزکاری در اصفهان که یکی از علل مهم رشد و رونق این صنایع وجود معادن و کانیهای غنی فلزی در اطراف اصفهان بوده است.
ج) عوامل استراتژیک و ژئوپولتیک، که یک منطقه را برای اهداف گوناگون اقتصادی، سیاسی و نظامی مانند موقعیت بندری برای تجارت، نزدیکی به یک راه تجاری، موقعیت سیاسی برای مرکزیت یک حکومت یا منطقه، موقعیت نظامی به منظور اهداف دفاعی یا تهاجمی و … مناسب میسازد. این ویژگیها باعث جذب و تمرکز سرمایه و قدرت و اسکان طبقات مختلف شغلی و اجتماعی در آن منطقه میگردد و به تبع در شکل و ایجاد اصناف تأثیر میگذارد. 2- تأثیر عوامل انسانی بر اصناف:
الف)
ویژگیهای فرهنگی، رفتاری و تواناییهای تکنیکی انسانهای ساکن در یک منطقه، که قادر بودهاند از امکانات طبیعی منطقه بهره ببرند و با مجموعه فعالیتهای خود در عرصههای گوناگون اقتصادی و خدماتی به منظور بهرهبرداری بیشتر از تواناییهای خویش اصناف مختلف را تشکیل دهند. در این راستا حتی یک
عامل فرهنگی مانند مقبرهی یک شخص مذهبی میتوانسته منجر به اجتماع افراد و تشکیل
و گسترش یک شهر و نهادهای مربوط به آن شود.
ب) تقسیمات اداری - سیاسی مانند خطوط مرزی و بخشبندیهای اقلیمی و منطقهای در طول تاریخ، که با توجه به عوامل گوناگون تاریخی مانند جنگها و مهاجرت اقوام گوناگون، تأثیر عوامل خارجی، تغییرات اقلیمی و زیست محیطی، تقسیمات کشوری و … دچار تغییر و تحول شده و در چهرهی اقتصادی یک منطقه و در نتیجه اصناف آنجا تأثیر گذاشته است.
ب) تقسیمات اداری - سیاسی مانند خطوط مرزی و بخشبندیهای اقلیمی و منطقهای در طول تاریخ، که با توجه به عوامل گوناگون تاریخی مانند جنگها و مهاجرت اقوام گوناگون، تأثیر عوامل خارجی، تغییرات اقلیمی و زیست محیطی، تقسیمات کشوری و … دچار تغییر و تحول شده و در چهرهی اقتصادی یک منطقه و در نتیجه اصناف آنجا تأثیر گذاشته است.
+
پنجشنبه ۴ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۵۶
نظر شما